|
یادداشت زیر، به قلم یکی از خوانندگان قدیمی پیک نت و با
انتقاد از نظر سردبیر پیک نت درباره فعالیت اتمی در ایران
ارسال شده است که عینا منتشر می شود. یادداشت سردبیری، در نقد
مقاله آقای "مسرت" و بیانیه فعالان سیاسی بود که در شماره روز
گذشته پیک نت منتشر شد. متاسفانه نویسنده نام خود را در مقاله
خویش قید نکرده و به همین دلیل بدون نام نویسنده نیز منتشر می
شود.
از قدیم گفته اند، ...طرف با ریسمان مجانی خودش را دار
میزند....حالا ما از پرخرج ترین ریسمان پوسیده هم دست بر
نمیداریم....
ماجرا مسئله ی انرژی هسته ای است که حتی "حق مسلم" ما هم هست و
هر چه مردم در اروپا و آمریکا داد میزنند که بابا، خطرناکه،
باید هر چه زود تر راکتورهای اتمی خود را تعطیل کنیم و باید هر
چه زود تر از شر این بلا خلاص شد، باز ما ملت همیشه در صحنه ی
ایران بدنبال رهبر روشن بین و رئیس جمهور قهرمانمان بی باکانه
بدنبال بدست آوردن "حق مسلم"مان فریاد میزنیم و هیچکدام به این
فکر نمی افتیم که گیرم که این تروریست های بی همه چیز در صدد
تهیه بمب کثیف و در اختیار گذاشتن آن در دستان نوچه هایشان در
نوار غزه نباشند، اصلا خودِ استفاده ی صلح آمیز از این کثیف
ترین اسباب بازی تمام دورانهای زندگی بشریت، کار غلطی است.
بعد از ذوب شدن هسته راکتور اتمی در امریکا (1979) که به راحتی
از چشم مردم دنیا بدور نگهداشته شد وسپس انفجار چرنوبیل (1986)
که به خوبی به همه ملل دنیا نشان داده شد (این کمونیستهای عقب
افتاده!... حتی قادر به اداره یک راکتور اتمی هم نیستند!)، و
آلودگی بخشهای گسترده ای از اروپا برای دهها سال آینده، حالا
نوبت ژاپن و بخشهای بزرگی از چین است که برای 30- 40 سال
آینده با مرگ و سرطان خون و هزار جور مصیبت دیگر از نتایج ذوب
هسته راکتور اتمی فوکوشیما دست و پنجه نرم کنند.
گرچه مقامات رسمی می کوشند برای آرام کردن مردم، از انتشار
واقعیات سرباززنند و بطور مثال درجه ویرانی اتمی را 4 از 7
اعلام کرده اند (7 در چرنوبیل) ولی واقعیت این است که در دو
راکتور از 6 راکتور فوکوشیما، هسته اتمی ذوب شده و در راکتور
شماره یک بصورت انفجاری همه چیز در محیط آزاد پخش شده است. به
دروغ سعی می کنند مسئله را ساده کنند که گویا جریان باد در طول
سه روز آینده به سمت اقیانوس است. ولی مگر در طول سه روز تشعشع
پایان می یابد! نه، این تشعشعات تا سالها ادامه دارند و اتمهای
پولوتونیم ، سزیم، استرنسیم و یُد تا سالها همراه با جریان هوا
و باران در منطقه وسیعی پخش خواهد شد. همین مواد رادیو اکتیو
سه روز اول هم که به سمت اقیانوس پاسیفیک میرود بزودی در گوشت
ماهی ها بر سرسفره همه مردم در آن سر دنیا صرف خواهد شد. ماهی
که یک جا نمی ماند.
... و ما ملت قهرمان ایران همچنان بدنبال رهبر عالیقدرمان،
بدنبال "حق مسلم"مان میدویم و معتقدیم که همانگونه که رئیس
جمهور محبوبمان مکررا فرموده اند، ما فقط در صدد استفاده صلح
آمیز از انرژی هسته ای هستیم و این نکته هم که ما می کوشیم تا
اورانیوم را نه تنها تا مرز 20 درصد (برای مقاصد تحقیقاتی)،
بلکه به مقصد 63 درصد تغلیظ کنیم، تنها یک نمایش و شوخی با
استکبار جهانی است تا دنیا بداند که ما تنها قهرمانان واقعی
مبارزه با شیطان بزرگ هستیم!
دوستان عزیز، شمائی که گمان می برید که تنها وظیفه تان داد زدن
"مرگ بر دیکتاتور" در خیابانها است، بدانید که آزادیخواهی از
انساندوستی و کوشش برای حفظ محیط زیست جدا نیست. فکر نکنید که
این بابا هم وسط دعوا اومده نرخ تعیین می کنه، نه دوستان،
واقعیت این است که دنیا در عصر ما کوچکتر از آن شده که تصورش
ممکن است. چهار پنج چرنوبیل و فوکوشیمای دیگر، و درصد افزایش
سرطان دیگر مجال زندگی به موجودات زنده نخواهد داد، حتی اگر
کسی بمب اتمی منفجر نکند! تحقیقات و استفاده از انرژی هسته ای
بازی کثیفی است که وجود بشر را تهدید جدی می کند. بازی خطرناکی
که در میان جنگ بین الملل دوم شروع شد و به ذخیره مواد مرگزای
فراوان از سوی امریکا و شوروی و سپس کشورهای دیگر منجر شده و
چشم و هم چشمی های سیاسی و بازی قدرت باعث گردش هرروز بیشتر
این چرخ خطرناک شده است. باید دوراندیش بود و از این بازی
خطرناک دست برداشت. نداشتن نیروگاه هسته ای سرشکستگی نیست، ما
می توانیم با پیشرفت در صنعتی کردن کشورمان به جهان نشان دهیم
که ما موفق هستیم. حتی اگر کسانی در رده های تصمیم گیری هستند
که داشتن پروژه های پرخرج و پُر پرستیژ را ضروری میدانند، می
توان با کوشش در زمینه فضائی، میزان پیشرفت ایران را نشان داد
و احتیاجی به بازی با آتش اتم نیست.
بعلاوه، امروز دنیا از تروریسم ارائه شده از سوی اسلامگراها دل
خوشی ندارد. هنگامی که سونامی کشورهای آسیای جنوب شرقی را لطمه
زد، مردم اروپا و امریکا کمکهای فراوانی به آسیب دیده ها
نمودند. اما هنگامی که نصف پاکستان زیر آب رفت، همین مردم میل
زیادی به کمک کردن نداشتند و صریحا در مصاحبه های تلویزیونی در
کوچه و بازار ابراز نگرانی می کردند که نمیدانند که این کمکها
بدست طالبان می افتد یا به مستحق ها می رسد؟
در ماجرای لیبی هم می بینیم که اروپا می خواهد چتر ضد هوائی در
مقابل هواپیما های بمب افکن قذافی ایجاد کند ولی تنها عامل
بازدارنده که هر روز باعث تاخیر بیشتر در کمک به نهضت لیبی می
شود، این است که نمیدانند که آیا اپوزیسیون لیبی تروریستهای
اسلامگرا نباشند!
مسلم میدانم که در مورد ایران هم همین وضع صادق است. به یاد
دارم که در خرداد و تیر 88 دنیا با یک شور و شوق بزرگی از جنبش
مردم ایران استقبال کردند و در تمام کوچه ها و خیابانهای دنیا
حرف از ملت قهرمان ایران بود. در استکهلم پلیس ها دستبند سبز
به دست کردند و در نیویورک بچه مدرسه ای ها یک ضرب المثل جدید
درست کردند که معلم کلاس را "ایرانیش" کردیم. یعنی فیتیله پیچش
کردیم، همانگونه که ایرانیها حکومتشان را فیتیله پیچ کردند.
دو سه ماه بعد، در اخبار مطرح شد که "در مورد مسئله اتمی
اختلافی بین موضع اپوزیسیون و دولت ایران نیست". و این مثل آبی
بود که بر آتش بریزند و از آن پس پشتیبانی مردم از ما بگونه ای
چشمگیر کاهش یافت و دولتها هم فکر میکنند که اگر در مورد
مهمترین مشکل با ایران، فرقی بین احمدی نژاد و موسوی نیست، پس
چرا باید حاکمیت را که نقد است ول کنند و با اپوزیسیون مذاکره
کنند که در قدرت هم نیست.
این درست نکته ای است که باعث میشود که احمدی نژاد همچنان طرف
مذاکره است، گر چه همه از او تنفر دارند. و موسوی از سوی غرب
پشتیبانی (کافی) نمیشود.
امروزه حتی در شمالی ترین نقاط اروپا و کانادا که دسترسی
چندانی به انرژی خورشیدی ندارند، کوشش می کنند که هر چه بیشتر
از انرژی خورشیدی و بادی و آبی استفاده کنند و راکنورهای اتمی
را با این تکنولوژی پیشرفته و تمیز جایگزین کنند. در ایران ما
با این همه صحرا و آفتاب که سراسر "ابرو باد و مه و خورشید
وفلک در کارند"، ما میتوانیم به تمام منطقه برق صادر کنیم. ما
را چه به این بازی کثیف با انرژی اتمی؟! حتی اگر مسئله فقط
استفاده صلح آمیز از آن باشد، که نیست.
پیک نت 6 اسفند |