هنر و انديشه

پيك

                         
 

گفتگوی با قطب الدين صادقي

تئاتركردي

درسراسركردستان

هفته نامه "روژهه لات" 
 

س: در حوزه‌ی جغرافيايی تقريباً وسيعی، اكنون «تئاتر كردي» بسيار به كار گرفته مي‌شود.

صادقی: در اين ارتباط سه بحث را بايد از هم تفكيك كرد. بحث اول اين است كه تئاتر در كردستان از طريق انجمن‌های نمايشی توسعه يافته‌است. اكنون شهری در كردستان وجود ندارد كه انجمن نمايش نداشته باشد. اين موضوع نسبت به دو يا سه دهه‌ی گذشته بسيار متفاوت است. در هر كدام از شهرها چندين گروه نمايشی به فعاليت مشغول‌اند. جوانان ما اهميت تئاتر را به عنوان يك مديای فرهنگی جهت ارائه‌ی انگيزه‌ها و تفكرات خود درك كرده‌اند. تئاتر مي‌تواند برای اجرای دغدغه‌های فرهنگی، فكری و تاريخی اين جوانان كمك بسيار خوبی باشد. نسل جديد ما دغدغه‌ی ابداع دارد. نسل جديد اينك هم‌زمان سنت و قدرت را نقد مي‌كند و به دنبال پاسخ پرسش‌هايی است كه به صورت تناقض‌های تاريخی بر جامعه‌ی ما تحميل شده‌است.

مورد دوم اين‌كه قبل از اين تغييرات قسمت زيادی از نمايش‌هايی كه در كردستان اجرا مي‌شد فارسی بود. يعنی اجرای نمايش‌نامه‌هايی بود كه در مركز نوشته و چاپ مي‌شدند و ارتباط دقيقی با فرهنگ ما نداشت. برخی از آن‌ها تحليل‌هايی كلی بودند مانند آثار بيضايی و ساعدی كه ما چون يك طرح فكری از آن استفاده كرده و به اقناع غير مستقيم نيازها و خواسته‌های خود در اين حوزه مي‌پرداختيم اما ارتباط زيادی با ويژگي‌های فرهنگی و اجتماعی ما نداشت. اين تلاش‌ها هم در برخی شهرها مانند سنندج، سقز و مريوان وجود داشت ولی اكنون اين موضوع فاز متفاوت‌تری به خود گرفته است. من در سال 59 به سنندج بازگشتم. در آن هنگام وضعيت سياسی بسيار بدی حاكم بود. گروه‌های اپوزسيون تازه شهرها را ترك كرده بودند و هنوز فضا به شدت ملتهب بود و مردم به لحاظ اقتصادی در وضعيت بسيار بدی قرار داشتند؛ اما بار اول كه من كلاس تئاتر گذاشتم حدود هفتاد نفر در سنندج ثبت‌نام كردند كه برای خودم نيز بسيار عجيب بود. منظورم اين است كه ما در چنين وضعيتی تئاتر را شروع كرديم. شايد سرخوردگی سياسی در آن وقت موجب شد كه اقبال موضوعات فرهنگی و هنری بيشتر باشد. يعنی وضعيت سياسی حاكم بر آن وقت ما را بر آن داشت كه به فكر ارائه‌ی تعريف دقيقی از خود باشيم و به نظر من هنر در اين رابطه بسيار به ما كمك كرد. چون هم‌زمان صاحب بيان، تحليل، تفكر و ابداع بود.

پس از اين دو دوره، دوره‌ی سوم آغاز مي‌شود و آن اين است كه ما به فكر اجرای تئاتر كردی مي‌افتيم كه كار بسيار سختی بود. در جامعه‌ای كه آموزش زبان كردی به صورت رسمی وجود ندارد كردی نوشتن و اجرا به زبان كردی بسيار مشكل است. اين حركت بسيار مهمی بود كه اكنون به صورت گسترده ادامه دارد.

س: به نظر شما اگر يك نمايش به زبان كردی اجرا شود و نمودهای ديگری چون لباس كردی و طراحی بر اساس ويژگي‌های فرهنگی جامعه‌ی كردی در آن باشد، مي‌تواند مفهوم تئاتر كردی را با خود حمل كند و خود را از ديگر تئاترها متمايز نمايد؟
صادقی: بايد از يك جا شروع كرد. وقتی چيزی وجود ندارد اولين كاری كه مي‌توان كرد كار بر روی زبان است. هيچ چيزی مثل زبان نمي‌تواند معرف هويت يك ملت باشد چون لايه‌های بسياری از روانشناسی، جامعه‌شناسی، فلسفه، نشانه‌شناسی، نمادشناسی و... را در خود دارد. هيچ چيز مثل زبان جهت يافتن حافظه‌ی تاريخی و روح و هويت ملی به يك ملت كمك نمي‌كند. پس قدم اول زبان است به خصوص برای مردمی كه هيچ پشتوانه‌ای ندارند، هيچ گذشته‌ای ندارند و هيچ ذخيره و تجربه‌ای ندارند.

س: آيا به نظر شما تركيب «تئاتر كردي» آن اندازه كه محصول دغدغه‌‌های هويتی و تقريباً سياسی است مي‌تواند محصول دغدغه‌هايی باشد كه قبل از هر چيز به خود تئاتر به عنوان يك هنر مي‌پردازد. آيا مثلاً تئاتر انگليسی، تئاتر ژاپنی، تئاتر آفريقايی و... تنها با چنين عناوينی مي‌توانند خود را به يك نژاد خاص يا جغرافيای خاص منتسب كنند و...

صادقی: اجازه بدهيد پله‌پله حركت كنيم. بله ما تئاتری داريم به نام تئاتر فرانسه، تئاتری داريم به نام تئاتر آلمان.

س: آيا اين تئاترها در درون اين مرزها و با انتساب صرف به اين مرزها محصور مانده‌اند؟
صادقی: بله در وهله‌ی اول در درون اين كشورهاست. كل جامعه‌ی كردی در حدود هفتاد سال است هنر نمايش را كشف كرده‌است. اول بايد اين امر جا بيفتد. نمايش بخشی از مدرن شدن است بايد اين موضوع را به صورت تدريجی جا انداخت. قدم اول اين است كه جوانان ما در داخل جامعه مفهومی به نام هنر نمايش كردی را مطرح كنند و در يك پروسه‌ به يافتن تماشاچی و آموزش و تربيت آن بپردازند. اين يك ضرورت فرهنگی است. حركت ديگر اين است كه جای زبان فارسی را با زبان كردی عوض كنند. حال اين كار چقدر با روح كردی ارتباط دارد بحث ديگری است. كل جامعه‌ی ايران هم نزديك به 150 سال است كه با تئاتر آشنا شده و از ترجمه‌ی آثار مولر آغاز كرده‌ است. خود اروپايي‌ها پنج قرن است كه صاحب نمايش هستند. ما هم از دارالفنون يعنی از 1864 آغاز كرده‌ايم. همه‌ی اين سروصداها مربوط به 150 سال است. پس شروع ما ديرتر صورت گرفته و بايد تاوان آن را بدهيم. اولين قدم نوشتن است. بايد بتوانيم فكر، احساس و موضع‌مان را از درون زبان كردی منتقل كنيم.( بخش دوم اين گفتگو را فردا درهمين ستون پيك نت دنبال كنيد)

منبع:هفته نامه روژهه لات شماره۲۳

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی