ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پيوندهای پيک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

محفل نشينان
 فعلا دُود را بطرف يكديگرفوت می‌كنند
 
    زهرا ابراهيمى

 
 
 
 
 

ساليان متمادى است كه محافظه كاران در فكر بسط قدرت يكپارچه خود بر سراسر دستگاه‌هاى حكومتى هستند. آنها كه در اوايل انقلاب و در زمان گذشته كمتر فرصت كسب موقعيت‌هاى رسيدن به اين مقصود را مى يافتند، با راهيابى به مجالس چهارم و پنجم راه‌هاى رسيدن به اين خواسته را طى كردند ولى دوم خرداد سال ۷۶ وقفه اى هشت ساله را در آن پديد آورد. اكنون پس از هشت سال انتظار دارند كه به قدرت يكپارچه  مورد نظر خود دست يابند، در حالى كه شواهد حكايت از آغاز دودستگى و تشديد تضاد‌هاى داخلى آنها دارد. شايد آنها فكر نمى كردند كه تغيير و تحولات انجام شده در هشت سال اخير دو راه را پيش روى آنها بگذارد؛ ادامه برنامه و سياست‌هاى محافظه كارانه گذشته و يا اصلاحات روبنايى به دست نومحافظه كاران جوان و تندرو.

با كنار كشيدن چهره‌هاى سنتى محافظه كار از صحنه سياسى علنى پس از دوم خرداد سال ۷۶ اصلاحات روبنايى نومحافظه كاران بعد از راهيابى غيرمنتظره آنان به شورا‌هاى شهر و روستا و پس از آن مجلس هفتم آغاز شد. سياستى برگرفته از ظواهر اصلاح طلبان بدون تغيير در مناسبات درونى قدرت، برداشت گزينشى و محدود از اصلاحات چينى نظير جايگزينى نيرو‌هاى جوان تر به جاى مسن تر‌ها، ايجاد تحرك در بدنه دستگاه‌ها بدون توجه به مبارزات جدى چينى‌ها با مفاسد ادارى، مالى و اقتصادى و برنامه توسعه اقتصادى چين، كاناليزه كردن همه آزادى‌ها و خواسته‌هاى مردم در مجرايى كه محافظه كاران تعيين مى كنند.

كاناليزه كردن خواسته‌هاى مردم به محافظه كاران اجازه مى دهد تا در برابر حوادث و تحولات سياسى و اجتماعى قدرت مانور داشته و حركات خارج از دايره قدرت خود را كنترل كنند.

