با سرپرستی محسن هاشمی
مجمع تشخيص مصلحت نميخواهد
از قطار مذاكره با آمريكا عقب بماند



امروز اعلام شد
حمايت قاطع جبهه دوم خرداد 
از سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی
جدال حكومتی بر سر دو گزينه به لحظات قطعی و مهم تصميم گيری نزديك ميشود : يا سركوب داخلی و رفتن به سوی مذاكره با آمريكا و خروج از بحران اقتصادی و يا مدارا با مردم و گشايش درهای مذاكره با آمريكا و خاتمه بخشيدن به محاصره اقتصادی
راديوها
آزادی
صدای ايران
بی بی سی
فرانسه

نشريات

ابرار
آزاد
اطلاعات
آفتاب يزد
انتخاب
ايران
سياست روز
جمهوری
چشم انداز
چيستا

راه توسعه

حيات نو
خراسان
رسالت
روز نو
عصرما
كيهان
گيلان امروز
نوروز
همشهری
ماهنامه آفتاب
يك هفتم

سايت ها

اكو نيوز
امروز
ايران امروز
ايران مانيا
ايرنا
ايسنا
پارس پژواك
پيك ايران
پيوند
تحكيم وحدت
دمكرات كردستان
راشدان
راه توده
راه كارگر
شمس
عصرنو
كار
گذرگاه
گويا
مرور
مشاركت
ملي- مذهبی
موتلفه
نامه مردم
نهضت ازادی
همصدا
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
برنامه‌ها
 
 
 
                pyknet@perso.be  

از طريق مجمع تشخيص مصلحت و با طرحی كه 
برای نظارت بر سياستهای نظام در دست تدوين دارند
جمهوری به حكومت 
تبديل و رهبری آن به
موتلفه واگذار ميشود

ويرانه ای كه روزگاری نامش عدالتخانه بود

     حسين باستانی- نوروز



تظاهرات امروز كارگران در برابر سازمان تامين اجتماعی در حمايت از قانون كار


محاكمه مدير مسئول پيام امروز
روزنامه نگاری ديگر در برابر دادگاه


امير فرشاد ابراهيمی
قوه قضاييه به پرونده شكايتم 
از عليزاده و حسينيان رسيدگی نميكند


سفر غيررسمی سفير انگليس به ايران

          سايت امروز


مطبوعات بزرگ آمريكا و سخنان جرج بوش درباره ايران

آزاد

جميله كديور : اصلاحات موفق به ايجاد فضای نقد و گفتگو شد

زهرا رفيعی - نوروز

شيرين عبادی : يك سيلی به كودك نيز شكنجه است

ابراهيم يزدی : شريعتی از معماران فكری انقلاب بود

بهمن احمدی امويی - نوروز

بهروز گرانپايه : التهاب اصلاحات و انتظارات عمومی

حبيب الله پيمان : شريعتی و زبانی متفاوت

حسين حقگو - آزاد

از وفاق تا تفرقه

مسعود سوری - حيات نو

اشتباه در تحليل 

تونی موريسو برنده جايزه نوبل : فضای آمريكا به پنجاه سال قبل بازگشته است

تقی رحمانی - نوروز

شريعتی و انديشه تغيير اجتماعی

نوروز

احمد شيرزاد : مبارزه با فساد دستمايه‌ای برای بقای سياسی


از طريق مجمع تشخيص مصلحت و با طرحی كه برای

نظارت بر سياست‌های نظام در دست تدوين دارند

 

جمهوری به حكومت تبديل و رهبری آن به موتلفه اسلامی واگذار می‌شود!

 

مجمع تشخيص مصلحت نظام در پي برداشتن گام‌های بلند، جهت تبديل جمهوری به حكومت است. طرح نظارت بر اجرای برنامه‌هاي كلی نظام كه از سوی رهبران موتلفه اسلامی تنظيم و توسط كارگزاران اين جمعيت در مجمع تشخيص مصلحت نظام در دستور قرار گرفته گامي‌است در اين جهت. كوشش آنست كه بر خلاف بار نخست كه طرح تبديل جمهوری به حكومت از سوی حاج‌حبيب‌الله عسگراولادی مسلمان، دبيركل موتلفه اسلامی ابتدا در مطبوعات مطرح شد، اين بار طرح مذكور بدون اعلام جهت گيری اصلی آن گام به گام به اجرا گذاشته شود. مطابق اين نقشه، ابتدا بايد مجمع تشخيص مصلحت نظام به شورائی شبيه شورای شيوخ در عربستان سعودي تبديل شود و سپس با گسترش اين مجمع و افزودن عده‌ای ديگر از افراد همسو با طرح تبديل جمهوری به حكومت به آن، مجلس و انتخابات از قانون اساسي حذف شده و اين مجمع كار قانونگذاری و نظارت بر قوه مجريه را بعنوان مجری مصوبات اين مجمع برعهده بگيرد.

توطئه‌هائي كه برای يورش به سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، بعنوان پيش زمينه يورش به جبهه دوم خرداد در دست تدارك است، در نهايت خود مي‌خواهد به اين نقطه ختم شود و هر تشكل مخالف اين تغيير ماهيت( جمهوری به حكومت) از سر راه برداشته شود.

طرح تبديل جمهوری به حكومت، در آستانه انتخابات مجلس پنجم از سوی عسگراولادی مطرح شد. سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی بلافاصله اجزای طرح عسگراولادی را در نشريه "عصرما" شكافت و با اين افشاگری و نتيجه‌ای كه از انتخابات مجلس پنجم بدست آمد طرح مذكور به پشت صحنه برده شد. اين درحالی بود كه مهندس باهنر، همان زمان طی نوشته‌هائي به دفاع از اين طرح پرداخت.

با تغيير و تكميل مجمع تشخيص مصلحت نظام كه آشكارا اكثريت آن در اختيار رهبران و وابستگان موتلفه اسلامی است و تعدادی ديگر از حاضران در اين مجمع نيز همسو با موتلفه اسلامی حركت مي‌كنند، در حقيقت و با حكم رهبر جمهوري اسلامي، موتلفه اسلامی بر ارگانی سلطه يافته‌است كه از اين طريق مي‌تواند و مي‌كوشد طرح تبديل جمهوری به حكومت را اجرا كند و برای هميشه گريبان خود را از انتخابات رها كند. تمامی حركات تنش آفرين و خشونت‌زای موتلفه اسلامی در دوران اخير، كه اكنون به بهانه سخنراني آغاجری پيش برده مي‌شود، نشان دهنده آنست كه اين جمعيت و تشكل‌های همسو با آن هيچ اميدی به حفظ قدرت از طريق جلب آراء مردم ندارند و با همين يقين است كه بسيار بي‌پرواتر از گذشته به مقابله خشن با مردم برخاسته‌اند. طرح نيروی ويژه، حمله به جوانان، دفاع صريح از ديكتاتوری مصلح و حتی دفاع آشكار از ترور و جنايت حكايت از اين نا اميدي دارد.

برپايه همين طرح است، كه موتلفه اسلامی مي‌كوشد روحانيون طرفدار جمهوريت را از صحنه خارج كرده و روحانيون همسو با خود را بر حوزه‌های ديني مسلط سازد. انتشار نامه آيت‌الله طاهري، حتی اگر وی با آگاهي از همين توطئه اقدام به انتشار اين نامه نكرده باشد، ضربه مهلكی به طراحان و مجريان طرح مذكور بود و به همين دليل رهبران موتلفه اسلامی كه تا دو هفته پيش سنگ مرجعيت و روحانيت را به سينه مي‌زدند و سخنرانی آغاجري را توهين به روحانيت و مرجعيت تبليغ مي‌كردند، اكنون حملات تبليغاتي مستقيمی را عليه آيت‌الله طاهری شروع كرده‌اند. از جمله به قلم علي‌اكبر پرورش، از رهبران انجمن حجتيه در دوران پيش از انقلاب كه سرانجام نيز با توصيه آيت‌الله خمينی كه از سلطه رهبران حجتيه بر جمهوري اسلامی هراس داشت، از راس آموزش و پرورش كنار گذاشته شد. وی سپس به مجلس چهارم راه يافت اما در انتخابات مجلس در اصفهان شكستی سخت خورد كه اين شكست در انتخابات بعدي نيز تكرار شد. او قائم مقام دبيركل موتلفه اسلامی و كانون مركزی همه توطئه‌ها و تشنج‌آفريني‌های استان اصفهان ( به شمول نجف آباد) است.

 


باسرپرستی محسن هاشمی

مجمع تشخيص مصلحت

نمی‌خواهد از قطار مذاكره

با امريكا عقب بماند!

 

جرايد آلمان و حتی معدود نشرياتي در داخل كشور اشاره به تغييرات مهمی در سطح مديران وزارت خارجه و نمايندگي‌هاي جمهوری اسلامی در كشورهاي اروپائی مي‌كنند. از جمله اين تغييرات، تاسيس يك دفتر نمايندگی ويژه در كشور آلمان و سپردن اختيار آن به محسن هاشمي، فرزند هاشمي رفسنجاني‌است. اين در صورتي‌ است كه وزارت خارجه او را بعنوان سفير ويژه و مورد نظر مجمع تشخيص مصلحت نظام براي كشور آلمان نپذيرد!

اين دفتر ويژه و نماينده‌ای كه برای تصدی آن در نظر گرفته‌اند از دل مذاكراتی بيرون آمده‌است كه اخيرا در پايتخت آلمان "برلين" صورت گرفت. در اين مذاكرات كه يك هيات امريكائی نيز حضور داشت، علاوه بر مناسبات اقتصادی و سياسی آلمان و امريكا، بازگشائی دفتر جديد مناسبات ايران و امريكا نيز با ميانجي‌گری آلمان پيش برده شد. يك مقام ارشد ديپلماتيك امريكا كه در نيمه اين مذاكرات از واشنگتن راهي آلمان شده بود در هتل هيلتون برلين به مذاكراتی پيوست كه نزديك به يك هفته تمديد شد. اين ديپلمات امريكائی سپس راهی زوريخ شد تا در آنجا پاره‌ای مشورت‌ها را با متحدان امريكا در ناتو انجام دهد. هيچكس هنوز نمي‌داند كه در اين ديدار و مذاكره چه مسائلی طرح شد و در تركيب هيات ايرانی چه كسانی به نمايندگی از دولت، چه كساني به نمايندگی از مجمع‌تشخيص مصلحت و چه كسانی به نمايندگی از بيت رهبری شركت داشتند، اما آنچه مسلم شد، حضور-حداقل- يكی از وزراي دولت خاتمی در اين هيات بود. مسئوليتی كه برای محسن هاشمي در نظر گرفته شده و يا حداقل زمزمه آن در تهران مي‌شود و مطبوعات آلمان نيز به آن اشاره مي‌كند در ادامه اين مذاكرات و حضور احتمالی وي در تركيب هيات مورد بحث است. اين درحالی است كه گفته مي‌شود يكي از فرزندان هاشمی در جريان مذاكرات قبرس و ادامه آن در واشنگتن نيز شركت داشته‌است. امری كه آيت‌الله جنتی نيز آن را بعنوان شركت يكی از بستگاه هاشمی رفسنجانی در مذاكره با امريكائي‌ها در قبرس و واشنگتن تائيد كرد.

آيا نقش برقراری پيوند بين آلمان و امريكا از يكسو و مجمع تشخيص مصلحت نظام از سوي ديگر به محسن هاشمی سپرده شده‌است؟ به اين سئوال چندان عجولانه نبايد پاسخ داد، چرا كه در صورت كسب تجربه بيشتر و قدرت يابي بازهم بيشتر مجمع تشخيص مصلحت نظام پست وزارت خارجه مي‌تواند در انتظار محسن هاشمی رفسنجانی باشد، همچنان كه محمد‌هاشمی برادر هاشمی رفسنجانی و عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام خود را برای تصدی وزرات ارشاد اسلامی آماده مي‌كند!

( نخستين گزارش پيرامون ديدار و مذاكره در برلين را در شماره پنج شنبه سي خرداد هشتاد و يك  پيك بخوانيد)

 



مطبوعات بزرگ امريكا

وسخنان جورج بوش در باره ايران  

سخنان تهديد آميز جورج بوش رئيس جمهور امريكا، همانگونه كه انتظار مي‌رفت، در نشريات مهم امريكا و بر محور مسائلي كه وی در باره ايران مطرح كرده بود بازتاب وسيع يافت. گزيده‌های سخنان بوش در هر سه روزنامه لس‌آنجلس تايمز، نيويورك تايمز و واشنگتن پست تقريبا با تفسيرهائی مشابه منتشر شد و همه آنها عنوان "بوش اصلاحات در ايران را تائيد كرد" را انتخاب كردند. در بين اين سه روزنامه، تفسير خبری "رابين رايت" كه در لس‌آنجلس تايمز منتشر شده از صراحت بيشتری برخوردار است. او نوشت:

«جورج بوش در روز جمعه در اخطاري غير منتظره به دولت ايران، با صدور بيانيه‌ای محكم در حمايت از اصلاح طلبان و دانشجويان طرفدار اصلاحات به آنها قول داد كه در تلاش‌هايشان برای ايجاد تغييرات، دوستي بهتر از ايالات متحده ندارند. بيانيه كاخ سفيد پيامي مستقيم به هر دو طرف "اصلاح طلبان و محافظه كاران بود" كه وسيع‌ترين اعتراضات دانشجوئی در سه سال اخير كه منجر به درگيری بين تظاهركنندگان و نيروهاي امنيتی در تهران شد، برخوردهای اصلاح طلبان و محافظه كاران را به اوج خود رساند.

جورج بوش گفته است:« همانطور كه در چند روز اخير شاهد بوديم، مردم ايران خواهان همان آزادي، رعايت حقوق بشر و داشتن فرصت‌هائی بوده‌اند كه مردم دنيا طالب آنها هستند. دولت بايد به اين خواسته‌ها توجه كند. او افراد غير منتخب كه حاكمان واقعی ايران هستند را متهم كرد كه صدای مردم براي اصلاحات را كه در انتخابات اخير رياست جمهوری و انتخابات مجلس به گوش رسيد را يا ساكت كرده‌اند و يا ناديده گرفته‌اند.

بوش با كلامی بي‌پرده اظهار داشت كه روحانيون حاكم بجای شنيدن صدای مردم، سياست‌های "آشتی ناپذير و مخربي" را در پيش گرفته‌اند و سرگرم مزاحمت، تهديد و سوء استفاده هستند تا ضمن گسترش كنترل خود به "منافع نامطلوب" دست يابند.

بوش اضافه كرده‌است:« دانشجويان ايراني، روزنامه نگاران و نمايندگان پارلمان بخاطر دفاع از اصلاح طلبی يا انتقاد از رژيم حاكم همچنان در بازداشت، در معرض تهديد و يا رعب و وحشت بسر مي‌برند. سياستمداران مستقل سركوب شده‌اند و دانشجويان با استعداد و افراد حرفه‌ای با كمبود شغل و ازدياد محدوديت‌ها بر سر آزاديشان دست به گريبان هستند و بجای ساختن آينده ايران در جستجوی يافتن فرصت‌هاي ديگر به خارج چشم دوخته‌اند.»

بيانيه جورج بوش بدنبال استعفای آيت‌الله طاهری صادر شد كه به عنوان اعتراض به فساد، ياس، سوء‌استفاده‌هاي سياسی از قدرت، بي‌اعتنائي مردم به مذهب و فاصله عميق ميان فقرا و ثروتمندان از امامت جمعه كناره گيری كرده‌بود.

آيت‌الله خامنه‌ای روز جمعه اعلام كرده بود كه مخالفان مذهبي به همان سرنوشت دچار خواهند شد كه رهبر مذهبي( كه سالها پيش از فعاليت‌های مذهبي ممنوع و بخاطر انتقاد از رژيم در حصر بسر مي‌برد) به آن دچار شد.

پس از گذشت سال‌ها كشمكش بين ايران و امريكا و خوانده شدن ايران به عنوان بخشی از محور شرارت از جانب امريكا، بيانيه اخير بوش نخستين حمايت آشكار از جنبش اصلاح طلبی در ايران بشمار مي‌آيد.


 سه شنبه 25 تير 1381

سخن روز

دليل جوابيه شتابزده رهبر 
به آيت الله طاهری چيست؟
آنكه حقيقت را گفت
آنكه واقعيت را انكار كرد

رهبر جمهوری اسلامي، در پاسخ به نامه اعتراضی آيت‌الله طاهری نامه‌اي نسبتا مشروح نوشته و به برخي نكات مندرج در نامه آيت‌الله طاهری مستقيم و غير مستقيم پاسخ داده‌است. برخی مطالب جوابيه رهبر، همآهنگ است با مطالبی كه دو روزنامه رسالت و كيهان، پيش از انتشار اين جوابيه منتشر كردند. مطالب اين دو روزنامه كه بصورت سرمقاله و در جهت مغشوش كردن مضمون نامه آيت‌الله طاهری منتشر شد، چنان بود كه گوئی آيت‌الله طاهری مجلس و رئيس جمهور را خطاب قرار داده و نابساماني‌هائی را كه به حق به آن‌ها اشاره كرده متوجه دولت و مجلس و اصلاح‌طلبان دانسته‌است! همين دو روزنامه دليل استعفاي آيت‌الله طاهری از امامت جمعه اصفهان را پيری و كهولت سن وي اعلام كردند. اشاره‌ای كه در نامه جوابيه رهبر نيز وجود داشت.

رهبر جمهوری اسلامی در نامه خود، ضمن تائيد آنچه آيت‌الله طاهری در باره فساد و اختلاس و دزدي، بحران در سياست خارجی و فاصله طبقاتی و برباد رفتن آرزوهاي مردم در انقلاب 57 نوشته (با گريز از تائيد ضرورت آزادي‌هاي سياسی و مطبوعاتي) تائيد كرده و مدعی شده كه خود وی نيز اينها را تائيد كرده و خوشحال است كه ايشان- يعنی آيت‌الله طاهري- هم در اين امر وارد شده‌اند.

شايسته ترين پرسش از رهبر آنست كه اين فساد و تباهی و بحرانی كه خود ايشان هم آن را تائيد مي‌كند، در زمان رهبری چه كسی جز خود ايشان، كه در جزئي‌ترين امور مملكت دخالت مي‌كند روی داده‌است؟ بنابراين كسی كه خود پاسخگوي بحران عمومی حاكم بر جامعه‌است، چگونه مي‌تواند، در عين حال مدعی هم باشد؟

رهبر مي‌گويد كه مشكل اشتغال و مبارزه با فساد اقتصادی در دستگاه‌ها محور عمده مورد نظر اوست. اگر چنين است چرا اين اصلاح را از نهادهای وابسته به نهاد رهبری آغاز نمي‌كند كه ام‌الفساد‌اند و موانع موجود بر سر راه تحقيق و تفحص در اين نهادها را از ميان بر نمي‌دارد تا به ريشه‌هاي فساد اقتصادی رسيده شود؟

