ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

27 دی  1391

infos@pyknet.net

 
 
 

بیانیه تحلیلی سازمان فدائیان اکثریت
علی خامنه ای زیر فشار
مردم و دو گروه حکومتی

 
 
 
 

شورای مرکزی سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت) درباره اوضاع کشور یک بیانیه تحلیلی منتشر کرد. در این بیانیه که جهت گیری آن ضرورت مذاکره با امریکا و اروپا و جلوگیری از ادامه فاجعه در داخل کشور است، این فرازها را می خوانیم:

واشنگتن تحريم های جديدی را از ششم فوریه به اجرا خواهد گذاشت که هدفشان ممانعت از دستیابی ایران به درآمدهای حاصل از صدور نفت خواهند بود. اتحاديه اروپا هم بسته تازه تحريمی را عليه ايران تصويب کرده است که بخش بانکی، دريانوردی و صادرات گاز ايران و برخی شرکت ها و شخصيت ها را شامل می‌شود. بر اساس اين تحريم‌ها، صادرات گاز ايران به اکثر کشورهای اروپا ممنوع می‌شود و شمار تحريم‌شدگان ايرانی توسط اتحاديه اروپا به ۴۹۰ شرکت و ۱۰۵ شخصيت حقيقی می رسد. اتحاديه اروپا از تيرماه امسال نيز صادرات نفت ايران را به اروپا ممنوع کرده است.

پيآمدهای مخرب تحريم های بين المللی بر اقتصاد کشور و زندگی اکثريت مردم غيرقابل انکار است. گردانندگان جمهوری اسلامی ديگر از ورق پاره بودن مصوبات شورای امنيت صحبت نمی کنند. سیر محتمل رویدادهای منطقه حاکی از آنند که فشارها از جانب کشورهای منطقه و قدرت های بزرگ روی جمهوری اسلامی افزايش خواهند يافت.

علیرغم همه این پیامدها- بيشتر فرماندهان سپاه، راست افراطی و بخشی از راست سنتی هم چنان با گفتگوی مستقيم با امريکا مخالف می کنند. علی سعیدی نماینده ولی فقيه در سپاه می گويد که "مذاکره با آمریکا دامی است که دشمنان برای ما پهن کرده اند. دشمن می‌خواهد در این بحران‌سازی اقتصادی مانند زمان صلح که امام راحل جام زهر را نوشید، عمل کند و رهبری فرزانه انقلاب را وادار به مذاکره كند".

آقای خامنه ای که مسئولیت اصلی وضع حاکم بر کشور را دارد، هم اکنون از سوی دو نیرو در درون حکومت تحت فشار است: يک نيرو خواهان تدوام سیاست های تاکنونی است و نيروی ديگر که برای حفظ نظام خواستار تغییر سياست ها است.  حاکميت ايران بر سر مذاکره با امريکا شکاف برداشته است. برای باز کردن راه مذاکره لازم است گرايشی را که تمايل به مذاکره و مصالحه دارد، تشويق کرد، نيروهای افراطی که با مذاکره  مخالفت می کنند را زير ضرب گرفت و منزوی کرد و به علی خامنه ای فشار آورد که به رویکرد تاکنونی در قبال امریکا و پروژه هسته ای خاتمه دهد و مذاکره و مصالحه را بپذيرد. مذاکره و مصالحه به معنی قربانی کردن منافع ملی و تمکين به سلطه طلبی امريکا و متحدين او نيست. می‌توان و باید به توافق‌هائی دست یافت که متضمن منافع دو کشور باشد.

با ادامه وضع موجود، زندگی برای فرودستان جامعه هر روزە دشوارتر و تحمل ناپذیرتر می شود و می تواند به شورش گرسنگان بيانجامد.

اين خطر وجود دارد که خامنه ای به جای اتخاذ تصميمات شجاعانه، سياست های مطلوب راست افراطی و فرماندهان سپاه را پيش برد. سياست هائی که بقول کیهان: " اگر دشمن زياد فشار بياورد، حادثه كربلا اتفاق خواهد افتاد." (روزنامه کيهان ـ مقاله انقلابيون فرسوده و توطئه جام زهر). در داخل کشور هم اين خطر وجود دارد که بلوک قدرت حتی منتقدين درون حاکميت را برسر دو راهی تمکين و يا زندان و خروج از کشور قرار دهد.