حركت اصلاحى نومحافظه كاران كه پس از انتخابات شورا‌ها بسيار كند و بطئى بود با تشكيل مجلس هفتم شدت بيشترى گرفت. نزديك بودن انتخابات رياست جمهورى از علل اصلى شدت گرفتن اين موج است. آنها در زمانى كه مردم از اصلاح طلبان اصلى دست كشيده و از شعار‌هاى آنها عبور كرده اند، در شيپور اصلاحات به سبك خود دميدند، اصلاحات روبنايى و كاناليزه شده.اين روز‌ها با پيگيرى اخباربه اين نتيجه مى رسيم كه محافظه كاران پس از هشت سال مخالفت با برنامه‌هاى اصلاح طلبان در موضوعاتى نظير آزادى اطلاع رسانى و آزادى‌هاى سياسى و اجتماعى اكنون حداكثر تلاش را به كار گرفته اند تا باب اين نوع آزادى‌ها را كه- هدايت شده اند- باز كنند. صداوسيما كه زمانى از اصلى ترين شاكيان پرونده‌هاى مطبوعاتى بود اكنون علاوه بر پخش برنامه خبرى كوتاه بيست و سى كه براساس نظرسنجى‌هاى آن سازمان مورد استقبال بينندگان قرار گرفته و اين سازمان را اميدوار به كسب اعتماد مردم كرده است در برنامه‌هاى ورزشى خود نيز به گونه اى عمل مى كند تا سياست‌هاى اصلاحى در پيش گرفته شده اش تحقق بيشترى يابد. تلاش براى راهيابى قطعى تيم ملى فوتبال ايران به جام جهانى ۲۰۰۶ آلمان كه در دعوت گسترده و يك هفته اى از مردم براى حضور در استاديوم آزادى در بازى ژاپن و ايران نمود كامل داشت، پخش برنامه‌هايى كه در آن به طور غيرمستقيم مردم تشويق مى شوند تا پس از پايان پيروزمندانه مسابقات تيم ملى به خيابان‌ها بيايند و ابراز احساسات كنند و حتى نشان دادن صحنه حضور ايرانيان مقيم قطر در خيابان‌هاى دوحه در اتومبيل براى پيروزى سه بر دو ايران بر قطر و... جزيى از برنامه‌هاى اصلاحى نومحافظه كاران است. اين برنامه‌ها در شرايطى امروز پخش مى شوند كه حافظه تاريخى مردم فراموش نكرده است كه پس از ريختن مردم به خيابان‌ها براى شادى پيروزى تيم ملى فوتبال ايران بر استراليا و راهيابى آن به جام جهانى ۱۹۹۸ فرانسه محافظه كاران به شدت به خوشحالى مردم حمله كرده و آن را خلاف ارزش‌ها توصيف نمودند. پس از آن سير نزولى پيروزى‌هاى تيم ملى فوتبال ايران آغاز شد به گونه اى كه پس از شكست ايران از بحرين در بازى‌هاى مقدماتى جام جهانى ۲۰۰۲ كره- ژاپن شايعاتى قوى در تبانى براى باخت ايران جهت جلوگيرى از ريختن خودجوش مردم به خيابان‌ها شنيده شد. اما اين روزها ما شاهد تلاش بسيار براى راهيابى تيم ملى فوتبال ايران به بازى‌هاى جام جهانى و تشويق مردم به حضور در خيابان‌ها براى شادى كردن هستيم. كارى كه در هشت سال پيش محافظه كاران بايد با آن همراهى مى كردند ولى چون اين شادى كردن به حساب عملكرد اصلاح طلبان گذاشته مى شد مانع از آن شدند و اكنون دوست دارند اين اتفاقات در زمان حاكميت آنها و در شرايط غيبت اصلاح طلبان از صحنه سياسى رخ دهد. اين موضوع بارزترين و ملموس ترين مثال سياست اصلاحات كاناليزه شده از سوى محافظه  كاران است.

در بخش سياسى محافظه كاران باب جديدى در خبررسانى و باز كردن فضاى سياسى و اطلاع رسانى گشوده اند. سياستى كه براى جلب اعتماد عمومى به اخبار رسانه ملى كه با پخش برنامه‌هايى نظير هويت، چراغ، كنفرانس برلين و... به شدت آسيب ديده بود پى ريزى شده است.بحث مشاركت گسترده مردم در انتخابات نيز جداى از همين سياست نيست. كاناليزه كردن مشاركت مردمى براى گزينش يك محافظه كار براى پست رياست جمهورى بهترين شرايط را براى محافظه كاران ايجاد مى كند. اين در حالى است كه همگان به ياد دارند پيش از برگزارى انتخابات دوم خرداد سال ۷۶ برخورد مثبتى با حضور گسترده مردم جهت راى دادن به خاتمى و چسباندن عكس وى پشت شيشه‌هاى خودروها نشد و يا راى ميليونى مردم به خاتمى به گونه اى از صداوسيما اعلام گرديد كه منجر به شور و هيجان و خوشحالى نشود، اما اكنون مشاركت گسترده مردم در انتخابات محور اصلى فعاليت‌هاى انتخاباتى محافظه كاران است زيرا رقابت‌هاى انتخاباتى در محدوده جناح محافظه كار كاناليزه شده است. بررسى روزانه اخبار كانديداهاى رياست  جمهورى نهم كه نزديك يك سال است آغاز شده نشان مى دهد كه هم تعداد كانديدا‌هاى جناح محافظه كار بيش از همه جناح‌هاى ديگر است و هم بحث ماندن، رفتن و يا اجماع در ميان آنها بيشتر كاناليزه شدن رقابت‌هاى انتخاباتى به درون جناح محافظه كار مى تواند بحث واقعى و يا تصنعى بدون آن را نيز مطرح كند.

