ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

20 آبـــــان  1392

infos@pyknet.net

 
 
 

چرا 3 وزیر پیشنهادی را مجلس رد کرد؟
نبرد دولت و مجلس
برای فتح وزارت ورزش

 
 
 
 

روز گذشته، حسن روحانی به مجلس رفت و سومین وزیر پیشنهادی خود را برای وزارت ورزش معرفی کرد. دو گزینه پیشین را دو فراکسیون وابسته به سپاه و باند احمدی نژاد و امنیتی ها رای ندادند و فراکسیون "باد" (رای ممتنع) نیز در انتظار جنگ قدرت خود را کنار کشید و در نتیجه رای نیآوردند. بهانه این بود که وزرای پیشنهادی تخصص و تجربه در امر ورزش ندارند. به همین دلیل گزینه سومی که روحانی به مجلس معرفی کرد یک متخصص امور ورزش بود و در معرفی وی نیز همین نکته را یادآور شد؛ اما با این همه، همان ترکیب سپاهی و امنیتی در مجلس باتفاق اعضای فراکسیون "باد" به گزینه سوم هم رای ندادند و وزرات ورزش باز هم بی وزیر ماند. 85 روز از آغاز کار دولت می گذرد اما هنوز وزارت ورزش را فراکسیون های یاد شده در گروگان خود نگه داشته اند. درد آنها نه تخصص است و نه ورزش و نه جوانان و نه آینده نسل جوان کشور که روحانی روی سلامت آنها در سخنرانی خود تاکید کرد. وزارت ورزش را سپاه و امنیتی ها به آن دلائلی نمی خواهند رها کنند که پس از رد دومین گزینه این وزارت خانه نوشتیم و دراین شماره پیک نت نیز آن را یکبار دیگر منتشر می کنیم. این وزارتخانه، وزیری می خواهد که بتواند با فرماندهان سپاه و نهاد های امنیتی این ارگان نظامی و همچنین نیروی انتظامی و نهادهای امنیتی پنجه در پنجه بیاندازد. یکبار دیگر بخوانید استدلال های ما را پس از رد دومین وزیر پیشنهادی دولت که رای کافی را در مجلس نیآورد:

 

هیچکس در مجلس و حاکمیت و حتی در میان روزنامه نگاران (به شهادت نقدهائی که بر سرپرستی محمد شریعتمداری در وزارت ورزش پس از ردی دومین وزیر پیشنهادی نوشته اند) نمی خواهد به روی خود بیآورد، درحالیکه همه میدانند ریشه جدال بر سر وزارت ورزش کجاست و آنها که جنگ پنهان در پشت صحنه را برای در اختیار گرفتن این وزارتخانه هدایت می کنند، چرا نمی خواهند این سنگر را از دست بدهند.

صحبت نه از تخصص است، نه از ورزش و نه از دلسوزی برای ورزش و یا حمایت از آن. 34 سال از انقلاب 57 می گذرد و هنوز یگانه ورزشگاه معتبر و مهم مملکت همان ورزشگاهی است که در زمان شاه ساخته شد و تنها ابتکار جمهوری اسلامی تبدیل اسم آن از ورزشگاه یکصد هزار نفره آریامهر به ورزشگاه یکصد هزار نفره آزادی است و تازه این اسم را هم مردم خود در جریان انقلاب روی این استادیوم گذاشتند و البته اگر ورزشگاه نبود، نامش یا می شد "استادیوم خمینی" و یا "استادیوم ولایت".

این واقعیت تلخ را مقایسه کنید با تعداد مساجد و امام زاده هائی که در این 34 سال بنا شد. حتی باندازه آباد کردن مسجد جمکران هم بودجه برای تاسیس یک ورزشگاه اختصاص ندادند. همچنان که یک تئاتر و سینما نساختند و باز یگانه هنرشان مصادره نام "تالار رودکی" و تبدیل آن به "تالار وحدت" بوده است.

اگر رشته های مختلف ورزشی ایران در این سالها رشد کرده و به مقام های بالای بین المللی رسیده، این نه بخاطر ورزش دوستی حکومت و تشویق ورزش و گسترش باشگاه ها و استادیوم ها، بلکه بدلیل شوق و اشتیاق خود جوانان ایران بوده است. بویژه بانوان و دختران جوان که رشته های ورزشی آنها محدود و معدود بوده و ورزش بانوان زیر فشار و تحمیل لباس های مضحک و محجبه ورزشی؛ و ممنوع بودن شرکت آنها در بسیاری از رشته های ورزشی درخشیده است. همین محدودیت ها عملا بخش عظیمی از دختران جوان مملکت را از ورزش بازداشته است. (به اشاره ظریف روحانی در سخنان روز گذاشته اش در مجلس هنگام معرفی وزیر پیشنهادی که رای نیآورد در همین ارتباط، یعنی تلاش جناح راست و مخالف دولت برای گسترش ممنوعیت دختران و زنان از وررش دقت کنید!)

بخشی از حکومت که چون بختک روی ورزش افتاده، با گسترش اعتیاد (بر خلاف نگرانی بیان شده از سوی روحانی در سخنان روز گذشته اش در مجلس) هیچ مسئله ای ندارد و حتی مشوق آنست، اما با گسترش ورزش مسئله دارد و به بهانه حجاب و محدودیت های اسلامی جلوی نیمی از جوانان کشور را برای حضور در رشته های ورزشی و حضور در میادین بین المللی گرفته است.

بنابراین، جنگ کنونی بر سر ادامه سلطه جناح راست جمهوری اسلامی، مافیای سپاه، امنیتی ها و مداحان بر ورزش ایران و وزارتخانه آنست. آنها ثروتی را که در باشگاه ها و تیم های ورزشی – بویژه فوتبال- خفته را می خواهند در دست های خود حفظ کنند. ریاست باشگاه ها و تیم های فوتبال را می خواهند در اختیار داشته باشند. وحشت آنها از مسابقات ورزشی در تهران و دیگر شهرها و جمع شدن دهها هزار جوان در استادیوم هاست، بیم از تبدیل شدن مسابقات فوتبال به تظاهرات و راهپیمائی است و به همین دلیل است که معتقدند همین یک استادیوم یکصد هزار نفره تهران هم زیادی است.

با همین وحشت کشور را از داشتن ورزشگاه ها و استادیوم ها محروم کرده اند و بخش مهمی از انگیزه جلوگیری از ورود دختران و زنان به ورزشگاه ها وحشت از حضور یکجای جوانان در کنار هم است که فعلا بهانه آن، ممنوعیت های اسلامی و مذهبی است.

وزارت ورزش و جوانان پس از وزارت اطلاعات و وزارت دفاع، امنیتی ترین و نظامی ترین و سپاهی ترین وزارتخانه است. سایه امنیتی و نظامی بر سر فوتبال و کشتی و وزنه برداری و هر رشته ورزشی دیگری که گسترش می یابد یا برقرار است و یا بسرعت برقرار می شود. جدال کنونی برای وزارت ورزش، جدال دولت با چند مافیای وابسته به سپاه است که تیم های فوتبال و باشگاه های آنها را در قبضه دارند و آنها را تبدیل به پایگاه های پول سازی و خبر چینی امنیتی کرده اند. آنها این سنگر را نمی خواهند از کف بدهند و زیر چتر نظم نوینی قرار بگیرند که دولت روحانی آن را باز کرده و شعارش سپردن ورزش به ورزشکاران و جوانان و تشویق و گسترش امکانات و تاسیسات ورزشی است.

به همین دلیل، فعلا نباید چندان دنبال گزینه ای از میان متخصصان امور ورزشی در راس وزارت ورزش و جوانان بود، بلکه باید گزینه ای را انتخاب کرد که بتواند حریف این مافیا شده و ورزش کشور را نجات بدهد، از ورزشکاران حمایت بیمه ای و جانی کند و برای بازنشستگی آنها چاره ای بیاندیشد. در مدارس ورزش را تقویت کند و به جای "حراست امنیتی"، بدنبال "حراست جسمی و بدنی" جوانان باشد. حداقل، از درآمد تیم های فوتبال، بدنبال ساختن استادیوم های ورزشی باشد. اگر در تهران مصلی می سازند، در همین پایتخت آنقدر هنر داشته باشند که پس از 34 سال یک ورزشگاه همطراز ورزشگاه یکصد هزار نفره تهران بسازد. و این کار جز از طریق کوتاه کردن دست سپاه و ارگان  های امنیتی و مافیای ورزشی که این دو ارگان دستشان درجیب آنست، ممکن نیست. مافیائی که در مجلس و قوه قضائیه نیز حضور دارد و شاهدیم که هنوز کابینه یک وزیر کم دارد و آن هم وزیر ورزش و جوانان است. شاید به همین دلیل نباید زیاد تعجب کرد که گزینه سوم روحانی برای وزارت ورزش نیز اگر گزینه برای این میدان نباشد رای نیآورد. وزیر ورزش دولت کنونی باید انتخابی باشد، حریف این وضع پیچیده.

 

پیک نت  20  آبــــــان

 
 

اشتراک گذاری: