ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  فرازهائی از مصاحبه فاطمه حقيقت جو با راديو "آوای آشنا"
كه در پايان اين متن نوشتاری آن را می‌توانيد بشنويد
اوضاع دگرگون شده
نه‌هاشمی آن‌هاشمی 10 سال پيش است
نه رهبر آن يار قديمی‌هاشمی رفسنجانی

 

 
 
 
 

در رابطه با اعلام نتيجه مرحله اول انتخابات رياست جمهوری، مقام رهبری علاقمند بودند كه در يك فضای به ظاهر دموكراتيك، رئيس جمهوری منصوب بكنند، ولی با اتفاقاتی كه در حواشی انتخابات روی داد، داستان بر ملا شد  واين عمل رسوائی بزرگی را به همراه داشت. به همين دليل می‌بينيم كه آقای كروبی كه همواره پشتيبان ولايت فقيه بوده، اعتراض می‌كند و آقای رفسنجانی كه همواره خودش را به ظاهر پشتيبان ولايت بشمار می‌آورد، ازآن حركت از پيش سامان يافته، جهت جابجائی آرای مردم سخن ميگويد.

به هر حال آقايان يا بايد انتخابات سالم را بپذيرند  با همه هزينه‌های كه برايشان دارد وتمكين كنند به آرای مردم يا اصولا اين همه از بيت المال خرج نكنند تا  يك مرتبه اين گونه انتصاب نمايند و به ظاهر دم از دمكراسی بزنند وانتخابات صوری برگزار كنند.

در رابطه با بيانيه آقای‌هاشمی در باره ائتلاف ملی، بله البته كه  آقای رفسنجانی بدنبال برنامه آشتی ملی هستند واميدوارم اين موضوع در حد حرف باقی نماند و در عمل تحقق پيدا كند. الان افكار عمومی بشدت نگران فاشيسم است و من از خيلی از افراد مختلف ونيز از دانشجويای  كه حتی در مرحله اول انتخابات شركت نكرده اند، می‌شنوم كه چون نگران بروز فاشيسم هستند، مايلند در مرحله دوم حتما شركت كنند، تا از بروز يك خطر بزرگ برای كشور و مردم جلو گيری شود. انتخاب آقای‌هاشمی يك نه بزرگ به فاشيسم مورد نظر رهبر است.

هميشه انتخابات بين خوب وخوب تر نيست، گاهی در عالم واقعی ما ناچاريم بين بد وبدتريكی را انتخاب كنيم. در اين  انتخابات هم همينطور است. دموكراسی يك روند تدريجی است ومن فكر می‌كنم كه ائتلاف مورد نظر آقای‌هاشمی با وجود اينكه دايره اش محدود است، شرايط مناسب تری را پيش روی حتی اصلاح طلبان خارج از حكومت قرار می‌دهد تا اينكه با عدم شركت در انتخابات شاهد رئيس جمهور شدن آقای احمدی ن‍ژاد باشند وباشيم و شاهد بسته شدن تمام احزاب سياسی و تشكيل يك حزب نظامی فراگير.

 

من معتقدم كه آقای‌هاشمی مايلند كه اجماعی تشكيل شود كه در آن روحانيون هم باشند، ولی ولايت فقيه ديگر به اين شكل فعلی پر رنگ نباشد. كما اينكه آقای‌هاشمی در اين رابطه از شورای اجماع سخن به ميان آورده است، تشكيل چنين اجماع‌هائی مثلا شورای اجماع يا شورای رهبری، اين‌ها همه طبيعتا به تضعيف وضعيت فعلی ولايت فقيه منجر می‌شود.

در رابطه با زير سئوال بردن شورای نگهبان از طرف آقای‌هاشمی بايد گفت كه اين‌ها چالش‌های جدی است كه آقای‌هاشمی تلاش می‌كند تا به نحوی در واقع تعارضات را كاهش داده و از اقتدار نهاد‌های انتصابی بكاهد. من معتقدم كه آقای‌هاشمی ديگر همان آقای‌هاشمی شانزده سال قبل نيست. واقعيت‌های موجود جامعه امروز، اطرافيان ومديرانی كه در اطراف ايشان هستند، اين زمينه را برای ايشان فراهم كرده اند كه ايشان واقعيات امروز جامعه ايران را در ك بكند و پاسخ‌های متناسب تری را برای مشكلات موجود فراهم آورد.

در رابطه با بروز حادثه انتخاباتی اخيربايد گفت كه در نظر سنجی‌ها وضعيت آرا چنين ارزيابی شده بود كه رای آقای كروبی بسيار بالا است و آن‌ها می‌ديدند كه رقابت در مرحله دوم فقط مابين اصلاح طلبان وآقای‌هاشمی خواهد بود، در نتيجه هيچ گزينه‌ای برای كانديد مورد نظرشان باقی نمانده است به همين دليل نا چار شدند اين رسوائی را قبول كنند و احمدی نژاد را بالا ببرند تا يك رقابت ظاهری ما بين ايشان وآقای‌هاشمی شكل بگيرد ودر مرحله دوم اين برنامه را تكميل كنند.

در رابطه با اختلاف نظر ما بين رهبری وآقای‌هاشمی بايد گفت، بالاخره در اين مدت، حمله‌های بسيار شديدی به آقای‌هاشمی شده. آقای‌هاشمی قبلا از نزديكان رهبری بود ولی رهبری حتی اكنون آن نزديكان قديمی را هم تحمل نمی كند ودر صدد حذف آقای‌هاشمی بوده و اين پلان در سال‌های گذشته مدام اعمال شده است. در نتيجه آقای‌هاشمی احساس می‌كند كه با عدم حضور خود در صحنه انتخابات خيلی از فضا‌ها را از دست می‌دهد و شايد هم احساس می‌كند كه نمی تواند وجه سازی واختلاف رهبری را بپذيرد. بالاخره وقتی رهبری در صدد حذف آقای‌هاشمی برمی آيند، طبيعتا آقای‌هاشمی نيز ائتلافی را جهت عدم حذف خودش تشكيل می‌دهد، در جهت كم كردن قدرت رهبری.

اگر می‌پرسيد كه منبع اختلاف كجاست؟ بايد گفت كه اين آقای رهبری جز خودش كس ديگری را نمی تواند تحمل كند. كاملا موضوع روشن است. يعنی ايشان نمی خواهد يك رئيس جمهور نسبتا مقتدر كه قدرت چانه زنی هم داشته باشد را بپذيرد، بنا براين می‌رود سراغ احمدی نژاد وقالی باف كه در واقع عبد وعبيد او هستند و مجری تصميمات او. اين البته پديدهای است كه در تمام حكومت‌های ديكتاتوری دنيا مشاهده شده است. روانشناسی ديكتاتور‌ها اين چنين است كه هر قدر قدرتشان افزايش پيدا می‌كند، حاميان قبلی خودشان را كنار می‌گذارند و احساس می‌كنند كه آن حاميان قبلی، امروز رقبای ايشان هستند ودر صدد حذف ايشان .اين يك خوی ديكتاتوری است.

صدای مصاحبه با حقيقت جو