برای برون رفت از وضعيت موجود، بايد نيروهای افراطی درون حکومت مهار شوند، دخالت سپاه در سياست گذاری کلان و اقتصاد کشور منع گردد و فرماندهان مخالف مذاکره و مصالحه برکنار گردند و از سوی ديگر بايد سرکوب منتقدين و مخالفين پايان يابد، زندانيان سياسی و عقيدتی آزاد شوند، آزادی های سياسی تامين گردد، شرايط برای برگزاری انتخابات آزاد فراهم آيد، خواسته های کارگران و مزدبگيران تامين و وضعیت معیشتی مردم بهبود پيدا کند. 

 

 

 

بیانیه تحلیلی:

 

باراک اوباما بار ديگر با قدرتی بيشتر از چهار سال قبل، قدم جلو گذاشته و پيشنهاد مذاکره مستقيم و دو جانبه به جمهوری اسلامی داده است.

دولت اوباما در چهار سال گذشته با رويکرد به ديپلماسی از يکسو و از سوی ديگر با وضع تحريم های فلج کننده، اختلاف با متحدين خود را به حداقل رسانده و سياست واحد و موثری را در مورد جمهوری اسلامی پيش برد.

 

دولت اوباما همراه با ارائه پيشنهاد مذاکره مستقيم، همچنان تحريم های فلج کننده را ادامه می دهد. در تداوم اين سياست، واشنگتن تحريم های جديدی را از ششم فوریه به اجرا خواهد گذاشت که هدفشان ممانعت از دستیابی ایران به درآمدهای حاصل از صدور نفت خواهند بود. اتحاديه اروپا هم بسته تازه تحريمی را عليه ايران تصويب کرده است که بخش بانکی، دريانوردی و صادرات گاز ايران و برخی شرکت ها و شخصيت ها را شامل می‌شود. بر اساس اين تحريم‌ها، صادرات گاز ايران به اکثر کشورهای اروپا ممنوع می‌شود و شمار تحريم‌شدگان ايرانی توسط اتحاديه اروپا به ۴۹۰ شرکت و ۱۰۵ شخصيت حقيقی می رسد. اتحاديه اروپا از تيرماه امسال نيز صادرات نفت ايران را به اروپا ممنوع کرده است. دولت کانادا هم نیروی قدس سپاه پاسداران را در فهرست گروه‌های تروریستی قرار داده است.  

تحريم های بين المللی به اقتصاد کشور ضربه سنگين زده است. بر اثر تحريم ها، صدور نفت شديدا کاهش يافته و به کمتر از يک ميليون بشکه در روز رسيده است. ‌به گفته وزير امور اقتصادی و دارائی به خاطر تحريم‌ها، ۵۰ درصد از درآمدهای نفتی کشور کاهش يافته و سیستم پرداخت های حاصل از فروش نفت به ایران با مشکل جدی روبرو گرديده است. چین، ژاپن، هند، کره جنوبی و ترکیه که خريداران اصلی نفت ايران هستند، واردات نفت از ايران را کاهش داده اند. دولت اوباما به خريداران نفت ايران فشار مضاعف وارد می‌كند تا هر شش ماه ميزان خريد نفت خود از ايران را ٢٠ درصد كاهش دهند. واقعیت این است که کاهش خريد نفت از ايران به افزايش قيمت نفت منجر نگشته است. تحریم ها در عين حال متوجه انتقال بازار نفت و کاهش قدرت تولید ايران به سود عربستان و شرکاء است.

کاهش صدور نفت به افت درآمدهای دولت و کسری بودجه منجر گرديده است. کسری بودجه به معنی شدت يافتن بحران رکود ـ تورمی، کاهش بودجه عمرانی، افزايش نرخ بيکاری و ناتوانی در پرداخت هزينه های جاری دولت و پرداخت حقوق کارمندان است. 

 

در دوره رياست جمهوری احمدی نژاد توليدات صنعتی و کشاورزی ضربه جدی خورده، کالاهای وارداتی جايگزين بخش قابل توجه ای از توليدات داخلی شده و ميزان وابستگی اقتصاد به واردات و به دلار افزايش يافته است. از اين رو کاهش درآمد نفت، در افت شاخص های کلان اقتصادی از جمله نرخ رشد اقتصادی، سرمايه گذاری، نرخ بهره وری کار و نرخ کسب و کار، افزايش فقر، بيکاری و تورم به شدت موثر افتاده  است. تاثير بارز تحريم ها را می توان در افزايش نرخ دلار در طی يکسال از ١٢٠٠ تومان تا ٣٤٠٠ تومان، تعطيلی واحدهای توليدی و کاهش ظرفيت توليدی آن ها ديد. به گفته رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، ۶۰ تا ۷۰ درصد کارخانه‌ها در ایران تعطيل شده و بقیه واحدهای تولیدی نیز تنها با ۳۰ درصد ظرفیت خود کار می‌کنند.

تحريم های بين المللی افزايش قيمت کالاها به ويژه کالاهای ضروری مردم را به دنبال داشته است. صندوق بین المللی پول اعلام کرده است که ایران با تورم ٢٧ درصدی در بين ١٨٤ کشور جهان در رتبه چهارم قرار داد.

 

آمارگیری مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی از ۹۸ تشکل اقتصادی سراسری (شرکت های بزرگ اقتصادی) نشان می‌دهد از مهر ۹۰ تا مهر ۹۱ تولید و اشتغال در این تشکل ها به ترتیب تا ۴۰ درصد و ۳۶ درصد کاهش یافته است. در همین مدت ‌زمان قیمت محصولات این شرکت‌ها ۸۷ درصد و مواد اولیه‌ی مورد نیاز آنها ۱۱۲ درصد گران شده است.

با تداوم و تشديد تحريم ها، مرتبا از درآمد نفت کاسته می شود، راه های دور زدن تحريم ها توسط امريکا و اتحاديه اروپا شناسائی و يک به يک بسته می شوند، حلقه فشار تنگ و تنگ تر می شود. 

تحریم ها تا به اکنون، زندگی کارگران، دهقانان، تهيدستان و لايه های ميانی جامعه را به فقر و فلاکت سوق داده  اند. تورم ناشی از تحريم ها و ناکارآمدی دولت، قدرت خريد اکثريت مردم کشور ما را کاهش داده و زندگی را بر آنان دشوار و طاقت فرسا ساخته است. نارضایتی از سیاست های رژيم و وضعيت اقتصادی کشور از طبقه کارگر، دهقانان، تهيدستان و طبقه متوسط جديد جامعه فراتر رفته و به درون گروه های سنتی حامی جمهوری اسلامی، لايه های ميانی و حتی به درون کارفرمايان توليدی راه يافته است. دامنه نارضايتی در ميان اکثريت مردم گسترده است.

 

در سال های گذشته به جهت درآمدهای هنگفت نفتی، بودجه انبساطی دولت و توزیع فراوان پول در جامعه از کانال طرح های مختلف دولت، نارضایتی ها به انفجار نيانجاميدند. پول نفت و يارانه ها، مسکنی بر دردهای جامعه بود. اما با کاهش درآمد نفت و کسری بودجه، دولت حتی قادر به تامین هزینه های ضروری خود نيست و لذا تزريق پول مازاد به جامعه مرتبا کاهش خواهد يافت و نارضايتی ها افزايش خواهند يافت.  

پيامدهای مخرب تحريم های بين المللی بر اقتصاد کشور و زندگی اکثريت مردم غيرقابل انکار است. گردانندگان جمهوری اسلامی ديگر از ورق پاره بودن مصوبات شورای امنيت صحبت نمی کنند.

- علیرغم همه این پیامدها- بيشتر فرماندهان سپاه، راست افراطی و بخشی از راست سنتی همچنان با گفتگوی مستقيم با امريکا مخالف می کنند. علی سعیدی نماینده ولی فقيه در سپاه می گويد که "مذاکره با آمریکا دامی است که دشمنان برای ما پهن کرده اند. دشمن می‌خواهد در این بحران‌سازی اقتصادی مانند زمان صلح که امام راحل جام زهر را نوشید، عمل کند و رهبری فرزانه انقلاب را وادار به مذاکره كند".

 

آقای خامنه ای که تاکنون محسوسا منویات این نیرو را نمایندگی و هدایت کرده است، به دعوت باراک اوباما در دوره قبلی رياست جمهوریش برای گفتگو و مذاکره، پاسخ منفی داد و گفت که آنها می گویند به سوی ایران دست دراز کرده ایم و ما می گوئیم اگر امریکا در زیر دستکش مخملی، دستی چدنی را پنهان کرده باشد این اقدام هیچ معنا و ارزشی ندارد. او که مسئولیت اصلی وضع حاکم بر کشور را دارد، هم اکنون از سوی دو نیرو در درون حکومت تحت فشار است: يک نيرو خواهان تدوام سیاست های تاکنونی است و نيروی ديگر که برای حفظ نظام خواستار تغییر سياست ها است.

