ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

19 آبـــــان  1389

infos@pyknet.net

 
 
 

می توان مردم را کشت
اما نمی توان شورش را خاموش کرد!
لوموند دیپلماتیک - ترجمه منوچهر مرزبانیان

 
 
 
 

قیمت یک بمب افکن B-2 از بودجه سالانه نظامی 122 کشور جهان بیشتر است. در حالی که حداقل چیزی که در باره [فایده] استفاده از آن، در مواردی جز ستیزی احتمالی میان ایالات متحده و چین، می توان گفت آنست که نامعلوم می نماید. تمرکز هزینه های نظامی رو به افزایش دارد: در مقیاس جهانی، نیمی از بودجه ایالات متحده، و سه چهارم بودجه ده کشور بدان اختصاص یافته است. نظارت و نگهبانی فضائی عمومیت یافته، که در پیوند با سلاح هائی برخوردار از انرژی هدایت شونده و سفینه های بدون سرنشین است، چشم اندار تازه ای را برای کشتن در فواصلی دورتر و با شتابی هرچه سریع تر و به بهائی هرچه گران تر می گشاید. گرچه غالبا از این فنون برنمی آید که چالش هائی را چاره کنند که شورش های مردمی برمی انگیزند، اما شمار کشتگان در میان مردمان غیر نظامی را هم کاهش نمی دهند که همچنان نخستین قرباینان جنگ ها هستند.

 

 

 

از تاریخ قرن بیستم چه در یادها خواهد ماند؟ لوموند دیپلوماتیک به دور از قالب های معمولی که همگان می پسندند و می پذیرند، اطلسی «انتقادی»° را منتشر ساخته که در آن بر رویدادهای وارونه نما و تحولات نهان داشته درنگ کرده است: از خودکامگی های «دنیای آزاد» گرفته تا شورش از یاد رفته کامرون، از انقلاب در صنعت حمل ونقل تا پایان اقتصادی که کشاورزی شیوه تولیدی مسلط آن بود. ستیزه هائی که نخست جنگ جهانی اول و دوم و سپس پایان جنگ سرد نقش خود را بر آنها برجای نهادند، به ضرب تغییرات سیاسی و انقلابات فن آوری تحول یافته اند. هنر جنگ به لطف هوشمندی آدمی راه تکامل پیموده، اما شمار قربانیان به آن اندازه کاهش نیافته است، برعکس.

قرن بیستم به رویهم حدود صد و چهل ستیره به خود دید که دو ستیزه آن «جهانی» بودند و چهارده ستیزه دیگر هریک بیش از یک میلیون تن کشته برجای نهادند. تا پیش از سال ۱۹۳۹ می توان بیست و پنج و از سال ۱۹۴۵ به این سو، صد و پانزده ستیزه را برشمرد. دست کم تا پایان جنگ سرد، رفته رفته آهنگ وقوع ستیزه ها همگام با پیشرفت هائی شتاب گرفت که در تکمیل تسلیحات جدید و بیش از پیش پیچیده و هزینه بردار پدید آمد. پس از سال ۱۹۹۱و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ستیزه های میان دولت ها بیشتر و بیشتر جای خود را به جنگ های داخلی سپردند.

در جنگ اول جهانی ویژگی های تازه ای روی نمودند که در دهه هائی که درپی آمد استحکام و استواری یافتند. تولید تسلیحات، سرشت صنعتی انبوه سازی به خود گرفت. بدینگونه میان سال های ۱۹۱۴ و ۱۹۱۸ فرانسه ۵۱ هزار و ۷۰۰ هواپیما ساخت و ۸‌/۱ میلیون نفر را در تولید فرآوردهائی به کارگماشت که در جنگ ها به کار می رفتند. ورود به بُعد سوم، هم در هوا با هواپیماها و هم در زیر آب با زیردریائی ها نیز در همین مقطع پیش آمد. مکانیکی کردن جنگ، از طریق ارابه ها و تانک ها، انقلابی در پیاده نظام پدید آورد. مخابرات، که برای هدف گیری و هدایت تیراندازی رسته های توپخانه، فنی اساسی بود دیگر به مدد چاپار و شیپور به انجام نمی رسید بلکه از آن پس تلفن حامل و بُردار آن شد (در پایان سال ۱۹۱۸ سی هزار دستگاه از این وسیله ارتباطی در کار بود).

رویاروئی شرق و غرب در گذار جنگ های آزادیبخش ملی

مسابقه گزاف جوئی (کالیبر، وزن، فواصل شلیک پی در پی تیربارها) و تولید سلاح های «جدید» (شیمیائی) نیز مشخصه این دوران بود. همه این ویژیگی ها را در ستیزه فراگیری که توده های انبوهی درگیر آن شدند، یعنی جنگ جهانگیر دوم، به اوج رسانیدند.

شکست روس از ژاپن در سال ۱۹۰۵ نخستین شکست «انسان سفید پوست» به شمار آمد و نخستین تردیدها درباره قدرت های سنتی را در برداشت. میان سال های ‌۱۹۱۸ تا ۱۹۳۹، در جریان جنگ های مقاومت در برابر استعمار، شورشیان گاه فاتح نبردهائی بودند اما هرگز پیروزی کاملی به دست نمی آوردند (جنگ ریف [۱]). شدت و خشونت، شناسه جنگ های داخلی بود (روسیه، چین)، در حالی که جنگ داخلی اسپانیا (۱۹۳۹–۱۹۳۶) پیش درآمد رویاروئی سال های ۱۹۴۵– ۱۹۳۹ شد.

سلاح شمیائی نخستین بار در دوران جنگ جهانی اول به طرز انبوهی به کار رفت و همانوقت هم قربانیان آن غیرنظامیان بودند. کاربرد این سلاح، نخست به دست بریتانیائی ها در عراق یا ایتالیائی ها در لیبی، در طول جنگ های استعماری گسترش یافت. گرنیکا (۲) فصل بمباران های هوائی به مقیاس گسترده بر فراز قاره کهن را گشود و این عمل به هنگام دومین ستیزه جهانی عمومیت یافت. این جنگ توسعه تسلیحات متعارف را به آستانه جدیدی کشاند.

آنگاه اختراع سلاح ها، تحولات در ستیزه ها را شتاب بخشید: ردیاب ها، نیروی محرک واکنشی هواپیمای ها [موتور جت]، موشک های ضد تانک، تپانچه های تیربار، تیربارهای سنگین، شعله افکن ها، بمب های آتشزا، بمب های ده تنی نفوذ کننده به اعماق زمین، نخستین جنگ افزارهای هدایت شونده، موشک ها (V1, V2)، ردیاب های صوتی، تجهیزاتی برخوردار از پرتو ماوراء قرمز، سیستم های ردیاب الکترومکانیکی و غیره. مقیاس تولیدات صنعتی تسلیحات به ابعاد بازهم گسترده تری دگرگونی یافت: آلمان، بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی هریک تقریبا صد هزار و ایالات متحده سیصد و بیست هزار فروند هواپیما ساختند. زنجیره های مونتاژ آمریکائی نیز دو میلیون کامیون و به همین تعداد جیپ و دویست و بیست هزار زرهپوش را برهم سوار کردند ... فرو ریختن انبوه بمب ها به روی شهر ها (لندن، درسد «Dresde») دامنه بی سابقه ای یافت. سرانجام، رها کردن دو بمب اتمی بر فراز ژاپن جهان را به دوران هسته ای و توازن وحشت کشاند.

از اینرو پس از جنگ جهانی دوم، سازمان پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) و پیمان ورشو در سایه تهدید اتمی به میدان رویاروئی با یگدیگر گام نهادند. واشنگتن و مسکو سی هزار کلاهک استراتژیک و بیست هزار کلاهک تاکتیکی گرد آوردند که بسیار بیش از آنی بود که برای نابودی چندین باره کره زمین لازم باشد. توازن وحشت اتمی ناگزیر راه را بر ستیزه ها در ناحیه اروپا که دو قدرت بزرگ را از یکدیگر جدا می ساخت بست، اما ستیزه ها را به نیابت از آندو به حومه و پیرامون، یعنی به آنچه جهان سوم می خواندند صادر کرد. در این دوران رویاروئی عقیدتی با جنگ های آزادی بخش ملی، مشخصا در هندو چین تمرکز یافت.

این ستیزه ها آنگاه قلمرو آزمایش جنگ افزارهای تازه و آئین [دکترین] کاربرد آنها شد: در الجزایر، فرانسه استفاده تاکتیکی از بالگردان ها و اصول جنگ «ضد– انقلابی» را به قالب نظریه ای درآورد، تا بدینگونه به مقابله با رزم آرایان چینی یا ویتنامی جنگ «انقلابی» قد علم کند. در ویتنام، نیروی هوائی ایالات متحده برای نخستین بار بمب های «هوشمند» را (که برای دقت در هدف گیری هدایت می شدند) به کار برد و کاربرد سلاح های شیمیائی («ماده زرد» برای برگ زدائی از درختان [۳]) را به مقیاس گسترده ای سازمان داد. جنگ ژوئن ۱۹۶۷ در خاور میانه فصل نخسین اژدرهای ضد ناو را گشود.

