ايران

پيك

                         
آخرين جلسه دادگاه هاشم آغاجری
تا به جناح راست انتقاد می شود، مدعی العموم سينه سپر می كند
مدعی العموم مملكت شده
پيش مرگ جناح راست
 
 
 

سيدهاشم آقاجری دفاع از خود را در جلسه روز گذشته دادگاه با اين جمله آغاز كرد:
مقدس فقط ذات باري‌تعالی، پيامبر اكرم و ائمه‌ معصومين هستند و جز اين‌ها هيچ‌كس مقدس نيست.
در بخشی از ادعانامه آمده است كه بنده با استفاده از كلماتی وهن‌آميز به مراجع و روحانيون توهين كرده‌ام. در توضيح اين مسأله بايد بگويم كه اين تقسيم‌بندی من نيست، من در اين سخنرانی گفتم كه اسلام تقسيم جامعه به روحانی و جسمانی را نمي‌پذيرد و اين واژه تحت تاثير فرهنگ مسيحيت وارد اسلام شده است؛ البته مسيحيت موجود در تاريخ نه مسيحيت راستين حضرت مسيح (ع)؛ جامعه‌ مسيحی به روحانی و جسمانی تقسيم مي‌شود و تحت تاثير اين دوگانگی اين عنوان در جامعه رايج مي‌شود و گروهی متصف به صفت روحانيت مي‌شوند اما ما در اسلام عالم داريم و جامعه‌ اسلامی به دو گروه معلم و متعلم تقسيم مي‌شود كه رابطه‌ اين دو يك رابطه‌ پويا، دوسويه و تكاملی است اما رابطه‌ روحانی و جسمانی يك رابطه‌ ايستا و دگم است؛ زيرا كه جسمانی قابل تبديل به روحانی نيست اما متعلم قابل تبديل به معلم است به همين دليل در فرهنگ تشيع جامعه‌ ايده‌آل جامعه‌ امام زمان (ع) است كه در آن انسان‌ها از نظر دانش به حدی مي‌رسند كه ديگر در آن جامعه رابطه‌ تقليدی، منتفی و سلب مي‌شود.

قاضی اسلامي: شما بايد بگوييد كه كدام بخش از جامعه‌ ما اين تلقی را از روحانی دارد كه او يك فرد آسمانی و پاك است و جسمانی يعنی مردمی كه در جامعه هستند و ساختارشان با روحانيون فرق مي‌كند. عرف ما چنين تلقی از روحانيون ندارد و اين تقسيم‌بندی است كه شما در ذهن خود انجام داده‌ايد.
آقاجری در پاسخ گفت: اين تقسيم‌بندی كه از موضع انتقادی صورت گرفته است، تقسيم‌بندی من نيست.
اسلامي: كجای عرف ما جامعه را به روحانی و جسمانی تقسيم كرده است و گفته جسمانی يعنی شخص ناپاك و نجس كه برای ارتباط با خدا واسطه مي‌خواهد؟
آقاجري: اسلام واژگان را بسيار دقيق انتخاب كرده است زيرا در مسيحيتی كه دنيا و آخرت را از هم جدا مي‌كند اين عنوان‌گذاری پذيرفته شده است. در اسلام كه اخروی و دنيوی و مذهبی و سياسی از هم جدا نيست نمي‌توان واژه‌ روحانی را به كار برد و حول آن يك گروه و نقش در جامعه ايجاد كرد. آنچه در سخنرانی همدان گفته بودم اين بود كه ما در اسلام چنين چيزی و طبقه‌ای به نام روحانيت نداريم اما در جامعه اين وجود دارد كه اين اصطلاح منعكس ‌كننده جهان‌بينی است كه جسم و روح را از هم جدا مي‌كند.

قاضی اسلامي: اين واقعيت جامعه‌ ما نيست و شما آن را در ذهنتان ساخته‌ايد.
آقاجري: برای روشن شدن اين مسأله يك مثال مي‌زنم تا به اين سادگی در مورد فرهنگ ايرانی حكم صادر نكنيد. در جامعه‌ای كه هنوز بخش عظيمی از آن در روستاها و بخش‌های دورافتاده، بي‌سواد هستند، افراد و قشرهايی هستند كه نه‌تنها از روحانی بلكه از بنده‌ غيرروحانی به دليل انتسابم به اهل بيت (ع) تلقی مقدس بودن دارند و در روستايی كه پدرم به دنيا آمد به او به چشم يكی از سادات جليل‌القدر نگاه مي‌كردند و نمي‌دانستند كه من صاحب هيچ كرامتی نيستم. در روستای ما يكی از روستاييان، دختر خود را از زمانی كه متولد شده بود نذر من كرده بود و من فراوان زحمت كشيدم تا اين هديه را قبول نكنم. همين مردمی كه فكر مي‌كنند لباس روحانی شفابخش است.
اسلامي: اين سخنان شما توهين به مردم است چرا كه خود من مي‌گويم حاضرم هر بلايی كه قرار است سر تك تك مراجع بيايد سر من بيايد، به خاطر اينكه اسلام برای من عزيز است و اين آقايان برای اسلام زحمت كشيده‌اند.
آقاجری ادامه داد: آقای اسلامی نفرماييد كه چنين تفكری در ميان ايرانيان نيست حداقل بفرماييد كه وجه قالب مردم نيست. چرا كه فرهنگ اين جامعه متأثر از آبشخورهای مختلف است. شما ديدگاه خود را بر كل جامعه تعميم مي‌دهيد در حالي‌كه بنده در اين سخنرانی به هيچ اطلاق و تعميمی نپرداخته‌ام ولی شما آن را تعميم مي‌دهيد؛ بله بنده هم قبول دارم كه در اين جامعه كسانی هستند كه معتقدند پوشيدن اين لباس نوعی مانا در طرف ايجاد مي‌كند كه به صورت شفابخش است. رابطه‌ مانا و تقدس يك رابطه‌ قديمی است كه اسلام با آن مخالف است. تفكر عاميانه‌ زمان پيامبر (ص) وقتی كه بعد از فوت فرزند ايشان خورشيدگرفتگی را ديد، اين دو مسأله را (خورشيدگرفتگی و فوت فرزند پيامبر(ص)) به هم ربط دادند كه پيامبر آن را به شدت رد كردند و گفتند اين يك پديده‌ طبيعی است. در جامعه‌ ما نيز كسانی هستند كه بر خلاف شما (قاضی) طرز تلقی مانايی و غيراسلامی دارند كه ما با اين طرز تلقی در يك بحث تئوريك برخورد انتقادی مي‌كنيم.
من در سخنرانی همدان نگفته‌ام كه آقای ايكس چنين تلقی دارد اگر چنين چيزی مي‌گفتم آن فرد حقيقی يا حقوقی حق داشت عليه من شكايت كند اما من در اين سخنرانی تصريح كردم كه اين تلقی از نظر اسلامی، موجه نيست و ريشه‌ اسلامی ندارد ولی در جامعه‌ ما چنين تلقي‌ای وجود دارد.
در اين لحظه سيدرضا جعفری، نماينده‌ مدعي‌العموم در پرونده‌ آقاجری در اعتراض به اظهارات وی، گفت: بحث ما در اينجا، اهانت است نه بحث فلسفی يا سياسی. ايشان ادعا دارند كه انتقاد كرده‌اند در حالي‌كه ما هم قبول داريم كه انتقاد طبق قانون آزاد است ولی اهانت طبق همان قانون جرم است. وقتی يك نفر به خود اجازه مي‌دهد كه با الفاظی مثل چي‌چي‌الاسلام و با لفظ تمسخر، قشری از جامعه را به تمسخر بكشاند و در مقابل خنده‌ حضار در جلسه سكوت كند آيا اين انتقاد است؟ آيا شخصی را با يك لفظ خفيف مورد اهانت قرار دادن، انتقاد است؟
صالح نيك‌بخت، وكيل مدافع آقاجری، ايراد نماينده‌ مدعي‌العموم را وارد ندانست و اظهار داشت: نماينده‌ مدعي‌العموم در هنگام دفاعيات متهم نمي‌تواند صحبت كند. اين دادگاه برای من به عنوان وكيل و برای جناب‌عالی به عنوان نماينده‌ مدعي‌العموم وقت تعيين كرده است كه در چه زمانی صحبت يا اعتراض كنيم.
قاضی اسلامی خطاب به نيك‌بخت گفت: شما اكنون وارد دفاع شده‌ايد؛ نماينده‌ مدعي‌العموم مي‌تواند تذكر دهد و اين حق اوست.
آقاجري: شما به عنوان قاضی فقط بايد شاهد دفاع من و حمله‌ نماينده‌ مدعي‌العموم باشيد. در اين صورت حتما امكان كشف حقيقت و صدور حكم به عدالت برايتان بيشتر خواهد شد و اين ناهماهنگي‌ها، اتفاق نخواهد افتاد.
در مورد كلمه‌ چي‌چي‌الاسلام كه يكی از موارد اتهامی عليه من در ادعانامه‌ مدعي‌العموم است بايد بگويم من در سخنرانی ديگری كه در مورد اساتيد دانشگاه و روشنفكران بود وقتی مي‌خواستم مختصر صحبت كنم از كلماتی مثل چه و چه و چه كه در عرف رايج است، استفاده كردم؛ حتی گاهی بزرگان دينی و سياسی نيز مي‌گويند فلانی گفت، كذا و كذا. اهانت به مقدسات از دو كلمه‌ اهانت و مقدسات تشكيل شده است كه دو ركن مادی و معنوی دارد؛ معنوی يعنی مقام گوينده و هدف او، تمسخر و وهن باشد در حالي‌كه من در مقام تمسخر و وهن نبودم بلكه در مقام تبيين و تحليل بودم. به علاوه مقام سخن، مقام اهانت و تمسخر نيست و من چنين قصدی نداشتم. عنصر مادی نيز چيزی نيست جز كلمه كه در عرف جامعه رايج است؛‌ فكر مي‌كنم روحانيت جزء مقدسات نيست؛ اگر در اين سخنرانی به شخص خاصی اهانت كرده باشم بايد شاكی خصوصی از من شكايت كند نه مدعي‌العموم.
مقدس فقط ذات باري‌تعالی، پيامبر اكرم (ص) و ائمه‌ معصومين (ع) هستند و جز اين‌ها هيچ‌كس مقدس نيست؛ اگر كسی به فرض به روحانی اهانت كند به شخص اهانت كرده است نه مقدسات و آن شخص مي‌تواند به عنوان شاكی خصوصی از توهين‌كننده، شكايت كند. اهانت بايد انشايی باشد نه خبری، يعنی بنده مثلا به ˜سی بگويم كلبی، ولی اگر بگويم فلان فردچنين صفاتی دارد اين يا واقعيت دارد يا ندارد و اهانت نيست؛ ثانيا اهانت بايد مخاطب مشخص داشته باشد و شما (قاضی اسلامی) بهتر از من مي‌دانيد كه اهانت در ابهام و كلي‌گويی تحقق نمي‌يابد؛ اهانت در تخاطب با مخاطب خاص مصداق پيدا مي‌كند. اگر بنده بگويم بعضی از ايراني‌ها چنين و چنان هستند اين مصداق اهانت نيست البته مي‌تواند صادق يا كاذب باشد كه صدق و كذب آن در يك مناظره مشخص مي‌شود و احتياجی به دادگاه، زندان ندارد.
اصلا قصد توهين نداشتم و اگر كل سخنرانی من را بخوانيد خواهيد ديد كه من در مقام توضيح انديشه‌ شريعتی و پروژه‌ پروتستانتيسم اسلامی بوده‌ام.
خطای فكری با جرم قانونی دو مقوله‌ جداست؛ ممكن است آنچه شما مي‌گوييد درست باشد و به واقع در جامعه احدی بي‌سواد يا باسواد چنين تلقي‌ای از روحانيت نداشته باشد، در اين صورت من مرتكب خطای فكری شده‌ام اما خطای فكری جرم قانونی نيست و نيازی نيست كه برای آن حكم اعدام صادر كنند.
روحانی در جامعه‌ ايران از دوره‌ قاجاريه به سمت نوعی سازماندهی و انسجام در سطح ملی حركت مي‌كند و بعد از اينكه جريان اخباري‌گری در قرون 11 و 12 بر حوزه‌های علميه مسلط شد اگر اين جريان باقی مانده بود ما شاهد شكل‌گيری يك رابطه‌ مذهبی و اجتماعی بين توده‌ مؤمن مذهبی و علما نبوديم. از نظر اخباري‌ها، تقليد حرام است. ما بعد از صفويه شاهد شكل‌گيری يك رابطه‌ سياسی و نوعی رابطه‌ بين روحانيت با جامعه‌ مذهبی هستيم و اين يك تحليل تاريخی است.
در بخش ديگری از ادعانامه آمده است كه من امر تقليد را كه از مسلمات فقه است، زير سوال برده‌ام كه بايد بگويم من اصلا رابطه‌ تقليد شرعی را رد نكرده‌ام چون خودم در مسائل شرعی، فردی، فرعی مراجعه مي‌كنم و من در اين سخنرانی رابطه‌ مريدی و مرادی را رد كردم نه تقليد در احكام شرعی را؛ پس به مقدسات و احكام شرع اهانت نكرده‌ام بلكه به رفتار يك قشر انتقاد كردم.
متاسفانه متن ادعانامه اشكالات اساسی دارد كه نشان مي‌دهد نويسندگان آن با تاريخ فقه، تشيع، مبانی و اصول اسلامی آشنايی كامل نداشته‌اند.
در اين لحظه قاضی اسلامی از آقاجری خواست تا بيش از اين به سخنرانی همدان نپردازد و در خصوص اتهامات مطروحه در مورد سخنرانی دانشگاه شهيد بهشتی توضيح دهد و از خود دفاع كند.
آقاجری گفت: شاهد مثال مدعي‌العموم در مورد سخنرانی شهيد بهشتی من اين جمله است كه «متاسفانه حكومت‌های دينی اغلب در طول تاريخ نشان داده‌اند كه افيون توده‌های مردمند، گوهر دين آگاهی و رهايی است، حكومتی كه به نام دين، خرد و علم را سركوب مي‌كند نه تنها حكومت دينی نيست بلكه حكومتی انسانی هم نيست» من در اين سخنان در واقع اعلام كردم كه حكومت دينی از حكومت انسانی هم بالاتر است. اگر حكومت دينی به معنای راستين و واقعی داشته باشيم همچنان كه امام حسين (ع) در روز عاشورا گفت «ای آل ابوسفيان اگر دين نداريد حداقل آزاده باشيد» يعنی كسی كه دين دارد آزاده هم هست. پس رابطه‌ حكومت دينی و انسانی يك رابطه‌ عام و خاص است. من در اين سخنرانی از حكومت دينی و دين دفاع كردم و گفتم اگر حكومت دينی به آن‌جا منجر شود كه با سوءاستفاده از دين و برای دفاع از حقانيت و صداقت گزاره‌های دينی كور ذهنانه، سركوب عليه انديشه و علم و سخنرانی به خدمت گرفته شود آن حكومت حقيقت دينی ندارد .
اسلامي: شما بايد توضيح دهيد بر چه مبنايی گفته‌ايد كه دين افيون توده‌هاست؟

آقاجری گفت: من در اين سخنرانی گفته‌ام كه حقيقت و گوهر دين، آگاهی و رهايی است و كسانی كه اسلام را تبديل به ابزار كنند و آن را مورد سوءاستفاده قرار دهند، چنين دين و حكومتی افيون است.
اين جمله را كه به قول ماركس دين نه تنها افيون توده‌ها بلكه افيون حكومت‌ها هم هست، مربوط مي‌شود به دين كاذب، ادعايی و انحرافی. چگونه ممكن است در يك سخنرانی گوينده‌ای كه حقيقت دين را تاييد كرده است، دين را به صورتی مطلق و محض، افيون توده‌ها بداند. سخن ماركس در مورد اديان كاذب و غير وحيانی است كه در طول تاريخ به ابزار قدرت و ثروت تبديل شده بودند.
از اسلامی كه آزادی درونی،‌ اجتماعی، سياسی و اقتصادی را به ارمغان آورده، دفاع مي‌كنم.
ما در طول تاريخ با دو دين روبه‌رو بوده‌ايم، با دو دين اسارت‌آفرين و توجيه كننده‌ زور و زر و ستم و استبداد و دين رهايی بخش كه انبياء و اوليای ما برای آن آمده بودند، مواجه هستيم. دين موسی رهايی بخش بني‌اسراييل از زير سلطه‌ فرعونيان بود و آنچه كه ماركس مي‌گويد بخشی از حقيقت است و آن حقيقتی است كه توجيه كننده‌ ظلم، ستم و استبداد است؛ در حالی كه دين حقيقی چنين دينی نيست. ماركس گفته اين دين افيونی و دين كاذب و جهل و جور و ستم و سرمايه نه تنها افيون ملت است، بلكه افيون دولت هم است. من به سخنان و اظهارات ماركس نقد و تكمله‌ای زده‌ام. به اعتقاد من اديان غيرالهی و غير وحيانی،‌ اديانی كه ابزار زور و زر در طول تاريخ بوده‌اند،‌ افيون توده‌هاست. چنين ديدگاهی تنها نسبت به چنين دينی صادق است، نه به كل اديان. از نظر من چنين دين افيونی نه تنها افيون مردم است بلكه افيون حكومت‌ها هم هست. بنده معلم تاريخ هستم و از نظر من يكی از علل سقوط ساسانيان، روحانيت ساسانی بود. عملكرد برخی روحانيت شيعه‌ صفوی نيز باعث سقوط سلسله صفويه شد. به اعتقاد من دين وقتی توجيه كننده‌ ستم باشد، نهايتا حكومت را به نابودی مي‌كشاند، من چنين دينی را نقد كرده‌ام.
دروغگويانی كه بمباران تبليغاتی در رسانه‌های وابسته به جناح خاص شروع كرده‌اند، اگر كسی واقعا دنبال حقيقت است بايد بپرسد منظور از اين جملات چه بوده است؟ آيا جمله‌ای كه گفته شده راجع به همه‌ اديان است در حالی كه به عقيده‌ من در خصوص اديان الهی و وحيانی چنين امری صادق نيست. من ذات دين و اصل آن را نفی نكردم. سخنان من رد و نقد دين توحيدی و اسلام محمدی (ص) و تشيع علوی نيست اما وقتی دروغ مرتبا تكرار شود، به حقيقت تبديل مي‌شود كه خوشبختانه اين حقيقت ناروا نيز در ذهن گروهی اندك وارد شد.
نبايد يك قضيه جزئيه شرطيه را به يك موجبه كليه تبديل كنيم. من در اين سخنرانی گفته‌ام اگر دينی ابزار قدرت و ثروت شود، افيون مي‌شود. من گفته‌ام، حقيقت دين و حكومت دينی مخالف خرد و آزادی نيست و آنچه كه آزادی خرد را سركوب مي‌كند، دين راستين نيست. بنده با دينی كه به ابزاری برای استبداد و استعمار تنزل پيدا كرده مخالفم. من از اسلام راستين حمايت مي‌كنم. اسلامی كه من از آن حمايت مي‌كنم پيامبرش آمده تا برای مردم آزادی درونی بياورد. من از اسلامی رهايی بخش و آزادی بخش دفاع مي‌كنم. اسلامی كه آزادی درونی،‌ اجتماعی، سياسی و اقتصادی را به ارمغان آورده دفاع مي‌كنم. اگر من به اين دليل محاكمه مي‌شوم كه دين را به دين افيونی و دين رهايی بخش تحليل كرده، امر ديگری است.
آقاجری پس از دفاع در قسمت اول اتهاماتش، به دفاع از خود در برابر اتهام تبليغ عليه نظام پرداخت و گفت:
اول بايد مشخص كنيم كه اين اتهام از كجا آمده است. در سال‌های 76 و 77 مطبوعات فراوانی چاپ مي‌شدند كه خبرنگاران اين مطبوعات نيز درصدد بودند كه اخبار تمامی ميزگردها را پوشش دهند. اكنون بعد از 5 سال دادگاهی تشكيل شده كه تعابير و برداشت‌های آن خبرنگاران مرا متهم به تبليغ عليه نظام كرده است.
قاضی اسلامی در اين لحظه خطاب به آقاجری گفت: من در تمام اين چند روز كارم روزنامه خواندن است تا خدای ناكرده مطلبی به اشتباه نقل نشده باشد.
آقاجری در اين لحظه اظهار داشت: من در جلسه گذشته گفتم مثلث زر و زور و تزوير، اما خبرنگاری شنيده، مسلط زر و زور و تزوير.
من از چاپ بسياری از اين سخنراني‌ها نيز بي‌اطلاعم.
وی به قسمتی از ادعانامه‌ نماينده‌ مدعي‌العموم مبنی بر اينكه آقاجری طی سخنانی شورای نگهبان را ابزار اجرای ديكته يك جناح خاص و حامی خشونت و نافی حقوق بشر و آزادی ناميده و گفته‌است«شايد برخی معتقد باشند كه وظيفه‌ شرعي‌شان مهم‌تر از وظيفه‌ قانونی است البته عده‌ای رند هم پيدا مي‌شوند و برای رسيدن به اهدافشان از اين ديدگاه متشرعانه آقايان استفاده مي‌كنند»، اشاره كرد و گفت:
من گفته‌ام عده‌ای رند پيدا مي‌شوند كه از اين ديدگاه متشرعانه سوءاستفاده مي‌كنند،‌ آيا اين جمله تبليغ عليه نظام است؟ من خواهش مي‌كنم به تفاوت انتقاد و تبليغ توجه شود. حق انتقاد و اعتراض،‌ حقی است كه بر مبنای اسلام و قانون اساسی برای تمامی شهروندان پذيرفته شده است. ما مدعی حكومت اسلامی هستيم كه امام و پيامبرش با مخالف خود چنين برخوردی نمي‌كردند.
در اين لحظه قاضی اسلامی خطاب به آقاجری گفت: شما همان موضوع مورد نظر نماينده‌ مدعي‌العموم را توضيح دهيد كه آقاجری در پاسخ به قاضی اسلامی گفت: اول بايد مقدمه را بگويم تا بتوانم از خود دفاع كنم. من مي‌خواهم در برابر افكار عمومی از خود دفاع كنم، در زندان كه نمي‌توانم دفاع كنم.
قاضی اسلامی خطاب به آقاجری و حضار گفت: به هر حال كه تا آخر در زندان باقی نمي‌مانيد، فرجی هم هست.
آقاجری گفت: اجازه بدهيد، متهم آنچه را كه برای دفاع لازم دارد، برای دفاع از خود بگويد. چگونه انتقادی كه من نسبت به شورای نگهبان كرده‌ام، مي‌شود تبليغ عليه نظام. من در آن سخنرانی كه در آستانه‌ انتخابات مجلس ششم بود، بسيار محتاطانه عمل كرده و گفته‌ام «شايد شورای نگهبان به وظيفه‌ شرعي‌اش عمل كرده و يك عده رند دارند سوءاستفاده مي‌كنند» به نظر من اين تبليغ عليه نظام نيست. يعنی من به عنوان يك شهروند نمي‌توانم به شورای نگهبان و مسوولان اعتراض كنم؟
انتقاد از يك فرد و نهاد تبليغ عليه نظام نيست بلكه انتقاد از يك سازمان است. من گفته‌ام عده‌ای رندانه از ديدگاه متشرعانه سوءاستفاده كرده‌اند. كجای اين عبارات تبليغ عليه نظام است.
نماينده‌ مدعي‌العموم در كيفرخواست خود به نقل از من آورده «دليل رد صلاحيتم هم عدم التزام به اسلام و جمهوری اسلامی عنوان شده است و من خوشبختم كه به اسلامی كه آقايان مدافع آن هستند، يعنی اسلام حامی خشونت و نافی حقوق بشر و آزادي‌ها التزام ندارم» اصلا اين قسمت جمله كه «آقايان مدافع آن هستند، اسلام حامی خشونت و نافی حقوق بشر و آزادي‌ها است »از بنده نيست. من گفته‌ام «اسلامی كه من معتقدم، مدافع حقوق بشر، آزادی و دموكراسی است. اگر به دليل اعتقاد به چنين اسلامی، متهم به عدم التزام شده‌ام، افتخار مي‌كنم». من به اسلامی كه ضايع كننده شخصيت انسان‌ها و ذات انسان‌ها باشد، اعتقادی ندارم. من معتقدم اسلام علی (ع) و محمد (ص) مدافع حقوق بشر و كرامت انسانی است و اگر چيز ديگری به جملات من اضافه شده، بايد بگويم از من نيست.
در كيفرخواست مطروحه به نقل از من آمده «... ضديت با آمريكا و آمريكا را دشمن معرفی كردن، پايه و اساسی ندارد و به عبارتی آمريكا دشمن نظام جمهوری اسلامی ايران نيست، بلكه كسانی كه شعار دشمنی آمريكا با نظام اسلامی را مي‌دهند، درصدند دشمنان متعدد فرضی توليد كنند تا بتوانند به بهانه‌ آن جو پليسی در جامعه حاكم كنند ...» اگر شما چنين چيزی را در متن سخنرانی من پيدا كرديد كه من گفته‌ام آمريكا دشمن نظام اسلامی نيست، هر حكمی كه مي‌خواهيد صادر كنيد، من هم قبول مي‌كنم. من معتقدم كه آمريكا دشمن نظام اسلامی است و اين سخنرانی نيز در سالگرد تسخير لانه جاسوسی انجام شده است. چنين جمله‌ای كه در متن ادعانامه آمده، در متن روزنامه و سخنان من نيست. حال فرض را بر اين بگذاريم كه كسی بگويد آمريكا دشمن نظام اسلامی نيست، آيا چنين چيزی جرم است؟ اگرچه من خود به چنين چيزی اعتقاد ندارم، اما مي‌خواهم اين منطق را به چالش بكشم كه هر اظهار نظری از سوی گوينده تبليغ عليه نظام و تشويش اذهان عمومی تلقی نشود. من پيرامون بحث رابطه با آمريكا گفته‌ام «بحث رابطه با آمريكا يك بحث سياسی است و بايد بر اساس منافع ملی آن را تحليل و نسبت به آن تصميم‌گيری كرد نه اين ديدگاه مورد قبول است كه عده‌ای فكر مي‌كنند اگر امروز با آمريكا رابطه برقرار كرديم تمام مشكلات‌مان حل مي‌شود و از طرف ديگر هم رابطه با آمريكا حرام نيست و عدم رابطه با آمريكا هم جزو اصول دين نيست. متاسفانه عده‌ای سعی كرده‌اند با بزرگ كردن خطر خارجی و دشمن، مسايل داخلی را تحت‌الشعاع قرار دهند. در حالی كه ما هشت سال جنگ كرديم و مخالفان جنگ نيز نظرات‌شان را مطرح كردند. آيا امام (ره) گفت اين افراد مجرم هستند.
بنا به كيفرخواست مطرح شده و به نقل از نماينده‌ مدعي‌العموم آمده كه متهم طی سخنانی نظارت استصوابی را كه مستند به قانون اساسی است، ابزار اعمال آپارتايد سياسی نام برده و ساختار جمهوری اسلامی را مخالف دموكراسی قلمداد نموده است.
اين جملات از من نيست. من گفته‌ام عده‌ای در جامعه ديدگاه غير دموكراتيك دارند و مشكل، مشكل فرهنگی است و ناشی از تعارض ديدگاه سنتی و مدرنيته است. كجای اين سخنان تبليغ عليه نظام است.
نماينده مدعي‌العموم در متن كيفرخواست به سوالی كه بازجو در سال 79 پرسيده اشاره مي‌كند بدون آن كه كلمه‌ای از جواب بنده را كه در 38 صفحه ارائه كرده بودم، بياورد. به اعتقاد من نويسنده ادعانامه و شاكيان، تاريخ و گرايش‌های فكری را نمي‌شناسند. من گفته‌ام شاهد بازتوليد در جامعه هستيم نگفته‌ام كه در جمهوری اسلامی. اگر گفته بودم كه در حكومت جمهوری اسلامی، ممكن بود اين ابهام ايجاد شود كه من نسبت به اين حكومت چنين اعتقادی دارم. من مي‌گويم در جامعه گروهی هستند، اعم از روحانی و غير روحانی كه در مقابل مخالف خود به زور متوسل مي‌شوند و پرونده سازی مي‌كنند. جرم من چيست؟ جرم من اين است كه از انديشه‌های نابخردانه كشف سر كرده‌ام؟
قاضی اسلامی در اين لحظه خطاب به آقاجری گفت: شما در آن زمان در حال بيان كردن يك بحث تخصصی بوده‌ايد. چرا از افراد ديگری دعوت نكرديد.
