ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

مصاحبه مهم محمد خاتمی درتهران
برخی‌ها می‌خواهند از
بن لادن جلو بزنند!
من برای انقلاب و نظام احساس خطر می‌كنم

آنكه با "بسم الله" ترور می‌كند، دو جنايت می‌كند. هم قتل می‌كند و هم عليه اسلام جنايت! اگر دين را با دمكراسی آشتی ندهيم، سكولاريسم حاكم خواهد شد. به تندروانی كه اوقاتشان از اين تلخ شده كه بن‌لادن در دنيا مطرح شده است می‌گويم به آسمان و زمين كه برويد و هرچه هم تندروی كنيد، سرانجام در ته صفی قرار می‌گيريد كه در راس آن بن لادن قرار گرفته‌است. اگر به سمت استبداد و اختناق برويم در ته صفی قرار می‌گيريم كه در راس آن كسانی هستند كه از ابتدا با انقلاب اسلامی مخالف بوده‌اند. من از قرائت متحجرانه از دين نگرانم. برای انقلاب و نظام احساس خطر می‌كنم. كسانی كه با اصلاحات تقابل می‌كنند نخواهند توانست بر جامعه مسلط شوند.

 جنبش دانشجوئی- امروز اصلاحات مهمی در ذهنيت دانشجوی ما ايجاد شده است. معتقدم بسياری از جريانات تند دانشجويی ديروز، امروز عاقلانه و عميق‌تر به مسايل می‌نگرند و شاهد نوعی تحول در متن جريان دانشجويی هستيم. بسياری از احزاب و گروه‌هايی كه در جامعه ما نمی‌توانند و اجازه نمی‌دهيم حرف‌هايشان را بزنند از جنبش دانشجويی سوءاستفاده می‌كنند. جنبش دانشجويی هم مانند يك جريان انسانی اشتباهاتی داشته كه شايد در مجموع بسياركمتر از اشتباهات سايرين باشد.

18 تير- به دليل برخوردی كه با جريان قتل‌های زنجيره‌ای داشتم انتظار تاوان بسياری داشتم كه يكی از آنها همين اتفاق(18تير) بود كه انجام شد. گلايه دانشجويان را با كمال ميل می‌پذيرم، در عين حال مسوول اين بودم كه جامعه و نظام ما دچار پاشيدگی نشود و بايد انسجام را حفظ می‌كردم و اگر اشتباه كردم عذرخواهی می‌كنم.

من- خاتمی- يك روحانی مسلمان هستم كه خواست دائمی و قطعی دوران خود را درك كرده‌ام و می‌دانم كه جوامع امروز راهی جز مردم سالاری ندارند. خدا را شكر می‌گويم كه در تمام اين سال‌ها كسی به خاطر انتقاد‌ها و جفا‌هايی كه به من كرده است، مورد ماخذه قرار نگرفت و معتقدم كه اين شيوه بايد ادامه يابد.

پايان شكست اصلاحات- نوعی دلسردی از اصلاح طلبی در جامعه ايجاد شده كه بسيار خطرناك است. اگر اين دلسردی تقويت شود، حاصل آن در سفره‌ كسانی كه شعار ضد اصلاحات می‌دهند نمی‌رود، بلكه به معنای دور شدن جامعه از نظام و انقلاب و جست‌وجوی راهی غير از اصلاحات و غير از جريانات ضد اصلاحات خواهد بود و در نهايت امنيت نظام به خطر می‌افتد.

 
 
 
 

 

محمد خاتمی، رييس‌جمهور سابق ايران و رئيس موسسه بين‌المللی گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها، در گفتگوی مشروحی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، ضمن تسليت فاجعه سقوط هواپيما و درگذشت جمعی از اهالی رسانه‌ها گفت:

« چنين واقعه‌ تلخی درعرصه اطلاع‌رسانی كشور تاكنون رخ نداده بود. حوادث بسياری داشته‌ايم اما اينكه يك‌باره ده‌ها تن از جوانان كارآزموده و نخبه اين‌گونه از دست بروند در تاريخ معاصر نداشته‌ايم و اين فاجعه‌ سنگين را بخصوص به خانواده اطلاع رسانی كشور تسليت می‌گويم. اين سرمايه‌ها ارزان و آسان به دست نمی‌آيند كه ارزان و آسان از دست بروند و بسيار سخت است كه ده‌ها نيروی كيفی را در هواپيمايی كه هر آن احتمال سانحه‌ آن وجود دارد، جمع كنيم. حتی اگر احتمال سانحه‌ هم وجود نداشته باشد احتمال عقلايی اين است كه اين تعداد نيروی كيفی پراكنده شوند و مجزا برای انجام ماموريت بروند. به خصوص بايد متوجه باشيم كه بايد برای سرمايه‌ای كه منتقل می‌كنيم سرمايه بيشتری بپردازيم و بهترين ناوگان حمل و نقل را برای آنها در نظر بگيريم تا احتمال خطر كمتر باشد و احتمالا مسوولان اين موضوع را بررسی خواهند كرد.

ضمنا اگر امروز ناوگان هوايی ما روی پای خود است،‌ عمدتاً به دليل همت و تلاش كادرهای فنی پروازی و كادر‌های روی زمين است كه می‌توانند اين ناوگان كهنه و پير را نگه دارند و اگر اين دقت و مهارت نبود سوانح بيشتری داشتيم و اين مشكل ناشی از فشارهايی است كه آمريكا بر كشور ما وارد می‌كند و كشور ما را از دسترسی به وسايل ارتباطی هوايی مناسب‌تر محروم كرده است.»

خاتمی، با اشاره به اين‌كه در سفری كه به پاريس داشته با ژاك شيراك برای خريد 10 فروند ايرباس نو به توافق رسيده بودند، تصريح كرد:« متاسفانه بعد از مدتی تاخير صراحتا اعلام كردند چون آمريكايی‌ها مخالف هستند و درصدی از سهم ايرباس را دارند، اين قرارداد را لغو كردند و اين يك جنايت عليه بشريت است . اختلافات سياسی و تحريم‌ها و جنگ‌ها بين كشور‌ها وجود دارد اما طبق كنوانسيون‌های جهانی و وجدان بشری اين مشكلات نبايد متوجه مردم عادی باشد. محروم كردن ايران با توجه به اين‌كه حجم پرواز‌ها زيادتر شده است، از دسترسی به وسايل نوتر و سالم‌تر، جنايتی عليه مردم عادی است و قدرتی مثل آمريكا حق ندارد، چنين جنايتی انجام دهد. اگر بخواهيم جنايت‌ها را بررسی كنيم تنها به آنچه سر و صدای آن در دنيا پيچيده و مربوط به زندان‌های خارج آمريكاست و به زندانيان در آنها سخت‌گيری می‌شود، محدود نمی‌شود و اين هم نوعی از جناياتی است كه ناشی از غرور و بی‌توجهی به حيات انسان است كه اختلافات سياسی را به عرصه زندگی عادی مردم می‌كشانند. دنيا بايد بداند كه بخشی از حوادثی كه پيش می‌آيد ناشی از خودسری، خود كامگی و روش‌هايی است كه توسط قدرتی مثل آمريكا عليه مردم دنيا صورت می‌گيرد و نه تنها خود كمك نمی‌كند بلكه به كشورهای ديگر هم فشار وارد می‌آورد كه ما را تحريم كنند.

رييس‌جمهور سابق كشورمان همچنين با تسليت مرگ منوچهر نوذری، زحمات و خدمات وی را پاس داشت و اين مصيبت را به جامعه هنری و مردم ايران تسليت گفت.

خاتمی  درباره 16 آذر گفت:

16 آذر مهم است، نه از آن لحاظ كه سه دانشجوی عزيزمان در آن روز شهيد شدند، چون ما دانشجويان شهيد بسياری داريم؛ اما 16 آذر حالت نمادين و سمبليك دارد و به همين دليل به محض اينكه مسووليت رياست‌جمهوری را پذيرفتم نسبت به 16 آذر اهتمام ويژه‌ای داشتم و به جز يكی دو سال كه به مناسبت‌های مختلف نتوانستم در دانشگاه حضور يابم، همه سال‌ها حضور داشتم و فكر می‌كنم كه يكی از باشكوه‌ترين روز‌های 16 آذر روز دانشجوی سال گذشته بود. امروز هم بعنوان كسی كه دانشجو و جوان را دوست دارم، علاقه خود را به دانشگاه از طريق احترام به 16 آذر حفظ می‌كنم و اگر اين قاعده‌ای كه گذاشته بودم كه فعلا به‌خاطر رسيدگی به برخی كارهای آينده‌ام كمتر در مجامع عمومی حضور به هم رسانم نبود امسال هم به هر صورت با توجه به تقاضای فراوان دانشجويان در دانشگاه حضور می‌يافتم.

16 آذر در موقعيت فوق‌العاده حساسی رخ داد و فاصله بين 16 آذر تا كودتای 28 مرداد كمتر از 4 ماه بود. با كودتای 28 مرداد وضعيت جديدی در تاريخ ايران پيش آمد. آمريكايی‌ها اين كودتا را انجام دادند و مرحله‌ی جديدی در تاريخ كشورمان رخ داد و ديكتاتوری نفس گيری روی كار آمد كه كاملاً وابسته به قدرت بزرگ جهانی بود. نيكسون برای دست مريزاد گفتن به كودتاچيان و ابراز رضايت از اين‌ كه ايران از دست ايرانی بيرون آمده و نهضت آزادی خواهی ملی ايران سركوب شده است به ايران آمده بود و در همين مقطع بود كه دانشگاه ابراز وجود كرد و اين نشان دهنده پيشتازی دانشگاه در حوادث است.

دانشگاه اين چراغ بزرگ وطن‌خواهی، دينداری و آزادگی را علم كرد و سه قطره خونی كه در آن روز ريخته شد در برابر سيل‌های خونی كه در كشور ما جاری شده چندان زياد نيست، اما از اهميت بسيار زيادی برخوردار است و سكوت و سياهی استبداد را در آذر 32 شكست.

مهم‌ترين شاخصه ‌16 آذر جنبه سلبی جنبش دانشجويی است كه نفی استبداد وابسته به بيگانه مبنای حركت به سوی آزادی و پيشرفت بود و مهم اين است كه نفی استبداد وابسته به استعمار و پايمردی دانشجو حتی با خون خود به عنوان مانع اصلی اين حركت صورت گرفت.

اين حركت جنبش دانشجويی بازتابی از حركت يكصد ساله ايران در نفی استبداد، حاكميت زور و وابستگی قدرت حاكم بر كشور به بيگانگان بود.

دانشگاه بايد جامعه را به جامعه‌ای دارای آزادی، استقلال، نوآوری، پيشرفت و جامعه‌ای كه زمينه‌ها را برای حضور در عرصه‌ی بين‌المللی فراهم كند دعوت نمايد. اين توقع از دانشجو وجود دارد كه بداند ساختن اين بنا پايه می‌خواهد و پايه آن هويت فرهنگی و تاريخی ملت است. نمی‌توان نظامی را در جامعه ايجاد و پايدار كرد قبل از آنكه نظام ذهنی جامعه متناسب با آن ايجاد شده باشد.

وقتی كه در غرب، دموكراسی و نظام‌های پارلمانی به وجود می‌آيد، مبتنی بر سير تاريخی و ذهنيتی است كه جامعه پيدا می‌كند و بر همان مبنا اين بنا را می‌سازد و صحبت اين است كه ما با كدام بنا می‌توانيم اين جريان را ايجاد كنيم.

جامعه ما نيازمند آزادی، حرمت انسان و پذيرش حاكميت انسان بر سرنوشت خود است، اما اگر بخواهيم مستدام و مستقر شود، بايد ذهنيت مناسب وجود داشته باشد و اين بنا با هويت تاريخی ملت تاريخ ايران سازگار باشد و از دل اين فرهنگ درآيد.

اگر بتوانيم از موضع دين، آزادی و پيشرفت را طلب كنيم، هم دموكراسی و هم آزادی و هم پيشرفت خواهيم داشت و هم پيشرفتمان چون متناسب با ريشه‌های هويت دينی‌مان است، پايدار خواهد ماند؛ اگر دين را به گونه‌ای بفهميم كه با آزادی و پيشرفت در تناقض است، چون جامعه خواستار تحول است، اين تناقض به دين و فرهنگ آسيب می‌رساند، اما اگر دين را سازگار با آزادی و پيشرفت بدانيم می‌توانيم نظامی نو داشته باشيم.

درانتخابات دوم خرداد دانشجويان احساس می‌كردند، حركتی آغاز شده كه متناسب با خواست آنهاست و اين همان چيزی بود كه بعد‌ها به اصلاحات تعبير شد. جامعه دانشگاهی ما منتظر شنيدن صدايی بود كه از دل تاريخش برآيد، ‌در عين حال نگاه به امروز و فردا داشته باشد و اين را قبل از دوم خرداد يافتند و صميمانه به ميدان آمدند

اگر بخش فرهيخته جامعه به طور عام و بخش دانشگاهی به طور خاص و همچنين بخش دانشجويی به طول اخص نبود شايد تحولی كه در دوم خرداد رخ داد اصلا امكان پذير نبود.

البته بعد از دوم خرداد حوادثی پيش آمد، هم اشتباهاتی در كار بود و هم مقاومت‌هايی در قبال اين حركت شد و در مجموع اين موارد طبيعی است و حركت‌های اجتماعی هزينه‌های خاص خود را دارد و امروز هم می‌توانيم با نگاه به گذشته راه خود را بيشتر پيدا و اصلاح كنيم. جنبش دانشجويی زنده بوده و خواهد بود هر چند كه فراز و نشيب‌هايی دارد، اشتباه می‌كند اما در مجموع در ذات خود حركت رو به جلو دارد.

در 16 آذرسال گذشته برای اولين بار رييس يك قدرت، كه يك قدرت مشروع مردمی است و شخص اول اجرايی كشور - كه در سابقه تاريخی كشور ما شخص اول اجرايی همواره جدا از مردم بوده و مردم انتظاری جز تبعيت از او نداشتند- در مقابل ساده‌ترين بخش جامعه و‌بی‌سرمايه‌ترين بخش به لحاظ امكانات مادی يعنی قشر دانشجو قرار گرفت و هيچ دلهره‌ای از طرف كسی كه می‌خواست اعتراض كند وجود نداشت و هيچ دلخوری از طرف كسی كه قدرت داشت نبود و اين پديده در تاريخ ما پديده‌ی مهمی است.

مگرما ازاصلاحات چه می‌خواستيم؛ مگراين نبود كه به مردم بگوييم از جنس خودشان هستيم و اين پديده برای من بسيار باشكوه بود و اگر نگويم تنها حادثه با شكوه دوره‌ی هشت ساله بود، به يقين يكی از مهم‌ترين و باشكوه‌ترين حوادث دوران من بود كه دانشجو بدون دغدغه خاطر می‌توانست انتقادش را بگويد و خدا را شكر می‌گويم كه در تمام اين سال‌ها كسی به خاطر انتقاد‌ها و جفا‌هايی كه به من كرده است، مورد ماخذه قرار نگرفت و معتقدم كه اين شيوه بايد ادامه يابد.

خاتمی با ابراز نگرانی از به خطر افتادن حادثه‌ای كه او به عنوان پديده‌ای باشكوه از آن ياد ‌كرد، يكی از عواملی كه بسيار مورد دغدغه‌اش هست را اصالت ندادن به دانشگاه برشمرد و به خبرنگاران خبرگزاری دانشجويان ايران گفت:

 بايد به دانشگاه اصالت دهيم از جمله اين‌كه مديريت دانشگاه را از متن دانشگاه بخواهيم و در دوران من مساله انتخابی شدن رييس دانشگاه مطرح شد و قبلاً انتخابی نبود؛ هر چند كه در آن زمان هم كاملا انتخابی نشد اما درعين حال گفتيم كه رای‌گيری شود و كسانی كه رای بيشتری آوردند در اختيار وزير علوم قرار گيرند و وزير علوم فرد مورد نظر را به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی كند كه اين در جامعه دانشگاهی ما يك تحول بود. اگر معتقديم كه اين همه تحول دركشور انجام شده پس چرا به دانشگاه اعتماد نمی‌كنيم؟

در دولت من اختيار مهمی به هيات امنای دانشگاه داده شد و بر اساس آن تصميم گيرنده اصلی در مورد مسايل، هيات امنای دانشگاه بودند.

گلايه من اين است كه به خاطر شتاب‌زدگی و اشتباهات، بهانه‌هايی از اين دست داده می‌شد و ادعا می‌شد كه جنبش دانشجويی اگر رها شود به برانداز تبديل خواهد شد و بدين وسيله سخت‌گيری توجيه می‌شد و به اين دو دليل شاهد نوعی دلزدگی در سطح دانشحويان شديم. دانشجويان توقعاتی از اصلاحات داشتند كه در عين اينكه توقعات درستی بود ولی بخشی از آنها بيش از حد ظرفيت جامعه بود ، و نيز گاه توقعاتی نيز مطرح می‌شد كه اساسا بنا نبود اصلاحات به آن سمت حركت ‌كند.

با تحليل توزيع آراء درانتخابات اخير متوجه می‌شويم كه چه ميزان از مردم نمی‌خواستند در انتخابات شركت كنند و شاهد پراكندگی رای بوديم كه در انتخابات گذشته شاهد آن نبوديم. در انتخابات رياست‌جمهوری نهم اگر مبنای تحليل را دور اول انتخابات قرار دهيم، توزيع آرا نكته‌ قابل توجهی بود كه نشانه‌ آراء در نفی شركت‌ در انتخابات بود. در اولين جايی كه اصلاح طلبان پيروز نشدند در اثر نيامدن مردم بود. در انتخابات هفتم مجلس شاهد بوديم كه رای اول تهران به اندازه رای آخر مجلس ششم بود و مجموعه اين عوامل حاكی از آن نيست كه اگر اصلاح طلبان رای نياوردند، به ديگران روی آورده‌اند.

برخی اصلاح‌طلبان نيز بزرگترين جفا را به دولت كردند و به مردم گفتند كه دولت ضعيف است و برای مردم كاری نكرده است و قطعا روزی برای مردم توضيح خواهيم داد كه دولت چه كاری برای آنها در آن دوره انجام داده بود و چه تاثيراتی برای تقويت بنيان‌های جامعه و تحول و تقويت بنيه‌ اقتصادی و علمی به دنبال داشت.

متاسفانه هم اصلاح‌طلبان دولت را ضعيف جلوه دادند و توجه‌شان صرفا جنبه‌های سياسی بود و هم مخالفان دولت عنوان كردند كه نان از سفره‌ی مردم خارج شده و همه‌ی اين موارد به جدايی مردم از اصلاح طلبان دامن زد و نوعی دلسردی از اصلاح طلبی در جامعه ايجاد شد كه بسيار خطرناك است.

اگر اين دلسردی تقويت شود، در سفره‌ی كسانی كه شعار ضد اصلاحات می‌دهند نمی‌رود بلكه به معنای دور شدن جامعه از نظام و انقلاب و جست‌وجوی راهی غير از اصلاحات و غير از جريانات ضد اصلاحات خواهد بود و در نهايت امنيت نظام به خطر می‌افتد.

شايد انتظار اين بود كه در18 تير1378( حمله به كوی دانشگاه) با هيجان بيشتری در جمع دانشجويان حاضر می‌شدم و سخنرانی می‌كردم.اما شما را به آرشيو‌هايتان ارجاع می‌دهم تا مواضع من را ببينيد، همچنين تلاش‌هايی در سطح كلان جامعه انجام شد و تصميماتی سخت‌تری كه قرار بود اتخاذ شود ولی در اثر همان تلاش‌ها اتخاذ نشد.

18 تير يكی از برگ‌های سياه تاريخ انقلاب است. در نهايت ماجرا به دزديدن يك ريش تراش خلاصه شد، ولی هنوز بخشی از دانشجويان ما به خاطر آن جريان در زندان هستند. طبيعی است كه وقتی چنين حادثه‌ای پيش می‌آيد عده‌ای فرصت طلب هم اقداماتی انجام می‌دهند و آشوب می‌كنند ولی دانشگاه و دانشجو از اين جريان بری بود. اجازه بدهيد به خاطر مواضع مثبتی كه آقای‌هاشمی شاهرودی دارند و تحولات مثبتی كه در آنجا انجام می‌شود موضوع آن دادگاه را زنده نكنيم و فقط می‌گويم كه يكی از تلخ‌ترين حوادثی كه بسيار برای نظام و انقلاب مضر بود و برای وجهه ايران در دنيا بد بود نحوه برخورد با مساله‌ی كوی دانشگاه بود.

ممكن است كه كوتاهی كرده باشم اما موضع گيری كردم و در سخنرانی كه يك هفته بعد از آن جريان داشتم، گفتم كه به دليل برخوردی كه با جريان قتل‌های جريان زنجيره‌ای داشتم انتظار تاوان بسياری داشتم كه يكی از آنها همين اتفاق بود كه انجام شد. گلايه دانشجويان را با كمال ميل می‌پذيرم، در عين حال مسوول اين بودم كه جامعه و نظام ما دچار پاشيدگی نشود و بايد انسجام را حفظ می‌كردم و اگر اشتباه كردم عذرخواهی می‌كنم.

 

من معتقدم كه جامعه ما 150 سال است كه مردم سالاری ‌می‌خواهد، حتی قبل از مشروطيت، مردم سالاری خواست ملت ايران بوده و در زمان مشروطيت، حوادث شهريور 20، حوادث بعد از آن و حوادثی كه منجر به انقلاب اسلامی شد و حتی در قانون اساسی تمام تحولات نشان دهنده خواست مردم ايران برای رسيدن به مردم سالاری است.

از لحاظ تاريخی نمی‌توانيم بگوييم كه مردم ايران مردم سالاری را نمی‌خواهد و هر كس چنين چيزی را بگويد، يا خود يا مردم را فريب داده است و مجبور است برای تامين خواست خود متوسل به قوه‌ی قهريه و روش‌های سازمانی باشد و عاقبت نيز شكست خواهد خورد. يعنی مردمی كه مردم سالاری می‌خواهند از قدرت جدا می‌افتند و اين جدايی به صورت انفجار در می‌آيد و همه چيز را با خود نابود می‌كند.

وقتی از مردم سالاری دينی حرف می‌زنم، منظورم حكومت نژادپرستانه كاستی نيست. مردم‌سالاری دينی به اين معناست كه هر كسی در مجموعه‌ی اين مردم زندگی می‌كند بايد از حقوق و ملزومات يك زندگی شرافت‌مندانه برخوردار باشد.

من معتقدم كه درجريان اصلاحات همه ما اشتباهاتی كرده‌ايم؛ در درجه اول می‌گويم كه خودم اشتباه كردم و بعد می‌گويم جريان اصلاح طلبی اشتباهاتی كرده است و دچار توهم عجيبی شد و جنبش دانشجويی هم مانند يك جريان انسانی اشتباهاتی داشته كه شايد در مجموع بسياركمتر از اشتباهات سايرين باشد.

ما در متن يك پروسه تاريخی قرار گرفته‌ايم و همه بايد دست به دست هم بدهيم به خصوص كسانی كه از لحاظ مطلع و مرجع به يك تبار می‌رسند، كسانی هم كه روبه‌رو هستند محترمند و اتفاقا جامعه با تكثر زنده است اما بايد ساز و كار‌های دموكراتيك حاكم باشد.

وی معتقد است كه بايد همه با هم برای ساختن آينده به گذشته نگاه كنند و امروز نوعی بيداری، تامل و نگاه به آينده و تامل به گذشته در جنبش دانشجويی به وجود آمده است.

بسياری از احزاب و گروه‌هايی كه در جامعه ما نمی‌توانند و اجازه نمی‌دهيم حرف‌هايشان را بزنند از جنبش دانشجويی سوءاستفاده می‌كنند.

خاتمی با انتقاد از كسانی كه دايره براندازی را در كشور بزرگ می‌كنند و دايره‌ی خودی را بسيار محدود، گفت:

وقتی می‌گوييم آزادی يعنی آزادی مخالف، چون آزادی موافق با توجه به اين كه آزاد است تا آنچه را می‌خواهد بگويد، معنايی ندارد و طبيعی است. با چنين رويكردهايی است كه جنبش دانشجويی مورد سوءاستفاده قرار می‌گيرد و دانشجويان تاوان آن را می‌دهند. دانشجويان با وجود تاثير و نقش‌آفرينی كه داشتند بسيار كم اشتباه‌تر از بخش‌های دينی، سنتی و حكومتی و احزاب ما بودند.

اين تنها قانون اساسی است كه با تكيه بر فرهنگ بومی و دينی ما توسط خبرگان تصويب شده و به رای مردم گذاشته شده و در تاريخ ما چنين مواردی كم يافت می‌شود و اين قانون اساسی ظرفيت‌های فراوانی برای محقق شدن و تقويت پايه‌های مردم سالاری در جامعه ما دارد كه متاسفانه كسانی كه ضد مردم سالاری هستند قانون اساسی را قبول ندارند و در مقابل آن ايستادگی می‌كنند؛ همچنين كسانی كه از مرز‌ها عبور كرده‌اند قانون اساسی را قبول ندارند.

يكی از دعواهای من اين بوده كه شعاری كه به عنوان اصلاحات داده می‌شود و عنوان می‌شود كه قانون اساسی بايد تغيير يابد در واقع گذشتن از مرز‌هايی است كه هنوز در آن مرز‌ها ظرفيت‌های پر نشده وجود دارد. البته اين‌ها بدان معنا نيست كه قانون اساسی عيب و نقص ندارد حرف من اين بود كه بياييد در اين چارچوب حركت كنيم و اگر اصلاحات می‌خواهيم روش اصلاحات، روش انقلابی نيست بلكه روش اصلاحات روش اصلاحی، تفاهم و پيشرفت و دور‌نشدن از هويت جامعه است.

حتی دوستان اصلاح طلبان ما نتوانستند مخاطبان خود را در ميان توده‌های مردم پيدا كنند و نخبه‌گرا شدند و در بخش‌های خاصی ايستادند، همچنين اشتباهات استراتژيكی در بيان شعار‌ها و اهداف داشتند و حتی انحرافاتی در اين زمينه وجود داشت.

معتقدم بعد از دوران استبداد و اختناق و وابستگی و يك دوران صد ساله مبارزات، انقلاب اسلامی مبنای حركت جديدی شده كه از موضع دين، آزادی، استقلال و پيشرفت را می‌خواهد و بايد اين مبنا را پذيرفت و اگر اين مبنا را از دست بدهيم در ته صفی قرار می‌گيريم كه در راس آن كسانی هستند كه از ابتدا با انقلاب اسلامی مخالف بوده‌اند.

من به دوستانمان می‌گفتم كه بر مبنای انقلاب اسلامی حركت كنيد، قانون اساسی را بپذيريد و اولويت‌ها را تشخيص دهيد، نمی‌توان پذيرفت كه مملكت فقير است اما ما فقط شعار اصلاحات می‌دهيم بلكه من معتقدم بايد كارهای بنيادی در عرصه‌ی سياسی، فرهنگی، اقتصادی،روابط بين الملل و... انجام شود.

رييس‌جمهور نمی‌توانست در جامعه‌ای كه صرفا بخشی از اختيارات در دست اوست تمام اهدافش را محقق كند.

به تندروانی كه اوقاتشان از اين تلخ شده كه بن لادن در دنيا مطرح شده است می‌گويم به آسمان و زمين كه برويد و هرچه تندروی كنيد در ته صفی قرار می‌گيريد كه در راس آن بن لادن قرار گرفته‌است.

اصلاحات نمرده است و معتقدم كه 120 سال است اصلاحات در كشور دنبال می‌شود و عليرغم تمام ضربه‌هايی كه به آن وارد می‌شود هنوز زنده است.

جريان اصلاح طلبی كه خو اهان حفظ آزادی و هويت فرهنگی خود در مقابل دو جريان سنت پرست و غرب پرست بود كه از قبل از انقلاب مشروطه آغاز شده و هويت خود را حفظ كرده است، راه اصلاحات را راهی ادامه دار ميدانم.

امروز اصلاحات مهمی در ذهنيت دانشجوی امروز ما ايجاد شده است. معتقدم بسياری از جريانات تند دانشجويی ديروز، امروز عاقلانه و عميق‌تر به مسايل می‌نگرند و شاهد نوعی تحول در متن جريان دانشجويی هستيم.

البته من نگران تقابلی هستم كه نسبت به اصلاحات وجود دارد. بيم دارم كه اين تقابل سبب شود كه دردراز مدت شيرازه از هم پاشيده شود و با انقلاب ديگری مواجه شويم؛ در حالی كه جامعه ما تاب هيچ انقلاب ديگری را ندارد.

من از قرائت متحجرانه از دين، ولی با لعاب امروزی نگرانم. بر اين اساس برای انقلاب ونظام احساس خطر می‌كنم و اگر اين مساله پيش بيايد مطمئن‌باشند كه با روالی كه جامعه ما داشته است كسانی كه با اصلاحات تقابل می‌كنند نخواهند توانست بر جامعه مسلط شوند و اين كار عكس‌العمل خاصی در جامعه خواهد داشت. تلاش ما اين بود كه اصلاحات را در چارچوب هويت انقلاب و همچنين قانون اساسی به تناسب نياز جامعه دنبال كنيم و جامعه را متحول نماييم و اگر اين اصلاحات شكست بخورد جامعه با سرنوشت نامعلومی مواجه خواهد شد.

اگر حكومت بتواند خود را با آهنگ حركت مردم هماهنگ كند جامعه ما هزينه كمتری می‌پردازد وگرنه اين جريان در عمق از بين نخواهد رفت و فقط جامعه هزينه‌ی سنگين‌تری خواهد پرداخت.

من يك مسلمانم، مسلمانی كه به مسلمان بودن خود افتخار می‌كند، همچنين يك روحانی مسلمان هستم كه خواست دائمی و قطعی دوران خود را درك كرده‌ام و می‌دانم كه جوامع امروز راهی جز مردم سالاری ندارند و مردم سالاری يك گفتمان است و معتقدم يك گفتمان منحصر به فرد در جوامع امروز است؛ همين مسلمان خواستار مردم سالاری، به ايران می‌انديشد؛ ايرانی كه مملو از استعدادهای فراوان است و جايگاه شايسته خود را به دست نياورده است. اين در حالی است كه ما در همه عرصه‌ها می‌توانيم تاثير‌گذار باشيم و تاثيرگذار هم هستيم و اينكه می‌بينيم اين همه فشار بر ما زياد است و امروز تا لبه‌ی شورای امنيت می‌رويم اما دوباره به مذاكره برمی‌گردند برای همين است.

بعنوان كسی كه دوست دارد مومن روشنفكر باشد، معتقد به سازگاری دين و دموكراسی هستم وگرنه چه بخواهيم و چه نخواهيم سكولاريسم حاكم خواهد شد. معتقدم اگر دينی داشته باشيم كه با مردم‌سالاری سازگار هست هم آزادی خواهيم داشت و هم لطافت‌هايی در دين هست كه در غرب وجود ندارد و معتقدم كه حركت‌های ارتجاعی با مردم سالاری سازگار نيست. همچنين نگران اين هستم كه توجه به روبناها آنقدر زياد شود كه در زمانی به خود بياييم و متوجه شويم از زيربناها غافل شده‌ايم و احساس كنيم كه ارتباطمان با دنيا كم شده است.

خاتمی با اشاره به سفرآينده نزديك به مالزی و شركت در سمينار "چه كسی از سوی اسلام سخن می‌گويد؟" گفت:

نظرم اين بوده كه اين موضوع هم اضافه شود كه "چه كسی از جانب غرب سخن می‌گويد؟". دنيا يك صدا را می‌شنود و آن صدای انفجاری است كه به نام اسلام انجام می‌شود و انسانی است كه به نام اسلام جلوی دوربين با لفظ الله اكبر سر می‌برد و از سوی ديگر می‌بينيد كه به نام دموكراسی می‌كشند و اشغال می‌كنند. من به صراحت می‌گويم مردم يا مسلمانند يا تروريست يا مسيحيند يا تروريست و كسی كه متوصل به ترور و خشونت می‌شود دو جنايت می‌كند يكی اينكه ترور می‌كند و ديگر اينكه چهره‌ی اسلام را مخدوش می‌كند.

مه بعنوان سيدمحمد خاتمی كه 8 سال هم رييس‌جمهور ايران بوده است، به اين سمينارها و ديدارها درجهان دعوت می‌شوم.