|
حمید رضا جلائی پور، از چهره های شناخته شده اصلاح طلبان
مصاحبه بسیار مشروحی
کرده
است که محور اصلی آن شرکت اصلاح طلبان در انتخابات آینده ریاست
جمهوری است. او دراین مصاحبه نامزد اصلاح طلبان را خاتمی اعلام
می کند و از پایگاه کنونی هاشمی رفسنجانی در میان مردم سخن می
گوید. این مصاحبه را تا آنجا که امکان داشت براساس نکات گرهی
مطرح شده در آن خلاصه کرده ایم که می خوانید:
اینکه میبینید پنج ماه قبل از انتخابات ریاستجمهوری
یازدهم، محافظهکاران اینگونه به وحشت افتادهاند نشان
میدهد شبح اصلاحات
آسمان ایران را فرا گرفته است. محافظهکاران فکر کردند
اصلاحطلبان را از دولت بیرون میریزند و کار تمام میشود.
اما الان میبینند این طور نیست. مهمترین بخش کارنامه هشت
ساله آقایان تندرو خارج کردن اصلاحطلبان از موقعیت حکومت
کردن است؛ فکر میکردند اینگونه کار اصلاحات تمام میشود.
از همین الان در مورد نقشآفرینی
اصلاحطلبان در انتخابات سال 92 به وحشت افتادند.
مردم ایران برای حفظ انقلاب و برای مهار اجنبی که به کشور
حمله کرده نهادهایی مانند بسیج و سپاه تاسیس کردند، اما
متاسفانه الان میگویند وظیفه ذاتی این نهادها مهندسی معمول
انتخابات است.
اصلاحطلبان شاید در حکومت تاثیر ندارند اما در مردم نفوذ
بالایی دارند.
من حرفی را که این آقایان میزنند و میگویند اصلاحطلبان در
تحلیلهایشان مدام به تهران نگاه میکنند، قبول ندارم.
بهترین نمونه جامعه ایران همین تهران است؛ از همه روستاهای
ایران یک نماینده در تهران هست و تحول صدساله تهران را
میتوان تحول صدساله ایران دانست؛ تهران خلاصهای از ایران
است. جالب اینجا است که در تمامی انتخاباتهای ریاستجمهوری
بعد از انقلاب، درصد رای برنده در تهران با کل ایران تقریبا
برابر بوده است. معتقدم
یک طبقه متوسط روستایی هم شکل گرفته است.
در این دو دهه اخیر؛ روستایی که چغندر یا تره تولید کرده، از
طریق اینترنت نرخ تره و چغندر در دوبی و... را چک میکند
بعد میگوید من کالایم را به بازار تهران یا دبی میدهم؛ این
دیگر دهاتی سنتی نیست، روستایی مدرن است.
الان هماهنگی اصلاحطلبان و 40درصدطرفدار اصلاحات در
جامعه در اوج است و ما کاملا با هم در ارتباط هستیم.
چرا هرکسی را بازداشت میکنند از او میخواهند بگوید غلط
کردم چون آن فرد در آن 40درصد موثر است. چهار سال هر کاری
خواستند کردند و انصافا کاری نبود که نکنند اما جنبش مشی
اصلاحطلبانهاش را حفظ کرد. در زمان آقای خاتمی مشی اصلاحات
در ساختار سیاسی خودش را نشان داد، حالا در جامعه.
اصلاحطلبان قبل از 88 و مخصوصا در دوره خاتمی پایگاه
مردمیشان در وضعیت مطلوبی نبود؛ حالا قویتر شده.
اینها به جای اینکه اصلاحطلبان را به قول
شما جمع کنند موقعیت و منزلت خودشان را در جامعه به مخاطره
انداختند؛ من نظرسنجی کردم و معلوم شد بعضیاز آقایان این
کشور موقعیتشان بعد از انتخابات میان مردم افت کرده است؛ حتی
در اقشار مذهبی. اقتصاد کشور را ویران کردند.
شاهکار اصلاحات این است که با همه فشارها و انکارهای طرف
مقابل بازهم مهمترین راهحل کشور از دید مردم اصلاحات است.
متاسفانه یک عده کشور را در انحصار خودشان گرفتهاند و
میخواهند الگویی در کشور پیاده کنند و قبایی برای ایران
بدوزند که به تن ایران نمیرود؛ این تندروهای محافظهکار
چالش اصلی اصلاحطلبان است.
