پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيك

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

 
 

 

احمد کسروی
61 سال پس از
 تروری
اسلامی- درباری  
جان خود را بر سر مقابله با خرافات و مقاومت در برابر
 زورگوئی دربار شاهنشاهی به دهقانان گذاشت!

 

21 اسفند ماه 61 سال از ترور احمد کسروی، بدست فدائيان اسلامی، در کاخ دادگستری تهران گذشت. طلبه ای که زير فشار ارتجاع مذهبی سر به شورش برداشت و خود به پژوهشگری نامدار در عرصه تاريخ ايران و تاريخ اسلام با نگاه منتقدانه تبديل شد.

کسروی در سال ۱۸۹۰ ميلادی در تبريز به دنيا آمد. سه ساله بود که به مکتب رفت و پس از مکتب نيز در مدرسه های مذهبی ، قران، عربی و صرف و نحو را فرا گرفت.

کسروی مدت ها در مسجدی که جد او در آن وعظ می گرد، موعظه می خواند و پس از بيرون آمدن از لباس روحانی در وزارت عدليه کار گرفت و به علت آگاهی گسترده ای که از تاريخ و قوانين اسلامی داشت خيلی زود به رياست دادگاه های تهران رسيد و همزان در يکی از همين دادگاه ها قضاوت می کرد. در جريان همين قضاوت بود که يکبار در جريان رسيدگی به پرونده ای که مربوط به املاک دربار پهلوی بود و دهقانان به اتهام تصرف آنها محاکمه می شدند به سود دهقانان رای داد و دربار را محکوم کرد. با همين محکوميت، از قضاوت محروم شد و با حکم وزير دادگستری وقت منفصل از خدمت. اما او يک دنده تراز آن بود که دست از کاری که به آن علاقه داشت بردارد. به همين ابتدا زير حکم خود نوشت "خدمت منتظر من باشد" و سپس از دادگستری استعفا داد و شد "وکيل" عدليه و باز هم رفت به دادگاه ها.

دست های مخفی که يکسر آن به دربار شاهنشاهی وصل بود و سر ديگرش به مرتجعين مذهبی، مقابله با کسروی را به بهانه ضديت او با قرآن و پيامبر سپرد به فدائيان اسلام!

 کسروی که اطلاعات تاريخی گسترده – بويژه در ارتباط با تاريخ انقلاب مشروطه- داشت و به زبانها و گويش های محلی نيز تسلط داشت، بعدها به تدريس در دانشگاه نيز مشغول شد.

در سال ۱۳۱۲، روزنامه نگاری خود را گسترش داد و ماهنامه «پيمان» را منتشر کرد که در آن تحقيقات علمی، سياسی و اجتماعی خود را انتشار می داد.

پس از شهريور ۱۳۲۰، با سقوط رژيم رضاشاه و تبعيد او توسط انگليس ها کسروی هفته نامه «پرچم» را منتشر کرد و هنگامی که پرچم توقيف شد، او به انتشار دفترهای ماهانه پرداخت.

کسروی حافظه ای پرقدرت داشت. زبان عربی را بخوبی می دانست و قرآن را از حفظ بود.

از جمله کارهای جنجالی او، برپائی مراسم کتاب سوزان اول ديماه بود که در آن هرچه کتاب دعانويسی و رمالی را در طول سال جمع کرده بود دراين مراسم آتش می زد، به اين اميد که با خرافات مقابله کند. اين ساده انديشانه ترين تفکر کسروی بود. چنان که می بينيم در جمهوری اسلامی چگونه خرافات ادامه حيات داده است و ريشه کن ساختن آن پيش و بيش از همه به دگرگونی زندگی مادی مردم مربوط است. ارتجاع و دربار شاهنشاهی همين مراسم را بهانه کرده و شايع ساختند که او قرآن را هم در اين مراسم سوزانده است، درحاليکه کسروی در آثار خود برای پيغمر اسلام احترام قائل است و برای اسلام منهای خرافات و اضافاتی که روحانيون به آن بسته اند نيز به همچنين.

علاوه بر کتاب ها و جزوه هائی که درباره اسلام و مذهب نوشته و يا تحقيقی که درباره تاريخ خوزستان کرده بعنوان منطقه ای که قبائل عرب- ايرانی در آن زندگی می کنند، بزرگترين کار تحقيقی – تاريخی او "تاريخ انقلاب مشروطه" است که همه محققان و تاريخ شناسان معاصر ايران آن را بعنوان مستندترين و صادقانه ترين گزارش انقلاب مشروطه پذيرفته اند.