نيروئی که خواستار تغيير سياست ها است، به اين نتيجه رسيده است که وضع موجود قابل دوام نيست و بايد با امريکا وارد مذاکره مستقیم شد و بحران هسته ای را حل کرد. تمايل به برقراری مناسبات با امريکا و پايان دادن به خصومت بين دو کشور در دوران رياست جمهوری رفسنجانی و خاتمی وجود داشت. اما امروز اين تمايل از زبان برخی اصول گرايان از جمله محمود احمدی نژاد هم بيان می شود. اين صدا در مقايسه با سال های قبل و با آشکار شدن پيامدهای مخرب تحريم ها، قوی تر شده و طرفداران بيشتری در درون حکومت پيدا کرده است.

 

فشار از جانب گرايش گفته شده و از سوی مردم روی آقای خامنه ای در حال افزايش است. روزنامه کيهان روز شنبه ١٨ آذر در مقاله ای با عنوان "انقلابیون فرسوده و توطئه ی جام زهر" نوشت: "شاید تا چندی پیش چنین تصور می شد که انقلابیون فرسوده را تنها باید در اردوگاه اصلاح طلبان سراغ گرفت. اما حوادث سال ها و خصوصاً ماه های اخیر نشان داد که عارضه فرسودگی و از دست دادن انگیزه های مبارزاتی، منحصر به هیچ گروه و جریان سیاسی خاصی نیست و همه سیاسیون نظام از هر طیف و جناحی را فراگرفته است......انقلابیون فرسوده در این برهه حساس قصد دارند با مهندسی هدفمند اوضاع کشور٬ فشار همه جانبه ‌ای به رهبری وارد کنند." به نظر نويسنده مقاله، هدف از افزایش فشارها، وادار کردن خامنه ای به "نوشیدن جام زهر، عقب نشینی و دست کشیدن از مواضع انقلابی" و پذيرش مذاکره با آمریکا است.

 

 

در ميان فرماندهان سپاه مخالفت با مذاکره با امريکا و مصالحه در امر پروژه هسته ای مشهود است. آنان از آمريکاستيزی بيشترين بهره را برده، بودجه های کلان را جذب نموده، بخش قابل توجهی از توان علمی و مالی کشور را به خدمت تسليحات گرفته و بر اقتصاد و سياست کشور چنگ انداخته اند. اکثر فرماندهان سپاه منافع خود را در تداوم خصومت بين دو کشور می بينند.

از سوی ديگر هسته سخت قدرت سوداهای دراز مدت در سردارد. آن ها جمهوری اسلامی را رهبر اسلام ضد استکباری می دانند و تصورشان براين است که جمهوری اسلامی در موقعيت مناسبی قرار دارد، به سلاح های پيشرفته مجهز است، به قدرت منطقه ای تبديل شده، متحدين پايدار در منطقه و در کشورهای امريکای لاتين دارد و تحولات در کشورهای عربی که آن را بيداری اسلامی می نامند، به سود اسلام و جمهوری اسلامی است. از سوی ديگر آن ها اتحاديه اروپا و امريکا را در بحران عميق می بينند که با اعتراضات گسترده مردمشان روبرو هستند.

به زعم آنان زمان به زيان غرب و به سود جمهوری اسلامی است. آن ها براين باورند که اگر امروز در مقابل فشارها بيايستند و سختی ها را تحمل کنند، سرانجام بازی را خواهند برد. برخی کارشناسان رژيم هم راهبرد مقاومتی را در تثبیت وضعیت فعلی کشور تا دو سال آینده تجویز کرده و افزوده اند که پس از تداوم فشارها تا دو سال، غرب ناگزیر به عقب نشینی خواهد شد. اين راهبرد بر دو پايه سست بنا شده است: نخست آن که اقتصاد ایران تا دو سال آینده توان تحمل تحریم های فلج کننده را دارد و دوم آن که غرب به دليل بحران هايش، بعد از دو سال از تحريم ها دست خواهد کشيد.

این برداشت نیز در درون جمهوری اسلامی وجود دارد که مذاکره و مصالحه با امریکا بر سر پرونده هسته ای، نه پایان مناقشات بلکه شروع مناقشاتی بر سر دیگر موضوعات مورد اختلاف ایران و امریکا خواهد بود. این برداشت که مکرراً و از زبان مقامات مختلف تا بالاترین سطح حاکمیت ابراز شده، منتج از همان برداشتی است که رفتن پای مذاکره و مصالحه با امریکا را الزاماً عقب نشینی و شکست می داند.

 

تحولات منطقه و وضعيت شکننده جمهوری اسلامی

 

رژيم ايران برخلاف تصور گردانندگان آن، در وضعيت شکننده ای قرار دارد. موقعيت رژيم ايران در منطقه تضعيف شده و از عمق استراتژيک آن کاسته شده است. دولت اسد که متحد استراتژيک ايران به حساب می آمد با خطر سقوط روبرو است. دفاع يكجانبه رژيم ايران از دولت اسد باعث شده است که ايفای نقش ايران در تحولات سياسی منطقه ای و بين‌المللی در موضوع سوريه به حداقل برسد و ايران دچار مشكلات بيشتر در سطح منطقه و جهان شود. به طور نمونه رابطه ايران و تركيه تحت تاثير قرار گرفته و فضای نامساعدی بر اين روابط حاكم شده است. بسياری از نهادهای بين‌المللی و كشورهای بزرگ جهان از جمله کشورهای عربی، ايران را در كنار سوريه مورد حمله قرار داده و حتي تركيه با صراحت كامل ايران را متهم به حمايت از دولتی كرده است كه مردم خود را بی پروا می‌كشد. با تداوم بحران در سوريه، این کشور به مثابه پایگاه عمده‌ای برای ایران از دست رفته و ارتباط جمهوری اسلامی با حزب الله لبنان و حماس به شدت تضعيف شده و جمهوری اسلامی باخت بزرگی را متحمل خواهد شد.

ذهنيت مردم کشورهای سنی مذهب نسبت به جمهوری اسلامی به خاطر دفاع از رژيم اسد منفی شده است. حماس هم از ايران فاصله گرفته و به مصر، عربستان و  قطر نزديک شده است. قرائن ـ از جمله آنچه در نشست اخیر "شورای همکاری خلیج فارس" بروز یافت ـ و سیر محتمل رویدادهای منطقه حاکی از آنند که فشارها از جانب کشورهای منطقه و قدرت های بزرگ روی جمهوری اسلامی افزايش خواهند يافت.

 

طی ۸ سال گذشته جمهوری اسلامی در سطح جهانی بيش از پيش منزوی شده و فشارهای بين المللی روی آن طاقت فرسا است. مناسبات دیپلماتیک، مبادلات اقتصادی، روابط فرهنگی میان ایران و جهان خارج طی سه دهه گذشته تا این حد نازل نبوده اند. رژيم در درون کشور هم منزوی است و با بحران ها و چالش های فزاينده ای روبرو است. از جمله چالشهای درون رژيم که حاد شده است. 

 

نياز کشور به تغيير سياست ها و  اتخاذ تصميمات کلان

به جهت سياست های تنش زا و نابخردانه در عرصه بين المللی، پيشبرد برنامه پروژه هسته ای و سياست های اقتصادی دولت احمدی نژاد، تحريم ها و وضعيت بحرانی اقتصاد کشور در حال حاضر به مسئله مرکزی کشور ما تبديل شده است. تداوم تحريم ها و کاهش درآمد نفت در نهايت به فلج شدن اقتصاد کشور منجر خواهد گشت و به انباشت و تراکم بحران ها در داخل کشور خواهد انجاميد.

برخلاف تصور سران رژيم، زمان به زيان کشور ما است. موقعيت ايران برای حل بحران هسته ای در سال ١٣٨٤ بسيار مساعدتر از امروز بود. در اين فاصله زمانی امريکا و اتحاديه اروپا با اعمال تحريم های همه جانبه، ابتکار عمل را به دست گرفته اند. آن ها اکنون دست بالا را دارند و جمهوری اسلامی برای اخذ امتيازات کلان در مذاکرات بين ايران و کشورهای ٥ +١ با ضرورت تحقق توازنی به مراتب دشوارتر نسبت به دورۀ مذکور روبرو است. پیروی از مواضع افراطیون مبنی بر خودداری از مذاکره و مصالحه در حال حاضر، هزینه‌های کشور را در آينده به صورت تصاعدی بالا خواهد برد.

با تداوم وضع موجود، آينده ناروشن و تاريکی در مقابل مردم کشور قرار دارد. بايد سران رژيم برای برون رفت از وضعيت فعلی، در سیاست های خارجی و داخلی تجدید نظر اساسی نمايند. کشور ما نيازمند تغيير سياست ها و اتخاذ تصميمات کلان است. با توجه به روندهائی که در طی سه دهه و نيم و به ويژه در طی ٨ سال گذشته پيش رفته است و با در نظرگرفتن حضور قوی نيروهای افراطی در ساختار قدرت که بر تداوم وضع موجود پای می فشارند، تغيير سياست های تا کنونی و اتخاذ تصميمات کلان در درون حاکميت با هزينه همراه خواهد بود. – اما چاره ای نیست- و برای جلوگيری از فاجعه، اين هزينه بايد پرداخته شود. 

 

آقای خامنه ای هنوز هم موقعيت ويژه در ساختار قدرت دارد و در نهايت اوست که بايد تصميم بگيرد. تصميم به مذاکره و مصالحه و پذيرش پيامدهای اين تصميم و پرداخت هزينه های آن. اما اين خطر وجود دارد که او به جای اتخاذ تصميمات شجاعانه، سياست های مطلوب راست افراطی و فرماندهان سپاه را پيش برد. سياست هائی که بقول کیهان: " اگر دشمن زياد فشار بياورد، حادثه كربلا اتفاق خواهد افتاد." (روزنامه کيهان ـ مقاله انقلابيون فرسوده و توطئه جام زهر). در داخل کشور هم اين خطر وجود دارد که بلوک قدرت حتی منتقدين درون حاکميت را برسر دو راهی تمکين و يا زندان و خروج از کشور قرار دهد.

 

راهکارها

برای برون رفت از وضعيت موجود، بايد به ديپلماسی تهاجمی خاتمه داده شود، نيروهای افراطی درون حکومت مهار شوند، دخالت سپاه در سياست گذاری کلان و اقتصاد کشور منع گردد و فرماندهان مخالف مذاکره و مصالحه برکنار گردند و از سوی ديگر بايد سرکوب منتقدين و مخالفين پايان يابد، زندانيان سياسی و عقيدتی آزاد شوند، آزادی های سياسی تامين گردد، شرايط برای برگزاری انتخابات آزاد فراهم آيد، خواسته های کارگران و مزدبگيران تامين و وضعیت معیشتی مردم بهبود پيدا کند. 

 

حاکميت ايران بر سر مذاکره با امريکا شکاف برداشته است. برای باز کردن راه مذاکره لازم است گرايشی را که تمايل به مذاکره و مصالحه دارد، تشويق کرد، نيروهای افراطی که با مذاکره  مخالفت می کنند را زير ضرب گرفت و منزوی کرد و به علی خامنه ای فشار آورد که به رویکرد تاکنونی در قبال امریکا و پروژه هسته ای خاتمه دهد و مذاکره و مصالحه را بپذيرد. مذاکره و مصالحه به معنی قربانی کردن منافع ملی و تمکين به سلطه طلبی امريکا و متحدين او نيست. می‌توان و باید به توافق‌هائی دست یافت که متضمن منافع دو کشور باشد.

بار امتناع از مذاکره عمدتا برگرُده طبقات اجتماعی فرودست است. با ادامه وضع موجود، زندگی برای فرودستان جامعه هر روز دشوارتر و تحمل ناپذیرتر می شود و می تواند به شورش گرسنگان بيانجامد. کارگران دسته دسته از واحدهای توليدی اخراج و به صف بيکاران رانده می شوند بدون اينکه از تامين اجتماعی برخوردار باشند. براثر اين وضع، شکاف طبقاتی عمق يافته است. لازم است بربستر تعميق شکاف طبقاتی، به بسيج کارگران، مزدبگيران و تهيدستان جامعه دست يازيد، برای سازماندهی نارضايتی ها اقدام نمود، تشکل های مستقل کارگری را شکل داد و از پائين فشار بر رژيم را افزايش داد. اعتراضات کارگری که دامنه آن ها در حال گسترش است، در لحظه کنونی می تواند و بايد به نيروی فشار قوی برای تغيير سياست های رژيم فرارويد. 

٢٤ ديماه ١٣٩١ (١٣ ژانويه ٢٠١٣)

(این بیانیه برای انتشار در پیک نت اندکی تلخیص و ویراستاری شده است)

پیک نت   27  دی

 
 

اشتراک گذاری: