ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پيوندهای پيک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  مردم می توانند، به يكباره همه نقشه ها را درهم بريزند
سنگربندی سربازان گمنام
و نمايندگان با نام امام زمان
آقا مجتبی
آقا زاده ای كه به نظامی ها چسبيده تا  شايد
آقابالاسرها نتوانند با احمد خمينی محشورش كنند؟

 

 
 
 
 

صف واحد نمايندگان امام زمان در مجلس فرمايشی، با به ميدان آمدن رفسنجانی و مغلوبه شدن جنگ قدرت ميان مهدوی كنی، علی خامنه ای، واعظ طبسی و فرماندهان سپاه پاسداران چند پارچه شده است. عده ای بخت را با رفسنجانی همراه ديده اند و از زير بار اتوريته ناطق نوری و محمدرضا باهنر بيرون آمده اند، جمع ديگری صاف و پوست كنده فراكسيون رفسنجانی در مجلس شده اند. جمع ديگری هنوز به پيروزی رهبر در اين جنگ قدرت اميدوارند. ناطق نوری كه مانند همه قدرت دوستان و برای رسيدن به سكوی اقتدار ابتدا چاپلوسی قدرت برتر را میكنند، از دورانی كه می گفت "من سرباز پابه پوتين رهبر هستم" فرسنگ ها فاصله گرفته است. او كه چشم ديدن هاشمی رفسنجانی را ندارد، حالا رانده از بيت رهبری و مانده از حمايت جمعه روحانيت مبارز آهسته آهسته بسوی هاشمی رفسنجانی خزيده است. حداد عادل كه با اشاره رهبر شد رئيس مجلس فرمايشی، فرمان از آقا مجتبی، پسر 40 و اندی ساله رهبر می برد، كه در پشت صحنه كيا و بيائی راه انداخته از بيم تداعی پيدا شدن سروكله احمد خمينی جديد، در هيچ كجا نه ظاهر می شود و نه تصوريش جائی منتشر می شود. او قدرت سايه است.

مهدوی كنی، كه شايد سياستمدارترين روحانی ايران باشد دستش را گذاشته است پشت هاشمی رفسنجانی و از همراهی كامل آيت الله واعط طبسی نيز برخوردار است.

سرداران و سرهنگ هائی كه كانديدای رياست جمهوری شده اند، منتظر ببيند سرانجام نبرد بزرگان در پشت صحنه چه می شود تا تكليف خود را بدانند: لاريجانی، احمدی نژاد، قاليباف، رضائي.

رهبر به كمك فرماندهان سپاه خواب قدرت مطلقه را می بيند و در اين راه آقا مجتبی مشوق اصلی اوست. او راه خود را برای نشستن بر صندلی پدر و موروثی كردن سلطنت ولی فقيه از اين طريق هموار می بيند. نشست و برخاست های بی وقفه او با فرماندهان سپاه و حداد عادل رئيس مجلس نگرانی روحانيون صاحب نفوذ جناح راست را دو چندان كرده است.

در اين ميان، رهبران موتلفه اسلامی مثل مرغ سر كنده پرپر می زنند تا بدانند بالاخره باد قدرت از كدام سو می وزد و بادبان های كشتی تجاری خود را در كدام جهت بالا بكشند. امثال اسدالله بادامچيان و حميدرضا ترقی كه گز نكرده پاره كرده و گفته بودند هاشمی رفسنجانی بهتر است وارد ميدان نشود، حالا نظر علينقی خاموشی عضو ديگر رهبری موتلفه را در تائيد حضور هاشمی رفسنجانی تكرار می كنند. اين تازه در شرايطی است كه دبيركل جديد موتلفه "محمد نبی حبيبی” كه از فرمانبردان احمد جنتی دبيرشورای نگهبان است و هيات نظارت انتخابات مجلس هفتم را به نيابت از جنتی رياست كرده بود، بی پروا تر از بادامچيان و ترقی هاشمی را دعوت به بازنشستگی كرده بود!

ناطق نوری آشفته تر از بقيه است. او كه مشاور ارشد رهبر لقب گرفته و به نيابت از او اينجا و آنجا ظاهر می شد، حالا با اشاره به نقش برتر آقا مجتبی می گويد: «كار ما به جايی رسيده است كه يك بچه برايمان تصميم بگيرد»، كه اشاره ايست به پيوند قاليباف و مجتبی خامنه ای و رشته شدن همه بافته های قبلی برای رئيس جمهور شدن حداقل احمدی نژاد و حداكثر لاريجانی!

دراين ميان آن كه در محاسبات جائی برايش باز نكرده اند، نه معين و يا دكتر معين، بلكه مردم اند، كه اگر اين يكی را در محاسبه بگنجانند آنوقت بايد معين و كروبی را هم به حساب آورند، چرا كه انتخابات، انتصاباتی در پشت صحنه نخواهد بود.

 دراين جنگ مغلوبه، قاليباف با صراحت و بی پروانی يك خراسانی تر از همه گفته و مجتبی خامنه ای هم پشت چك سفيد او را امضا كرده كه:

«من عقربه ساعتم را تنها با يك نقطه تنظيم می كنم. حكم حكومتی حتی اگر يقين داشته باشم اشتباه است اجرا مي‌كند.» اين عبوديت چنان وحشت آور بود كه هاشمی رفسنجانی هم ناچار شد بگويد كابينه اش را "با نظر مقام معظم رهبری" انتخاب می كند.

در چنين آرايش نيروئی، بويژه اگر شورای نگهبان مجبور به تائيد صلاحيت معين شود، برای ناطق نوری رقيب آيت الله مهدوی كنی و دشمن خونی هاشمی رفسنجانی راه حلی جز حمايت از هاشمی باقی می ماند؟ اگر چنين شود و انتخابات نيز بی نفس گرم مردم برگزار شود، هاشمی زيركانه ترين سياست را تا اينجا پيش نبرده است؟