آقاجری در پاسخ به قاضی اسلامی گفت: بحث تخصصی را بايد برای دانشجو كرد. من با بسياری از افراد مباحثه كرده‌ام. اگر جرات دارند، فيلم اين مناظره را پخش كنند، آقای X و Y چون از مناظره رودررو مي‌ترسند، مناظره نمي‌كنند. مي‌توانيد فيلم را از دانشگاه امام خمينی (ره) قزوين بگيريد. رييس حزب دست راستی وقتی كم مي‌آورد، پرونده سازی مي‌كند(موتلفه). من از همين جا مي‌گويم، آقای مصباح يزدی كه مرا تكفير كرديد، اگر خدا و بندگان را قبول داريد، مناظره كن و اما اگر معتقدی من كافرم با من مباهله كن.
... آقاجری در ادامه‌ دفاعياتش به قسمت ديگری از كيفرخواست نماينده‌ مدعي‌العموم اشاره كرد و اظهار داشت: نماينده‌ مدعي‌العموم به نقل من در كيفرخواست خود آورده «...هر قانونی پذيرفتنی نيست و مقبول نيست، قانونی كه محصول اراده‌ يك گروه برگزيده از مردم، مستبد باشد، به صرف اين كه نامش قانون شد، قابل اطاعت نيست...» در اين سخنان نماينده‌ مدعي‌العموم چنين نتيجه گرفته كه من نظام جمهوری اسلامی را نظامی مستبد معرفی كرده‌ام. من از منظر جامعه‌شناسی حقوقی قانون را تعريف كرده و مي‌گويم، قانون و قانونيت يافتن شرايطی دارد. يكی از اين شرايط اين است كه قانون محصول نمايندگان واقعی مردم باشد كه از طريق انتخابات آزادانه به محل قانون‌گذاری رفته‌اند.
قاضی اسلامی در اين لحظه خطاب به آقاجری گفت: شما در مورد قانونی صحبت كرده‌ايد كه مجلس شورای اسلامی تصويب كرده است.
آقاجری پاسخ داد: بحث من، در مورد قانون خاصی نيست. به اعتقاد من و از منظر جامعه‌شناسی حقوقی، يك قانون وقتی قانونيت پيدا مي‌كند كه پروسه‌ لازم را طی كرده باشد.
قاضی اسلامی خطاب به آقاجری گفت: با اين شرايط كه سنگ روی سنگ بند نمي‌شود.
آقاجری در پاسخ، اظهار داشت: شرط قانونيت قانون، طی پروسه‌ دموكراتيك آن است. قانونی قانونيت دارد كه اراده‌ ملی پشت آن باشد و از يك پروسه‌ دموكراتيك حمايت كرده باشد. به اعتقاد نماينده مدعي‌العموم، قانون‌گذار جمهوری اسلامی، مستبد معرفی شده است.
در اين لحظه رضا جعفری، نماينده‌ مدعي‌العموم گفت: به اعتقاد ما نه، به اعتقاد شما قانون‌گذار جمهوری اسلامی مستبد است.
آقاجری در پاسخ گفت: بنده به تبيين قانون از منظر جامعه‌شناسی پرداختم و اين نتيجه‌گيری است كه نماينده‌ مدعي‌العموم از سخنان من انجام داده و آن را بر ادعانامه تحميل كرده است. شاكی يا دادستان يا نويسندگان اين ادعانامه اگر يك كلمه پيدا مي‌كردند كه بنده قانون‌گذار را مستبد معرفی كرده‌ام، حتما در ادعانامه مي‌آوردند. من بحث مفهومی كرده‌ام كه اين ربطی به قانون‌گذار جمهوری اسلامی ندارد. به صرف اين كه صاحب قدرت، اسم چيزی را قانون گذاشت، قانون نمي‌شود، قانون وقتی قانونيت مي‌يابد كه پروسه دموكراتيك را طی كرده باشد. من به تحليل يك بحث نظری پرداخته‌ام. استنتاجی كه مدعي‌العموم انجام داده، ربطی به مقدماتی كه من گفته‌ام ندارد و اگر به سخنان من توجه مي‌شد، چنين ادعايی را مطرح نمي‌كردند.
آقاجری در ادامه به قسمتی ديگری از كيفرخواست نماينده‌ مدعي‌العموم اشاره كرد و گفت: در كيفرخواست به نقل از من آمده «...مجلس خبرگان در نشست اخير خود را به يك نهاد تبليغاتی حمايتی و حتی جناحی سياسی تقليل داده است...» كجای اين جملات تبليغ عليه نظام است. اگر من با اين سوابق نتوانم از يك موضع‌گيری انتقاد كنم آيا مي‌شود از آزادی عقيده و بيان در جمهوری اسلامی دم زد؟
بنده به رفتار مجلس خبرگان كه موضع‌گيری كرده با الفاظ بسيار محتاطانه سخن گفتم. كجای آن تبليغ عليه نظام است. انتقاد از مجلس خبرگان است نه نهاد خبرگان. الان هم مي‌گويم مجلس خبرگان نبايد در اختلافات جناحی وارد شود. من به اين انتقاد كرده‌ام و اين تبليغ عليه نظام نيست. در حالی كه نماينده‌ مدعي‌العموم اين جملات را تبليغ سوء عليه نظام معرفی كرده است. جالب است عده‌ای به دو قوه‌ مجريه و مقننه هر سخنی كه مي‌خواهند مي‌گويند اما تبليغ عليه نظام نيست . من رفتار يك نهاد در جمهوری اسلامی را نقد كرده‌ام كه اين حق تمامی شهروندان است. من انتقاد كردم حتی اعتراض هم نكردم.
آقاجری در ادامه‌ دفاعيات خود به قسمت ديگری از سخنان خود در رابطه با تز دشمن‌تراشی اشاره كرد و اظهار داشت: «كسانی در جامعه‌ ما معتقد به تز دشمن‌تراشی هستند و به خطا گمان مي‌كنند وحدت مردم تنها در گرو يك دشمن خارجی است و اگر چنين دشمنی وجود نداشته باشد، بر اساس ضرورت بايد آن دشمن را ايجاد كرد. آن‌ها مي‌كوشند جامعه را ميليتاريزه و پليسی كنند . به اعتقاد نماينده‌ مدعي‌العموم اين مطالب درخصوص رابطه با آمريكا بيان شده است و خفقان را به جمهوری اسلامی نسبت داده‌ام. شما اگر جمله‌ای پيدا كنيد كه من گفته باشم آمريكا دشمن نظام جمهوری اسلامی نيست، هرچه مي‌خواهيد بكنيد. بحث من در اين جا بحث يك گروه و جناح است. اين گروه مي‌تواند دشمن‌تراشی كند و دشمن متعدد ايجاد كند، من نگفتم آمريكا دشمن جمهوری اسلامی نيست بلكه گفته‌ام عده‌ای با القای تئوری توطئه مي‌خواهند جوی را ايجاد كنند تا مطامع خود را حاكم كنند. تئوری توطئه روابط علت و معلولی را زير پا مي‌گذارد و سعی مي‌كند مسايل جامعه را به صورت خرافی و وهمی به دشمن نسبت دهد. دنيا ی سياست دنيا توطئه است. من تفكر يك جناح را نقد مي‌كنم. نقد تفكر يك جناح برای اين كه مي‌خواهد مخالفان را از صحنه خارج كند و به اين وسيله از تئوری توطئه و ساخت دشمنان كاذب استفاده مي‌كند. من نگفتم كه نظام جمهوری اسلامی مي‌خواهد چنين كند. من گفته‌ام كسانی، فرد يا گروهی مي‌خواهند اين كار را كنند. جناح كه نظام نمي‌شود.
آقاجری در ادامه‌ به دفاع از خود در برابر عنوان اتهامی نشر اكاذيب به قصد تشويش اذهان عمومی پرداخت و گفت: بايد محدوده‌ نشر اكاذيب به قصد تشويش اذهان عمومی مشخص شود. اولا بايد نشر باشد نه سخنرانی. قانون نيز نشر را احصا كرده است. اكاذيب هم يعنی دروغ. اول بايد اثبات شود كه دروغ است، بعد به آن متهم شويم. به قصد تشويش اذهان عمومی نيز يعنی به قصد تشويش اذهان عمومی دروغی را چاپ كرده باشيم. بر همين اساس سخنان من نه شامل نشر، نه شامل اكاذيب و نه شامل اذهان عمومی مي‌شود.
نماينده‌ مدعي‌العموم اظهار داشته كه من در مطلبی با عنوان «امام حسين (ع) مقابل مردم نبود» گفته‌ام «امروز متاسفانه از حادثه عاشورا به عنوان منبعی برای توجيه اقدامات خشونت‌آميز و اقدامات تروريستی استفاده مي‌شود كه با روح عاشورای حسينی در تعارض است اما امروز ...» در حالی كه من گفته‌ام عده‌ای از عاشورا برای تئوريزه كردن خشونت استفاده مي‌كنند. برخی از كسانی كه مي‌گويند ولايت فقيه را قبول داريم‌،‌ در عين حال خشونت مي‌كنند. من اين تناقض را مطرح كردم. افرادی كه سعيد حجاريان را ترور كردند، فكر مي‌كردند كه اقدامی عاشورايی كردند كه با اين كار به امام حسين (ع) نيز ظلم كردند، عاشورا قربانی خشونت يزيد است. چگونه مي‌شود در منطق گروهی جای جلاد و شهيد عوض شود. هستند كسانی كه مي‌گويند ولايت فقيه را قبول داريم و در عين حال خشونت مي‌كنند. كسی كه مي‌گويد ولايت فقيه را قبول دارم يعنی نظام جمهوری اسلامی را قبول دارم، من منطق اين گروه را نقد كرده‌ام و مي‌گويم اين منطق با منطق اعتقاد به ولايت فقيه تناقض دارد. اما اين ديدگاه را نماينده‌ مدعي‌العموم نمي‌بيند و در متن كيفرخواست نمي‌آورد.
آقاجری در اين لحظه به حضور تعدادی از افراد در راهروی دادسرا و سر دادن شعار از سوی اين عده اشاره كرد و گفت: كسانی امروز در جنب دادگاه، بنده را به همه چيز متهم كرده‌اند اما كسی به آن‌ها چيزی نگفت، حال اگر تعدادی دانشجو در دفاع از من سخنی مي‌گفتند، به راستی با آنها چه برخوردی می شد؟
قاضی اسلامی در پاسخ به آقاجری گفت: من نظم داخل جلسه را بر عهده دارم و حوادث بيرون جلسه ربطی به من ندارد.
آقاجری گفت: اگر من از گروه خاصی انتقاد كرده‌ام و يا تهمت زده‌ام بيايند شكايت كنند، چرا هر جا ما عليه گروه و جناحی حرف مي‌زنيم، فوری مدعي‌العموم جلو مي‌آيد؟
در ادامه آقاجری در دفاع از اين اتهامی در باره دادگاه ويژه‌ روحانيت گفت: من گفته‌ام چيزی به نام دادگاه ويژه روحانيت در قانون اساسی نيست. آيا اين دروغ است؟ اين كذب است؟ من گفته‌ام دادگاه ويژه روحانيت در قانون اساسی پيش‌بينی نشده است، به اعتقاد من تا امری پروسه‌ قانون اساسی را طی نكند،‌ نمي‌شود قانون اساسی، الان هم همين را مي‌گويم.
قاضی اسلامی در اين لحظه خطاب به آقاجری گفت: اين ديدگاه با سخنان قبلی شما در تناقض است. آيا بايد هرچيزی در قانون اساسی پيش‌بينی شود تا قانونی باشد.
آقاجری در پاسخ اظهار داشت: من مي‌گويم دادگاه ويژه‌ روحانيت در قانون اساسی پيش‌بينی نشده است. حال اگر مي‌خواهند قانونی كنند، بيايند طبق يك متمم آن را به قانون اساسی اضافه كنند. پس اين سخنان من كذب نيست. كجای اين سخن نشر اكاذيب به قصد تشويش اذهان عمومی است؟
نماينده مدعي‌العموم به نقل از من در كيفرخواست آورده «در سال ‌٥٨ ولايت مطلقه‌ فقيه هنوز متولد نشده بود. ولايت مطلقه فقيه مربوط به سال ‌٦٦ و مطالبی است كه امام راحل در نجف بيان كرده است» به اعتقاد نماينده‌ مدعي‌العموم من در اين سخنان درصدد القای اين مطلب بوده‌ام كه امام (ره) پس از رسيدن به قدرت و برای تثبيت آن ولايت فقيه را مطرح كرده است. من چگونه مي‌توانم در صدد القای چنين مطلبی باشم در حالی كه امام (ره) پس از ‌١٠ سال از انقلاب به بيان ولايت مطلقه فقيه پرداخته است. امام (ره) در سال ‌٦٦ قدرتش تثبيت شده بود. كسانی كه ادعانامه را عليه من نوشته‌اند يا نسبت به اين موضوع كاملا بي‌اطلاع هستند يا اطلاع دارند و تجاهل مي‌كنند. در سال ‌٦٦ كه امام (ره) ولايت مطلقه فقيه را مطرح كرد. برخی موضع‌گيری كردند
ولايت مطلقه فقيه در سال ‌٤٠ مطرح نشده بود. اگر مي‌گويند مطرح شده بود، دليل بياورند. ولايت مطلقه فقيه بعدها مطرح شد كه در همين زمينه نيز عده‌ای از سنت‌گراها با اين امر مخالف بودند. امام بحث ولايت فقيه و حاكميت فراگير دولت اسلامی را مطرح و گفتند كه دولت اسلامی حق دارد آن جا كه مصالح ايجاب مي‌كند از احكام فرعيه‌ شرعيه بگذرد و به نفع مردم قوانين را تصويب كند. چنين تعريفی برای عده‌ای مشكل بود و گفتند كه اين ديدگاه با فقه سازگار نيست اما به اعتقاد امام (ره) آن جا كه لازم باشد، رفتن به حج و نماز و روزه را نيز مي‌توان برای مدتی تعطيل كرد. كتاب ولايت فقيه امام (ره) در سال ‌٤٩ فقط بحث استنباط اصل حكومت در عصر غيبت است. اگر ولايت مطلقه فقيه از سال ‌٤٠ مطرح بود، چرا عده ای در سال ‌٦٦ عكس‌العمل نشان دادند.
آقاجری در آخرين جلسه‌ محاكمه و در دفاع از آخرين عنوان اتهامي‌اش كه بنا به كيفرخواست مطروحه در آن به توقيف مطبوعات اشاره كرده بود، گفت: سخنراني‌يی كه من انجام دادم، در فروردين ماه صورت گرفته، در حالی كه توقيف مطبوعات در ارديبهشت ماه انجام شده است. من چگونه مي‌توانستم در زمانی كه هنوز توقيفی صورت نگرفته، نسبت به اقدام قوه‌ قضاييه اظهار نظری كرده باشم. من در آن سخنرانی در واقع اظهارات و رفتار يك جناح را در انتخابات تحليل مي‌كردم.
من گفته‌ام كسانی كه به دنبال اين بوده‌اند كه انتخابات مجلس برگزار نشود، به زعم خود به دنبال ضد كودتا بودند و با ابزارهايی كه در دست داشتند تلاش مي‌كنند رابطه اصلاح طلبان با مطبوعات را قطع كنند. من اين سخنان را در تاريخ ‌٢٨/١/٧٩ گفته‌ام، در حالی كه تعطيل مطبوعات در ارديبهشت ماه صورت گرفته است.. اين سخنان به هيچ وجه عليه قوه‌ قضاييه و نظام نبوده بلكه من رفتار سياسی يك جناح را نقد كرده‌ام. من اين اتهامات را شديدا و اكيدا رد مي‌كنم.
پس از پايان دفاعيات آقاجری كه ‌٣ ساعت طول كشيده بود، در ساعت ‌١٣:20 دقيقه صالح نيك‌بخت، وكيل مدافع هاشم آقاجری به دفاع از موكل خود پرداخت.
وی در ابتدای دفاعيات خود خطاب به قاضی اسلامی گفت: با توجه به اين كه دادگاه دير شروع شد و امكان اينكه تمام دفاعيات را در اين جلسه مطرح كنم، وجود ندارد، آرزو مي‌كنم كه يك جلسه‌ ديگری برگزار شود تا من نيز بتوانم مطابق قانون از موكلم دفاع كنم.
قاضی اسلامی در پاسخ به درخواست نيك‌بخت اظهار داشت: اين آخرين جلسه بوده و به هيچ عنوان قابل تمديد نيست.
نيك‌بخت خطاب به اسلامی گفت: پس در اين صورت اين دفاع، دفاع ناقصی است و من امكان دفاع مناسب ندارم.
اسلامی در پاسخ گفت: شما مي‌توانيد لايحه‌ دفاعيه ارائه دهيد يا به صورت شفاهی دفاع كنيد.
نيك‌بخت گفت: شما با اين كار مرا محدود مي‌كنيد.
اسلامی در پاسخ به اين اظهار نظر نيك بخت گفت: تاسف بار است كه اين همه وقت گذاشته شده است ولی شما مي‌گوييد فرصت دفاع نداشته‌ام. من نيازی به وقت بيشتری نمي‌بينم و جلسه قابل تمديد نخواهد بود.
نيك‌بخت در دفاع از آقاجری بر درخواست خود برای تبديل قرار بازداشت موكلش تاكيد كرد و گفت:
آن زمان كه قرار بازداشت تمديد شد به لحاظ اين كه نخواستيم فرصت را از دست دهيم، از حق قانوني‌مان برای اعتراض به بازداشت موقت صرف نظر كرديم اما در حال حاضر با توجه به اين كه مدت ‌١٠ روزه به پايان نرسيده، اين درخواست را انجام مي‌دهم و طبق قانون تمديد قرار بازداشت موقت بايد به امضای مسوول مربوطه رسيده باشد كه من نمي‌دانم رسيده يا خير.
قاضی اسلامی در اين لحظه خطاب به نيك بخت گفت: شما چگونه نمي‌دانيد به امضا رسيده يا نرسيده، شما پرونده را مطالعه كرده‌ايد و امضا را هم ديده‌ايد. اين چه حرفی است كه مي‌زنيد؟
نيك‌بخت خطاب به قاضی اسلامی اظهار داشت: اين چه برخوردی است كه با من مي‌كنيد، من از همان شانی كه شما در دادگاه برخورداريد، برخوردارم.
اسلامی در پاسخ گفت: برخورد با شما مناسب است.
نيك‌بخت گفت: شما داريد جو سازی مي‌كنيد.
اسلامی پاسخ داد: حرف خارج از چارچوب بزنيد، قطع مي‌كنم.
وكيل مدافع آقاجری در اين لحظه اظهار داشت: پس تا زمانی كه از حال نرفته‌ام به دفاع خواهم پرداخت.


... نيك بخت در ادامه‌ جلسه‌ علنی دادگاه هاشم آقاجری در شعبه‌ ‌١٠٨٣ دادگاه عمومی تهران، و در دفاع از آقاجری با تاكيد بر اين كه تصدی دادگاه به پرونده‌های ديگر در اين ايام نبايد موجب نفی مقررات آيين دادرسی كيفری شود، گفت: قوانين آيين دادرسی كيفری از جمله قوانين آمره بوده و با توجه به زندانی بودن موكل هيچ فوريتی در كار نيست بنابراين اقدام دادگاه برای عدم تمديد وقت دادگاه خلاف موازين قانونی است.
وی گفت: رياست دادگاه در اولين جلسه فرمودند كه اين دادگاه ادامه دادگاه قبلی است و با توجه به اين كه متهم دفاعيات و اعتراضات را بيان كردند، نيازی به دفاع مجدد نيست. پس اگر اين دادگاه ادامه دادگاه قبلی است، بايد عينا و رودرو تصميمات شعب ديوان عالی كشور يعنی شعب ‌٢٠ و ‌٢٧ ديوان عالی كشور را اجرا شود. خوشبختانه دادگاه تهران وارد اتهاماتی از جمله ارتدادو سب‌النبی نشده است. با عنايت به اين كه در رای شعب ‌٢٠ و ‌٢٧ ديوان عالی كشور بر كسب نظر اهل خبره تاكيد شده است و متاسفانه دادگاه همدان نيز دور از ديد ما اهل خبره‌ای را معرفی كرده است، من به عنوان وكيل مدافع آن و فارغ از هر گونه ديدگاه جناحی مي‌گويم كسانی كه درباره‌ آقاجری قبلا اظهار نظر كرده‌اند، ديگر نمي‌توانند اظهار نظر كنند، زيرا طبق قانون كارشناس و خبره‌ای كه در مورد امری اظهار نظر كرده باشد، نمي‌تواند به عنوان خبره‌ بي‌طرف مجددا اظهار نظر كند بر همين اساس تقاضا مي‌كنيم نظر بر اتهام توهين به مقدسات و با توجه به نظر شعبه ‌٢٧ ديوان عالی كشور كه مورد تاييد شعبه ‌٢٠ نيز قرار گرفته، از آقايان گرجی، كاتوزيان، سيد جعفر شهيدی، محقق داماد، محمد محمدی، محمود آخوندی، نوربها، حدادعادل، حبيب زاده، غلامحسين ابراهيمی، پورجوادی، مهرپور، حسن حبيبی و از آقايان روحانی موسوی بجنوردی، معرفت، احمد بهشتی، حجتی كرمانی، جناتی، قمی،‌ بيات‌ و ميرحسين موسوی به عنوان افرادی كه در حوزه و دانشگاه تحصيل كرده‌اند، در اين زمينه جلب نظر شود زيرا نظرات اخذ شده از آقايان مصباح يزدی، خزعلی، فياضی به عنوان نظر اهل خبره در اين زمينه نمي‌تواند قابل استناد واقع شود.

