جهان

پيك

                         

 
 

از لوموند ديپلماتيك سپتامبر

روزنامه نگاران غيرحرفه ای

درفرانسه به ميدان درآمدند

نوشته:  Philippe DESCAMPS

برگردان: مونا معيني

 

 

هشتم ژوئيه ۲۰۰۴،اقای سرژ داسو،دبيركل جديد كارتل مطبوعاتی فرانسه معروف به سوك پرس ميشود و بدين ترتيب تسلط گروههای بزرگ صنعتی بر مطبوعات، افزايش بيشتری مييابد. برای مقابله با يك قطبی شدن مطبوعات در مناطق مختلف فرانسه، نشريات كوچك سعی دارند به روزنامه نگاری اب و رنگ و ارزشی نوين بخشند. روزنامه های كوچك و مستقل، به اشكال بسيار متنوع ، بلند پروازانه مدافع ارجحيت هجو بر اكرام و تكريمند«

 

 ميدانيم كه اغلب مطبوعات دروغ مينويسند، مسئله مهم و جدی است.اما، مهمتر از اين بلائی كه هزاران نفر را گرفتار كرده بدون انكه در خرده جامعه پاريس، آب از آب تكان بخورد، نميباشد.»[۱]هر هفته، ان كارپانتيه و همكارانش در هفته نامه لا فوی، كه در منطقه ويلنوو- سور- لت چاپ ميشود، به جنگ ماموران اجرإ، بانكداران،نمايندگان رشوه خوار يا ناتوان،كارخانه داران لات كه اين « ماليات اضاف بر فقر» را به كارگران اخراجی، كشاورزان ورشكسته، شركتهای كوچك رها شده تحميل ميكنند، می روند. از سال ۱۹۷۶، اين روزنامه با تيراژ ۵۰۰۰ نسخه، در منطقه ای كه همچون مناطق ديگر از اجحاف مستهلك شده، ستونهای خود را در اختيار خوانندگانی كه « در استانه بحران عصبی اند» ميگذارد.

دهها تن از روزنامه نگاران مبتدی يا حرفه ای راه استقلال را تجربه می كنند.[۲] اين نشريات كه در سطوح مختلف كشور ازيك محله ، مثل ماهنامه امی دو ونتيم كه از ۱۹۴۶چاپ ميشود گرفته تا يك بخش كوچك، يا استان نظير اورسن (سه ماه يكبار چاپ ميشود) و كانتون دشنه، يا در سطح منطقه ايی يا كشوری مانند لادوكرواسانس (دو ماه يكبار چاپ ميشود)، فدشوز(سه ماه يكبار)، ليكيداسيون توتال(كه بطور نا منظم چاپ ميشود)، همگی با مقاله ای حاوی طنز بی ريا شروع ميكنند تا در نهايت بتوان موضوعات جدی تر خواند. خيلی ها هم به موضوعاتی كه ديگر همكارانشان كنار گذاشته اند می پردازند: به عنوان مثال هدف نشريه « لا واش كی لی » شناساندن رمانهای پليسی است كه صحبتی از آنها نمی شود. نشريه « بريزون نو شن» ، نگاه « انتقادي» به برنامه های تلويزيونی ارائه ميدهد.« نيش و كنايه زن هاي» نشريه پ ال پ ال، در باره انحرافات آنچه « حزب مطبوعات و پول » مينامند، تحقيق ميكنند. نشريه لادوكرواسانس، خودمانی بودن را به « آگهی های تبليغاتی » ترجيح ميدهد.همگی در صددند بخش ورزش و حوادث را حذف كنند مگر آنكه بيانگر وقايع اجتماعی باشند.

گاه مانند نشريه « موتون فيورو» كه در ناحيه لاوال منتشر ميشود، اعضای گروه به دو نفر محدود ميشود. اين نشريه در يكی از محافظه كارترين مناطق فرانسه، شش بار در سال سی و دو صفحه جدل ترقی خواهانه منتشر می كند. در منطقه « اوورنی » يك گروه شصت نفری با نشريه گاليپوت همكاری ميكنند،و وقتی سندی درباره تغيير ساختار ژنتيكی مواد ارائه ميدهند، سی مقاله مختلف حاوی مطالب روشن گر در سطوح محلی و بين المللی كه در ۱۵ صفحه گنجانده شده، در اختيار خواننده قرار ميدهند.

هدف نشريه « لامه سوسياليست» در شهر شاتو بريان (مركز استان لا لوار آتلانتيك)اين است كه به « آن افراد يا گروههايی كه از ابراز عقيده محرومند، اجازه سخن دهد». اين گروه می خواهد حامل سخن آنهايی باشد كه انشاء شان ضعيف است يا از ترس معامله به مثل در شركت هايشان جرئت افشای هويت خود را ندارند. « لوراوی » كه در شهر مارسی چاپ ميشود، زائيده نيازبه اظهار عقيده عده ای جامعه شناس است كه از فقر اخبار وا طلاعات در منطقه پرووانس كت دازور، دچار سرخوردگی شده بودند. اتين بالان ميگويد:« يك نوع ناتوانی در توضيح بعضی پرونده ها بچشم می خورد و مطبوعات محلی در بن بست مشتری يابی قراردارند ».

خوانندگان ناراضی معتقدند كه مطبوعات نسبت به نهادها خوشرو و نسبت به شرايط انسانی بی تفاوتند. تنها علت ظهور اين نشريات نياز به ابراز عقيده نيست بلكه احتياج به اخبار نيز مطرح است. ماه ژوئن ۲۰۰۴هنگاميكه برنامه تلويزيونی « فرستاده ويژه» شبكه فرانس۲،در باره « افزايش يهودی ستيزي» در فرانسه گزارش ميدهد ، در شهر مونتروی، ماهنامه لوپواورون شواهدی دا ل بر« ساختگی بودن اطلاعات » و سرزنش ناعادلانه يك دبيرستان در اين رپرتاژ جمع آ وری ميكند.

لالتر ا لولو،درشماره « برگزيده های ۴۴ » خود به شخصيتهای ظاهرا مهم منطقه بر حسب تعداد و جايگاه عكسشان در مطبوعات نمره ، ميدهد.

« انسانهای حقيقی در زندگی حقيقی »

روزنامه نگاران اين نشريات اگرچه عقايدشان از هم متقاوت است ولی هيچ يك نميخواهند سرمقاله و تعبير و تفسير ارائه دهند. انگيزه آنها بيرون دادن اخباری است كه در جای ديگر نميتوان خواند. فرانسوا روفن با قدرت ميگويد:« وقايع اجتماعی محلي» مد نظر است. نشريه فكيربا تحقيق درباره آسايشگاه روانی آمينس انتظار دارد وضعيت اين نوع آسايشگاهها را در سرتاسركشورنيز منعكس كند.

اليويه سيران می گويد: « در گذشته كمبود روزنامه اعتراضی كه حاوی اخبار واطلاعات هم باشد ، وجود داشته و اين مسئله محتملا امروز نيز درست است» . گروه نشريه س كو اف د، می خواهد با آزادی كامل از جنبشهای اجتماعی سخن گويد حتی اگر اين امر موجب رنجش نمادهای جنبش الترموندياليسم شود. فرانسوا ماليه معتقد است كه يكی از دلايل ظهور اين ماهنامه نقد مطبوعات مبارز نيز هست:« مبحث ننگ و نفرت در نهايت ملال آورمی شود، جهان به خودی خود چندان شاد نيست و بهتر است برخورد سطحی تری با مسائل داشته و كمتر گله كنيم».

هر چه موضوع جدی تر باشد مزاح بيشتر جا و مكان مييابد. طرح ها يی كه در روزنامه ها معمولی نادرند در مطبوعات مستقل آزادی لازم را پيدا می كنند.لاگاليپوت كه به مناسبت بيست و پنجمين سالگرد تاسيس اش شماره كاملی به طراحی اختصاص ميدهد، چنين مينويسد:« اين طرحها قادرند با تصويری قوی و گويا احساسات مبهمی كه انبوهی از كلمات از بيان آن عاجزند ارائه و اعتراضی پيش پا افتاده را به آتش بازی مبدل سازند».

ميشل گايرو كه برای نشريه لاراوی كار ميكند، می گويد طنز،طرح و هجو از اجزای لاينفك اخبارجدی ميباشند و گذر به اطلاعات بايد از طريق طنز صورت گيرد». نيكولا دو لا كازينير درباره لالتر الولو ميگويد:« هيچ تفسير طنزآميز يا هجو بدون اتكاء به خبر درج نميشود». وی اضافه ميكند:« اما كمی سوءنيت ضرر ندارد. لولو بچه تخس است ، يك نوع « گاوروش» خيابانی كه آنچه را شنيدن اش دلپذيرنيست با صدای بلند ابراز ميكند».

باوجود اينكه نويسندگان اين مطبوعات متفاوت و طنزآميز به روزنامه های متداول انتقاد ميكنند ولی همگی به شغل روزنامه نگاری، ايمان واقعی دارند.آنها صادقانه به اين مطلب اعتقاد دارند كه درج بعضی اخبار درست موجب پيشرفت مردم سالاری ميشود.

عليرغم فروش فزاينده نشريه ساتيريكن (۵۵۰۰۰نسخه) پی ير سامسون باز هم ميترسد تا در دراز مدت نيروی كافی برای گرداندن گروه خود را نداشته باشد. بسياری از اين روزنامه ها بدليل خستگی يا اختلاف ميان اعضای هسته اصلی تعطيل ميشوند. با وجود اين بسياری از اين ماجراجوئيها ادامه ميابند. بعضی از اين برگنامه ها، گاه عمرشان از بسياری از نشريات متداول كه به علت برآورد غلط ميزان فروش ويا منافع حاصل از اگهی های تجاری تعطيل ميشوند، طولانی تر است.

گروه لامه ميگويد:« در عين اينكه فعاليت داوطلبانه آسان نيست، معذالك نوعی قدرت محسوب ميشود كه همان قدرت اعتقاداتمان است». از سال ۱۹۷۲ نويسندگان لامه كه همگی داوطلبند موفق شده اند هر هفته ۱۲ تا ۱۶ صفحه حاوی اخبار صحيح بچاپ رسانند.هر جمعه شب ، كليه متون توسط ۶ نفر بازخوانی و شنبه و يكشنبه ها، به صحفه پردازی و توليد اختصاص داده ميشود.

مطبوعات مستقل فقط بر همكاری داوطلبانش متكی است و بررسی سی نشريه نشان ميدهد(با ميزان توزيعی متغير از۸۰ تا۴۰۰۰۰ نسخه)، كه فقط دو تای آنها توسط شركتهای با مسئوليت محدود منتشر و كمتر از نيمی قادرند به بخشی از كارمندان خود حقوق دهند كه البته اكثرا دارای قراردادها ی كمكی هستند است. فقط در نشريه لافوی در منطقه ويل نوو سور لوت، هر شش نفر همكار، حقوق ميگيرند.

روزنامه نگاران حرفه ای صاحب كارت مطبوعات بيش از بيش به اين نشريات توجه ميكنند. فرانسوا روفن پس از پايان تحصيل در مركز ارزشمند تربيت روزنامه نگار، كه وقايع پشت پرده آنرا در كتاب خود تعريف كرده بود[۳] به آميانس آمده تابه انتشار فكير ادامه دهد. ميشل گايرو بعد از تحصيل در مركز دانشگاهی آموزش روزنامه نگاری در استراسبورگ و با تجربه طولانيش در مطبوعات ملی (لاكروا، تموانياژ كريستين)، اخيرا به استخدام نشريه لاراوی درآمده است. اليويه سيران بعد از پايان تحصيل در مدرسه عالی، ده سال برای شارلی ابدو كار ميكند و امروز در انتشار س كو اف د مشاركت و همكاری دارد. گزارشگران داخلی ، « لالتر ا لولو را» ميچرخانند. بسياری از روزنامه نگاران مطبوعات منطقه ای بطور آشكارو نهان در نشر ساتيريكن ، لاراوی يا گاليپوت شركت داشته و اغلب مداركی را در اين مطبوعات ارائه ميكنند كه توسط هيئت تحريريه نشريات خود سانسور و يا كنار گذاشته شده اند . بعضی هم مانند « گی نانتوی » از نشريه « سود اووست » آرزو ميكنند كه مانند همكارانش در نشر لافوی مشاركت داشتند.

ناشرين س كو اف د ميخواهند با « تشكيلات » مبارزه كنند. سردبير وجود ندارد. در كميته نگارش ، سه روزنامه نگار تقريبا دائمی ( كه فقط يك نفرشان حقوق ميگيرد) ، برای « بازخواني» مقالات، تنها يك مجوز دارند. فرانسوا ماليه ميگويد : « در هر حال نا گزيريم بی ثباتی را بپذيريم. هدف اين است كه زمانی از اين وضع خارج شويم . اما در عين حال هم با حقوق بگيری مخالفيم، كمك مالی برايمان كافی است».

تنها حقوق بگير لاراوی ميشل گايرو است، وی محدوديتهای فعاليت غير انتفاعی را چنين برآورد ميكند: « آزادی واقعی ولازم از نقطه نظر نگارش ، توسط مسئوليتهای روزمره ای كه كار تفحص را به تاخير مياندازند،محدود ميشوند».

اتين بالان اميدوار است كه بتدريج روزنامه نگارانی گرد هم آورد كه بتوانند چند ماهی به يك موضوع بپردازند و او بتواند جايی برای چاپ تحقيقات واقعی در اختيارشان گذاشته و در پايان كار به آنها مزد دهد. برونو ژالابر كه سابق برای لاكوات در شهر گرونوبل كار ميكرده معتقد به نوعی « استثناء در خبر رساني» است وی آرزو دارد منصب « روزنامه نگاری متناوب » بوجود آيد كه به آنها كه خطی حقوق ميگيرند امكان دهد به مطالبی كه زمان بيشتری برای تفحص ميبرند، بپردازند.

اشتراك مشتريان(۵ تا ۸۰ درصد بستگی به نشريه دارد) حد اقل ذخيره خزانه برای توليد و نگارش را تضمين ميكنند. فروش ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نمونه به بالا به دكه های روزنامه فروشی بستگی دارد. برای اغلب نشريات نوپا حراج ، تشكيل ميزگردها، حضور در جشنها، امری اجتناب ناپذير است. برای اينكه تا آنجا كه ممكن است در ميان نشريات ديگر حضوری مطمئن داشته باشند، بايد عدم فروش تعداد زياد روزنامه ها را پذيرفت و روزنامه فروشها را رام كرد. در عين حال بايد در مغازه هايی كه از انواع نشريات اشباع شده اند، قابل شناسائی بود. به همين دليل س كو اف د، كه در كل فرانسه توزيع ميشود، خوانندگانش را مامور ميكند تا مراقبت كنند مبادا دسته ای روزنامه در گوشه ای از مغازه فراموش شود.

يك روزنامه بايد حد اقل موازين را برای پاسخگويی به توقعات خوانندگانش رعايت نمايد .كميسيون دولتی برابری نشريات، شماره ثبت ديگری به نشريات اختصاص داده كه با تعرفه های پستی و تخفيف های مالياتی (٢.١ درصد) همراه است و به نشرياتی كه حد اقل هر سه ماه يكبار يك شماره بيرون دهند ، جايزه ميدهد.[۴] استفاده از آگهی های تبليغاتی نادر است، سازمانهای تبليغاتی نشريات ساده را ترجيح ميدهند. اگر نشريه لا فوی ۶۰ درصد از منافع خود را به يمن آگهی های تجاری تامين كرده در عوض اولين تحقيقاتش درباره توزيع عمده باعث شد تا مشتريان مهمش را از دست بدهد. آن كارپانتيه با اطمينان می گويد:« هر چه كمتر آگهی داشته باشيم بيشتر خواننده خواهيم داشت».

دوم ژوئيه ۲۰۰۴، قرعه بنام پامپرنيكل ميزنند و ديوان استيناف، سردبير آن ، آنتوان ميشون را به جرم افترا و تهمت به آقای پير برنارد شهردار ويسمبورگ، عضو حزب اتحاد برای جنبش مردمی، محكوم ميكند. در جلسه نخست دادگاه فقط به پرداخت مبلغ مدت داری بالغ بر ۶۰۰ يورو محكوم ميشود. در جلسه دوم، جريمه ، خسارت و هزينه دادگاه به بيش از ۵۳۵۰ يورو ميرسد، رقمی معادل مجموع بودجه های روزنامه از ابتدای تاسيس يعنی ۹ سال پيش تا كنون.[۵]

با وجود اينكه توزيع روزنامه ويسمبورگ به ۷۵۰ نمونه محدود است، اغلب اين نوع جديد مطبوعات ناگزيرند از استقلال خود در برابر دستگاههای قضائی ، دفاع كنند. نشريه كوچك دوفن ليبر با خواننده های محدودش، در رقابت غيرعادلانه با دفينه ليبره كه هزاران نمونه از آن بچاپ ميرسد، بناچار نام خود را به ستاسه ليبر تغيير ميدهد.

عدم وابستگی به روزنامه نگاران پروبال ميدهد

تا كنون تعداد زيادی از نشريات به افترا و تهمت متهم شده اند(مانند: فكير، تونيك، لوراوی، لا لتر الولو، لامه ، س كو اف د و غيره). برای نويسندگانی كه به نبرد قضائی عادت ندارند،اولين شكايات ميتواند متزلزلشان كند. در حاليكه فقط يكسال از حيات لاراوی می گذرد، ماه سپتامبر بايد علت مقايسه شهردار شهر مانتون با شهردار شهر كان را برای قاضی توضيح دهد.[۶] پير سامسون طراح، قبل از انتخابات ۱۹۹۵، تصميم ميگيرد كه با انتشار روزنا مه ايی با قدرت حاكم بر تولوز مقابله كند. نشريه ساتيريكن، اين «خبط» را كرد كه آقای دومينيك بودی شهردار را مورد انتقاد قرار داد و به پرداخت ۵۰۰۰۰ فرانك به دليل خبر كوتاهی كه در باره خدمات عمومی شهر درج كرده بود ، محكوم شد. اين روزنامه برای اينكه بتواند مبلغ فوق را پرداخت كند به ناچار به نشر ادامه ميدهد و امروز هنوزپا بر جاست و همچنان اخبار قضائی و دادرسی هايی كه خدمات اجتماعی فوق را زير سوا ل ميبرند،چاپ ميكند.

گاه غرامت ها چنان بالا است كه ميتواند روزنامه ای را به زانو درآورد. مثلا آقای مارك ژانتی لينی، مدير صليب سرخ با وجود اينكه فرصت مييابد در اين روزنامه از خود دفاع كند[۷] باز هم مبلغ ۳۵۰۰۰يورو از « روزنامه بيكاران» س كو اف د،ادعا ی خسارت ميكند. فرانسوا روفن با نگرانی ميگويد:« وقتی در دادگاه می بازی همه چيز از دستت ميرود ولی وقتی می بری ، چيزی عايدت نمی شود». روزنامه نگار نشريه فكير، در اجلاس نخست دادگاه در برابر شكايت رئيس آژانس خبری محلی كوريه پيكار، كه بدليل چاپ كاريكتوری از او ، تقاضای ۳۰۰۰۰ يورو خسارت كرده بود، تبرئه می شود.[۸]

سيل شكايات بر عليه مطبوعات مستقل همانقدر تعجب آور است كه ندرت شكايات بر عليه روزنامه های منطقه ا ی و رسانه های سمعی بصری. اين مطلب ارتباط كمی با بی تجربگی روزنامه های مستقل دارد بلكه ثابت می كند كه آنها تا چه حد درست نشانه گيری كرده و مزاحمت ايجاد می كنند، اين نشريات در اكثر اين دعاوی پيروز می شوند، و از انجا كه اين روز نامه نگاران اهل خوشخدمتی نيستند، زودتر از ديگر همكارانشان ياد ميگيرند منابع خود را بررسی و تائيد كنند. از سال ۱۹۷۶، لافوی و وكيلش آقای ميشل زائوئی، ازميان بيست پرونده قضائی در هجده تای آن تبرئه شده اند. خوانندگان لافوی برای دفاع از روزنامه در اغلب جلسات دادگاه حضورداشتند. در حال حاضر ميزان شكايات كاهش يافته است. لافوی موفق به جلب احترام و تحميل سبك خود شده است. نيكولا دو لاكازانير كه برای « لالتر الولو» كار ميكند به اين نتيجه رسيده است : « با اين لحن تند و غير محترمانه ای كه شخصيتهای مهم پيش ميگيرند در هر گوشه بايد منتظر تله ای بود». اين روزنامه تا كنون در چهار دادرسی پيروز شده است.

جبهه گيری در برابر نشريات مستقل گاه با سكوت همكارانشان در مطبوعات مهم صورت ميگيرد. مطبوعات منطقه ای بندرت مقالات مطبوعات مستقل را چاپ ميكنند. پی ير سامسون به طعنه ميگويد:« در منطقه هيچ كس مطالب ما را چاپ نميكند كه اين خود نشان دهنده كيفيت مطلوب كار ما است». برخورد مطبوعات منطقه ای گاه از دور صميمانه تر است. روزنامه نگاران رسمی، حقوق بگيران دولت، و يا روزنامه های مهم منطقه ای، از كمبود وقت و عدم امكانات برای تحقق گزارشهايی كه همكاران داوطلبشان در مطبوعات مستقل چاپ ميكنند، شكايت دارند. وقتی همكاران « مبتدی شان » مطلبی در باره منافع عمومی فاش ميكنند، آنها حتی به صحت منابع شك نميكنند.

