|
دوران دانشگاه- كارشناسی ارشد
احمدی نژاد طبق اعلام خودش، دوره كارشناسی را در سال 1365 به
پایان برده و در همان سال برای مقطع كارشناسی ارشد پذیرفته
میشود. این بار شماره دانشجویی وی 65194007 است كه بیانگر ورود
وی در سال 65 میباشد. به نظر میرسد كه دانشكده در سال 1364 در
مقطع كارشناسی ارشد مهندسی عمران (احتمالاً تنها در یك گرایش)
اقدام به پذیرش دانشجو میكند. از دانشجویان ورودی این دوره
میتوان محمد باقری مجدآبادی، ذوالفقار خیروری و عباس حقاللهی
را نام برد كه به ترتیب پایاننامه
خود را با دكتر كاوه، دكتر ثنائی و دكتر بهبهانی میگیرند. از
دانشجوی دكتر كاوه خبری در فضای مجازی نیست، آقای خیروری
ظاهراً از همان ابتدا وارد كار شده و امروزه در یك شركت مهندسی
مشاور عمرانی فعالیت دارد ولی آقای حقاللهی
مدارج تحصیلی را طی كرده هماكنون
عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی است. روشن نیست
كه آیا این دانشجویان خود استاد راهنما برگزیدهاند
یا این كه اساتید آنها را تقسیم كردهاند.
جالب است كه دكتر بهبهانی دانشجویی مذهبی را برمیگزیند كه
البته بر خلاف احمدی نژاد باهوش نیز بوده است و این امر نشان
از آن دارد كه حمیدخان بهبهانی سوراخ دعا را پیدا كرده بوده
است. با عنایت به روشن نبودن تاریخ برخی از پایاننامههای
قدیمی دانشكده عمران، نمیتوان مشخص كرد كه آیا همین سه نفر
تنها پذیرفتهشدگان
دور اول ارشد بودهاند
یا این كه اشخاص دیگری نیز حضور داشتهاند.
در سال دوم یعنی 1365، مشخص نیست كه غیر از احمدی نژاد چه كسان
دیگری پذیرفته شدهاند.
چرا كه احمدی نژاد در سال 67 از پایاننامه
خود دفاع كرده و در این سال دفاع دیگری صورت نگرفته است. البته
با فاصلهای
چندماهه در سال 1368، بهنام امینی نیز دفاع میكند كه شاید وی
نیز همورودی
احمدی نژاد بوده است. نامبرده كه ظاهراً عضو هیأت علمی دانشگاه
قزوین است، طبق اعلام دانشكده عمران نخستین دكتر برنامهریزی
حمل و نقل است كه از دانشكده عمران علم و صنعت فارغالتحصیل
شده است. احتمالاً وی دانشجوی پركار و باسوادی بوده كه پایاننامه
خود را با دكتر كاوه و مشاوره دكتر شاهی گذرانده است ولی
مطمئناً وصل نبوده كه با آن سواد، سر از دانشگاه قزوین درآورده
و هنوز ظاهراً استادیار است. متأسفانه اطلاعات بیشتری در مورد
نامبرده نیز وجود ندارد و در مورد دیگر همكلاسیهای
ارشد احمدی نژاد اطلاعی نمیتوان به دست آورد. آقای شهریار
افندیزاده
نیز در سال 68 از همین دانشکده کارشناسی ارشد گرفته و سپس عازم
کانادا برای دکترا شده است و شاید او هم همکلاسی احمدی نژاد
بوده باشد.
از افتخارات احمدی نژاد مكتبی در این دوره آن است كه پیرو سمتهای
پیشین خود در این دوره نیز فعالیت اجرایی-سیاسی خود را ادامه
میدهد. آقای علیرضا شیخ عطار در دیماه 60 از استانداری كردستان
به استانداری آذربایجان غربی رفت و ظاهراً در استانداری وی
بوده است كه احمدی نژاد فرمانداریهای ماكو و خوی را داشته است.
پس از شیخعطار،
اصغرنیا استاندار كردستان شد و در سال 63 آقای علیرضا تابش به
استانداری كردستان منصوب شد و تا اسفند 67 در آنجا مستقر بود.
در این دوره است كه احمدی نژاد طبق اعلام خود مشاور استاندار
كردستان بوده است. بنابراین، احمدی نژاد در دوره ارشد هم
همچنان به وزارت كشور وصل بوده و مراحل ترقی اجرایی را نیز در
كنار مدارج دانشگاهی طی میكرده است. اصولاً در همین جا بوده
است كه موضوع پایاننامه
احمدی نژاد انتخاب میشود و عنوان پایاننامهاش
«مطالعات طرح جامع حمل و نقل استان كردستان» قرار میگیرد.