در انتخابات پیشین به نظر من مهندسی
کردند و اصلاحطلبان هم نتوانستند این موضوع را پیگیری کنند،
اما ما به انتخابات آینده به شکل فرصتی برای پیگیری حق
انتخاب نگاه میکنیم.
به نظر من تحلیل آینده خیلی سخت است، ولی چند اتفاق صورت
گرفته که فوقالعاده مهم است. محافظهکاران دوست دارند بعد
از سه سال زحمت و این همه بگیر و ببند و فشار، انتخاباتی
برگزار شود که صحنهآراییاش به عهده آنان باشد.
یعنی
کسی از اصلاحطلبان غیرشاخص نامزد انتخابات باشد و این
گوشه کنار یکی دومیلیون رای بیاورد و بعد هم ماجرا ادامه
یابد. اما حالا میبینند مثل اینکه اینطور نیست و
اصلاحطلبان اسیر صحنهآرایی اصولگرایان در انتخابات سال 92
نمیشوند و این فوقالعاده مهم است. نکته دوم ایناست که
محافظهکاران دوست داشتند اصلاحطلبان بگویند چون در
انتخابات گذشته مطالباتشان تحقق پیدا نکرده پس انتخابات را
تحریم میکنند که ما این کار را نکردیم. شما در داخل کشور یک
اصلاحطلب به من نشان دهید که از تحریم حرف میزند.
میگویند از نظر ما انتخابات مهم است اما انتخابات و
انتخاب کردن شرایط دارد. نه اینکه اصلاحطلبان شرایط دارند
و برای حضور در انتخابات شرط میگذارند بلکه انتخابات برای
انتخابات بودن شرطهایی دارد. اینکه شما بتوانید از میان
چند برنامه و شخصیتهای متفاوت شخصیت مورد علاقهتان را
انتخاب کنید. پس خوشبختانه اصلاحطلبان اصلا رادیکال نیستند،
چون به نهاد انتخابات خیلی واقعگرایانه نگاه میکنند و
انتخابات را جدی گرفتند. حالا در این انتخابات باید چکار
کنند. نامزد معرفی بکنند یا نکنند. بحثهای بعدی است.
اصلاحطلبان قصد دارند در سه سطح اجماع کنند؛ در سطح
شخصیتهای اصلی اصلاحات مثل خاتمی، موسوی خویینیها، موسوی،
کروبی. سطح دوم یعنی تشکلهای اصلی و سطح سوم یعنی مردمی که
حامی اصلاحطلبانند.
گویا شما هم چندان از درون جامعه و رخدادهای تازه خبر
ندارید. از چه طریقی، کانال ارتباطی چه چیزی است؟
رسانهها، شبکههای اجتماعی واقعی و روابطی که آدمها با هم
دارند.
بالای 50درصد طرفدار شرکت در انتخابات هستند؛ این فوقالعاده
مهم است.
قطعا مشارکت احتمالی
اصلاحطلبان در انتخابات برای شکست نیست. این چیزی است که
الان تشخیص دادیم ولی ممکن است فردا آن را به هم بزنند. ممکن
است فردا شرایطی ایجاد شود که بیشتر این 40درصد مخالف
مشارکت در انتخابات باشند. مهم این است که باید تشخیص داد
این 40درصد چه گرایشی دارند. خوشبختانه بالای 50درصد نخبگان
سیاسی اصلاحطلب هم نسبت به انتخابات مثبت فکر میکنند و
همینطور شخصیتها.
اگر الان اجماع هست خب بگویید این اجماع روی کیست؟
خاتمی.
و این تکمحوری نیست؟
نه، نظر اصلاحطلبان این است. حالا این سقف اجماع است و من
کف آن را هم میتوانم به شما بگویم. کفاش هاشمی است. او را
دیگر نمیتوانند حذف کنند.
من واقعا
پیشبینیام این است که اینها میخواهند انتخابات برگزار
نکنند، یعنی بهترین کاری که میخواستند بکنند این بود، ولی
محافظهکاران الان با یک سونامی روبهرو هستند؛ سونامی اجماع
اصلاحطلبان برای مشارکت در انتخابات به عنوان یک فرصت.
اما من سونامیای نمیبینم.
ما اصلاحطلبان سال 76 نیستیم. تجربه داریم؛ محافظهکاران با
جریانی روبهرو هستند که تجربه دارد. ما هم با جریانی مواجه
هستیم که میگوید وظیفه ذاتیاش مهندسی است. اما فرق الان
با گذشته این است که مردم در حال هدایت جنبش هستند و این خوب
است.
نقطه ضعف اصلاحطلبان در دوران اصلاحات این بود که 10میلیون
فقیر را ندیدند و حتما باید هر نیرویی که میخواهد کاری در
کشور انجام دهد یک طرح جامع رفاه اجتماعی برای این افراد
داشته باشد. این 10میلیون نفر موتور محرک تغییرهایی شدند
که رو به جلو نبود و تجربه نشان داد کشور را عقب انداخت.
البته همان موقع هم ما گفتیم. این اصولگرایانی هم که الان
بحث از توجه به فقیران میکنند فقط خودشان را پولدار کردند
اما فقیرها را فقیرتر کردند.
تمرکز شعاری اصلاحطلبان در انتخابات آینده حل مشکلات
اقتصادی کشور است و بعد ارائه راهکارهایی برای حل مشکلهایی
که با دنیا داریم. هدف اصلی اصلاحطلبان این است که مسئله
اصلی درمان کشور را کسی ماستمالی نکند. شما فرض کنید ایران
یک موجود زنده است و یک آدم مسئول در ارتباط با این موجود
زنده باید ببیند مشکل بیماریش چیست. مهمترین مسائلی که
ایران با آن روبهرو است نهادینه کردن گشایش سیاسی است، یک
دولت پاسخگو و باز شدن امکان مشارکت مردم در ساختن جامعه.
مگر آقای احمدینژاد قرار نبود پول
نفت را سر سفرهها بیاورد، 700میلیارد دلار نفت فروخت اما
نفتی سر سفره مردم نیامد. میدانید چرا من و شما که اینجا
نشستیم در شش ماه گذشته هرچه داشتیم نصف شده؟ چون وقتی 150
اقتصاددان به احمدینژاد گفتند شما این کار را نکنید، کشور
بیماری هلندی میگیرد به همه آنها خندیدند و همه را
بازنشسته کردند. این اصلا بحث توسعه سیاسی نیست؛ توسعه
اقتصادی است. اینها به ما فشار میآورند تا حرف اصلی را
نزنیم.
اینها میگویند مهندسی ذاتی انتخابات و مدیریت کردن اراده
مردم؛ میدانید این یعنی چه؟ یعنی بعد از انتخابات میگویند
60درصد
مردم در انتخابات شرکت کردند. میگویند سطح مشارکت در
انتخابات از تمام دنیا بالاتر بوده.
میخواهیم در انتخابات شرکت کنیم تا کشور درست اداره شود؛
اصلاحطلبان تمام زورشان را زدند تا طرف مقابل را قانع کنند.
مشکل کشور باید از طریق دست و با ظرافت و با احترام به حق
انتخاب مردم و به صورت آرام حل شود اما طرف مقابل زیر بار
این موضوع نمیرود.
خوشبختانه 40 درصد طرفدار اصلاحات عاقل هستند و میدانند که
نباید فرصت انتخابات را با وجود این چالش از دست داد.
نیروهایی که کشور را اداره میکنند سنگ
نیستند، آنان هم آدم هستند، آنان هم تغییر میکنند.
اصلاحطلبان در مورد انتخابات سال 92 به دهان مردم نگاه
میکنند؛ راه انتخابات ریاستجمهوری سال 92 را مردم به سران
اصلاحات نشان میدهند.
اصلاحطلبان فردی را نامزد انتخابات 92 میکنند که سرمایه
اجتماعی اصلاحات باشد.
هاشمی چهار سال است طرف مردم ایستاده و
علاقهمندانی میان مردم عادی پیدا کرده است.
میدانید من این را از کجا میفهمم؟
چون دیگر کسی برای او جوک و لطیفه نمیسازد.
من خودم خوشبین هستم که از پس رد صلاحیت بر بیاییم. مردم
میگویند انتخاباتی که خاتمی به عنوان
رییسجمهوری دو دوره کشور محرم نیست را
چطور میتوان انتخابات سالم، رقابتی و
عادلانه
پیک نت
7 اســــــفند |