اول آوريل ۲۰۰۴ ، روزنامه های متعدد از اقصی نقاط فرانسه در ويسمبورگ گرد هم آمده تا از انزوا خارج، از پامپرنيكل دفاع وبر حقوق مطبوعات مروری تازه داشته باشند. بدنبال چاپ شماره نخست « ساتيريتون» ، اين نشريه سال آينده در بايون ادامه كار خواهد داد.هر كس به نحوی سعی در اثبات اين مطلب دارد كه بدون سرمايه، كمك مالی و يا « بازاريابي» و تنها با توسل به اراده برای جستجو و انتشار اخبار مورد توجه شهروندان، ميتوان روزنامه ای ارائه كرد.

در حاليكه اغلب روزنامه نگاران در خطر سرخوردگی هستند، عدم وابستگی به آنها پروبال ميدهد. « عجيب است كه من اصلا احساس سرخوردگی نميكنم. در پاريس زندگی نميكنم و ديدارهای حرفه ايم هرگز هنگام كنفرانسهای معروف به "مطبوعاتی” كه همچون طاعون از آن فراريم، انجام نميشود، ارتباطات و يا اسنادی كه آنها هم معروف به "مطبوعاتی " هستند ومن برای جلوگيری از كثيف شدن چشمهايم ، نخوانده به سطل آشغال می اندازم به همين منوا ل. كوكتلها،بازگشائيها، اكسپوزيسيونهای هنری،اولين اجراهای تئاتر، سخنرانی ها، هيچكدام مورد توجه من نيستند. به چه علاقمندم؟ به انسانهای دوپايی كه احاطه ام كرده اند. مردم حقيقی كه به زندگی حقيقی تعلق دارند». [۹]

آن كارپانتيه در سن ۵۵ سالگی، در شهر كوچكش در جنوب غربی فرانسه هر روز با همكارانش در لافوی و يا خوانندگانش، از كار و زندگی خود لذت می برد. دفاعيات يا اسناد متعددی كه او آنها را تجزيه و تحليل ميكند، از شرح ندامت ها و پشيمانی هايی كه در نيويورك تايمز چاپ ميشود، از گمراهی خبرنگاران جنگی بی اطلاع و يا تحقيقات فتوكپی شده گزارشگران معتبر كه كوركورانه پرونده های قضائی را دنبال می كنند، الهام بخش ترند.

پاورقي

۱) آن كار پانتيه، پوتی پرسی شورش اساسی، عليه "ماليات اضافی بر فقر"، ناشر آ لبن ميشل، پاريس، ۲۰۰۴.

۲) فهرست آدرس سی نشريه را ميتوانيد در سايت لو موند ديپلوماتيك پيدا كنيد. www.monde_diplomatique.fr/

مجله سيلانس هر دو سال « فهرست مطبوعات متفاوت » را به روز كرده و به نشريات محيط زيست اهميت ويژه ای ميدهد. http://www.revuesilence.net/

۳) فرانسوا روفن، سربازكوچولو های روزنامه نگاری، ناشر لزارن، پاريس،۲۰۰۳.

۴) سايت مديريت توسعه رسانه ها، وابسته به نخست وزيری، شرايط تعيين شده از سوی كميسيون برابری نشريات و آژانسهای خبري(س پ پ آ پ) را ارائه ميدهد. www.ddm.gouv.fr

۵) برای هرگونه اطلاع بيشتر به آدرس زير مراجعه كنيد. Pumper.nickel@laposte.net.

۶) به شماره ۵ در اين آدرس مراجعه كنيد. www.leravi.org

۷) شانزدهم نوامبرجلسه در دادگاه ۱۷كيفری مرجع عالی قضائی پاريس تشكيل ميشود. مقالات مورد نظر و جوابهای آقای ژانتی لی را بطور مستقيم در ادرس زير پيدا كنيد. www.cequilfautdetruire.org

۸) بعد از جلسه نهم ژوئن ۲۰۰۴، دادگاه استيناف پاريس صورت جلسه خود را پانزدهم سپتامبر اعلام ميكند. برای جزئيات بيشتر به آدرس زير مراجعه كنيد. www.fakirpresse.info

۹) پوتی پرسی شورش اساسي

  
 
                      بازگشت به صفحه اول

Internet
Explorer 5

 

ی