ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پيوندهای پيک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

سخنان بی پرده عيسی سحرخيز
خطردرچند قدمی است
آنها كه می خواستند زبان ببرند
درآستانه حاكميت اند!

1- بايد در اين روزها هوشيار باشيم. رقيب اصلاح طلبان اكنون از يك سو دلسردی و نا اميدی مردم است و از سوی ديگر رقيبان انتخاباتی، و ازجمله نامزدهای نظامی. آنانی كه فرياد می زدند زبان از حلق روزنامه نگاران و دانشجويان بيرون خواهند كشيد، آنانی كه در انتظار با سنگ بر سر مار اصلاحات كوبيدن هستند، آنانی كه به رئيس جمهور نامه نوشتند گه اگر دانشجويان را سركوب نكنيد، آنان را زير چكمه له خواهيم كرد. آنها حاكم خواهند شد. مردم را از خطری كه در چند قدمی آنهاست مطلع سازيد.2- آنها كه دستآوردهای اصلاحات در اين سالها را انكار می كنند بهتر است بياد آورند: چه كسی تصور می كرد كه به بركت اصلاحات و همت ملت آنانی كه با نوشتن نامه 134 امضايی كارشان به حبس و زندان و ترورشان توسط باند سعيد امامی می انجاميد و يا نامه ها يی چون نامه مهندس سحابی پيامدش حبس بود و بازدداشت و شكنجه بود، اكنون آزادانه خط قرمزهای ممنوعه بيشتر ی را بشكنند. چه كسی تصور می كرد كه دانشجويانی كه زير فشارها مجبور به كوتاه آمدن و ياحتی اعتراف نويسی و تن دادن به مصاحبه تلويزيونی بودند، اكنون آزادانه و بی ترس و محابا علم تحريم، برگزاری رفراندوم و سخنرانی ها افشاگرانه را بر دوش بگيرند.3- اگر 8 سال رياست جمهوری حداكثر زمان در قدرت ماندن است، حكومت در جايگاهی بالاتر، با قدرتی بيشتر و بدون پاسخگويی به ملت در مورد اقدام های خود و نهادهای انتصابی تحت نظارت خويش با ضريبی بيشتر فسادآورتر، خطرناكتر و ضدمردمی تر است.

 
 
 
 

همه می دانيد كه ايران اكنون در يكی از سرنوشت سازترين برهه های تاريخ خود قرار گرفته است، دورانی كه كوچكترين خطای راهبردی و حتی تاكتيكی نيروهای تشكيل دهنده جبهه اصلاحات می تواند ما را به دوران استبداد و حاكميت فردی با قدرت سركوب و ارعاب نظاميان بازگرداند.

اين در شرايطی است كه ما اكنون در جايگاهی قرار داريم و اجماعی درحال شكل گيری است كه هدف آن مهار استبداد مطلقه در پوشش يك حكومت اسلامی است .آمريكايی ها درحال شكل دهی بديل آن در اطراف ما، به ويژه عراق هستند. بديلی كه در عمل بسياری از رهبران محافظه كار به ويژه روحانيت ايران را به تفكر واداشته است. تحليل من اين است كه آنچه به تغيير روش و موضعگيری های صريح تر آيت الله شاهرودی رئيس قوه قضائيه كمك كرده است، تغيير در جغرافيای سياسی منطقه و روش ها و الگوهايی است كه رهبران مذهبی شيعه در عراق به ويژه آيت الله سيستانی درحال صدور آن هستند و ديگران را در عمل مات كرده اند.

بحث ديگر، حذف تدريجی روحانيت توسط جريان نظامی است، البته حول يك روحانی خاص. (بخوانيد رهبر)

اجازه دهيد صريح تر صحبت كنم، چون فكر می كنم كه نسل آينده ما را نخواهد بخشيد، اگر ما حتی در اين شرايط در پرده سخن بگوييم و با ابهام و ايهام صحبت كنيم.

بحث ما اكنون دموكراسی و حقوق بشر است. مردمسالاری جز از راه گردش قدرت و دوره ای بودن قدرت شكل نمی گيرد. آب هرچه روان تر و جاری تر باشد شفاف تر و پاك تر می شود و آنگاه كه از حركت می ايستد و راكد می ماند، بو می گيرد و می گندد. يك بركه راكد، يك گنداب، محيط را آلوده می كند و آنچه در آن می زيد را به ورطه هلاكت می كشاند. ماندن قدرت در دست يك فرد و يا يك گروه نيز استبداد و خودكامگی می آورد كه گندآب سياست است و مرگ انسانيت.

به اين دليل است كه در حكومت های مردمسالار قدرت و حكومت در دست مردم می چرخد و حداكثر دوران رياست جمهوری را در دو دوره در نظر می گيرند. آنها از اين بازی ها ندارند كه افرادی كه از مسند قدرت كنار می رود، در گوشه ای و در نهادی، در پست های انتصابی، بدون پاسخگويی در قدرت بمانند و ديگر روزی اجازه يابند به جايگاه گذشته بازگردند. در حكومت های مردمسالار وقتی راه چنين چرخه ای را در قدرت می بندند و اين افراد را به بنيادهای خاص می فرستند تا تنها تجارب خود را به نسل آينده منتقل كنند، حساب ديگر قدرتمندان روشن است.

آنها می گويند كه اگر 8 سال رياست جمهوری حداكثر زمان در قدرت ماندن است، حكومت در جايگاهی بالاتر، با قدرتی بيشتر و بدون پاسخگويی به ملت در مورد اقدام های خود و نهادهای انتصابی تحت نظارت خويش با ضريبی بيشتر فسادآورتر، خطرناكتر و ضدمردمی تر است. حرفی كه در صحنه سياست ايران و جهان به كرات به اثبات رسيده و نسل ما نيز خود شاهد آن بوده است.

از بحث اصلی دور نشوم، هرچند كه تصور می كنم در شرايط كنونی وقتی ما از انتخابات آزاد سخن می گوييم و ضرورت آن، نمی توانيم به چنين مسأله مهمی نپردازيم و خود را به خواب بزنيم و يا با ملاحظاتی سخن در پرده بگوييم . وظيفه سياستمداران و روشنفكران در دوران كنونی آنست كه آنچه در جامعه مطرح است و به عنوان يك «سر عمومي» يا يك «راز همگاني» كه همه آن را می دانند و در گوش هم پچ پچ می كنند، علناً و رسماً بيان كنند. وظيفه قشر روشنفكر و روزنامه نگار آن است كه آنچه ديگران نمی دانند و يا در خفا و با ايهام می گويند صريح و شفاف بيان كنند و به جامعه گوشزد نمايند و مردم را از خطری كه در چند قدمی آنهاست مطلع سازند.

خوب می دانيد كه اكنون در ميان جبهه گسترده اصلاح طلب و اصلاح گر سه نگاه اصلی در مورد انتخابات وجود دارد.

يك نگاه و ديدگاه می گويد در چنين نظامی كاری نمی توان كرد و تا ساختار قدرت تغيير پيدا نكند، قانون اساسی عوض نشود، شركت در انتخابات بيهوده و حضور در قدرت و حتی در دست گرفتن دولت كاری عبث و بيهوده است. پس بايد انتخابات را تحريم كرد و نظام را از مشروعيت انداخت. در اين ميان گروهی نگاه به بيرون دارند و تغيير رژيم با كمك آمريكا و گروهی به بسيج نيروهای مردمی می انديشند.

ديدگاه دوم تن به هر شرايط دادن است و در قدرت ماندن. آنها در پی اصلاح ساختار سياسی، اقتصادی و اجتماعی نيستند و گاه نيز خواسته يا ناخواسته آب به آسياب اقتدارگرايان می ريزند و در عمل نوكر بی جيره و مواجب آنان می شوند و باری بر دوش اصلاح طلبان پيگير و پيشرو، و مايه دلسردی و يأس مردم.

گروه سوم نگاهی واقعی به صحنه سياست دارند و در تلاشند كه از فرصت انتخابات برای پيشبرد دموكراسی و حقوق بشر، بسط آزادی و مهار ديكتاتوری استفاده كنند. انتخابات رياست جمهوری از نگاه آنان نه يك هدف بلكه وسيله و راهی است در جهت دستيابی و نزديك شدن به اين آرمان های ارزنده. اين گروه آمده است تا در انتخابات شركت كند تا انتخابات آزاد را بر جريان اقتدارگرا تحميل كند و طبيعی است كه اگر شرايطش فراهم نشود، نمی تواند در صحنه انتخابات بماند و مردم را به شركت در انتخابات تشويق كند.

درواقع برای اين گروه قدرت وسيله است نه هدف. قدرت وسيله ای است برای احقاق حق مردم و توزيع برابر و عادلانه امكانات در عرصه های مختلف و گسترش مردمسالاری و آزادی و نفی قدرت مطلقه و استبداد. به اين دليل است كه اين گروه درحالی كه تلاش می كند وارد قدرت شود، شرايط حاكميت دوگانه را حفظ كند و حتی به سمت حاكميت يگانه، يعنی قدرت مطلق حكومت مردم و نهادهای انتخاباتی و نفی نهادهای انتصابی پيش برود، در شرايط لازم به خروج از حاكميت و يا اخراج از حاكميت نيز می انديشد و آن را در برنامه قرار می دهد.

شرايط داخلی و بين المللی به اين گروه از اصلاح طلبان راهی را نشان می دهد كه فارغ از خشونت است و براندازی و درعين حال طرد راه های مبتنی بر دخالت خارجی. راهی است كه اگرچه باز نامش اصلاحات است اما اصلاحات گذشته نيست. ديگر در چارچوب بحث و خطابه نيست، بلكه انديشه است و عمل. درواقع، فاز دوم اصلاحات و به عبارتی «اصلاحات گامی به پيش.»

شرايط ما شرايط آن كشتی گير همه فن حريف است كه در آخرين دقايق می رود كه بازی برده را واگذار كند و شكست خورده، خونين و ضرب ديده از تشك خارج شود. آن كشتی گير قدر كه تا بازی بر مبنای قاعده و قانون كشتی آزاد بود پشت سر هم از حريف امتياز می گرفت و امتياز آخر می توانست او را در وضعيت ضربه فنی از تشك به ميان طرفداران و حاميانش ببرد.

اما چه اتفاقی افتاد كه اين كشتی گير بازی برده را درحال باختن است و گروهی از طرفدارانش او را هو می كنند. واقعيت اين است كه تا زمانی كه كشتی بر اصول «كشتی آزاد» می گرديد و داور بی طرف بود حق به حقدار می رسيد. اما تا داور چهره عيان كرد و در جايگاه مربی رقيب نشست و به او اجازه داد از فنون «كشتی كج» در مسابقه استفاده كند وضعيت بازی دگرگون شد. تماشاچيان در ابتدا واقعيت را ديدند و نامردمی را با پوست و خون خويش درك كردند و به آن اعتراض كردند و حتی عليه داور شعار دادند. اما آنان كم كم خويشتنداری را از دست دادند و به جای اعتراض به رقيب و تقاضا برای تغيير داور، كشتی گير محبوب خود را هو كردند. به جای آنكه او را تشويق كنند كه در اعتراضی به رفتار داور و كشتی گير خاطی تشك را ترك كند، از او خواستند كه در ميدان بماند و مبارزه ناعادلانه و نابرابر را ادامه دهد. و او خود خواست و به خواسته مردم گردن نهاد و حتی در اين شرايط نيز هرازچندگاهی حريف را به پل برد، ولی زير ضربات مشت و لگد كشتی گير خاطی زخمی و بی جان شد.

وضعيت اصلاح طلبان پيشرو حال و هوای آن كشتی گير را دارد كه بايد چند ثانيه آخر را مقاومت كند و در شرايطی كه حريف هم از خستگی از پای افتاده و زانو زده بايد نفس تازه كند و آخرين يورش را ببرد تا حداقل امتيازی ندهد و از تشك پيروز بيرون آيد.

ما بايد بپذيريم كه بيهوده و بيش از حد در يك بازی نابرابر بر رفتار قانونی و مدنی تأكيد داشته ايم و شرايط بازی را عوض نكرده ايم. اما به هرحال هنوز امتياز بالاتری داريم و پيروز ميدانيم و اگر همتی كنيم حريف درمانده را می توانيم شكست بدهيم.

انتخابات رياست جمهوری آخرين فرصت و تنها فرصتی است كه به اصلاح طلبان پيشرو اجازه می دهد حريف را به عقب برانند و پيروز از ميدان سياست بيرون آيند.

ما نبايد دست آوردهای خود را كوچك بينگاريم. اگرچه پيش شرط انتخابات آزاد را آزادی زندانيان سياسی، مطبوعاتی و دانشجويی اعلام كرده ايم، خواستار رفع توقيف مطبوعات تعطيل شده هستيم و فعاليت آزاد جريان ها و گروه های سياسی را مورد تاكيد قرار داده ايم، اما بايد توجه كنيم در صحنه سياست همه خواسته ها يك باره تحقق نمی يابد. آنچه ما اكنون شاهدش هستيم آزادی عباس عبدی، مرخصی گسترده تر زندانيان سياسی، جلوگيری از زندانی شدن عمادالدين باقی، بسته نشدن مطبوعات و روزنامه های جبهه اصلاحات در شرايط ناديده گرفته شدن بخشی از سانسور رسمی و خودسانسوری تحميلی، فعاليت آزادتر احزاب و گروه ها و حتی سخنرانی رهبران آنها در محيط های دانشگاهی و مجامع عمومی و صدور بيانيه های مختلف از سوی جمع های گوناگون است كه تا چندی پيش حتی تصوری از اين حد عقب نشينی جريان اقتدارگرا زير فشار نيروهای اجتماعی نداشتند. همه اين دستاوردها نتيجه حضور گسترده در صحنه و تاكيد بر ضرورت آزادی انتخابات و پافشاری بر آن است.

چه كسی تصور می كرد كه به بركت اصلاحات و همت ملت آنانی كه با نوشتن نامه 134 امضايی كارشان به حبس و زندان و ترورشان توسط باند سعيد امامی می انجاميد و يا نامه ها يی چون نامه مهندس سحابی پيامدش حبس بود و بازدداشت و شكنجه بود، اكنون آزادانه خط قرمزهای ممنوعه بيشتر ی را بشكنند. چه كسی تصور می كرد كه دانشجويانی كه زير فشارها مجبور به كوتاه آمدن و ياحتی اعتراف نويسی و تن دادن به مصاحبه تلويزيونی بودند، اكنون آزادانه و بی ترس و محابا علم تحريم، برگزاری رفراندوم و سخنرانی ها افشاگرانه را بر دوش بگيرند.(بخوانيد علی افشاري) چه كسی تصور می كرد كه به راحتی بتوان گفت حكم حكومتی را قبول نداريم و بايد قانون اساسی به ويژه مواد خاص آن اصلاح شود.

البته نبايد تصور كرد كه رقيب همواره در اين جايگاه باقی خواهد ماند. مسلم بدانيد كه چنين نخواهد بود و اگر باهوش و فراست و توان و يكپارچگی حالت حمله را ادامه ندهيم و جلوی تصرف تنها دستاورد باقی مانده و امتياز پيروزی ساز، صندلی رياست جمهوری را نگيريم، آنانی كه فرياد می زدند زبان از حلق روزنامه نگاران و دانشجويان بيرون خواهند كشيد، آنانی كه به اصطلاح در انتظار با سنگ بر سر مار اصلاحات كوبيدن هستند، آنانی كه به رئيس جمهور نامه می نوشتند اگر دانشجويان را سركوب نكنيد، آنان را زير چكمه له خواهيم كرد بر ما حاكم خواهند شد.

در آن شرايط به مقطع پيش از دوم خرداد 76 و حتی بدتر از آن باز خواهيم گشت كه هر آنچه بود سانسور بود و اختناق در عرصه مطبوعات، هجوم بود و يورش به عرصه های سياسی و فرهنگی.

زندان بود و بازداشت و برنامه هويت و اجرای پروژه سرنگونی اتوبوس نويسندگان به ته دره.

تورم بود و بدهی های ده های ميليارد دلاری به كشورهای خارجی و موشك های آمريكايی نشانه رفته به مراكز نظامی، امنيتی و اقتصادی و نفتی ايران.

بايد در اين روزها هوشيار باشيم. رقيب اصلاح طلبان اكنون از يك سو دلسردی و نا اميدی مردم است و از سوی ديگر رقيبان انتخاباتی، و ازجمله نامزدهای نظامی.

هدف و برنامه ما در شرايط كنونی تحميل انتخابات آزاد به جريان اقتدارگرای از نفس افتاده و دچار تفرقه است. اگر به اين هدف رسيديم و نامزدهای اصلاح طلب از فيلتر شورای نگهبان ونظارت استصوابی عبور كردند آنگاه همان روز بايد جشن پيروزی بگيريم و ديگر اصلاح طلبان را به ياری بطلبيم و اين بار نه با «شعار» بلكه با «عمل» الگوی اصلاح طلبی، و «جبهه فراگير مردمسالاری و حقوق بشر» را شكلی دهيم، و اگر اقتدارگرايان بر سر عقل نيامدند، صدای مردم را نشنيدند و اجازه انتخابات آزاد ندادند، بايد شعار عدم مشاركت در انتخابات را سر دهيمو. صف تحريم كنندگان انتخابات را محكم سازيم و تحريم فعال را پيشه خود سازيم و در روز انتخابات در خيابان ها باشيم، اما با برنامه مشخص.

(از سخنرانی سحرخيز در شهر كرد)