كسانى كه رقابت درونى محافظه كاران را تصنعى مى پندارند معتقدند با برخوردى كه در انتخابات مجلس هفتم با نيرو‌ها و جناح‌هاى سياسى شد محافظه  كاران احتمال دادند كه اين نيرو‌ها در انتخابات رياست جمهورى نيز حضورى كمرنگ داشته باشند، لذا رقابت‌هاى انتخاباتى و فعاليت احزاب سياسى را در درون جناح خود شكل دادند. تجربه انتخابات مجلس هفتم ممكن است در انتخابات رياست جمهورى نيز تكرار شود بدين گونه كه محافظه كاران اجازه مى دهند كسانى وارد صحنه شوند كه خطرى را متوجه موقعيت آنها نكند. آنها ترجيح مى دهند رقبايشان به طور طبيعى در شرايطى بهتر از آن‌ها قرار نگيرند كه مجبور به استفاده از ابزار قدرت جهت حذفشان شوند. البته برخى خبر‌هاى غيررسمى حاكى از آن است كه بخشى از محافظه كاران حاضر به ريسك كم هم نيستند چرا كه حذف رقيب و ردصلاحيت آنها را مطمئن تر و با هزينه كمتر مى دانند. خبر‌هايى كه هر روز بر روى خروجى خبرگزارى‌هاى داخلى قرار مى گيرد حاكى از توجه و حساسيت به بحث‌هاى درونى محافظه كاران و تصميمات نهايى آنها است كه هر روز و هر ماه به تعويق افتاده و بعيد نيست موضوع اجماع بر سر كانديدا ى واحد را تا روز‌هاى نزديك به انتخابات نيز كشدار كند. معتقدين به تصنعى بودن تضاد‌هاى داخلى محافظه كاران نياز به مشاركت گسترده مردمى در انتخابات و حفظ فضاى انتخاباتى تا روز‌هاى پايانى تبليغات قانونى را از جمله دلايل طولانى شدن تصميم گيرى  جناح محافظه كار عنوان مى كنند كه در نهايت به دليل وجود فرماندهى واحد در اين جناح و براى جلوگيرى از تشتت آراى كمى محافظه كاران بر سر يك كانديدا توافق خواهند كرد. البته كسانى كه به تصنعى بودن رقابت‌هاى درونى جناح محافظه كار باور دارند بر اين نكته نيز تاكيد مى كنند كه ممكن است آنها بيش از يك نفر را نيز به صحنه كسب آراى مردم بفرستند. البته اين اتفاق زمانى رخ مى دهد كه نياز به ادامه شور و نشاط انتخاباتى وجود داشته باشد. با نگاهى به افراد سرشناس حاضر در صحنه رقابت ‌ها مشاهده مى شود كه تنها سه نفر رقيب جدى محافظه كاران محسوب مى شوند: مهدى كروبى، مصطفى معين و ابراهيم يزدى. ابراهيم يزدى احتمالاً با توجه به اظهارات اخير سخنگوى شوراى نگهبان با ردصلاحيت روبه رو است و تنها مصطفى معين ممكن است منشاء بروز اختلاف در محافظه كاران براى تاييد و يا رد صلاحيتش شود. البته مصطفى معين تاكنون به عنوان يك رقيب قدرتمند ظاهر نشده است؛ نه از آن جهت كه قادر به رقابت با محافظه كاران براى جلب افكار عمومى نيست بلكه از آن رو كه سردى فضاى انتخابات و گسترده نبودن مشاركت مردمى تاثير منفى مستقيمى بر آراى اصلاح طلبان دارد و معين هنوز نتوانسته جو علاقه به حضور را تشديد كند. در اين ميان حضور‌هاشمى رفسنجانى در انتخابات بيش از هر كانديداى ديگرى بر معادلات جناح محافظه كار تاثير گذار است. عده اى رقابت‌هاى درونى طيف محافظه كار را واقعى مى دانند و روى تضاد‌هاى آنها حساب مى كنند. تضاد‌هايى كه مى تواند منجر به تقسيم آراى آنها در بهترين شرايط و انشعاب و فروپاشى در بدترين حالت باشد. واقعى بودن تضاد‌هاى داخلى محافظه كاران در شرايطى كه آنها رقباى جدى خود را طى هشت سال گذشته به گوشه انزوا راندند مى تواند در شرايط حساس كنونى منجر به روى كار آمدن يك رئيس جمهورى ضعيف و بروز مشكل جهت اجراى برنامه‌هاى آنان شود.

در حال حاضر بحث اصلى محافظه كاران بر سر حداكثر سه و يا چهار كانديداى حاضر در رقابت‌ها است: لاريجانى، احمدى نژاد، قاليباف و احتمالاً‌هاشمى رفسنجانى. لاريجانى منتخب بخش سنتى محافظه كاران است، در بخش نومحافظه  كاران از آنجا كه شانس قاليباف براى كسب آراى مردم نسبت به احمدى نژاد بسيار بيشتر است لذا به نظر مى رسد رقابت اصلى بين لاريجانى و قاليباف در حال شكل گيرى است البته بخشى از سنتى‌ها نيز چشم  به‌هاشمى رفسنجانى دوخته  اند.

محافظه كاران سنتى ترجيح مى دهند لاريجانى و يا‌هاشمى رفسنجانى كانديداى واحد شود. زيرا وزن سياسى قاليباف آن قدر نيست كه بتواند بزرگان سنتى محافظه كار را به حمايت از خود راضى كند ضمن اينكه ظهور ضعيف و عادى قاليباف در صحنه سياسى مى تواند تب تند آمدن او را به عرق سرد تبديل كند.

در ميان چهره‌هاى مطرح شده در ميان محافظه كاران تنها احمدى نژاد و قاليباف سابقه سياسى معروفى ندارند.

تا پيش از حادثه كوى دانشگاه كمتر كسى نامى از محمدباقر قاليباف شنيده بود. او زمانى معروف شد كه به جاى لطفيان كه در حادثه كوى دانشگاه فرمانده نيروى انتظامى بود نشست. قاليباف فرمانده شد تا به اصلاح نيرويى بپردازد كه به دنبال حادثه تاسف بار كوى دانشگاه به شدت صدمه ديده بود و كارشناسان پيش بينى كرده بودند ادامه وضعيت موجود و دخالت طرفدارانه نيروى انتظامى در درگيرى‌هاى سياسى براى اين نيرو مخرب و موجب فروپاشى است. قاليباف آمد تا با استفاده از عزمى كه در نظام براى اصلاح نيروى انتظامى ايجاد شده بود و نظرات مشاورين دانشگاهى به ترميم دوباره آن بپردازد.

كنار كشيدن نيروى انتظامى از درگيرى‌هاى سياسى، تشكيل پليس ،۱۱۰ نظم و ترتيب دادن به امور ظاهرى كادر‌هاى نيروى انتظامى و... از جمله اصلاحاتى بود كه قاليباف انجام داد. سابقه مثبتى كه از مديريت وى در نيروى انتظامى در ذهن جامعه ايجاد شد با پوشش گسترده انتظامى راه‌هاى كشور در ايام نوروز تكميل شد. قاليباف نشان داد اگر مسئولين بخواهند اصلاحات به معناى عمل دستگاه‌ها به وظايف خود قابل انجام است. قاليباف نخواست و يا نتوانست در بخش‌هايى از اين نيرو تغييرى ايجاد كند. سابقه او در امضاى نامه ۲۴ فرمانده نظامى سپاه به خاتمى عليه اصلاح طلبان و روزنامه نگاران نيز در خاطره تاريخ ثبت شده است. او اكنون به صحنه انتخابات رياست جمهورى وارد شده و اميدوار است بتواند با استفاده از پشتوانه عملكردش در نيروى انتظامى آراى عمومى را براى رسيدن به پست رياست جمهورى جلب كند. او تاكنون بايد دريافته باشد كه صحنه سياست (رقابت، انتقاد، پاسخگويى و...) متفاوت از صحنه فرماندهى و فرمانبرى نظامى است. قاليباف در نخستين مصاحبه مطبوعاتى خود كلى ترين پاسخ را به پرسش‌هاى سياسى خبرنگاران داد. پاسخ‌هايى كه نه تنها اقناع كننده افكار عمومى نبود بلكه نشان دهنده عدم تفاوت ماهوى او با محافظه كاران و عزم وى براى اصلاحات روبنايى بود. او كه ابتدا خود را اصولگرا ناميد و به جمع تندرو ترين نامزد‌هاى اين جناح پيوست اكنون سعى دارد بين خود و آنها فاصله و مرزبندى ايجاد كند. ظاهراً قاليباف به اين نتيجه رسيده است كه حضور در جمع اصولگرايان براى او امتياز محسوب نمى شود، هر چند كه براى جذب آراى تشكيلاتى آنها و تضمين همكارى شان در صورت پيروزى در انتخابات ضرورى است. مواضع متفاوت او در مورد اصولگرايان و اصولگرايى حكايت از ترديد‌هاى ايجاد شده در وى و عدم توانايى در حل تضاد افكار عمومى با مواضع و نظرات و برنامه‌هاى جناح محافظه كار است. وى چند روز پس از اينكه وارد كارزار سياسى رقابت‌ها شد فاصله خود را با اصولگرايان افزايش داد و از مستقل بودن و عدم وابستگى اش به احزاب و جناح‌ها سخن گفت. او همچنين استقلال خود را از شوراى هماهنگى نيز مورد تاكيد قرار داد. زمانى كه قاليباف تصميم گرفت در گفت وگو با خبرنگاران در برابر افكار عمومى قرار گيرد با ظاهر و گفتمانى متفاوت از محافظه  كاران ظاهر شد و نشان داد كه ترجيح مى دهد مردم او را از اصولگرايان ندانند ولى خوشحال مى شود اگر اصولگرايان او را كانديداى واحد خود كنند. قاليباف كه به دليل سابقه مديريتى اش در نيروى انتظامى از هر دو سوى اصلاح طلبان و محافظه كاران مورد انتقاد قرار دارد. محافظه كاران سنتى كه عزم شان را براى «تثبيت جايگاه تعيين كننده خود» جزم كرده اند حاضر نيستند به دنبال جوانى تازه وارد به صحنه سياست باشند، به همين دليل شاهد طرح ترديد‌هاى آنها در مورد رجل سياسى بودن قاليباف هستيم، موضوعى كه سخنگوى شوراى نگهبان نيز اگرچه صراحتاًً اطلاق اين شرط را به قاليباف رد نكرد ولى آن را بدون شك و شبهه هم نگذاشت. البته قاليباف اين شانس را دارد كه پيش از او على شمخانى وزير دفاع در دور گذشته كانديدا شد و صلاحيتش مورد تاييد قرار گرفت هر چند كه رجل سياسى هم نبود، جناح‌هاى سياسى كه مطمئن بودند شمخانى رقيبى جدى نيست حساسيتى نسبت به او نشان نداده اند اما اكنون اين موضوع در مورد قاليباف تفاوت كرده است. اما اصلاح طلبان از در ديگرى وارد شدند و از اينكه يك نظامى رياست جمهورى اسلامى ايران را برعهده گيرد ابراز نگرانى كردند. قاليباف طى روز‌هاى اخير تلاش كرده تا شبهه نظامى گرى خود را رفع كند. او بار‌ها بر غيرنظامى بودنش تاكيد كرده و گفته است كه در دانشكده نظامى تحصيل نكرده و در هيچ يك از دستگاه‌هاى نظامى نبوده است و روحيه نظامى گرى هم ندارد. هشت سال هم در مناطق محروم در حوزه اقتصادى فعال بوده است. اما رقباى او حضور وى در جمع ۲۴ فرمانده ارشد سپاه و فرماندهى نيروى انتظامى را از جمله دلايل سابقه نظامى او عنوان كرده و مى گويند وجهه قاليباف نظامى است.
قاليباف از آن جهت مورد توجه هر دو طيف اصلاح طلبان و محافظه كاران قرار گرفته كه همگان به ميزان تاثير گذارى او در انتخابات آگاهند. او نسبت به ساير كانديدا‌ها با توجه به زمان اعلام كانديدا تورى اش رشد سريعى در جدول نظرسنجى پيدا كرد و اما محافظه كاران سنتى بيش از آنكه از نظامى بودن او هراس داشته باشند از برهم خوردن معادلات جناح خود به واسطه حضور قاليباف نگرانند. آنها از يك طرف مايلند با تعيين فرد مورد نظر خود به عنوان كانديداى واحد جناح محافظه كار قدرتشان را در برابر جوانان تندرو اين جناح حفظ كنند و از طرف ديگر به پارامتر مهم كسب آراى بيشتر كه در قاليباف سراغ دارند نيازمندند.
محمود احمدى نژاد هم فردى ناشناخته بود ولى از زمان روى كارآمدنش به عنوان شهردار تهران شناخته شد. احمدى نژاد داراى سابقه نظامى و سياسى مشهورى در نظر افكار عمومى نيست، اما نيرو‌هاى جوان محافظه  كار او را ارزشى ترين كانديداى محافظه كاران دانسته و مايل به حمايت از او هستند، هر چند كه احمدى نژاد براى كسب آراى مردم سراسر كشور با مشكل روبه رو خواهد شد. وى در صورتى كه بتواند بر رقيب خود قاليباف پيروز شود بايد تنها بر آراى تشكيلاتى جناحش تكيه كند. همانطور كه در انتخابات شورا‌ها نيز چنين شد.
در هر صورت چه رقابت‌هاى درونى جناح محافظه كار ساختگى و چه واقعى باشد مهم اين است كه رقابت به درون اين جناح كشيده شده و انتخاب هر يك از كانديدا‌هاى آنها فرقى در تحقق يكدست شدن حاكميت محافظه كاران ندارد. على لاريجانى از سوى جناح تشكيلاتى شوراى هماهنگى كه به «بخش احزاب» معروفند به عنوان كانديداى شورا معرفى شده هر چند كه در مراسم معرفى او چهره‌هاى مهم تر و تاثير گذار تر محافظه كاران سنتى حضور نداشتند. زواياى امر حاكى از آن بود كه محمدرضا باهنر و در واقع جامعه اسلامى مهندسين، لاريجانى را انتخاب كردند. «بدنه اجتماعى» شوراى هماهنگى كه شامل جمعيت ايثارگران و طيف تازه وارد به صحنه سياست يعنى آبادگران هستند كماكان به رايزنى خود در ميان بقيه كانديدا‌ها (قاليباف، ولايتى، احمدى نژاد، توكلى و محسن رضايى) با وساطت حدادعادل ادامه مى دهند. البته اين حركت به ميثاق چهارنفره معروف است در حالى كه ولايتى ضمن حضور در ميان آن چهار نفر و پذيرش ضمنى ميثاق اعلام استقلال هم كرده است. همچنين با توجه به شانس بسيار كم توكلى و محسن رضايى بعيد است نظرسنجى‌ها به نفع اين دو نفر باشد. عدم حضور افراد موثر جناح محافظه كار سنتى در مراسم معرفى لاريجانى قطعى بودن كانديداتورى لاريجانى را زير سئوال برده است. ادامه فعاليت ميثاق چهار نفره نيز اين امكان را باقى گذاشته كه با انتخاب يك نفر از ميان آنها يا لاريجانى كنار گذاشته شود و يا رقيبى براى او پيش بينى شود. كسانى كه رقابت‌هاى درونى محافظه كاران را تصنعى مى دانند بر اين باورند كه در نهايت يك نفر كانديداى واحد محافظه  كاران مى شود و آنها كه اين رقابت‌ها را واقعى ارزيابى مى كنند، بروز انشعاب در جناح محافظه كار را حتمى و گريز ناپذير مى دانند.

در صورت حضور‌هاشمى رفسنجانى در انتخابات، جناح‌هاى ديگر از جمله بخشى از اصلاح طلبان (كارگزاران، حزب اسلامى كار و...) نيز به طور جدى وارد رقابت‌هاى انتخاباتى مى شوند. حاميان اصلى رفسنجانى بدنه سنتى و شيوخ محافظه كاران و تكنوكرات‌هاى كارگزارانى هستند. اين وضعيت- از نظر حمايت گروه‌ها و احزاب سياسى- به نفع‌هاشمى رفسنجانى خواهد بود. جدى بودن خطر‌هاشمى رفسنجانى براى نومحافظه كاران ممكن است در نهايت بخش اعظم محافظه  كاران را به وحدت نظر برساند