ايران

پيك

                         
 

تحليل از انتخابات پيش روی رياست جمهوری درايران،

كه برای انتشار، از داخل كشور دراختيار"پيك نت" قرار گرفته است

درتنوری كه داغ  می شود

نان رفسنجانی پخته می شود
 

در روزهای گذشته، گمانه زنی هائی در مورد انتخابات آينده رياست جمهوری و كانديداهائی كه در اين عرصه حضور خواهند داشت مطرح شده كه بيشتر بر اساس صحبت افراد و جناحهای گوناگون بوده است، تا تحليل دقيق شرايط. تحليلی كه بموجب آن بتوان تشخيص داد باد موافق به نفع كدام كانديداها می وزد تا بر اساس آن بتوان نتيجه گيری كرد كه چه كسانی خود را آماده حضور در اين ميدان می كنند. در فضائی كه عمدتا نظرات فردی اينجا و آنجا مطرح می شود و فرصتی برای انتشار جمعبندی های گروهي(بويژه برای دگرانديشان) نيست، ما پس از گفتگوهای چند نوبته ای كه داشته ايم در باره انتخابات آينده رياست جمهوری به نتيجه زير رسيده ايم. اين طرح تحليلی را، نظر فرد نه، بلكه نظر جمع بدانيد كه ای كاش در خارج از كشور نيز، با توجه به فضای ارتباطی مناسب تری كه هست، بجای نظريه پردازی های فردی بر روی سايت های اينترنتی، امكان رايزنی جمعی فراهم می شد، تا جمع و جمع متمركز سخن بگويند نه افراد پراكنده.

 ما، به دلايلی كه در زير ذكر خواهيم كرد معتقديم اكبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات آينده از كسانی است كه اگر اتفاق غير منتظره ای رخ ندهد به طور حتم كانديدا خواهد شد:                                                                                                           

1- يكی از مهمترين دلايل, ارجاع  لايحه برنامه چهارم از سوی مجمع تشخيص زير نظر هاشمی رفسنجانی به مجلس ميباشد؛ چرا كه بر عكس ظاهرسازی كه شد، مهمترين تغييری كه در برنامه داده شد بستن دست دولت در برداشت پول از صندوق ذخيره ارزی بود. پولی كه حداقل در كوتاه مدت با هزينه كردن آن هر دولتی را بسيار موفق در بوجود آوردن رونق اقتصادی لحظه ای نشان خواهد داد. در صورتی كه اگر قرار بود شخصی به غير از هاشمی بر سر اين خوان نعمت بنشيند، با توجه به اينكه كابينه خاتمی به نوعی بسياری از نيروهای هاشمی را در خود جای داده و در صورت عدم هزينه آن از سوی دولت خاتمی اين پول در اختيار كانديدای منتخب جناح راست قرار می گرفت قطعا رفسنجانی با چنگ و دندان مانع بازگشت لايحه به مجلس می شد.

2- حركتهای تندروانه در عرصه داخلی از سوی جناح راست( كه همه معتقدند در يك روال منطقی بايد آنها دندان روی جگر می گذاشتند تا بعد از انتخابات رياست جمهوري) با اين هدف سازمان داده شده كه   باعث شود پس از فيلتر شدن كانديدای اصلاح طلبان از سوی شورای نگهبان، در اوج فشارهای اجتماعی رو به تشديد، مردم به اين نتيجه برسند كه هاشمی را برای رهائی از چنگال جناح راست انتخاب كنند.

3- جناح راست ابتكارعمل را در ماجراجوئی داخلی و منطقه ای بدست گرفته و هاشمی رفسنجانی نيز آگاهانه از آن حمايت می كند( از جمله در نطق همايش مساجد و يا نماز جمعه اخير تهران). آنها بر اين اعتقاد اند كه با وضعی كه در عراق به وجود آمده، آمريكا در كوتاه مدت آنها را تحمل خواهد كرد. آنها همچنين اعتقاد دارند، اين فرصت را خواهند داشت تا در مدت باقيمانده تا انتخابات رياست جمهوری امريكا، اوضاع ايران در عرصه بين المللی آنقدر بحرانی كنند تا همه گروه های جناح راست را راضی به اين امر كنند كه كشور در بحران  گرفتار آمده است. می خواهند اينگونه تلقين كنند كه هيچكس غير از هاشمی رفسنجانی، با كوله باری از تجربه توان بازگشائی اين گره كور را ندارد. درخارج از ايران نيز آنها اميدوارند آمريكا و اروپا نيز متفقا به اين نتيجه برسانند كه رفسنجانی با توجه به گرايشات اقتصادی وی به بازار آزاد و بانك جهانی، لااقل به عنوان دشمنی دانا نسبت به راست افراطی ارجحيت دارد. در اين بازی، البته بيم از تمركز تمام قدرت سياسی و نظامی در دست رهبر و متمركز شدن آن در بيت وی نيز عمل می كند. يعنی جرياناتی مانند موتلفه و روحانيت مبارز(جناح مهدوی كني) می كوشند سری باشند با دو دست: رهبر و رفسنجاني!

4- مطرح شدن نام ميرحسين موسوی از سوی برخی اصلاح طلبان باعث ميشود همه كانديداهای كوتاه قدی كه در اردوگاه جناح راست خود را برای كانديداتوری آماده كرده بودند به اين نتيجه برسند كه در همآوردی با موسوی تنها گزينه قابل قبول رفسنجانی ميباشد و همه از وی حمايت كنند. آنها اميدوارند، كه اصلاح طلبان نيز پس از خارج شدن موسوی از دور، به اين نتيجه برسند كه با توجه به نبود كانديدائی كه بتواند از فيلتر شورای نگهبان عبور كند، لااقل به همين اندك امتيازی كه می توانند با حمايت از وی بگيرند قانع شوند.

5- بسته شدن فضای سياسی جامعه، با مصوبات پی در پی مجلس( كه در واقع لغو مصوبات مجلس ششم است!) و بگير ببندهای قوه قضائيه نيز، عملا به هاشمی رفسنجانی، كه در انتخابات مجلس هفتم چوب آزادی مطبوعات را خورد، اين امكان را می دهد كه در نقش ليبرالی كه با بخشی از اين بگيروبنندها و اختناق ها موافق نيست در صحنه حضور يابد.

شايد تنها حادثه ای كه همه اين احتمالات را بهم بريزد، قانع كردن و يا تهديد هاشمی در پشت صحنه برای در نيآمدن به ميدان و رد صلاحيت ميرحسين موسوی با همه عواقب آن باشد، كه دراينصورت، مردم به سمت تحريم عملی انتخابات رياست جمهوری خواهند رفت.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی