پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيك

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

 
 

 

محاكمه غيابی
در اداره سانسور
وزارت ارشاد اسلامی
سهراب سپهری، نيما، نظامی گنجوی و...
در كنار مارسل پرست، لئون تولستوی، هاينريش بل و...
بر صندلی انگيزاسيون دولت امام زمان در تهران
و. هنوز

يكی دو شب پيش افطاری مهمان عزيزی بوديم كه عده ای از مديران معزول هم بودند و از آن جا كه اغلب دستی در فرهنگ داشتند ، داغ ترين بحث آن مهمانی گزارش تحقيق و تفحص مجلس از وزارت ارشاد دوران خاتمی بود . وزير سابق ارشاد مواردی را نقل می كرد كه بيش تر به طنز شبيه بود تا واقعيت . شعرهايی از شاعران معاصر و قديم می خواند و از حفظ هم می خواند كه در گزارش تحقيق و تفحص به عنوان مصداق ترويج ابتذال آمده بود كه آدم از تعجب شاخ در می آورد . الان ديدم كه به بخشی از اين شعر ها در سخنرانی يكی از نمايندگان اقليت مجلس هم اشاره شده است . خواندن دوباره بخش هايی از حرف های او و اين ابيات به قول مجلس هفتمی ها مبتذل خالی از لطف نيست .


شعر زير از سهراب سپهری مصداق تشريح صحنه‌‏های خلاف دانسته شد.
....
و بيا تا جائی كه پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی كلوخی بنشيند با تو
و مزامير شب اندام تو را
مثل يك قطعه آواز به خود جذب كند
پارسايی است در آنجا كه تو را خواهد گفت:
بهترين چيز رسيدن به نگاهی است كه از حادثه عشق تر است
ظاهرا مشكل اين شعر كلمه" اندام" است.
چشم چرانی مرحوم مشيری از ديد تيزبين ارزياب بيرون نمانده است و اشاعه آداب و رسوم
يراخلاقی را از سوی شاعر تشخيص داده است:
گفته بودی كه چرا محو تماشای منی؟
و آن چنان مات، كه يك دم مژه برهم نزنی؟
مژه بر هم نزنم تا كه زدستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدني
***

اتهام مرحوم مشيری سنگين‌‏تر است، چون به اشاعه روابط نامشروع زنان و مردان شوهردار با غيرهمسرانشان شده است. او در اين شعر چنين كاری كرده است:

 

گفتی كه چو خورشيد، زنم سوی تو پر
چون ماه، شبی می‌‏كشم از پنجره سر
اندوه كه خورشيد شدی تنگ غروب
افسوس كه مهتاب شدی وقت سحر

ظاهرا تدوين كننده كلمه" زنم" را در عبارت زنم سوی تو پر به معنای” همسرم" گرفته است و قطعا اين كار خلاف شرع است !

 

مرحوم مهرداد اوستا هم با همه گوشه چشمی كه رهبران جمهوری اسلامی نسبت به او داشتند، دراين شعر متهم به اشاعه ابتذال شده است.

با من بگو تا كيستی؟ مهری؟ ‌‏بگو، ماهی؟ بگو
خوابی؟ خيالی؟‌‏ چيستی؟ اشكی؟‌‏بگو،‌‏ آهی؟ بگو
راندم چو از مهرت سخن، گفتی بسوز و دم مزن
ديگر بگو از جان من، جانا چه می‌‏خواهی بگو؟
گيرم نمی‌‏گيری دگر، زآشفته عشقت خبر
بر جان من گاهی نگر، با من سخن گاهی بگو
غمخوار دل ای مه نه ای،‌‏ از درد من آگه نه ای
والله نه ای، بالله نه ای ،‌‏ از دردم آگاهی بگو
در خلوت من سر زده،‌‏ يك ره درآ ساغر زده
آخر نيايی سر زده،‌‏ از من چه می خواهی، بگو
من عاشق تنهايی‌‏ام، سرگشته شيدايی‌‏ام
ديوانه رسوايی‌‏ام ،‌‏ تو هرچه می‌‏خواهی بگو

نيما هم متهم شده به اشاعه روابط محرم و نامحرم، چون شباهنگام، انتظار آمدن نامحرم را می‌‏كشد.

تو را من چشم در راهم
تو را من چشم در راهم شباهنگام
كه می گيرند در شاخ تلاجن سايه‌‏ها رنگ سياهي
وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم
شباهنگام،‌‏ در آن دم كه بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت كه بندد دست نيلوفر به پای سرو كوهی دام
گرم يادآوری يا نه، من از يادت نمی‌‏كاهم
تو را من چشم در راهم

اين شعر هم اشاعه ابتذال دانسته شده است.

در عالم بيداری با ياد تو سر كردم
در خواب اگر رفتم رويای تو را ديدم

مشكل اين بيت هم سينه است

در سينه هر ذره خورشيد تو را جستم
با ديده هر قطره دريای تو را ديدم

شعر زير هم اشاعه ابتذال، عريان شدن و اخلاق خلاف جنسی شناخته شده است

آهو ز تو آموخت به هنگام دويدن
رم كردن و برگشتن و واپس نگريدن
پروانه ز من، شمع ز من، گل زمن آموخت
افروختن و سوختن و جامه دريدن

اين داوری‌‏ها دامن بزرگانی چون نظامی گنجوی را هم گرفته است و منظومه خسرو و شيرين او مصداقی برای ابتذال و ترويج روابط نامشروع و تشريح صحنه‌‏های خلاف اخلاق جنسی ذكر شده است و مورد استشهاد آن بخشی از شعری است كه چنين آغاز می‌‏شود:

 

شب‌‏افروزی چو مهتاب‌‏جوانی
سيه‌‏چشمی چو آب زندگانی
دو شكر چون عقيق آب داده
دو گيسو چون كمندی تاب داده

آنا كارنينای لئون تولستوی مصداق ترويج منكرات و كاستن از ارزش‌‏های معنوی، ‌‏عادی سازی روابط محرم و نامحرم، عادی ساختن و از ميان بردن قبح گناه، مثلث عشقی، اشاعه روابط نامشروع زنان و مردان شوهردار با غيرهمسرانشان، اشاعه ابتذال، اشاعه آداب و رسوم غيراخلاقی و ارزش تلقی‌‏كردن خصلت‌‏های اشرافی‌‏گری دانسته شده است و در قضاوت نهايی انتشار كتاب را منفی قلمداد شده است.

از هاينريش بل هم چند كتاب در آتش چنين قضاوت هايی قرار گرفته است از جمله كتاب "آدم كجا بوده ای” و "حتی يك كلمه هم نگفت". اين كتاب ها مصداق موارد زير دانسته شده است:
تشريح صحنه‌‏های خلاف اخلاف جنسی،‌‏ عادی سازی روابط محرم و نامحرم، مثلث عشقی، عادی سازی عشق‌‏های خيابانی، اشاعه روابط نامشروع زنان و مردان شوهردار با غيرهمسرانشان، سنت ستيزی دختران جوان، اشاعه ابتذال، اشاعه آداب و رسوم غير اخلاقی ‌‏و سرانجام چاپ آن منفی قلمداد شده است.

مارسل پروست نيز با كتاب ده جلدی خود با عنوان در جست و جوی زمان از دست رفته به اشاعه ابتذال ترويج منكرات و كاستن و از ميان بردن قبح گناه، تلاش در خدشه‌‏دار كردن و ناموفق نشان دادن خواستگاری‌‏ها و ازدواج های سنتی.

ترويج روابط قبل از ازدواج، مثلث عشقی، اشاعه خشونت، اشاعه روابط نامشروع زنان و مردان شوهردار با غير همسرانشان، سنت ستيزی دختران جوان اشاعه ابتذال، اشاعه آداب و رسوم غير اخلاقی، ارزش تلقی كردن خصلت‌‏های اشرافی گری، چالش عشق با آداب و رسوم دانسته شده است و انتشار كتاب منفی قلمداد شده است.