پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيك

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

پيک هفته

در رابطه با پيک هفته


 

 

 

 

 

 

نگاهی به مصاحبه سخنگوی مجاهدين انقلاب
جنگ طلبان حاكم
پشت چفيه عربی سنگر گرفته اند

محسن آرمين سخنگوی سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی، در يك جمع بندی از واكنش های روزهای اخير درباره نامه پايان جنگ به قلم آيت الله خمينی، باخبرگزاری ايلنا مصاحبه كرده و گفت:

برخی در مخالفت با اين نامه تا نقض صحت و اصالت انتساب آن به امام پيش رفته‌‏اند، در حالی كه خود اين مخالفان بهتراز هر كسی می‌‏دانند نامه از آن امام است و يك سند محرمانه نبوده است. سال 68 اين نامه در جمع 40, 50 نفر از مسوولان رده بالای كشور قرائت شد، سپس با توجه به نقش مهم مجلس در آن زمان در جلسه غيرعلنی مجلس برای نمايندگان قرائت شد.

بايد تاسف خورد از اينكه برخی مخالفان انتشار اين نامه عليرغم اطلاع از اين مساله وانمود كرده‌‏اند كه صحت انتساب نامه به امام محل ترديد دارد، به اين ترتيب در جهت سانسور كردن امام حركت كردند. جالب است اين افراد كسانی هستند كه بيش از ديگران سنگ امام و انديشه‌‏های او را به سينه می‌‏زنند و ديگران را به دوری از آرمان‌‏ها و انديشه‌‏های امام متهم می‌‏كنند. در اين زمينه دوستان كيهان گوی سبقت را از ديگران ربوده‌‏اند.

پس از جنگ تنها روح شعاری و تبليغاتی جنگ برای توجيه رويكردها و سياست‌‏های حاكمان و به نفع يك جناح و عليه جناح ديگر برجسته شد و جگ دستمايه‌‏ای شد برای استفاده در منازعات گروهی و جناحی. ظاهرگرايی با تمسك به ظاهر در مورد جنگ چنان شد كه حتی چفيه كه در جبهه دستمال و حوله رزمندگان بود، به امری مقدس تبديل شد و برخی از افراد به اتهام توهين به چفيه در دادگاه محاكمه شدند.

هرگز ابعاد سياسی و استراتژيك جنگ مورد بررسی كارشناسانه قرار نگرفت تا از تجربه آن استفاده شود. در حال حاضر كه آمريكا درگير جنگ در عراق است، مركز تحقيقات استراتژيك در اين كشور آگاهانه مشغول بررسی و تحويل تصميمات و سياست‌‏های انجام‌‏شده در اين جنگ هستند. همچنين اسرائيل بعد از هر جنگی و به خصوص جنگ اخير در لبنان به بررسی آن می‌‏پردازد.

در لبنان نيز سيدحسن نصرالله بعد از جنگ به جای بيان شعارها و تحليل‌‏هايی مبنی بر اينكه بحث در مورد جنگ مغاير مصالح ملی است، شجاعانه گفت، اگر می‌‏دانستم واكنش اسرائيل نسبت به اسارت دو سرباز خود تا اين حد گسترده است، هرگز دستور چنين كاری را نمی‌‏دادم. اين اظهارات نه تنها از شان نصرالله نكاسته بلكه برعكس به محبوبيت و اعتبار او افزوده است.

برخی از مخالفان انتشار نامه امام نگران وضعيت خود هستند و تصور می‌‏كنند، باز شدن باب بحث و بررسی ابعاد جنگ در نهايت به جست‌‏وجو برای يافتن مقصر يا مقصرانی خواهد انجاميد، در حالی كه هدف از بررسی جنگ نه مچگيری است، نه دنبال مقصر برای تصميمات اشتباه گشتن، بلكه استفاده از نتايج اين بررسی‌‏ها برای امروز و فردای كشور است.

جنگ و حماسه‌‏آفرينی‌‏های پرشور جوانان برومند اين سرزمين و تصميمات و راهبردهای درست و خطا در آن هر چه بود 18 سال پيش پايان يافت و شناسايی و عدم شناسايی مقصران پاره‌‏ای تصميمات اشتباه در آن به كار امروز نمی‌‏آيد.

برخی مخالفت‌‏های ديگر با اين نامه از سوی كسانی انجام شده كه طی ساليان اخير با تبليغات سعی كردند تصويری از جنگ و نتايج آن برای جامعه ترسيم كنند كه اين نامه مغاير با اين تصوير است.

اين عده بايد بدانند بازی با شعور و احساسات مردم بزرگ‌‏ترين گناهی است كه مسوولان يك كشور ممكن است مرتكب شوند. برخی نيز شايد به اين علت مخالف مطرح شدن اين نامه‌‏اند كه فكر می‌‏كنند اعتبار و آبرويی كه با پشتوانه جنگ برای خود دست و پا كردند و بر اساس آن موقعيت‌‏هايی را در كشور به انحصار خود در آورند، آسيب می‌‏بينند. اينها هم بايد اعتبار و آبروی ملت و كشور و نظام را بر آبروی خود مقدم بدانند و برای حفظ آبروی خود راضی نشوند امام را سانسور كنند.

برخی به اين دليل با انتشار اين نامه مخالفند چون فكر می‌‏كنند كه مسائل مطرح‌‏شده در اين نامه, ضرر و زيان سياست‌‏های ماجراجويانه و استقبال از تقابل و جنگ را كه طی ساليان اخير به شدت از آن دفاع شده است، برملا می‌‏سازد. اينها بايد بدانند مصالح كشور بر هر چيزی مقدم است و اگر دل در گروی سربلندی اين ملت و كشور دارند و به امام معتقدند، بايد از حصار كوتاه‌‏بينی و رويكردهای فاقد منطق و عقلانيت خارج شده و به جای اوهام، تجربيات گذشته را راهنمای تصميمات و رويكردهای حال و آينده در عرصه بين‌‏الملل قرار دهند.

اهميت اين نامه در مشخص شدن تصميمات امروز است تا فردا به دليل تصميمات خطای امروز، ناگزير از نوشيدن جام زهر نشويم.

اهميت ديگر نامه آشكار شدن ابعادی از چهره واقعی امام است كه هر چند برای نسل اول انقلاب معلوم است اما به علت تبليغات سال‌‏های اخير برای نسل امروز تازگی دارد. برخلاف تصويری كه در تبليغات رايج از امام ترسيم می‌‏شود، امام چه زمانی كه در مقام رهبر بوده و چه در مقام يك فرد، خود را به پذيرش نظرات كارشناسانه و تخصصی ملزم می‌‏دانست. او كه مخالف ورود به خاك عراق بود و معتقد بود بعد از فتح خرمشهر بايد به سوی آزادسازی ديگر مناطق اشغالی و پايان جنگ حركت كرد، به دليل نظر كارشناسان نظامی و علی‌‏رغم نظر خود با ادامه جنگ موافقت كرد و پس از نامه برخی از فرماندهان كه پيروزی در جنگ را با امكانات موجود كشور غيرممكن عنوان كرده بودند، در پايان دادن به جنگ و پذيرش قطعنامه لحظه‌‏ای ترديد نكرد.

بهتر است محسن رضايی از انتشار نامه امام ناراحت نشود زيرا كه نامه او باعث شد كه امام تصميم به پايان جنگ بگيرد، جنگی كه هيچ پيروزی در آن متصور نبود. محسن رضايی بايد خوشحال باشد از اينكه اين نامه باعث پايان جنگ شد و برعكس ناراحت و متاسف باشد از اينكه چرا چند سال پيشتر چنين نامه‌‏ای را ننوشت.