تمرکز قوی هزینه های نظامی در ثروتمند ترین کشورها

پایان سیاست بازدارندگی دو قدرت بزرگ که با فروپاشی اتحاد شوروی همراه شد، دورانی از آشفتگی و بی نظمی را گشود: از آن پس ستیزه ها از هرگونه کنترلی به دور ماندند و جنگ های داخلی بیش از پیش جابگزین ستیزه های میان دولت ها شدند. به موازات آن، با جنگ خلیج [فارس (۱۹۹۱)] و «جنگ های خیرخواهانه» موشک های ضد موشک و موشک های قاره پیما تکامل، و کاربرد مهماتی عمومیت یافتند که برای هدف گیری دقیق هدایت می شدند؛ این همان «ضربه های جراحی وار» مشهور بود که با اینهمه غیر نظامیان از آن در امان نمی ماندند. عدم توازن نیروها، چه در صربستان (۱۹۹۹)، چه در افعانستان (۲۰۰۱) و یا عراق (۲۰۰۳)، چنان بود که هیچ گونه تردیدی در باره پایان کار آنگونه ستیزه ها بر جای نمی نهاد، گیریم که ارتش های پیروز لزوما قادر نبودند که جُستارهای خویش را عملی سازند و به مهار درآوردن «شکست خوردگان» را تضمین کنند.

خاور میانه به شیوه ای مداوم صحنه تجربه آموزی از فنون جنگ های شهری شد: سلاح های رعب آور علیه مردمی که جزو پیکارگران نبودند (بمب فسفری، خمپاره های مجهز به تیرک های خوشه ای، مهمات DIME [Dense Inert Metal Explosive]، و غیره)، استفاده از سپرهای انسانی، بولدزرهای غول آسا، گذر از دیوار خانه ها، استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین برای مراقبت و ضربه زدن. حصر اجتماعات از طریق ماهواره، کنترل اطلاعات، قتل کسانی که عامدا هدف گرفته بودند.

این فنون تازه، ابزارهای ناگزیر جنگ هائی شدند که سپاهیان غربی در افغانستان یا عراق به راه انداختند، خصوصا از آنرو که وسائل و تجهیزاتی ورای پیچیدگی که برای مقابله با ارتش سرخ اختراع کرده بودند، نشان دادند که در آن پهنه ها غالبا ناکارآمدند.

شورشیان در عوض فنون ساده و پیش پا افتاده اما مؤثری مانند بمب های دست ساز سرهم بندی شده ای (Improvised Explosive Device- IED) را به کار گرفتند که آنها را در کنار جاده ها زیر خاک پنهان می کردند و یا، البته، به سؤ قصدهای انتحاری متوسل می شدند. ایالات متحده هواپیماهای بدون سرنشین Drone (۴) و قتل های هدف گیری شده «تروریست ها» را بیش از پیش به خدمت گرفت، بی اعتنا به آنکه بیشتر وقت ها آنها هدف را اشتباهی می گیرند و غیرنظامیان را می کشند.

اما درباره قیمت سلاح ها هم بگوئیم که سر به آسمان می ساید. بدینسان قیمت فقط یک بمب افکن B-2 از بودجه سالانه نظامی صدو بیست و دو کشور جهان بیشتر است، در حالی که حداقل چیزی که در باره [فایده] استفاده از آن، در مواردی جز ستیزی احتمالی میان ایالات متحده و چین، می توان گفت آنست که نامعلوم می نماید. تمرکز هزینه های نظامی رو به افزایش دارد: در مقیاس جهانی، نیمی از بودجه ایالات متحده، و سه چهارم بودجه ده کشور بدان اختصاص یافته است.

نظارت و نگهبانی فضائی عمومیت یافته، که در پیوند با سلاح هائی برخوردار از انرژی هدایت شونده و سفینه های بدون سرنشین، چشم اندار تازه ای را برای کشتن در فواصلی دورتر و با شتابی هرچه سریع تر و به بهائی هرچه گران تر می گشاید. گرچه غالبا از این فنون برنمی آید که چالش هائی را چاره کنند که شورش های مردمی برمی انگیزند، اما شمار کشتگان در میان مردمان غیر نظامی را هم کاهش نمی دهند که همچنان نخستین قرباینان جنگ ها هستند.

° نقش روی جلد این اطلس را در صفحه ۱۷ نشر فرانسوی این ماه مشاهده فرمائید.

پی نوشت ها

۱- در سال های دهه ۱۹۲۰، قبایل منطقه «ریف» در مراکش، به رهبری عبدالکریم با استعمارگران اسپانیولی و فرانسوی به مخالفت برخاستند.

۲- روز ۲۶‌ آوریل ۱۹۳۷، نیروی هوائی آلمان که در کنار کودتاچیان اسپانیولی [نیروهای فرانکو] قرار گرفته بود شهر گرنیکا در ایالت باسک را بمباران کرد. این بمباران صدها کشته برجای گذاشت. این جنایت را تابلوئی از پیکاسو جاویدان کرده است.

۳- مقاله فرانسیس ژاندرو، « در ویتنام "ماده نارنجی رنگ" همچنان کشتار می کند» را در شماره ماه ژانویه ۲۰۰۶ لوموند دیپلوماتیک مطالعه فرمائید.

۴- مقاله لوران چگولا و ادوارد فلیملین، «Drone، مرگی که از آسمان نازل میشود» را در شماره ماه دسامبر۲۰۰۹ لوموند دیپلوماتیک مطالعه فرمائید

 
 

اشتراک گذاری: