|
موقعیت ایران در مذاکرات اتمی، ضعیف تر از هر زمان دیگری در
گذشته است و این همان هشداری بود که 8 سال پیش که آقای خامنه
ای آخرین تدارکات اجرای سیاست استراتژیک نظامی – اتمی خود را
تدوین میکرد از سوی بسیاری شخصیت ها و از جمله محمد خاتمی،
هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی و بسیار دیگر داده شد. در آن زمان
آقای خامنه ای طرح راهبردی تغییرات در سپاه را تدوین کرده بود
و درعین آمادگی جنگی، سپاه را برای سرکوب شورش مردم در داخل
کشور نیز آرایش میداد. احمدی نژاد را برای جنجال سازی و جلب
حمایت مسلمانان منطقه بر سر کار آورد و با تغییر ماهیت اصل 44
قانون اساسی، برنامه خصوصی سازی را بدست احمدی نژاد به اجرا
گذاشت و سپاه را تبدیل به بزرگترین طرف اقتصادی کشور کرد و
فرماندهان سپاه را در قدرت اقتصادی شریک.
حال، اورانیوم غنی شده و تاسیسات اتمی نیز برپا شده اند، اما
تحریم ها کمر اقتصاد ایران را شکسته، دولت بی کفایت و پوشالی
احمدی نژاد تمام زیر ساخت های اقتصادی را نابود کرده و سیستم
مدیریتی کشور را به نابودی کشانده است. آقای خامنه ای که تا
چند سال پیش در سایه حرکت می کرد و هر موفقیت را به حساب رهبری
خود و بعنوان منتقد هر تخریب و خرابکاری وارد میدان می شد،
حالا خود در نوک حمله و انتقاد مردم و بخش وسیعی از حاکمیت
است. مردم او را عامل و آمر یک کودتای خونین برای حفظ احمدی
نژاد بعنوان رئیس جمهور می شناسند. کودتائی که صدها زندانی
سیاسی دارد و دوتن از برجسته ترین چهره های دوران رهبری آیت
الله خمینی در حبس خانگی ایشان هستند. یعنی موسوی و کروبی. با
این کارنامه، قرار است انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود و
مذاکرات اتمی نیز دنبال شود! دو رویدادی که پشت جبهه مردمی
ندارد! غرب با آگاهی کامل از فلج حکومت و در پوست گردو ماندن
چهار دست و پای آقای خامنه ای، از یکسو تحریم ها را ادامه
میدهد و زمینه فروپاشی کامل تر اقتصاد ایران و شورش داخلی را
فراهم می کند و از سوی دیگر بر سر میز مذاکرات اتمی بیخ ریش
مذاکراه کنندگان را چنان گرفته است، که آنها چاره ای جز تسلیم
و عقب نشینی ندارند و خبر این عقب نشینی را برای رهبر به ایران
می برند. آقای خامنه ای که میداند پذیرش شکست اتمی و تغییر
سیاست نظامی، یعنی پایان آخرین مهلت های او برای ادامه فاجعه
رهبری اش بر کشور، نظر و توافق های مذاکره کنندگان را نفی
میکند و دلائلی نیز ارائه میدهد. دلائلی که بی پایه نیست، اما
او نه می گوید و نه می پذیرد که این دلائلی که درباره عزم
امریکا برای براندازی نظام و تسلیم کامل اتمی ذکر می کند محصول
سیاست های خود اوست. سیاست هائی که 8 سال پیش نسبت به اجرای
آنها به وی هشدار دادند، اما بخشی از هشدار دهندگان را در
جریان کودتای 88 به زندان انداخت (بسیاری از رهبران مشارکت و
مجاهدین انقلاب اسلامی)، موسوی و کروبی را حبس خانگی کرد و
هاشمی و خاتمی را در محاصره اوباش و فرماندهان سپاه و مداحان
در آورد.
تمام اینها را امریکا و دیگر کشورهای بزرگ سرمایه داری با
جزئیات میدانند و سیاست های خود را در برابر جمهوری اسلامی با
علم و آگاهی به همین اوضاع تنظیم کرده و می کنند. چنان که در
دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی چاره ای نداشتند جز آن که
براساس وزن و اعتبار داخلی و بین المللی او سیاست های خود را
تنظیم کنند.
در همین شماره پیک نت می خوانید که در قزاقستان از ایران چه
خواستند و چه می خواستند بدهند. آن آب نبات چوبی که علی
لاریجانی مدعی بود در زمان محمد خاتمی غربی ها می خواستند به
ایران بدهند و شکالات را خودشان بگذارند دهانشان، حالا آب
نباتی هم بر سر چوبش نیست و در واقع چوبی است که می خواهند کف
دست آقایان بگذارند.
پیک نت
24 اســــــفند |