ايران

پيك

                         
   
 

هاشمی رفسنجاني

هرچه او می گويد

خلافش را قبول كنيد

 
 

هاشمی رفسنجانی نماز جمعه گذشته را در تهران خواند. همزمان با نماز جمعه هاشمی، سيد محمد علی ابطحی معاون پارلمانی خاتمی نيز درباره دوم خرداد و شخصيت سياسی خاتمی مطالبی را روی وبلاگش نوشت. ابطحی چهار خصلت از خاتمی بر شمرده كه در واقع به نوعی برشماری ضعف های او در دنيای سياست در جمهوری اسلامی است، از جمله صداقت و سادگی او.

شايد برجسته ترين نمونه را از اين نظر بتوان هاشمی رفسنجانی دانست و احتمالا ابطحی خاتمی را با هاشمی مقايسه كرده است. دو سياستمدار در راس هرم سياسی جمهوری اسلامی با دو خميرمايه بكلی متفاوت. چهار خصلت مورد اشاره ابطحی را در همين شماره پيك  و به نقل از خود او می خوانيد.

آنچه كه در ادامه می آيد، خطبه های نماز جمعه هاشمی رفسنجانی است كه پس از 25 سال، درست همانگونه دروغ سياسی می گويد كه 24 ساعت پس از ترور آيت الله مطهری در خانه آيت الله خمينی و كنار دست او گفت. يعنی با اطلاع كامل از ترور مطهری بدست فرقان و حجتيه، با اشاره به آيت الله خمينی كه روی يك مبل ساده نشسته و در بهت فرو رفته بود گفت : "اين ترور را ماركسيست كردند و قلب اين پيرمرد را شكستند". آيت الله خمينی برای اولين و آخرين بار در برابر دوربين تلويزيون دستمالی از جيب درآورد و گريست و انفجار خشمی در ميان مردم حاضر در حسينيه كنار خانه آيت الله خمينی شعله ور شد كه هنوز ادامه دارد.

خطبه های نماز او در دوران جنگ فرسايشی از فرازهای تاريخ جمهوری اسلامی است. همان خطبه ها كه مرتب از فتوحات در جبهه ها گفته ميشد و وعده فتح كربلا و بغداد. چنان كه گوئی بسيج و سپاه در يك قدمی كربلا و بغداد اند و بايد از آنجا برای رفتن به فلسطين و قدس حركت كنند.

خطبه نماز جمعه اخير او تفاوتی با آن سخنرانی پس از ترور آيت الله مطهری و خطبه های دوران ادامه جنگ انقلاب برباد ده با عراق نداشت و سراپا دروغ و فريب بود. اين كه كسی اين حرف ها را ديگر باور می كند يا نه؟ پاسخش در آن آرائی است كه او در انتخابات مجلس ششم از تهران آورد و تظاهراتی است كه چند روز پيش برای محكوم كردن اعمال جنايتكارانه امريكا در عراق برپا شد و جز 50 – 60 هزار نفری كه از بسيج مساجد مامور شركت در آن شده بودند، كسی در آن شركت نكرده بود. از همين جمع هم سرانجام 50- 60 نفری را با كوكتل مولوتف و نارنجك های آتش زا فرستادند جلوی سفارت انگلستان تا تظاهرات مستانه كنند. كردند و با نيروی انتظامی هم قدری گلاويز شدند و بی آنكه بازداشت شوند بازگشتند به پايگاه هايشان در مساجد و بسيج. حتی دراين تظاهرات مقابل سفارت انگلستان( كه عملا مردم اصلا كاری به اين نمايش ها ديگر ندارند) هم بينش و دانشی وجود نداشت، زيرا همه اين نمايش تبليغاتی با اميد فشار به انگلستان برای جدا شدن از امريكا در عراق برپا شد، بی آنكه درك كنند انگلستان اسپانيا و ايتاليا نيست كه از عراق بيرون برود. انگلستان خود در تقسيم منطقه، پس از دو جنگ اول و دوم و تاسيس همين عراق نقش مستقيم داشته و می داند در آنجا چه می كند و تسليم چه شانتاژی نبايد بشود. آنكه فريب می خورد نه پير استعمارگر، بلكه حكومتی است كه 25 سال در دام انواع فريب های بين المللی سقوط كرده است. از جمله و در آخرين آن، افتادن در دام مقتدا صدر، پس از افتادن در دام القاعده است.

اخبار مربوط به همايش ديروز سران عرب  برای بررسی طرح خاورميانه بزرگ امريكا كه در تونس تشكيل شد، زمزمه تشكيل يك ارتش عربی برای انجام ماموريت در عراق، در حاشيه قرار گرفتن جمهوری اسلامی در اين كنفرانس و عليرغم 25 سال چسباندن خود به خاورميانه عربی، اطلاعاتی كه مراجع قم در دست دارند و بموجب آن مقتدا صدر حرم حضرت علی را به گلوله بسته و هاشمی درست خلاف آن را در نماز جمعه می گويد و تبليغ و تحريك احساسات مردم كرد(نظير همان ماجرای ترور مطهري) و … سرانجام : فراموش كردن يك واقعه خيلی كوچك و جزئی در تاريخ جمهوری اسلامي؛ يعنی دوم خرداد. رفسنجانی يادش رفت در نماز جمعه اول خرداد، يادی از واقعه عظيم دوم خرداد 1376 كند! از نجف و كربلا گفت و برای امريكا و اسرائيل و فلسطين طبق سنت جمهوری اسلامی تعيين تكليف كرد، اما مانند احمد جنتی يادش رفت در ايران يك دوم خردادی هم اتفاق افتاده است!

خطبه نماز جمعه گذشته هاشمی رفسنجانی ارزش بازخوانی دارد، اما نه به دليل اهميت مطالبی كه طرح كرده، بلكه برای بازشناسی دو شخصيت و دو سياست و سياستمداری در جمهوری اسلامی. خطبه های نماز جمعه گذشته هاشمی را بايد خواند و در باره مطالبی كه او طرح كرده در مطبوعات نوشت تا چشم و گوش ها بيش از آن باز شود كه ايران يكبار ديگر در گردابی فرو برده نشود كه درجريان جنگ فرسايشی برده شد.
  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی