يك روزنامه نگار فرانسوی اسناد خود پيرامون انفجارهای يازده سپتامبر را منتشر كرد



اصولگرايی

گفتگو 

انگليسی

با مردم

بنيان

   نوروز

 

حسين باستانی

 

مصطفی تاج زاده

يكهزار و سيصد و هشتاد و يك

آزادی - اصلاحات - جمهوری

پنج شنبه پانزدهم  فروردين

راديوها
آزادی
صدای ايران
بي بی سی
فرانسه

نشريات

ابرار
آزاد
اطلاعات
آفتاب يزد
انتخاب
ايران
بنيان
سياست روز
جمهوری
چشم انداز
چيستا

راه توسعه

خراسان
رسالت
روز نو
عصرما
كيهان
گيلان امروز
نوروز
همشهری
ماهنامه آفتاب
يك هفتم

سايت ها

اكو نيوز
ايران امروز
ايران مانيا
ايرنا
ايسنا
بروسكا
پيك ايران
پيوند
دمكرات كردستان
راشدان
راه توده
راه كارگر
شمس
عصرنو
كار
گذرگاه
گويا
مرور
مشاركت
ملي- مذهبی
موتلفه
نامه مردم
نهضت ازادی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
برنامه‌ها
 
 
 
                          pyknet@perso.be  

نامه رهبران و چهره‌های شناخته شده جبهه مشاركت، ملی‌-مذهبي‌ها، روزنامه نگاران طرفدار جنبش اصلاحات، روحانيون اصلاح طلب و مجاهدين انقلاب اسلامی به ياسرعرفات

AP

آقای عرفات تا تسليم اسراييل استوار بايستيد

افراطي‌هاي واشنگتن و تل‌آويو جهان را به سوی روياروئی پيروان اديان الهی سوق مي‌دهند و پاره‌ای فرقه‌ها و كشورها آگاهانه يا ناآگاهانه سوخت رسان اين روياروئی فاجعه بار شده‌اند


حضور اكبر گنجی و شمس الواعظين در سفارت فلسطين در تهران
پاسخ شمس الواعظين به ادعاهای وزير دفاع آمريكا

عرفات سمبل انقلاب فلسطين
بنيان

احمد زيدآبادی - شمس الواعظين


عرفات در محاصره مرگ و مقاومت


نامه بنفشه پورزند به رهبر جمهوری اسلامی
اينگونه اعترافات ثمری جز تمسخر دادگاه های شما ندارد
من آن اموال خريداری شده با دلارهای پدرم را به شما پيشكش ميكنم


