ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

هاشم آغاجری
شاه اسماعيل صفوی هم
خواب امام زمان ديده بود
قزلباش‌های شاه اسماعيل هم از ميان فقرا به خدمت گرفته شدند
و بعدها به اشرافيت نظامی پيوستند.

 
 
 
 

 

در مراسم شب قدر حسينه ارشاد، علاوه بر مهندس سحابی،‌هاشمی آغاجری نيز سخن گفت. بخشی از سخنان صريح و روشن و آشكار او چنين بود:

در تاريخ ايران گفتمان عدالت يكی از گفتمان‌‏های غالب و مسلط بود، لذا تمام حكومت‌‏ها از دوره‌‏های اسطوره‌‏ای تا حكومت صفوی می‌‏كوشيدند، خود را پاسدار و مجری عدالت معرفی كرده و گفتمان حكومت و رعيت را بر مبنای عدالت سردهند. به همين دليل مشروطيت نيز با شعار عدالت خواهی شروع شد اما اين عدالت در يك بافت و چارچوب مفهومی و نظری خاصی مطرح شد كه شاخص‌‌های عدالت علوی را دارا نيست. عدالت تنها به مبنای توزيع عدالانه آب و نان نيست كه فردی كه در حكومتش ادعای عدالت دارد، سرهای مردمان را به بند كشيدن و به آنها فرمان دادن كه سر در آخور كرده و به هيچ‌‏وجه سر خود را برای اعتراض و انتقاد بلند نكنند، تا او هم نان را به تساوی بين آنها تقسيم كند، اين عدالت به معنای نفی كرامت انسانی است و برازنده انسان نيست، در حالی كه در عدالت علوي, عدالت مبتنی بر كرامت و به رسميت شناختن ويژگی‌‏های انسان كريم است. ايجاد عدالت در بين يك گروه يكدست, متحد و همفكر هنر نيست, رعايت حقوق مخالف, نفی امتيازخواهي, انحصارطلبی و احتكار مبنای عدالت است.

دركنار حق نان و آب, حق حيات, حق آزادی و انتقاد لازمه تحقق كرامت انسانی در جامعه علوی است، لذا از اين باب است كه عدالت خليفه دوم كه يكی از درخشان‌‏ترين عدالت‌‏هاست در برابر عدالت علی رنگ می‌‏بازد.

امروز كه حق، بسط پيدا كرده است اين حقوق نه تنها شامل حق حيات، عزت نفس، كرامت می‌‏شود، بلكه شامل حق دگرانديشان, آزادی حق انتقاد و اعتراض, حق مشاركت موثر و سازنده مردم در تعيين سرنوشت كشورشان, حق انتخاب حكومت‌‏های دموكراتيك و عزل دموكراتيك آنها, اجتماع كردن در غالب نهادهای گوناگون اجتماعي, سياسي, تشكيل انجمن‌های مدنی و احزاب نيز می‌‏شود.

شاه اسماعيل براساس اين ادعا كه خواب ديده است امام غائب به او فرمان حركت داده تا حكومت علوی را تشكيل دهد و شمشيرش را به كمر او بسته تا به نيابت از او مخالفين را سركوب كند, اقدام به تاسيس حكومتی براساس قهر و غلبه كرد كه اين مساله در ايران سابقه نداشت و هيچگاه حكومت‌‏های عباسي, سلجوقی و مغول جرات نكرده بودند كه بر اساس قهر و غلبه حكومتی شكل داده و به آن مشروعيت بخشند.

تئوری تاسيس حكومت براساس زور, غلبه و قدرت شمشير، رهاورد معاويه و افراد پس از معاويه بود. اما شاه اسماعيل با مشروعيت بخشيدن به خود شخصيت كاريزماتيك و الهی پيدا كرد كاريزمايی كه از يك طرف از شاهان باستانی و از طرف ديگر از تقدس امام غائب تغذيه می‌‏كرد. شاه اسماعيل به نام علی حكومتی را تاسيس می‌‏كند تا شيعيان و دگرانديش و صاحبان مذاهب ديگر را سركوب كند, به گونه‌ای كه گروهی از شيعيان به نام مشعشيان به نام ارتداد در اين دوران سركوب شد و گروههای امر به معروف و نهی از منكر در خيابان‌‏ها عشق علی را با شمشير و زور به مردم تحميل می‌كنند.

در دوران صفوی قزلباشان كه از ميان قبايل فقير برخاسته بودند با اتكا به شاه و براساس بذل و بخشش‌‏های حكومت مركزی تبديل به يك طبقه می‌شوند. ما در اين دوران شاهد يك اشرافيت نظامی‌‏گری هستيم و نظاميان به عنوان اولين نيروهای اجتماعی وارث اراضی و امكاناتی می‌شوند كه از اشرافيت قبلی توسط حكومت مصادر شده بود.

اشرافيت دوم, اشرافيت مجتهدان و روحانيون است. در دوران شاه طهماسب فقهايی كه وارد حكومت می‌شوند جايگاه بالايی می‌‏يابند و عدل علوی در اين دوران به بحث قشری‌‏گرايی مبارزه با هنر, موسيقي, نقاشی و شعر روح می‌‏گيرد.در دوران صفويان مجالس دعا خواني, ‌‏جشن، سوگواري, تسبيح,‌‏ ورد و نمايش به وفور ديده می‌شود. در اين دوران قشری‌‏گری به گونه‌‏ای رواج می‌يابد كه حاكمان به جای استفاده از عقل و تدبير برای حل مشكلات كشور به خواب و رمل و اسطرلاب متوسل مشوند. به گونه‌ای كه رئيس حكومت زمانی كه شورشيهای محمود افغان به پشت دروازه‌های اصفهان رسيده بودند برای حفظ حكومت آش نذری پخش می‌كند.

وی ادامه داد: در اين دوران مداحان و مجلس گردانان از احساسات مذهبی مردم بی‌‏سواد در جهت اهداف شه‌‏پدر سوء استفاده می‌كنند.

در حكومت صفوی مردم حقی بر حكومت نداشته بلكه وظيفه و تكليف در مقابل حكومت دارند. اگر شاه هم ظلم كند هيچ كس حق مخالفت ندارد، بلكه همه بايد دعا كنند تا خداوند شاه را هدايت كند اما در حكومت علوی بر حق متقابل مردم و حكومت تاكيد می‌شود و حكومت, سلطانی و براساس تكليف محوری و دعاگويی نيست.

 راه تداوم حكومت, سركوب، شكنجه و به زندان انداختن مردم در قلعه الموت نيست, كه اينكار موجب تفرقه, تنش و چند دستگی می‌شود. در اين نوع سياست شارلاتان‌‏ها, اشرار, دروغگويان و رياكاران عزيز شده و پاكان ذليل و خانه نشين می‌شوند.

بايد مردم بتوانند حق‌‏شان را از دولت مطالبانه كنند و دستگاه‌‏های امنيتی بايد طوری رفتار كند كه مردم با كمال شجاعت حقوق خود را مطالبه كنند. مردم بايد آزادی بيان و آزادی پس از بيان داشته باشند. احتكار ثروت، حرام و احتكار قدرت حرام‌‏تر است. تاريخ سراغ ندارد كه علی كسی را به زندان انداخته باشد.