رهبر جمهوری اسلامی در بخش ديگری از جوابيه خود مي‌نويسد كه راه جلوگيری از اختلاس و فساد اقتصادی آنست كه آقايان خود جلوی آقازاده‌هايشان را بگيرند. يعنی مبارزه با اختلاس و فساد اقتصادی را بسپاريم بدست عاملين و بوجود آورندگان آن. يعنی امثال آيت‌الله زادگان واعظ طبسي، مقتدائي، دُري، خزعلي، رفسنجانی و ديگران را بسپاريم بدست پدرشان تا جلوی آنها گرفته شود. البته در اين ميان تكليف امثال علی رازيني، علی محمد بشارتی وزير اسبق كشور و آيت‌الله جنتی هم كه آخرين پرونده مفتوحه مربوط به اختلاس در توزيع ايران خودرو متعلق به آنهاست لابد مي‌ماند كه فرزندان آنها روشن كنند!

رهبر درك خود از وحدت ملی را در اين جمله در جوابيه به آيت‌الله طاهری بيان مي‌كند« از همه مهم‌تر وحدت ملی و يكصدائي مسئولان و خواص است كه اگر مخدوش شود هيچ حركت سازنده‌ای به سامان نمي‌رسد.» اين جمله هيچ معنائی جز اين ندارد كه وحدت ملت ايران و دفاع از تماميت كشور مورد نظر نيست و بهائی به آن داده نمي‌شود.

رهبر به آيت‌الله طاهری مي‌نويسد كه «‌بر خلاف آنچه كه مي‌گويند( اشاره به نظرسنجي‌های اخير و هشدارباش‌های خاتمی و آيت‌الله اميني) مردم پشتيبان نيرومند انقلاب و اسلام و امام‌اند» از آنجا كه واضح است مردم عليه وضع موجود در كشور هستند، در اينجا ايشان از امام و انقلاب خرج مي‌كند و وضع كنونی را عين انقلاب و خط امام معرفی مي‌كند. در ادامه همين قسمت و همين سياست، يعني خرج از انقلاب و امام و توجيه موقعيت كنونی كشور، ايشان مي‌نويسد كه « از روزی كه اطلاعيه منسوب به جنابعالی (تائيد همان مطالب روزنامه‌های رسالت و كيهان كه نويسنده نامه آيت‌الله طاهری و خط دهنده به وی برای انشای اين نامه‌ را اطرافيان وی معرفي كردند) صادر شده، ضد انقلاب كه در زير سايه امريكا و اسرائيل و با پول آن‌ها زندگی و تغذيه مي‌كند بيشترين سوء استفاده را از آن كردند و آن را مقابله با سياست‌هاي امام راحل ونفی و رفض نظام اسلامی و شعارهای آن وانمود كردند.» به اين ترتيب جمهوري اسلامی كنون كه در آن رهبران موتلفه حكم مي‌رانند و دايره سياست را امثال حسين شريعتمداري، محمدرضاباهنر و كاظم انبارلوئی در روزنامه رسالت تعيين مي‌كنند، همان شعارها و سياست‌های آيت‌الله خمينی است و بيان فاجعه كنوني حاكم بر كشور، مخالفت با امام است! حاصل انقلاب هم از نظر ايشان همين است كه مردم در برابر ديدگان خود شاهدش هستند و مخالفت با اين حاصل نيز يعني مخالفت با انقلاب!

رهبر جمهوری اسلامی در بخش ديگری از پيام خود، يكی ديگر از ترفندهاي روزنامه‌های رسالت و كيهان را در برخورد با نامه اعتراضی آيت‌الله طاهری به خدمت گرفته و مدعی مي‌شود كه اين نامه متاثر از تلقين اطرافيان ناباب و نا مطمئن نوشته شده‌است. هر فرد عادی در مقايسه واقعيت جامعه امروز ايران با ادعاهائی كه در نماز جمعه‌ها در باره وضع مملكت و رهبری آن مي‌شود و رهبر نيز در نامه خود به آيت‌الله طاهری آن را تكرار كرده، خود به آسانی مي‌تواند تشخيص دهد كه چه كس و كساني متاثر از تلقين‌های اطرافيان و گزارش‌های غلط و جهت داری كه دراختيارش گذاشته مي‌شود سخن مي‌گويد و موضع مي‌گيرد. حتي اگر چنين نباشد و آگاهانه دروغ گفته نشود، ميزان آگاهی از واقعيت جامعه از لابلای همين موضع گيري‌ها به نمايش در مي‌آيد.

رهبر، ضمن اشاره به آيت‌الله منتظری و گوشزد كردن سرنوشت وي، به آيت‌الله طاهری از بلای اطرافيان نا مطمئن ياد مي‌كند. حتی اگر اين توصيه و سخن نگرانی به حقی نيز باشد، يگانه راه مقابله با آن سپردن امور به قوای سه‌گانه مملكت و به رای و نظر مردم است و نه تعيين سرنوشت كشور در نهادها و بيوتی كه معلوم نيست چه كساني در آن رفت و آمد دارند. در راس اين بيوت و نهادها، امروز نهاد رهبری و بيت ايشان قرار دارد كه بحران از همانجا برخاسته‌است. از دل همين بيت، شورای تشخيص مصلحت نظام به موتلفه اسلامی و كارگزاران بانك جهاني، يعني عاملين فساد و اختلاس سپرده شده‌است و چند روحانی دستچين شده در شورای نگهبان، كه برخی از آنها نيز در همين اختلاس و فساد غرق‌اند يك مجلس را فلج كرده‌اند. سازمان امنيت سايه برای ايجاد جنايت و جلوگيری از افشای فساد و دزدی و اختلاس از سوی ميهن دوستان واقعی از دل همين نهاد و بيت بيرون آمده‌است، همچنان كه سياست بگيروببندهای مطبوعاتي كشور نيز با توصيه و طرح امثال حسين شريعتمداری در همين بيت كه به آن رفت و آمد منظم دارد تعيين مي‌شود. مشاوران و اطرافيان نقش آفرين به آنجا نقب زده‌اند و با سرانگشت و اشاره آنها بسياری از تصميمات، ازجمله مضمون جوابيه رهبر به آيت‌الله طاهری گرفته مي‌شود.

رهبر در بخش پايانی نامه خود از فرزندان انقلابی خويش مي‌خواهد تا آرامش را حفظ كنند. از آنجا كه در تمام اين سال‌ها، آرامش جامعه را انصار حزب‌الله و انصار ولايت بر هم زده‌اند و يكبار نيز در جريان يورش به خوابگاه دانشجويان و در آستانه يورش به تحصن دانشجويان در دانشگاه تهران نيز رهبر به همين فرزندان و حمله كنندگان به خوابگاه دانشجويان توصيه به صبر كرده بود، بتدريج اين فرزندان شناسنامه دار شده‌اند. يكی از غيورترين آنها، همان است كه سوار بر موتور‌سيكلت سپاه پاسداران و در حمايت نيروهاي انتظامی و با حكم شورای فتوا سعيد حجاريان را ترور كرد. در دادگاه به صحنه سازی محاكمه خود خنديد و همزمان با نامه رهبر به آيت‌الله طاهری در مقابل دانشگاه تهران ظاهر شد. با اين فرزندان و اين نيروی باصطلاح انقلابی دوره دوم جمهوری اسلامي و آن ادعاهائی كه در نامه جوابيه به نامه دردانگيز و سراسر واقعيت و خلوص نيت آيت‌الله طاهری مطرح شده فتنه از كجا بر مي‌خيزد؟

اگر رهبر كسی است كه حرف دل مردم را بزند و با آنها همراه باشد، مردم مذهبی كدام آيت‌الله را از خود و كدام را در مقابل خود مي‌دانند؟

بخشی از نگرانی و جوابيه شتابزده رهبر به آيت‌الله طاهری و مصوبه شورای امنيت ملی برای جلوگيری از طرح نقطه نظرات و حمايت‌هاي عمومی از آيت‌الله طاهری به پاسخ بی خدشه به همين پرسش آخر باز نمی‌گردد؟


 

 
ی