 سعيد حجاريان

    محمد سلامتی

 عزت الله سحابی

 محمد علی عمويی

 حبيب الله پيمان

 ابراهيم يزدی


رهبران و روزنامه نگاران


 احمد زيدآبادی

 هاشم آغاجری

 مسعود بهنود

 حسين باستانی

 مصطفی تاج زاده

 عليرضا علوی تبار

عباس عبدی


باقی و گنجی به زندان بازگشتند

جلب رضايت علی فلاحيان شرط آزادی عمادالدين باقی است



بنيان

معاون سابق استاندار، جانباز هفتاد درصدی، منفصل از خدمت

علی مزروعی - نوروز

حاكميت دوگانه معيار دوگانه 

بهروز گرانپايه -بنيان

اصلاحات، ضعف ها و اقدام ها

لوموند ديپلماتيك- ترجمه سيدضيا مصلح -نوروز

بازگشت فاشيسم

بنيان

نقش دولت در صنعت خودروسازی چيست؟


حضور كروبی در سفارت فلسطين و حمايت از ياسر عرفات

نوروز

انصاری راد: اتهام ملی مذهبی ها سياسی است و بايد در دادگاه علنی برگزار شود

علی مزروعی - نوروز

آينده ايران را شصت و پنج ميليون ايرانی خواهند ساخت

نوروز

محكوميت سوال برانگيز زرافشان

بنيان

نيمه پنهان ماهی كه گذشت

بها الدين ادب - بنيان

آسيب شناسی وفاق ملی

افسانه سلطانی - بنيان

گفتگو با محمدهادی محمدی در باره كتاب مشتركش با زهره قايينی


علی مزروعی

نان عده ای در گرو شعار دادن عليه آمريكاست

ياسر عرفات مصاحبه خود با كريستيان امانپور را قطع كرد

بهروز گرانپايه - نوروز

جمهوريت از سوی دو گروه مورد تهديد است



مسعود بهنود

ما نيز مردمانيم


سال هشتاد سالی نقس گير بود - حجت الاسلام ابطحی

داوود محمدی- بنيان

مغلطه ای بنام حمايت آمريكا از اصلاح طلبان


مريم زمانی- بنيان

جنگ فولاد و مرغ


مريم بيژنی - نوروز

پيرزن و بهار


حسين باستانی - نوروز

رهبر منتخب خداست يا مردم؟


سعيد احتجاب - نوروز

ناطق نوری باز هم به ياد تكرار مشروطه افتاده است


داور شيخاوندی - غلامعباس توسلی

تحولات سال هشتاد و چشم انداز سال هشتاد و يك


انتقاد رسالت از محمد رضا خاتمی و مغالطه وفاق ملي


وفاق ملی با بخشنامه حاصل نميشود- آيت الله موسوی تبريزي


مجلس و كانون وكلا پرونده محكوميت ناصر زرافشان را پيگيری خواهند كرد


مهره چينی انگليس در نيروهای نظامی برای كودتا- يرواند آبراهاميان

 

گفتگوی فرهنگ ها در همايش گرانادا- دكتر ابراهيم يزدی

 

مذاكرات با آمريكا از پشت پرده بيرون می آيد

 

آمريكا شرطی برای مذاكره ندارد و شرطی نمی پذيرد- زلمای خليل زاد

 

فعاليت احزاب در افغانستان به لويی جرگه بستگی دارد- حامد كرزای

  

از جمع فعالان و حاضران جنبش ملی دهه سی انگشت شماراني هنوز در صحنه باقی مانده‌اند. از ميان مليون و مذهبيون بيشتر و از جمع توده‌ايها، كه چپ ديگری را از آن دوران نمي‌توان شمارش كرد كمتر. اين حاصل جمع، هم ناشی از سن و سالي‌است كه بر همه گذشته و هم نتيجه تلفاتی است كه توده‌ايهای نسل دهه سی در جريان حوادث دهه شصت دادند. نام‌آوران و نام‌دارانی ديگر در صحنه نيستند و انگشت شمارانی كه باقی مانده‌اند، همچنان در محاق سانسور و كنترل امنيتی.  در اين حصار نيز، در مقايسه با مليون و مذهبيون ملی، محروميت همچنان بر توده‌ايها و چپ‌های غير مذهبی سنگينی مي‌كند.

در فراز و فرودهای شش سال گذشته، همه اين باقي‌ماندگان، هريك به فراخور اطلاع و آگاهی، حضور در حوادث و فضائی كه برايشان در مطبوعات وجود داشته حرف و سخنی گفته‌اند و منتشر كرده‌اند. گاه بعنوان خاطره و گاه بصورت گفتگو مصاحبه؛ و در سرجمع اين انتشارات و گفتگوها، نقطه پرگال تجربه و هشدارباش‌ها بر محور كودتای بيست و هشتم مرداد مي‌چرخيده‌ و بيم از تكرار دوباره آن در شكل و شمايلی ديگر.

طی نيم دهه اخير، نسل زخم خورده‌ای پا به ميدان گذاشته، كه با دهه سی و جنبش ملی ايران در آن سال‌ها يا با واسطه و يا بی واسطه آشنا شده است. از دهان آنها شنيده و يا از قلم آن‌ها حوادث را خوانده‌است.

اينها نيز با ارتجاع مذهبی درگيرند، همانگونه كه نيروهای مترقی دهه سی با آن درگير بودند؛ با توطئه‌های بيت رهبری و بخش‌هائی از نيروهای نظامی و فرماندهان آن درگيرند، همانگونه كه نسل دهه سی با توطئه‌های دربار شاهنشاهی و نيروهای نظامی وابسته با آن درگير بودند؛ مبارزان دهه سی اعم از مذهبي و ملی و غير مذهبی با مخالفان و خائنين بازمانده انقلاب مشروطيت و هموار كنندگان جاده قدرت رضاخان ميرپنج درگير بودند؛ نسل زخم خورده نيم دهه اخير نيز با ياران به ثروت و قدرت دست يافته و پشت به آرمان كرده دوران پيش و پس از انقلاب درگيرند...

مطبوعات تريبون اين نبرد است  همانگونه كه در دهه سی چنين بود. چهره‌ها و قلم‌ها در دو جبهه، اين نبرد را بازتاب مي‌دهند. همانگونه كه در دهه سی و جنبش ملی چنين بود. در آن دهه دكتر حسين فاطمی در مقابله با احمد دهقان سرمقاله‌های روزنامه “باختر امروز“ را مي‌نوشت و از جنبش ملی دفاع مي‌كرد و سيد نابكاری بنام “ميراشرافي“ در روزنامه‌“آتش“ نفت بر حريق كودتا مي‌پاشيد. در نيم دهه اخير سعيد حجاريان در كسوت روزنامه نگار به صحنه بازگشته و آب بر آتشی مي‌پاشد كه حسين شريعتمداری در روزنامه كيهان برپا مي‌كند. حيرت آور آنكه هم حسين فاطمی را به گلوله بستند و هم سعيد حجاريان را. هم او از مرگ جست و تا دم آخر متكی به عصا راه رفت و هم حجاريان نيمه فلج بر صندلی چرخدار به راهش ادامه مي‌دهد. اين مشتی از خروار است.

دو نسل از رهبران و روزنامه نگاران: مبارزان و رهبراني كه روزنامه نگار شدند و سياست و مبارزه را با قلم ادامه دادند و روزنامه‌نگاراني كه مشق سياست و مبارزه را ابتدا در روزنامه‌ها نوشتند..

سرگذشت مطبوعات يكصد سال اخير ايران، هرگز جدا از سرگذشت انقلاب مشروطه، جنبش‌‌ملی و خيزهای انقلابی نبوده‌است؛ حتی “ميرجعفرپيشه وري“ رهبری حكومت خودمختار آذربايجان نيز مديرمسئول و سرمقاله نويس خوش قلم روزنامه “آژير“ بود. همچنان كه سيدضياء انگليسی، رهبر پشت صحنه كودتای بيست و نهم اسفند و روی كار آمدن رضاخان هم مشق سياست را ابتدا از روزنامه‌ها شروع كرد. اين سيل قلمی كه اكنون و در نيم دهه اخير مطبوعات را با خود برده، سرچشمه‌‌ای خشك نشدنی دارد: قريحه سياسی و ذوق روزنامه‌نگاري مردم ايران.

اين نبرد را بازتابی هم در مهاجرت هست؟ دركي از آنچه آنجا مي‌گذرد، دراينجا وجود دارد؟

مي‌نشينند و بر مي‌خيزند، اما وقتی با خانه و زادگاه خويش بيگانه‌اند زحمت خود مي‌افزايند. كاروان در آنجا مي‌رود و در اينجا در گل مي‌نشيند. توفانی در فنجان و اقيانوسی در تلاطم.!


با پيك همكاری كنيد

  هيئت تحريريه پيك

بيانيه روبرت هو - صدر حزب كمونيست فرانسه

قابل تحمل نيست كه جامعه بين المللی و – خطاب من قبل از همه به اروپا و فرانسه است – بيش از اين در برابر اين صعود فاجعه در خاور نزديك، در برابر اين تجاوز به ياسر عرفات و مقامات فلسطينی بی عمل باقی بمانند.

بايد هم اكنون در اين لحظات خطرناك برای عقب نشينی نيروهای اسراييلی از رام الله، شهرها و مناطق خودمختار فلسطينی دست به اقدام زد. اين همان چيزی است كه شورای امنيت سازمان ملل متحد نيز خواستار ان شده است. كشورهايی كه اين قطعنامه را امضا كرده اند بايد احترام به ان را تضمين كنند و آريل شارون را وادار كنند كه فورا به اين تهاجم خونين خاتمه دهد. تهاجمی كه هيچ بختی برای ممانعت از تروريسم ندارد. درست برعكس بايد هر چه سريعتر برای مردم فلسطين يك دورنمای اميدوار كننده را ساخت.

همه ميدانند كه مسئله امروز فلسطين تنها مسئله امنيت نيست. بلكه قبل از هر چيز مسئله عدالت و مليت است. بايد به اين تحقير، اشغال و سلطه خاتمه بخشيد.

ريشه های منازعه اينجاست و در غير اينصورت ادامه خواهد يافت. اری جامعه بين المللی بايد اصول و تعهدات خود را رعايت كند.

 اكنون زمان آن است كه بطور فوری يك نيروی بين المللی حافظ صلح تحت سرپرستی سازمان ملل متحد به منطقه اعزام شود تا روند مذاكرات را به جريان اندازد. مذاكره برای صلح و حل جامع مسايل مثلا بر اساس انچه اتحاديه عرب پيشنهاد كرده است. قبل از آنكه ديگر دير شده باشد

پاريس – 30 مارس 2002


 

سخن روز

كاظم انبار لويی هم ايضاء


آقای كاظم انبار لويی عضو شوراي سردبيري روزنامه رسالت است. ايشان كه از نوجواناني عضو انجمن حجتيه بوده، نه نامه خطاب به ياسرعرفات را امضاء كرده و نه در جمع كساني حضور داشته كه به سفارت فلسطين در تهران رفتند. چپ‌انديشی را در مخالفت با اصلاحات خلاصه مي‌بيند. به قلم ايشان هركس از اصلاحات دفاع كند “امريكائی“است!

انبار لوئی در مصاحبه با خبرگزاری ايسنا نظراتي را مطرح كرد كه بی‌نياز از توصيف است. او گفت:« ‌اكنون فصل خشونت و كشتار است وشارون اين وظيفه را بر عهده دارد.‌ امكان دارد فصل ديگري آغاز شود و آمريكا در شيپورصلح بدمد و جناح ديگری بر سركار بيايد»

از كلام انبار‌لوئي، كه شايد اميدوار باشد او هم در كنار مديرمسئول روزنامه رسالت در مجمع تشخيص مصلحت بنشيند چنين استنباط ميشود آنچه در فلسطين ميگذرد مسئله چندان مهمي نيست؛ زيرا گويا جنگ و صلح دو روی يك سكه هستند!

عضو شورای سردبيری رسالت، روزنامه‌ای كه بيشترين تبليغات را در سالهاي اخير هماهنگ با برنامه هاي اسراييل برعليه عرفات داشته در همين مصاحبه سپس ادعا كرد كه اسرائيل به دنبال حذف عرفات نيست و « ‌حمله به رام الله و استقرار نيروهاي اسرائيلي در چند قدمي عرفات به منظور حذف وی نيست چرا كه كشتن عرفات برای اسرائيل كار سختي نيست.»

بنابراين برداشت و تحليل آقاي انبار لوئي جرم عرفات ان است كه هنوز زنده است! در حاليكه كشتن او براي اسراييل "كار سختي" نيست.

معلوم نيست ايشان با خبرگزاری ايسنا مصاحبه كرده و يا برای اريل شارون پيام فرستاده است؟



آقای نبوی

دوگانگی از اين آشكارتر؟


مرتضی نبوی مدير مسئول روزنامه رسالت در مصاحبه ای كه امروز بر روی سايت خبرگزاری دانشجويان ايران “ايسنا“ قرار گرفت سخنان نغزی در مورد حاكميت دوگانه بر زبان راند. ايشان اعلام كرد

«‌متاسفانه بدليل برخی ناهماهنگی هايی كه در عملكرد بين قوا بروز كرد در دشمنان بخصوص امريكا طمعی ايجاد شد و آنها سعی كردند دوگانگی در حاكميت را پيش بكشند. اين مسئله از طرف ديگر به علامتهايی باز ميگردد كه برخي مطبوعات و جريانهای داخلی مي‌دادند و با تحليلهای خود باعث شدند تا رئيس جمهور امريكا و دستيارانش با گستاخی بر اين تحليل تكيه كنند و با ترسيم حكومت دوگانه، در امور داخلی ما دخالت داشته باشند و گفته اند كه ميخواهند از يك دسته در مقابل دسته ديگر حمايت كنند و در اين زمينه ما را به حمله تهديد كرده‌اند»

از سخنان مدير مسئول روزنامه رسالت چنين برمي‌آيد كه درواقع چيزی بنام حاكميت دوگانه در ايران وجود ندارد، بلكه اين ادعايی است  ساخته و پرداخته مطبوعات (حتما غير از رسالت)  و نتيجه اين شده كه حالا امريكا به همين دليل ما را به حمله تهديد كرده است.

برای اينكه بدانيم حاكميت دوگانه  يعنی چه و اصلا وجود دارد يا ساخته و پرداخته مطبوعات است، بهتر است راه دوری نرويم و يك نگاهی به خود جناب مرتضی نبوی و جايگاه ايشان در جمهوری اسلامی بياندازيم.

آقای مرتضی نبوی مدير مسئول روزنامه رسالت است، اما همه ميدانند كه ايشان تنها  مدير مسئول يك روزنامه در ايران نيست. مثلا اقاي محمد سلامتی هم مدير مسئول يك نشريه است ولی ايشان اكنون به زندان محكوم شده است، آقای ميردامادی هم مدير مسئول يك روزنامه است كه دارد محاكمه ميشود، سعيد حجاريان هم مدير مسئول يك روزنامه بود كه محاكمه اش بدليل ترورش به تعويق افتاد، موسوی خوئيني‌ها هم مدير مسئول يك روزنامه بود كه گذارش به دادگاه ويژه روحانيت افتاد و روزنامه‌اش توقيف شد! از محمدرضا خاتمی، علی اكبر محتشمی، عبدالله نوری، و دهها نفر ديگر كه همه آنان مانند آقای مرتضی نبوی مدير مسئول روزنامه و نشريه بودند و سروكارشان با دادگاه ويژه روحانيت يا دادگاه مطبوعات افتاد، يا محاكمه شدند يا به زندان رفتند هم مي‌توان نام برد. 

بهتر نيست آقای مرتضي نبوی از خودش سئوال كند چه تفاوتی بين وی و كسانی كه از آنان نام برديم و اقاي نبوی شاگرد درس دينی و سياسی برخی از آنان نيز محسوب نميشود وجود دارد كه آنها كارشان به دادگاه و زندان كشيده شود و اقای مرتضي  نبوی در حصار امنيتی زندگی كند. كدام حاكميت، كدام قدرت آنان را محاكمه ميكند و به زندان مي‌اندازد و كدام قدرت اقای مرتضی نبوی را حمايت ميكند؟ يعنی امريكا چشمش كور است و واقعيت به اين بزرگی دوگانگی حاكميت  را كه هر روستايی ايرانی نيز از آن اطلاع دارد نمي‌بيند اما چند خطی كه در فلان روزنامه راجع به حاكميت دوگانه نوشته شده است  مي‌بيند؟

مسئله فقط اين نيست. آقای مرتضی نبوی در پايان دوران دوره پنجم مجلس بدليل عملكرد غير ملی اين دوره همراه با رهبران و چهره‌های شناخته شده موتلفه اسلامی از سوی مردم طرد شدند. حق اين بود كه ايشان پس از اين بي‌اعتمادی عمومی و شكستی كه در انتخابات خورده بود، حداقل براي مدتی از كار سياست كناره ميگرفت، اما ايشان بلافاصله پس از شكست در انتخابات،  از جمله كسانی بود كه معتقد بود  بايد جلوی تشكيل مجلس ششم را به هر قيمت  گرفت. همگان از حوادثی كه در فاصله بيست و نهم بهمن هفتاد و هشت تا هفت خرداد هفتاد و نه كه با ترور حجاريان شروع شد و با سناريوی كنفرانس برلين به اوج خود رسيد و نقش اقای مرتضی نبوی و روزنامه ای كه ايشان مسئوليت مديريت آنرا بر عهده دارند اشنا هستند و نياز به تكرار ان نيست. اقای مرتضی نبوی به اتكا كدام قدرت و كدام حاكميت ميخواست جلوي اجرای اراده مردم و تشكيل مجلس ششم را به اين جرم كه مردم ايشان را  به نمايندگی انتخاب نكرده اند، بگيرد؟

آمريكا نقش ايشان و يارانشان در جمعيت موتلفه اسلامی را در آن حوادث فراموش كرده و ناتوانی انان در تحميل قدرت خود به قدرت مردم را از ياد برده است؟

بدليل مقابله اقای نبوي با مردم و در عين حال  شكست امثال اقاي مرتضی نبوی در تحميل اراده خود به اراده مردم نيست كه امريكا فهميده است در ايران دوگانگی قدرت وجود دارد؟

ايشان ترجيح ميدهد اين موضوع را بياد نيآورد و در اين مورد نيز يك پرونده ديگر بسازد و چند مدير مسئول روزنامه های ديگر را به جرم بيان دوگانگی از روز آشكارتر در حاكميت جمهوري اسلامی روانه دادگاه كند!

يعنی ايشان و گروهبندي موتلفه همچنان بر تلاش خود برای دوگانه ماندن و دوگانه كردن حاكميت و ايجاد يك حاكميت موازی در برابر حاكميت اراده و انتخاب مردم پافشاری مي‌كند.

آخرين نمونه دوگانگي حاكميت كه اتفاقا آقای نبوی خود يك سر نزاع و وارد در يكی از دو گانگي‌است، انتصاب ايشان به عضويت در مجمع تشخيص مصلحت نظام توسط رهبر جمهوری اسلامی است. بهتر بود اقای مرتضی نبوی وقتی حضور ايشان در مجمع تشخيص مصلحت اعلام شد، واقعا نگران مي‌شد و از خود مي‌پرسيد: وقتی مردم كسانی را طرد مي‌كنند و به آن‌ها رای نمي‌دهند اما همين افراد با حكم رهبر در مقام عضويت مجمع تشخيص مصلحت نظام قرار مي‌گيرند، ممكن است امريكا اين نتيجه را بگيرد كه در ايران حاكميت دوگانه وجود دارد و بر مبناي اين دوگانگی و دهن كجی به مردم، همين امريكا ممكن است خود را طرفدار رای و اراده مردم نشان داده و به بهانه دفاع از حق رای مردم در ايران مداخله كند!

 ايا حق اين نبود، برای اينكه اين  فكر "‌گستاخانه"  حاكميت دوگانه در ذهن امريكائي‌ها راه پيدا نكند از پذيرش عضويت در مجمع تشخيص مصلحت نظام خودداری ميكرد؟

حتی اگر هيچيك از اين پرسش‌ها به ذهن آقای مرتضی نبوی رسوخ هم نكرده و نكند، ايشان مي‌تواند از خود بپرسد بر چه اساس و مبنائی ايشان و آقای باهنر بعنوان مديرمسئول دو روزنامه بايد عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام باشند؟ اگر يك سر اين مديريت به مافيای حكومتی بند نبود، چنين آسان ايشان و همفكرانشان در چنين پست و مقام‌هائی جای مي‌گرفتند؟ دو گانگی از اين  آشكارتر؟


رفراندم


دوازدهم فروردين روزی است كه مردم ايران در يك رفراندوم عظيم و دهها ميليونی به جمهوری و جمهوريت رای دادند. سلطنت، تحت هر عنوان و نامی را مردم، برای هميشه در اين رفراندوم رد كردند. نام اين سلطنت مي‌خواهد “امامت“ باشد و يا “حكومت“، “ولايت“ باشد و يا “زعامت“. مردم به انديشه و اراده خود و به تعيين سرنوشت خويش رای دادند و هر نوع خودكامگی و پدرخواندگی را رد كردند. بخشی از جدال بزرگی كه امروز در ايران جريان دارد، بر سر دفاع مردم از نتايج اين رفراندوم از يكسو و رد و نفی آن از سوی ديگر توسط كسانی است كه بازتوليد سلطنت را زير نام “حكومت“ و “امامت“ و “ولايت“ به سود قدرت و ثروت خويش می‌دانند. هر رفراندومی كه به طرفداران بازتوليد سلطنت تحميل شود، يكبار ديگر همين خواست و اراده مردم را به نمايش خواهد گذاشت: نفی حكومت و دفاع از جمهوريت!

 

 


همچنين نگاه كنيد به 

انتخاب و انتصاب 

ريشه دوگانگی حكومت


توضيح در موردبايگانی پيك

يادآور ميشويم مشكل مربوط به بايگانی پيك برطرف گرديده و اكنون همه صفحات شماره های قبل پيك از طريق بايگانی قابل مشاهده است

 

 




   



 
ی