ايران  

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

30  آبان  1388

infos@peiknet.com

 
 
  عبدالله شهبازی:
کانون های فعال شده
در پس فراماسونری ایران
 
 
 
 

دولتی که به زور کودتا و سرکوب خونین مردم بر سر کار مانده و سیاستی که در جهت متلاشی ساختن وحدت ملی پیش می برد، آیا دولت و سیاستی وابسته به برخی کانون های مافیائی و هدایت شده است؟

این سئوال به اشکال مختلف در باره حاکمیت کنونی و دولت کنونی ایران مطرح است. چنان که برخی در جستجوی تبار مذهبی و قومی امثال احمدی نژاد و اطرافیانش هستند و برخی در جستجوی وابستگی های محفلی همین اطرافیان در سطح جهان. برای نمونه از تبار یهودی احمدی نژاد یاد می کنند و از وابستگی محمدعلی رامین، مشاور نیمه پنهان احمدی نژاد و طراح هولوکاست در دولت او که اکنون معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد شده و بدلیل روابطی که با نئوفاشیست های آلمان داشت، از این کشور اخراج شد.

عبدالله شهبازی محقق پرکار ایرانی، در آخرین یادداشت تحقیقاتی که در وبسایت خود منتشر کرده نیز یکبار دیگر انگشت روی همین وابستگی ها و گرایش های محفلی و کانونی گذاشته است. او در مطلبی که ما خمیرمایه اصلی آن را استخراج کرده ایم می نویسد:

 

«اندکی پیش از دهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، زمانی که فعالیت پرشور ستادهای انتخاباتی در مراحل آغازین خود بود، وبلاگی راه‌اندازی شد با نام «فراماسونری چیست؟» عنوان دوم وبلاگ چنین است: «پژوهشی منطقی بدون پیشداوری در زمینه سازمان فراماسونری جهانی و فراماسونری در ایران». [1] اولین مطلب وبلاگ فوق به پنجشنبه 14 مه 2009/ 24 اردیبهشت 1388 تعلق دارد. این وبلاگ را باید نخستین اقدام فراماسون‌ها برای اعلام حضور در ایران در تاریخ سی ساله پس از انقلاب ارزیابی کرد. از این منظر، وبلاگ فوق حائز اهمیت تاریخی است.

وبلاگ ماسون‌های ایران تا امروز آزادانه، بدون فیلترینگ، به فعالیت خود ادامه می‌دهد. این در حالی است که نه تنها وبگاه من بلکه تعداد قابل توجهی از وبگاه‌های تخصصی انگلیسی‌زبان در زمینه شناخت صهیونیسم و فرقه‌های رازآمیز ماسونی و شیطان‌پرست، که هیچ ربطی به مسائل ایران ندارند و تنها به کار محققان می‌خورند، به نحوی غیرقابل توضیح فیلترند. [2]

من طرفدار فیلترینگ نیستم. مسدود کردن وبگاه‌ها و وبلاگ‌ها ناممکن و غیرعقلایی است؛ تنها مبالغی هنگفت از کیسه این ملت خارج می‌کند و به جیب برخی شرکت‌های داخلی و خارجی می‌ریزد. طبعاً دلالان این شرکت‌ها، که از این طریق سودهای میلیاردی می‌برند، باید مبلغان و مدافعان سرسخت «فیلترینگ» باشند. سخنم بر سر این رفتار دوگانه است: «سنگ را بسته و سگ را رها کرده‌اند.»

برای فراماسونری در ایران امروز اهمیتی قائل نیستم. کانون‌هایی که در پس ماجرا هستند اهمیت‌شان بیش از فراماسونری است که تنها یکی از نمودهای عملکرد این کانون‌هاست. گفته بودم این روزها «یوم تبلی السرایر» است. [3] هیچگاه کانون‌های پنهان و ارتباطات به شدت استتار شده را چون امروز آشکار ندیده بودم. دیروز گمان می‌بردم فراماسونری به پیش از انقلاب تعلق دارد، زیرا تداوم این سازمان را پس از انقلاب، با همان شکل و شمایل و مناسک، پرمخاطره و از اینرو نامعقول می‌دانستم؛ امروز می‌بینم ماسون‌ها در ایران هستند و اینک دعوت خود را آشکار می‌کنند.

چرا این وبلاگ از 24 اردیبهشت، در آستانه انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری، آغاز به کار کرد؟ در آن زمان کسی از حوادث پسین خبر نداشت و مخاطرات و آشوب‌های بعد مکشوف نبود. این اعلام موجودیت با اتکاء بر کدام تأمین و با کدام پشتوانه سیاسی صورت گرفت؟ شاید «سناریونویسان» از پیش می‌دانستند چه خواهد شد و شروع کار وبلاگ فوق، به عنوان اوّلین نمود حضور فراماسونری در ایران پس از انقلاب، به دلیل این آگاهی است.

در آن‌چه می‌گذرد، سه دهه تلاش شبکه‌های پنهان وابسته به کانون‌های سلطه‌گر جهانی تأثیر بسزا دارد. هدف نه این و آن فرد، و نه حتی نظام جمهوری اسلامی، بلکه فروپاشیدن جامعه ایرانی و تمامیت ارضی ایران و از میان بردن اسلامیت ایرانیان است. این تلاش‌ها نمی‌توانست به ثمر نشیند اگر جهل و قدرت‌طلبی و انگیزش‌های نفسانی و فساد ژرف مالی و دیوانی و انحطاط اخلاقی و افول ارزش‌های انقلابی و اسلامی در کار نبود. «مهندسی سیاسی» یعنی دستکاری [4] در فرایندهای سیاسی، و به عبارت دیگر اجرای موفقیت‌آمیز سناریوهای طراحی شده کانون‌های توطئه‌گر، با بهره‌گیری از بسترهای فراهم عینی اجتماعی امکان تحقق دارد و تنها راه مقابله با آن دانش و درایت و سلامت است.

(این مطلب را در صورت تمایل به آگاهی از تمامی آن، می توانید از اینجا بخوانید)