نيك‌بخت به دفاع از ماهيت اتهامات موكلش پرداخت و اظهار داشت: در اين جلسه ضروری است ابتدا در خصوص ايراداتی كه به نحوه‌ برگزاری جلسه و صدور مجدد بازداشت موقت موكلم دارم به عرض برسانم كه اولا امروز و پس از طی بيش از حدود ‌١٠ روز از تجديد قرار بازداشت موكلم كه من آن‌را غيرقانونی مي‌دانم به موجب ماده‌ ‌١٨٢ قانون آيين دادرسی كيفری تبديل قرار بازداشت موقت به قرار تامين و آزادی او را تقاضا دارم.
طبق بند ط ماده‌ ‌٤ قانون اصلاح قانون تشكيل دادگاه‌های عمومی و انقلاب مدت زمان بازداشت موقت نبايد از حداقل مجازات‌های پيش بينی شده بيشتر باشد كه متاسفانه موكلم ‌٢٣ ماه و ‌١٦ روز است كه در زندان به سر مي‌برد. در حالي‌كه حداقل همه‌ مجازات‌های پيش‌بينی شده برای اتهامات موكلم ‌١٧ ماه است.
متاسفانه در مورد بحث تبليغ عليه نظام بايد بگويم كه اين موضوع خلط شده است و هر گاه از مقامی يا نهادی انتقاد مي‌شود، بعضا آن مقام و نهاد خود را كل نظام جمهوری اسلامی مي‌داند و اين در اصل جفا به نظام است ثانيا هيچ يك از نهادها نمي‌توانند به تنهايی مدعی شوند كه من كل نظام هستم. البته اكثر قضات دادگاه‌ها به اين موضوع توجه دارند و هيچ نهادی را به تنهايی كل نظام نمي‌دانند.
نيك‌بخت با بيان اينكه «افترا يعنی نسبت دادن جرم به شخص حقيقی كه نتوان آن‌را اثبات كرد» خاطر نشان كرد:
بنده هيچ يك از عبارت منتسب به موكلم در سخنراني‌ها كه بعضا به صورت بريده بريده و گزينشی انتخاب شده است را تبليغ عليه نظام جمهوری اسلامی يا به نفع گروه‌ها و
سازمان‌های مخالف نمي‌دانم بلكه عموما از مصاديق نقد ديدگاه‌های سياسی رايج در جامعه و اظهار عقيده است كه اظهار عقيده هم جرم نيست.
همان‌گونه كه موكلم بيان كردند توهين بدون احراز قصد گوينده نمي‌تواند گوينده را متهم به توهين و او را محكوم كند. دوم اينكه اساسا در جرم توهين، مخاطب آن يا موضوع مورد توهين، بايد مشخص و معين شود در حالي‌كه موكلم اساسا درخصوص اصل دين و مذهب و حتی دين مسيح و نيز مقدسات مطلبی نگفته‌اند.
موكلم در سخنرانی همدان خود به برداشت‌ها و نظرات خاص در مورد دين به نقل از شريعتی پرداخته است كه هيچ مفسر و صاحب نظری نقد موكلم را توهين به خود ندانسته و شكايت نكرده است همچنان‌كه اصل دين مورد بحث و نقد واقع نشده است، مدعی العموم در اين مورد حق شكايت ندارد.
نيك‌بخت يادآور شد: جمله استفهامی موكلم درباره تقليد نه جمله انشايی و نه خبری است و نه مخاطب آن روشن است و آنچه در متن گفته‌های آقاجری آمده اساسا در بحث تقليد نيست بلكه در بحث آموزه‌های دينی به طور عام از لحاظ اجتماعی و سياسی است.
در مورد موضوع تقليد و تشبيه كردن مقلدين بايد بگوييم با توجه به اينكه جمله استفهامی است و طبق گفته موكلم ، توسط مرحوم بهشتی تقليد كوركورانه تشبيه به حمار شده است بنابراين اين عبارت از طرف موكلم علي‌رغم سوالی بودن آن چون ناظر به تقليد كوركورانه است از مصاديق جرم و توهين به مقدسات نمي‌باشد.
با توجه به اينكه پاسخ به تك تك اتهامات منعكسی در ادعانامه از نوعی كه آقاجری توضيح دادند، از منظر حقوقی نياز به زمان مناسب ديگری دارد آن‌را به عنوان لايحه‌ دفاعيه خود تقديم دادگاه خواهم كرد.
پس از سخنان صالح نيكبخت، آقاجری مجدد در جايگاه متهم قرار گرفت و با بيان اينكه «مرا بدون آمادگی به دادگاه آوردند» اظهار داشت: بر اساس اطلاعيه‌ای كه روابط عمومی هفته گذشته (پنج شنبه) به من داده شد مرجع قضايی گفته بود كه لايحه‌ دفاعي‌تان را ظرف ‌٣ روز بفرستيد كه من بر اساس آن گفتم گويا ديگر دادگاه علنی برگزار نخواهد شد.
قاضی اسلامی در پاسخ به آقاجری گفت: ما چهارشنبه برای شما نامه نوشتيم و زمان دادگاه را اعلام كرديم. در مورد تغيير زمان دادگاه از روز دوشنبه ‌٢٢/٤ به شنبه ‌٢٠/٤ بايد بگويم طبق تذكری كه دفتر ما داد روز ‌٢٢/٤ وقت دادگاه ديگری تعيين شده بود به همين دليل روز شنبه را به عنوان روز جلسه اعلام كرديم.
آقاجری با بيان اينكه يك سخنرانی انتقادی در همدان باعث شده ‌٢ سال در زندان بماند، گفت: من يك زندانی عقيدتی و سياسی هستم كه برای متهم عقيدتی كارشناس عقيدتی بايد نظر دهد و در مورد متهم سياسی، هيات منصفه.
اسلامی گفت: هيات منصفه شما را مجرم شناخته است.
آقاجری ادامه داد: در روز اولی كه تفهيم اتهام شدم متهم به اهانت به مقدسات بودم اما در جلسه بعد با ادعانامه‌ای مواجه شدم كه دو اتهام ديگر نيز در آن درج شده بود كه نياز به تفهيم اتهام جديد دارد.
اسلامی پاسخ داد: نياز به تفهيم اتهام مجدد نيست.
آقاجری با ذكر پيش بينی هايی در باره نتيجه دادگاهش خاطرنشان كرد: در اين‌جا از همه‌ حضار تشكر مي‌كنم و هم‌چنين از آزادي‌خواهان ايران و جهان كه در طول ‌٢ سال از حقيقت دفاع كردند . هم‌چنين از همه كساني‌كه با وسيله قرار دادن دين برای حفظ و كسب قدرت مخالفند، تشكر مي‌كنم.
در اين لحظه، قاضی اسلامی ختم رسيدگی به دادگاه را اعلام كرد.
قاضی اسلامی گفت: ظرف مدت قانونی و پس از وصول لايحه‌ تكميلی وكيل، رای دادگاه صادر و اعلام خواهد شد.
به اين ترتيب آخرين جلسه‌ علنی هاشم آقاجری به اتمام رسيد.
قاضی اسلامی هم‌چنين پس از پايان جلسه دادگاه به خبرنگاران گفت كه ظرف يك هفته رای دادگاه را صادر و اعلام مي‌كند.
 

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی