دو ديدگاه محافل توده ای داخل کشور
سرمايه داری صنعتی- نظامی
با دو احتمال در ج. اسلامی


 


در ديدار با کميسيون امنيت ملی مجلس
دو دانشجوی ازاوين بازگشته
شکنجه های خود را شرح دادند

       پیک هفته 95  --------- 15 مرداد 1386 6 اوت 2007

  infos@peiknet.com  

اخبار هفته


سوله کهريزک
افشای نام بازداشتگاهی

 در عمق زمين

گفته می شود، اداره بخشی از اين بازداشتگاه بر عهده افراد حزب الله لبنان است و دانشجويان و بازداشت شدگان دوران اخير- بويژه کسانی که از شهرستان ها به تهران منتقل شده اند- از تونل اين بازداشتگاه عبور کرده و سپس سر از بند 209 اوين در می آورند!


ترس ملی
رئيس مجلس در کدام محفل اين تعبير تئوريزه شد را شنيده؟
عباس عبدی

شکنجه سفت
برای به براندازی "نرم"

حمايت خانه های کارگر از ايلنا

حمايت ث. ژ. ت

از سنديکاهای مستقل در ايران


رسما اعلام شد
12 درصد گداهای تهران
 ديپلمه و فوق ديپلمه اند


در عسلويه
در غياب خبرگزاری ايلنا نيز اعتصاب های کارگری ادامه دارد


در3 ماه اول سال 86
12 اعتصاب و 47 تجمع کارگری
اخبارش رسما منتشر شده است


گفتگو با دبيرکل مشارکت
با اين سياست اتمی

 به نتيجه نمی رسيم!

 
 
سر را مثل کبک زير برف نکنيد!
شرايط  کشور
از اين بحرانی تر؟

به لشکر کشی امريکا در خليج فارس نگاه کنيد، به تنگ تر شدن روز به روز حلقه تحريم ها بنگريد، انگيزه های سفر وزرای خارجه و دفاع امريکا به خليج فارس و خاورميانه را مطالعه و بررسی کنيد، همآهنگی کنگره و دولت امريکا را جدی بگيريد، فشارهای اسرائيل برای سرعت بخشيدن به مقابله با ايران را دست کم نگيريد، جبهه اعراب عليه ايران را فراموش نکنيد. اينها در کنار مسائل داخلی و حکومتی باندازه کافی گويای بحران نيست؟

محمد علی ابطحی


آخرين رهنمودهای ورزشی احمدی نژاد
از فوتباليستها پاداش 500 دلاری رابگيريد
يک پژو به واليباليست های جوان بدهيد

مصاحبه خارجی علی لاريجانی- مصاحبه داخلی علی حسينی
شتر سواری اتمی، دولا دولا
بازی با کلمات
برای نگفتن آنچه می گذرد

مصاحبه مطبوعاتی معاون وزارت خارجه امريکا
امريکا و ايران
بازی با زمان، تا لحظه عمل
هم ايران و هم امريکا می دانند پايان اين دوره به کجا ختم خواهد شد و به همين دليل هر دو، درعين حال که زمان می خرند و با مذاکرات بازی می کنند، خود را آماده پايان اين دوره می کنند.


با نامه 25 نماينده مجلس
مقدمات استيضاح صفارهرندی
عملا در مجلس کليد خورد

اطلاعات تازه وکيل پرونده سنگسار در تاکستان قزوين
قاضی با بلوک سيمانی
به سر محکوم کوبيد و کار را تمام کرد!

ساعت ها تاخير
در پروازهای داخلی و خارجی

با دانشجويان در زندان چه می کنند؟
دادنامه مشترک
سحابی، پيمان، عبادی، يزدی


مصاحبه ضد جاسوسی رئيس سازمان فضائی
پرواز يک چيز های هوائی
اما غير فضائی، بر فراز تهران!


نوشته ای از مهندس حشمت الله طبرزدی
" سوله کهريزک" سپاه
همان " زندان زرهی" بختياراست

"زندان زرهی" مخوف ترین بازداشتگاهی بود که پس از کودتای 28 مرداد  دراختیار سپهبد بختیار بنیانگذار سازمان امنیت شاه و فرماندار نظامی تهران قرار داشت. شرح این زندان را از زندانیان و بازداشت شدگان کودتای 28 مرداد بپرسید تا برایتان از شکنجه هائی بگویند که اکنون استفاده از همان ها برای اعتراف گیری در "سوله کهریزک" استفاده می شود. از سردار جانشین فرمانده کل سپاه "ذوالقدر" که در کابینه احمدی نژاد جانشین وزیر کشور شده و فرماندهی عالی نیروی انتظامی نیز به فرمان رهبر به وی سپرده شده، بعنوان دراختیار دارنده این سوله نام برده می شود. نقاب پوشان و سیاه پوشان نیروی انتظامی که یورش می برند و طناب به گردن اعدامی ها می اندازند دست پروردگان سردار ذوالقدرند!

در ابتدای ستون دست چپ صفحه اول پیک نت، نخستین افشاگری درباره "سوله کهریزک" را که در پیک نت منتشر شد بخوانید.


مانور بسيج زنان تهران
تمرين سرکوب شورش مردم


پس از بازگشت از تشييع جنازه مشکينی
خبرنگاران مزاحم گردش احمدی نژاد در چمن شدند!


علی ربيعي: خطراينجاست
تحول در راه است، اما قدرت
دوست ندارد آن را ببيند!

سئوال روز:
اگر با 18 تيری، درابعاد وسيع تر روبرو شديم، چه بايد بکنيم؟

احمدی نژاد درتلويزيون:
درکنار 8 قدرت
سهم جهانی ما هم بايد برسد!

پايان سفر وزير دفاع امريکا به خاورميانه وخليج فارس
میان امريکا و ايران تماشاچی وجود نخواهد داشت

ديدار مبارک و سارکوزی در پاريس
وزير خارجه مصر:
جمهوری اسلامی اعراب را وجه المصالحه با غرب کرده!

فيلم را ببينيد
فرماندار نظامی اين "اقتدار"
سردار کودتاچی "ذوالقدر" است!

دو عامل ترور قاضی مقدس، درادامه اعدام های خيابانی و ميدانی، در تهران به دار آويخته شدند. دادستان مرکز، قاضی مرتضوی که اگر مانند اسدالله لاجوردی، پس از تمام شدن تاريخ مصرفش ترور حکومتی نشود، يک روزی بايد محاکمه شود، در محل اعدام ترور کنندگان قاضی مقدس و درحاليکه آنها روی سکوی اعدام بودند و طناب به گردنشان می انداختند و فرصتی برای تکذيب نداشتند، مدعی شد که يکی از دو اعدامی، پيش از اعدام به شخص وی گفته قصد سفرش به شيخ نشين ها نه خروج از ايران، بلکه تماس با امريکا وگرفتن رهنمود و اسلحه بوده است. اين ادعای مسخره مرتضوی در مملکتی طرح شد که بعد از قاچاق مواد مخدر، قاچاق اسلحه پر رونق ترين کسب سياه است. چنين ادعائی از دهان کسی که زهرا کاظمی خبرنگار عکاس بين المللی را زير شکنجه کشت تا از او اعتراف به جاسوسی بگيرد، هيچ جای تعجب ندارد و اهميت نيز ندارد. اهميت اين ادعا در آنست که بدين ترتيب و رسما سطح اعدام های خيابانی و ميدانی، از سطح اراذل و اوباش فراتر رفت و در حد تماس گيرندگان با امريکا برای گرفتن اسلحه و رهنمود جلو رفت. مرتضوی با همين انگيزه اين دروغ را درمراسمی اعلام کرد که وسيع ترين پوشش خبری – تفسيری در داخل و خارج کشور پيدا کرد. هم او و هم مردم ميدانند که اراذل و اوباش دنبال تماس با امريکا نيستند و خودشان در داخل اسلحه فروش اند و نيازی به گرفتن اسلحه از امريکا ندارند. با اين مقدمه چينی ها، بتدريج می روند تا چند تنی را هم بعنوان عاملين شورش در شب سهميه بندی بنزين را بالای دار بکشند و با اين زبان به مردم بفهماند: شورش مساويست با اعدام!
آن نقاب سياه هائی که تحت امر سردار ذوالقدر اين صحنه ها را به بهانه مقابله با اراذل و اوباش می آفرينند، اهداف ديگری غير از سرکوب اوباش دارند. والا هيچکس از اراذل و اوباش حمايت نمی کند!

 

اعدام در مشهد

در شهرهای ديگر کشورنيز اگر تاکنون اعدام های خيابانی بی حضور فيلمبرداران تلويزيونی و خبرنگاران انجام می شد، حالا با پوشش وسيع خبری همراه شده است. عکس بالا مربوط به اعدام های هفته گذشته در مشهد است.


مصاحبه با عزت الله سحابی
امريکا و اسرائيل کم بودند حالا اعراب هم تهديدمان می کنند


ما را از محاصره فيلتر نجات دهيد!

افشاگری يک دانشجوی آزاد شده درباره موقعيت دانشجويان دراوين


شرح شکنجه دانشجويان در اوين


حساب بانکی

AKHP

DEUTSCHE BANK

BIC: DEUTDEDBBER

IBAN. DE 31100700240459374500

آدرس پستی

Postfach 200208
  13512 Berlin

Germany

 

 

    

 

 
 
 

تماس با ما - اشتراك پيك

دیدگاه ها


ای کاش
من هم
به احمدی نژاد
رای داده بودم
مسعود بهنود

انتخاب آقای محمود احمدی نژاد اگر در هنگام خواب و غفلت آقای کروبی اتفاق افتاده باشد چنان که گفته آمده، يا اگر با "بداخلاقی‌های انتخاباتی" همراه بوده باشد چنان که آقای خاتمی گفته، اگر چنان بوده باشد که آقای هاشمی را گله‌مند کرد، يا چنان که سردار ذوالقدر گفت حاصل عملياتی «پيچيده»، يا اگر مطابق نظر آيت الله مصباح يزدی دعاها و ندبه‌های مردم کار خود را کرده باشد، به هر حال به نظرم موهبتی نامنتظر بود. آيتی بود. فرض کنيم که الان آن کس که من به او رای دادم ـ دکتر معين ـ انتخاب شده بود، تصور کنيد چه جامعه شلوغ و گرفتاری داشتيم. از همه می‌گذرم، مگر آقای جواد لاريجانی جرات داشت اين حرف‌ها را بزند و روزنامه‌ها همه چاپ کنند؟ وزيران می‌توانستند به صفت‌های تفضيلی برای شرح کارهای خود نزديک شوند؟ چه رسد به صفت‌های عالی، آن هم هر روز.
گرچه دانشجويان امروزه روز هم به بندند، اما اين کجا و هجده تير کجا. گيرم چند روشنفکر- با رئيس جمهوری نشدن دکتر معين ـ يا حتی روشنفکرنما ـ و عده‌ای از نسوان احساس بهتری از زندگی پيدا می‌کردند؛ اما کجا چنين نشاطی برپا بود که امروز هست؟ از خود می‌توان پرسيد دکتر معين به اين شوخی و شيرينی سخن می‌گويد که آقای احمدی نژاد؟
ممکن بود به دانشجويان که شکايت از ستاره‌هايشان می‌کنند، به اين شيرينی بگويد سروان شده‌ای چه عيبی دارد؟ ـ نقل به مضمون. آيا ممکن بود که کسی مانند آقای هاشمی که روزهای انتخابات هم برای گرفتن رای به استان‌ها سفر نکرد، هيات دولت را بردارد به سفرهای استانی برود، هر روز در يک گوشه کشور باشد و يا طرف ديگر دنيا؟
آقای لاريجانی مگر نبود که در جريان انتخابات رياست جمهوری يک بار، به اصرار مشاوران و همفکران به ميان بختياری‌ها رفت و کلاهی هم بر سر گذاشت اما راضی نبود عکسش چاپ شود و بعد هم حرف برادر شنيد که می‌گفت مدير بهتر است چند ساعت فکر کند.
کدام يک از نامزدها جرات داشتند سالی يک بار به آمريکا بروند؟ کدامشان ـ مگر آقای کروبی که گاه گاه از اين کارها می کند ـ جرات داشت صاف نامه بنويسد برای خود شيطان بزرگ؟ آن هم شيطان بزرگی مانند جورج بوش که پدرش و پدرجدش هم شيطان بوده‌اند نه کسی مانند کارتر و کلينتون که از دست آمريکايی‌ها در رفت و به کاخ سفيدشان راه دادند. کدام يک از نامزدهای انتخابات رياست جمهوری می‌توانستند و اصلاً در مخيله‌شان جا می‌گرفت که ملوانان انگليسی را که همگان به آنها متجاوز می‌گفتند و بعضی‌ها جاسوس و مستحق اعدام، بياورد در رياست جمهوری و با همگی دست بدهد و بعد هم بدرقه‌شان کند با برخورد حسنه و اصلاً هم متهم نشود؟ اصلاً محتمل نبود که ملوانان اسير جنگی را دستگير کنندگان به خواست رئيس جمهور به چنين جايی بفرستند.
خلاصه می‌کنم و می‌پرسم، تجسم کنيد که اگر دکتر معين انتخاب شده بود مشاورش می‌شد کسی مانند دکتر خانيکی، که اصلاً به اندازه آقای کلهر مفرح و شيرين نيست. اصولاً به جمع مشاوران و معاونان آقای احمدی نژاد نگاه کنيد .بنا به نوشته جناب کلهر ـ در نامه به رئيس مجلس ـ و تجسم کنيد آنها را که هر کدام از سويی در شهر نان سنگکی و پاکت ميوه‌ای خريده‌اند تا به بقيه مشاوران ثابت کنند که گرانی و تورم حرف غلطی است. کجا چنين هنری داشتند مشاوران نامزدهای ديگر. از کجا چنين شور و حالی در آنها بود؟
من هر گاه به ماجرای سهميه بندی بنزين فکر می‌کنم، اين بار ديگر از کارشناسان گلايه دارم که چرا نمی‌گويند که انجام چنين کاری ـ آن هم به همت وزارت کشور نه وزارت نفت يا بازرگانی ـ کاری بزرگ بود که شايد مقدمه نجات جامعه از دست يارانه‌هايی باشد که ما را معتاد به درآمد نفتی کرده است.
می‌دانيد اگر هر کدام از نامزدهای ديگر انتخاب شده بودند و همين کار را بنا به توصيه عقل يا از سر اضطرار انجام می‌دادند، چند بشکه اشک برای مسافرکش‌ها و مردم بدبخت و فقير ريخته می‌شد که حالا با گرانی و تورم چه کنند؟.
سوم اينکه به نظرم اگر آقای هاشمی يا دکتر معين، آقای قاليباف يا کروبی، آقای مهرعليزاده يا آقای لاريجانی انتخاب می‌شدند مملکت کمابيش بر همان روالی می‌گشت که عده‌ای می گويند در همه چهل سال گذشته يعنی از نيمه‌های دهه چهل که قيمت نفت تکانکی خورد و ما ملت ايران هوس تجديد عظمت باستان به سرمان افتاد، اداره شده بود. پول نفتی می‌رسيد و سازمان برنامه‌ای بود که سعی می کرد دولتی‌ها هماهنگ خرج کنند، يک مرتبه هر استان شروع نکند به ساختن جاده‌هايی که به استان مجاور وصل شود. چنان سيستم‌های آبياری طراحی نکنند که دو کيلومتر آن طرف‌تر همه زمين‌های زراعی از بی‌آبی له‌له بزند و اين طرف مردم با قايق به مزارعشان بروند. چنان نباشد که يک استان از خارج سيب زمينی وارد کند و استان ديگر در پی چاره بوی گند سيب‌زمينی‌های گنديده‌اش باشد. روندی که از مشروطيت آغاز شده، با پست و بلندی راه و رهروان خود را به سال 1384 شمسی رساند. کم کمک ايران اسلامی داشت الگويی می‌شد برای منطقه، با همه انتقادها که جهانيان می‌کردند، اما داشت نمونه‌ای مي شد از مديريت شهری، شوراها، آشنا شدن مردم به حقوق خود، ادبيات، سينما و... خلاصه... همين که کشور بر يک روال می‌گشت و درش استقراری پيدا شده بود. دنيا به ترس افتاد. تنها انتخاب آقای احمدی نژاد می‌توانست به اين دور تسلسل پايان دهد. مگر نه هر بيست و پنج سال قرارمان با تاريخ همين است؟
...
همين حادثه باعث شد تا جامعه کمی به عراق، به فلسطين، به لبنان، حتی به ترکيه نگاه کند. به همسايه نگاه کند، به کوچه نگاه کند، به خيابان نگاه کند، و اگر فرصتی شد به خود هم نگاهی بيندازد. آن گاه آرزوهای بلند.
بنابر اينهاست که لازم می‌دانم پشيمانی خود را از اينکه به آقای احمدی‌نژاد رای ندادم اعلام دارم و از آنجايی که احساسم اين است که هنوز کار مهمی که اين دولت بايد انجام می‌داد صورت نپذيرفته است، دو سال ديگر اگر بودم جبران مافات می‌کنم و به دکتر محمود احمدی نژاد رای می‌دهم. (اين نوشته خلاصه شده است.)


فيلترينگ
بگرد
تا بگرديم

نامه يکی از هموطنان به شما، در مورد مصيبت فيلترينگ در داخل کشور را ديدم و خواندم. من هم در همين کشور بلا زده زندگی می کنم و در عقب مانده نگه داشته شده ترين و دور ترين و البته کهن ترين نقاط ايران. يعنی سيستان يا "زابل".
در شهر من از اينترنت دی اس ال و يا اينترنت پر سرعت ديگر خبری نيست .مائيم و همين يکی دو آی اس پی زهوار دررفته عهد بوق با سرعت لاکپشتی . گرچه در تمام اين مدتی که رژِم تيغ فيلترينگ برسر اينترنت فرود آمده پشت در های فيلتر جمهوری اسلامی نمانده ايم.
در حال حاضر حداقل 3- 4 روش بسيار کارا و رايگان و راحت برای عبور از فيلترينگ وجود دارد که دوستان با کمی گشتن در گوگل می توانند آنها را بياموزند و به راحتی بکار برند:
يکی از روش های خوبی که بتازگی باب شده است استفاده از کانکشن VPN است .
البته دوستان هموطن با صرف هزينه ای کمتر از 2 هزار تومان در ماه نيز می توانند برنامه ها يا سرورهای عبور از فيلترينگ را براحتی پيدا کنند. به هر حال فعلا من خودم از روش اتصال وی پی ان رايگان برای عبور آسان از فيلترينگ استفاده می کنم.
گاهی با خودم می انديشم اين همه هزينه ای که رژيم برای فيلتر کردن سايت ها خرج ميکند ...به چه راحتی و آسانی روز بعد روش های برای عبور از آن ابداع می شود.
ضمنا فعلا دوستان ميتوانند از نرم افزار خوب زير نيز برای عبور از فيلتر استفاده کنند:
GPass client software
که از سايت زير ميتوانند آنرا دانلود کنند.


سفری به اردبيل
سکوی پرش
 احمدی نژاد
ن.اورامان