ايران

پيك

                         
18 تير تهران - 19 بهمن سياهكل
از سكوت و بی اعتنائی مردم
ذوق نكنيد، آينده در پيش است
                                           علی اصغر خداياری
 
 
 

در بهمن ماه سال 49 چند تن از اعضای سازمان چريك‌های فدايی خلق، يكی از گروه‌های چريكی مخالف رژيم پهلوی، در جنگل‌های سياهكل در مصاف با نيروهای امنيتی رژيم ستمشاهی جان باخته بودند و خبر اين حادثه نيز مثل بسياری از حوادث مشابه ديگر در جامعه انعكاسی جدی نداشت و فقط در محيط‌های دانشگاهی واكنش‌هايی را برانگيخت. در سال‌های بعد نيز سخن گفتن از اين حادثه مجاز نبود و رژيم پهلوی به شدت با طرح يادبود اين واقعه مقابله مي‌كرد.
دراوايل دهه پنجاه آهنگی به نام «شبانه» با صدای مرحوم مهرداد فرهاد، كه پس از انقلاب نيز سرودی توسط او اجرا گرديد، به بازار آمد:

كوچه‌ها باريكند، دكان‌ها بسته است/ خانه‌ها تاريكند، طاق‌ها شكسته است

از صدا افتاده تار و كمانچه/ مرده مي‌برند كوچه به كوچه

نگاه كن مرده‌ها به مرده نمي‌رن/ حتی به شمع جان سپرده نمي‌رن

مثل فانوسي‌اند كه اگه خاموشه/ واسه نفت نيست، هنوز يه عالم نفت توشه

اين آهنگ از ترانه‌های ممنوع نبود، ولی عملاً نوار آن به صورت مخفی دست به دست مي‌شد و شايع بود كه در رابطه با جان‌باختگان سياهكل اجرا شده است. در جايی از نوار هم صدای كاملاً مبهم و نامفهومی به گوش مي‌رسيد كه مي‌گفتند فرهاد در اينجا اسم «سياهكل» را مي‌برد. با اين كه نه آن شايعه و نه اين صدا هيچ‌كدام با سند و دليل محكمی پشتيبانی نمي‌شد ولی با شنيدن اين آهنگ ناخودآگاه خاطره واقعه سياهكل در ذهن مخاطب تداعی مي‌شد.

2
- نيمسال دوم تحصيلی دانشگاه تهران خاتمه يافته است و من هم نمرات آخرين امتحانی را كه گرفته بودم، چند روز پيش اعلام كردم. برخی از دانشجويان به كارآموزی تابستانی رفته‌اند و دانشجويان شهرستانی نيز به شهر خود بازگشته‌اند. كوی دانشگاه تهران تعطيل است. دانشگاه هم ديگر رونق و جنب‌وجوش ايام عادی تحصيل را ندارد و كاملاً سوت و كور است. من در اتاقم نشسته‌ام و مشغول ترجمه مقاله‌ای هستم. تلفن همراهم زنگ مي‌زند، يكی از خبرنگاران ايسنا است، مي‌خواهد با من درخصوص منزلت دانشجو و دانشگاه مصاحبه كند.

صحبت درباره دانشجو و دانشگاه آن هم در ايام تعطيلات تابستانی ظاهراً عجيب به نظر مي‌رسد، ولی هم او مي‌داند چرا اين زمان را برای مصاحبه انتخاب كرده است و هم من مي‌دانم چرا در اين ايام من برای اين مصاحبه انتخاب شده‌ام، ولی هيچ كداممان به روی خود نمي‌آوريم. پرسش‌های خود را مطرح مي‌كند و من هم قول مي‌دهم پاسخ‌های خود را به صورت كتبی برايشان فاكس كنم.

3 - يكی از هنرهای ما اين است كه پرونده‌های بسيار زيادی را مي‌گشاييم، ولی هيچ‌كدام را آن طوری كه شايسته است نمي‌بنديم. پرونده واقعه 14 اسفند 59 نيز يادم نمي‌آيد كه مختومه شده باشد. تصور ما اين است كه گذشت زمان خود به خود پرونده‌ها را مختومه مي‌كند، ولی افرادی كه در پرونده‌ها ذي‌نفع هستند چنين تصوری ندارند و همواره دنبال پاسخ‌های خود در رابطه با ابهامات پرونده مي‌باشند و اين شوق در برخی ايام تشديد مي‌شود و اگر پاسخی دريافت نكنند، خود در قالب استعاره‌ها و با زبان اشارات و نمادها اين پرسش‌ها را تكرار خواهند كرد و پاسخ‌هايی را كه خود توليد كرده‌اند، درست يا غلط، به عنوان پاسخ قطعی دريافت خواهند نمود. چه ما بخواهيم و چه نخواهيم، چه ما بفهميم يا نفهميم.

سومين پنجشنبه تيرماه سال 78 روز 17 تير بود و سومين جمعه تيرماه امسال، فردا، 19 تير است. در سال 78 روز 23 تيرماه با چهارشنبه مصادف بود و امسال با سه‌شنبه برخورد كرده است.

صدايی به گوش مي‌رسد، مثل اين كه كسی دارد سرود «يار دبستانی من» را گوش مي‌كند.
يار دبستانی من...

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی