وبلاگ‌ها

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  آتش رادیکالیسم
در نیستان
ایران زمین

آتش در نیستان
 
 
 
 

 

گرایش جوانان ایرانی به رادیکالیسم (از نوع اسلامی و غیراسلامی)، واقعا موضوع مهمی است. حداقل، موضوع جدیدی است. برای ما نسل دوم خردادی (اصلا کاری به اهمیت این تاریخ ندارم اما می‌تواند یک مبدا زمانی برای همنسلان من باشد؛ برای آنها که جوانی و بلوغ فکریشان تقریبا مقارن با این تاریخ است) که اصلا موضوع غریبی است. دبیرستان خودم را یادم هست که در آن به جرات حتی یک نفر هم با عقاید تند اسلامی و از آنطرف ضد اسلامی یافت نمی‌شد. در اردوها، بین فک و فامیل، حتی بعد در سالهای ابتدایی دانشگاه هم خبری از رادیکالیسم نبود. حتی می‌خواهم بگویم بسیج دانشجویی دانشگاه هم در آن سالها اینگونه نبود. آنها امکان نداشت به زور بیایند و برخلاف نظر قاطبه‌ی دانشجویان، شهید مفقود در دانشگاه دفن کنند. حرمت شهید را داشتند، حرمت دانشجوها را هم. اما الان رادیکالها وجود دارند. نمی‌دانم تعدادشان چقدر است اما حضورشان احساس می‌شود و همین کافی است. دیروز در دانشگاه می‌دیدیم که برخی چگونه از سر بی‌انصافی به خاتمی می‌تاختند، به او فحش می‌دادند (آخرین نشست خاتمی با دانشجویان را یادتان هست؟) و امروز استشهادیون دانش‌آموز را در وبلاگستان می‌بینیم. جالب آنکه اینها محصول دوران تساهل و تسامح هستند. ظهور این پدیده در این دوران خاص شاید به خاطر آن باشد که مخالف‌خوانی در بین ایرانیان زیاد است و از همین روست که عده‌ای اتفاقا خوشحالند که احمدی‌نژاد برنده‌ی انتخابات شد، چرا که با این تحلیل، در وضعیت جدید دولت آنقدر کارهای رادیکال می‌کند (برای مثال همین عدم تغییر ساعت را در این شرایط من یک تصمیم رادیکال می‌دانم) که جامعه سیراب می‌شود و در لایه‌های زیرین، حرکت به سمت مطالعه و تعقل را شاهد خواهیم بود. خلاصه آنکه هر چه هست، لزوم توجه به این پدیده حس می‌شود. آنچه بیم را می‌افزاید و امید را کم، همان است که محصول دوران گفتمان چندان دلپذیر نبود. البته قبول دارم که فرصت اندک بود و فشارها بسیار. آری، گفتگو بهترین راه حل است.