این پایاننامه
با كمك استانداری كردستان تهیه شده در اواخر سال 67 دفاع میشود
و احمدی نژاد كارشناس ارشد میگردد. محتوای پایاننامه
نشان میدهد كه تابش و كارشناسان استانداری نقش بسزایی در تدوین
این پایاننامه
داشتهاند.
بر خلاف عرف معمول و البته بر اساس محتوا، نام پایاننامه
«پروژه نهایی» نهاده میشود كه الحق و الانصاف در حد همان پروژه
است. این پایاننامه
با راهنمایی دكتر بهبهانی و مشاوره (یا راهنمایی مشترك) دكتر
شیرازیان دفاع میشود؛ البته این هم از شاهكارهای احمدی نژاد
است كه به جای استاد راهنما و مشاور یكجا مینویسد «زیر نظر
اساتید جناب آقای دكتر بهبهانی و جناب آقای دكتر شیرازیان».
مشخص میشود كه دكتر شیرازیان هم در بركشیدن احمدی نژاد ذینقش
بوده است كه در ادامه به وی نیز خواهیم پرداخت.
پروژه نهایی احمدی نژاد با این آیه آغاز میشود: «وَجَعَلْنَا
فِیهَا فِجَاجًا سُبُلًا لَعَلَّهُمْ یهْتَدُونَ: و قرار دادیم
در آن شكافها
و راههایی
شاید كه هدایت گردند.» البته شماره سوره و آیه ذكر نشده ولی
نشان میدهد كه احمدی نژاد آیهای
تقریباً مرتبط برای پروژه خود پیدا كرده است. این انتخاب كه
شاید كار پدر متدین بوده، انتخاب خوبی بوده است. شاهكار احمدی
نژاد و البته بهبهانی در چكیده انگلیسی میباشد كه با «IN
THE NAME OF GOD»
آغاز شده عنوان آن «SUMMARY»
است و متنی دوصفحهای
و پرغلط دارد. از اینجا میتوان فهمید كه سواد انگلیسی احمدی
نژاد و حتی بهبهانی چندان مطلوب نیست و سوتی وی در یك دیدار
دیپلماتیك چیز غریبی نباید باشد. خلاصه لاتین با این جمله
پایان مییابد:
“hope, that, this small work will be of benefit to the
responsible managers in the implementation of constructive
programmes.”
این جمله كه فراتر از سطح احمدی نژاد است اصولاً باید دستپخت
دكتر بهبهانی یا دكتر شیرازیان باشد كه در هر صورت نشان از
سواد انگلیسی هر سه نفر دارد. تحلیل این چكیده از حوصله نوشتار
خارج است و همین قدر كفایت میكند.
پس از چكیده به فهرست مطالب میرسیم كه در 9 صفحه گنجانده شده
است. این فهرست برای پروژهای
160 صفحهای
تنظیم شده كه به طور میانگین هر صفحه از آن دارای یك سرفصل در
فهرست است. فهرست فصول پایاننامه
عبارت است از: مقدمه؛ فصل اول: عوامل جغرافیایی و طبیعی و
فرهنگی؛ فصل دوم: تحولات جمعیتی در استان و پیشبینی
آینده؛ فصل سوم: بررسی راههای
موجود حمل و نقل در استان؛ فصل چهارم: بررسی وضعیت اقتصادی و
سیمای آینده اقتصادی استان؛ فصل پنجم: معیارهای طراحی شبكه حمل
و نقل استان كردستان؛ فصل ششم: پیشبینی
حجم تردد در محورهای استان در آینده؛ فصل هفتم: پیشنهاد
مسیرهای جدید؛ فصل هشتم: پیشنهاد روش كار برای انجام پروژههای
مشابه این پروژه در سایر استانها؛
فهرست منابع و مآخذ؛ فهرست ضمائم. این سرفصلها
بیانگر نقش پررنگ استانداری در تدوین پایاننامه
است و احمدی نژاد تنها در تدوین دو یا سه فصل نقش داشته است.
بخشی از تقدیر و تشكر احمدی نژاد چنین است: «این هدیه ناقابل
را به تمامی شهدای مظلوم كردستان كه در نهایت قربت با
ایثار و فداكاری ایستادند و با نثار خون مقدس خویش از حریم
میهن اسلامی دفاع نموده و پرچم پرافتخار و شرف را بر بلندای
كوههای
استوار منطقه به اهتزاز درآوردند تقدیم میدارم و از خداوند
منان توفیق ادامه راه آنان را در اطاعت از ولایت مطلقه فقیه و
تداوم راه روشن انقلاب اسلامی برای همه خدمتگزاران خواهانم.»
وی از دكتر بهبهانی به خاطر راهنمایی «پروژه» و از دكتر
شیرازیان، استاندار كردستان و معاونین سیاسی و عمرانی و معاونت
حمل و نقل جادهای
وزارت راه و ترابری و سازمان برنامه و بودجه كردستان صمیمانه
تشكر كرده است. بنابراین، روشن میشود كه معاون سیاسی استاندار
هم خودی بوده و البته معاون حمل و نقل جادهای
وزارت راه نیز كمك نموده است.
متن پایاننامه
(یا به قول خودش پروژه) جای تحلیل بسیاری داشته و خواندنی است
ولی در اینجا قابل بحث نیست. در پایان این حكایت، فقط منابع
تحقیق (یا كپی و گردآوری) آورده میشود: (1) جزوه طرح آمایش،
(2) پیشنویس
برنامه توسعه استان، (3) آمارنامه استان سالهای
مختلف، (4) گزارش اجرای قانون تقسیمات كشوری، (5) آمارنامه
استان سال 66، (6) آمار تردد در محورهای استان در سالهای
مختلف، (7) پیشنویس
برنامه توسعه استان، و (8) مشكلات حمل و نقل در جهان سوم. سه
مورد اول مربوط به برنامه و بودجه استان كردستان، موارد 4 و 5
و 7 مربوط به دفتر تحقیقات استانداری كردستان، مورد 6 مربوط به
معاونت حمل و نقل جادهای
وزارت راه و آخرین منبع نوشته «آقای احمد» است. به نظرم همین
تنظیم منابع برای اثبات بیسوادی احمدی نژاد كفایت میكند. منبع
شماره 5 تكراری بوده در شماره 3 آمده است؛ «پیشنویس
برنامه توسعه استان» دو بار و از دو سازمان متفاوت آمده است؛
هیچ كدام سال و ناشر ندارند؛ منبع آخری كه باید كتاب باشد، در
هیچ كجا یافت نمیشود و شاید مقاله بوده باشد و تنها نشان آن
این است كه آقای احمد نوشته بوده است. پایاننامهای
كه 9 صفحه فهرست مطالب دارد تنها از
6 منبع گرفته شده است و این شاهكاری علمی است. بقیه
مشكلات را شاید دانشگاهیها خود بدانند و همین مقدار كفایت
دارد.
شایان ذكر است كه در سال قبل آقای حقاللهی
با همان استاد راهنما پایاننامه
نوشته و هیچ كدام از افتضاحات علمی احمدی نژاد در آنجا دیده
نمیشود. با وجود این كه نخستین پایاننامه
بوده است ولی اصول نگارشی و پژوهشی در آن رعایت شده است و مشخص
میشود كه بهبهانی چندان نقشی نداشته بلكه خود دانشجویان با
توجه به بضاعت علمی خود كار میكردهاند.
علاوه بر ذكر عنوان «پایاننامه
كارشناسی ارشد» و ذكر استاد راهنما، فهرست پایاننامهصفحهای
وی كمی بیش از یك صفحه است و فهرست منابع وی شامل 12 عنوان كه
چهار موردش لاتین است.

پیش از ورود به ادامه تلاشهای
علمی احمدی نژاد، در اینجا مناسب است كه كمی با بهبهانی و باند
وی و نیز شیرازیان آشنا شویم.
آقای حمید بهبهانی
طبق اعلام خود متولد سال 1319 شیراز است. وی پس از اتمام
كارشناسی خود در سال 1349 از دانشگاه علم و صنعت، عازم دانشگاه
فلوریدا (شهر گینزویل) میشود و در سال 1353 مدرك ارشد خود را
گرفته و سه سال بعد از رساله دكتری خود دفاع میكند و سریعاً به
ایران برگشته تدریس در دانشگاه علم و صنعت را آغاز میكند و در
این زمان احمدی نژاد سال دوم خود را میگذرانده است. متأسفانه
این دو نفر مشخص نیست كه از كی و چگونه همدیگر را كشف كرده بدهبستان
خود را آغاز میكنند. از سوی دیگر، روشن نیست كه چه فرد یا
افرادی در كشف و جذب خود بهبهانی نقش داشتهاند.
تحصیل بهبهانی در آمریكا چندان ثمربخش نبوده و بنا به نوشته
خودش تنها یك مقاله از رساله دكتری خود در كنفرانسی منطقهای
ارایه كرده است كه چندان معتبر نیست. در هر صورت، گذشته علمی
دكتر بهبهانی چندان روشن نیست ولی از نگاه دانشكده فردی بسیار
سطحی و البته با اعتماد به نفس بالا و زرنگ است و در این صفات
با احمدی نژاد اشتراك دارد. وی با همین زرنگی موفق شده است كه
دانشجویانی مذهبی و قشری را جذب خود كرده و تعدادی از آنها را
وارد هیأت علمی دانشكده نماید. از جمله بركشیدههای
وی میتوان به احمدینژاد، زیاری، نوبخت و شاید شیخالاسلامی
اشاره كرد. بدین طریق باندی قوی نیز در دانشكده درست كرده و
اساتید باسواد و عمیق را تا حدودی به حاشیه رانده است؛ ظاهراً
دكتر عامری و شهریار افندیزاده
نیز در باند وی قرار دارند. دزدیها و كلاهبرداریهای وی نیز در
فضای مجازی قابل مشاهده است و در اینجا مطرح نمیشود.
اما دكتر شیرازیان كه در برههای
از زندگی دانشگاهی احمدی نژاد نقش پیدا میكند، مشخص نیست از
كجا و چگونه با احمدی نژاد آشنایی پیدا كرده است. سید غلامرضا
شیرازیان كه بر خلاف نامش ظاهراً خراسانی است، آدم پررمزی است
كه عمدتاً در سایه بوده است. از معدود اطلاعات موجود در باره
وی میتوان به نمایندگی مجلس شورای اسلامی در دور پنجم از مشهد،
ریاست یك و نیم ساله بر دانشگاه بینالمللی
امام خمینی (قزوین) و مشاورت بهبهانی در وزارت راه و اجرای طرح
توسعه فرودگاه امام اشاره كرد. وی در سال 74 مجوز تأسیس یك
مركز آموزش عالی غیرانتفاعی را در آمل به همراه آقایان غروی و
تركان و افرادی دیگر دریافت داشته است. مشخص نیست كه وی در
زمان كمك به احمدی نژاد در پایاننامه
در دانشگاه علم و صنعت بوده یا در امیركبیر حضور داشته است ولی
سالها
بعد در رساله ساختگی برای دكتری احمدی نژاد نیز نامش قید
میشود. شاید كه او هم مثل بشارتی (وزیر كشور دولت دوم هاشمی)
مأموریتی در باب بركشیدن احمدی نژاد داشته است.
یك سال بعد، احمدی نژاد با كمك بهبهانی و به احتمال بسیار زیاد
با هدایت دكتر شیرازیان، با مدرك كارشناسی ارشد به عضویت هیأت
علمی دانشگاه علم و صنعت درمیآید. ورود به جرگه اساتید با مدرك
كارشناسی ارشد ظاهراً در اواخر دهه 60 باب شد و مبتكر آن مشخص
نیست. در هر صورت، از اواسط دهه 60 افراد زیادی از اعضای انجمنهای
اسلامی و جهاد دانشگاهی جذب دانشگاهها
شدند و جذب احمدی نژاد نیز در همین راستا قابل توجیه است.
لیكن، سالها
قبل رسم بر این بود كه هیأت علمی از بین دانشآموختگان
دكتری جذب بشود. اینك در سال 67، در دانشگاه علم و صنعت
احمدینژادی وجود دارد كه حداقل مربی آموزشی بوده و امكان تحصیل
در مقطع دكترا را هم به سادگی دارد. تصور حال و هوای نخستین
دانشجویان كلاسهای
احمدی نژاد بسیار جالب است چرا كه مطمئناً از یك سو بر بیسوادی
وی واقف بودند ولی از سوی دیگر، با توجه به قیافه حزباللهی
ایشان، امكان هر گونه پرسش و اعتراضی برایشان ناممكن بود. از
همكلاسیها و همدانشگاهیهای
احمدی نژاد كسانی پیدا شدهاند
كه مطالبی در مورد وی گفتهاند
ولی عجیب است كه از دانشجویانش كسی دست به قلم در فضای رسانهای
نبرده است. آیا آنها هم همچون مدیران امروزین احمدی نژاد شیفته
احمدی نژاد بودند یا باز همچون مدیران كنونیاش جرأت حرف زدن
ندارند؟ در هر صورت، واقعیت عجیبی است كه از فرادستان و
فرودستان دانشگاهی و اجرایی احمدی نژاد كسی افشاگری نكرده است؛
آن چند وزیر نیز بیشتر بازی بوده است تا افشاگری.
احمدی نژاد در اواخر سال 67 ارشد خود را به انجام میرساند
و اصولاً در اوایل سال 68 خود را با استفاده از رانتها
و فشارهایی سیاسی وارد جرگهی
اساتید دانشکده میسازد.
باز مشخص نیست که در آن دوران روال جذب هیأت علمی چگونه بوده و
بیشترین نقش را دانشگاه داشته یا وزارت علوم. در هر صورت، با
توجه به ارتباطات قوی سیاسی، وی مشکلی نباید میداشته
است چه در دانشگاه و چه در وزارت علوم. از آنجایی که احمدی
نژاد صحبتی در مورد خدمت وظیفهی
سربازی به میان نیاورده است، تکلیف سربازیاش
نیز مشخص نیست؛ شاید که چند روز حضور در جبهه یا حضور در سمتهای
مشورتی و اجرایی استانداری، موجبات معافیت وی را فراهم ساخته
است. امید که در آینده تکلیف این دو سال نیز روشن گردد.
دوران دانشگاه- دكترا
احمدی نژاد در موقعیت جدید استاد دانشگاه دیگر بایستی دکترا
بگیرد و برای این منظور در سال 69 وارد مقطع دکتری میشود.
متأسفانه سال راهاندازی
دورهی
دکترا در دانشکده عمران و رشته برنامهریزی
حمل و نقل مشخص نیست، ولی به نظر میرسد
که احمدی نژاد احتمالاً به همراه آقایان علی داوران و بهنام
امینی نخستین پذیرفتهشدگان
دورهی
دکترا باشند؛ سال دفاع هر سه بر اساس اطلاعات کتابخانهی
دانشگاه سال 1375 میباشد.
در مورد بهنام امینی پیشتر
گفته شد و ظاهراً اولین نفری بوده است که با راهنمایی دکتر
جلیل شاهی از رسالهی
خود دفاع کرده است. علی داوران که به راهنمایی دکتر کاوه، کار
رساله را انجام داده است، ظاهراً مدتی عضو هیأت علمی دانشکده
عمران دانشگاه تبریز بوده است ولی مشخص امروزه نشانی از وی در
این دانشکده وجود ندارد. این دو نفر نیز هیچ کدام متأسفانه
سخنی از احمدی نژاد در فضای رسانهای
به میان نیاوردهاند.
اینک احمدی نژاد به همراه دو همکلاسی دیگر، دانشجوی دورهی
دکترا است با این تفاوت که احمدی نژاد از مزایای هیأت علمی
برخوردار بوده و همکار اساتید نیز میباشد.
بنابراین، وی الزام چندانی به حضور منظم در کلاسها
و امتحانات نداشته و با توجه به ریاست بهبهانی بر دانشکده
مشکلی از این بابت نیز نداشته است. مسلماً خاطرات جالبی باید
اساتید و همکلاسیها
از نامبرده داشته باشند ولی شاید فضای کشور اجازهی
طرح آنها را نمیدهد.
در پایان دروس و پیش از ورود رسمی به کار رساله، آزمونی وجود
دارد به نام آزمون جامع که پیشنیاز
ورود به مرحلهی
پژوهشی دکترا میباشد.
این آزمون که مربوط به همهی
دروس دکترا بوده و چندین ساعت طول میکشد،
به روایت غیرمستقیم یکی از اساتید، برای احمدی نژاد چند دقیقهای
بیشتر طول نکشیده ولی به همت استاد بهبهانی وی بالاترین نمره
را دریافت کرده است. اگر که احمدی نژاد اشارهای
به این آزمون میکرد،
مطمئناً صحبت از نبوغ ویژه و الهامات الهی میکرد
و پاسخ دادن به پرسشهای
آزمون را بر اساس نوعی مکاشفه توجیه میکرد.
در این صورت شاید، اشارهای
هم به نمره و رتبه آزمون ورودی خود در مقاطع ارشد و دکترا میکرد
و ادامهی
رتبهی
132 خود را در این آزمونها
به رخ میکشید
و نیز میگفت
که همواره با وجود اشتغال به امور سیاسی و دینی، نفر اول کلاسهای
خود بوده است.
پس از آزمون جامع نوبت به تعیین موضوع رساله و انتخاب استاد
راهنما و مشاورین میرسد
که احمدی نژاد طبق روال قبل، بهبهانی انقلابی(؟) و باسواد(؟)
را بر میگزیند.
آقای داوران با دکتر کاوه کار میکند
و آقای امینی با دکتر شاهی. بنا به اعلام خود دانشکده، نخستین
نفری که دفاع میکند
آقای امینی در آذر 75 بوده است و نفر بعدی آقای داوران در
زمستان 75 بوده است. میماند
احمدی نژاد که از 72 تا مهر 76 استاندار اردبیل بوده است و وقت
چندانی برای تحقیق و نگارش نداشته است. در مورد رساله احمدی
نژاد حرف و حدیثهایی
وجود دارد که در زیر میآید.
امیر میانجی که دست به نگارش نامهای
افشاگرانه در قضایای سال 88 میزند
مینویسد:
«آقای دكتر [احمدینژاد]
با فوقلیسانستان
كاری ندارم و معتقدم هر طور كه بوده و نبوده نوش جانتان
چون شاهد آن نبودم. اما دكترایتان را خوب یادم هست كه بعد از
انتخاب به استانداری اردبیل دانشجوی دكتری شدید و استاد
راهنمایتان هم وزیر فعلی راه آقای دكتر بهبهانی كه آن روزها
رئیس دانشكده عمران بود، شد. آقای دكتر بهبهانی را لااقل همه
دانشجویان عمران و معماری میشناسند و از گذشته و نظرات و
عقایدشان اطلاع دارند كه چقدر سابقه درخشان انقلابی
دارند؟!!!!!! و حتی هنوز دانشجویان عمران كلاسهای
ایشان را به خاطر دارند كه از خاطراتشان
در دوران تحصیل در آمریكا با حسرت و ولع در سر كلاسهای
مختلط بیان میكرد و چقدر اخلاق و ادب را مراعات میكرد؟!! و
اتفاقاً همان موقع هم جای سؤال بود كه كسی مثل احمدینژاد
انقلابی چرا استاد راهنمایش بهبهانی است؟ جواب به این سؤال
زیاد طول نكشید و در زمانی كه حضرتعالی در واپسین روزهای
استانداری با عجله از دكتری دفاع نمودید روشن شد كه احمدینژاد
با بهبهانی چه سر و سری دارند! هر چند یكی انقلابی و دیگری
ملیگرای مطلق است! اما منافع هر دو حكم میكند كه در مسئله
دكتری با هم كنار بیایند. آقای دكتر میشود بفرمائید در طی
دوران استانداری اردبیل كه اتفاقاً لقب استاندار نمونه را هم
از سردار سازندگی دریافت كردید و دلیل آن نیز پركاری و تلاش
شما عنوان شد، چگونه به تحصیل هم رسیدید؟ آن هم در مقطع دكتری
عمران؟ آیا آن موقع قانون منع تحصیل همزمان كاركنان دولت وجود
نداشت؟ یا برای شما كه استاندار نمونه بودید و سابقه عضویت در
شورای مركزی انجمن اسلامی دانشگاه را داشتید، استثناء قائل
بود؟!»
روایت دیگری نیز گویای این است که پایاننامه
مقطع دکترای احمدی نژاد، که در حد ترجمه دو مقالهی
علمی بوده است، به صورت صوری و با فرستادن چند صلوات و در جلسهای
که کمتر از یک ساعت به طول انجامید، مورد تأیید استادان و
استاد راهنمای ایشان قرار گرفت و پذیرفته شد.
اما واقعیت سوم آن است که تا مدتی پیش نشانی از رسالهی
دکتری احمدی نژاد در کتابخانهی
دانشگاه وجود نداشت و بنا بر روایتها،
ایشان اصلاً رسالهای
مکتوب نداشت و آن چیزی هم که دفاع کرده بوده است حالت شفاهی
داشته اشت. صفحهی
هیأت علمی دانشگاه به صورت زیر است:
بر اساس این صفحه و نیز گفتههای
آقای میانجی و شواهد دیگر، احمدی نژاد در سال 76 دکترای خود را
به پایان برده است. لیکن در همین اواخر، رسالهای
در کتابخانهی
دانشگاه ثبت شده است با مشخصات زیر:

بدین ترتیب، روشن میشود
که احمدی نژادخان بر خلاف عرف معمول دارای سه استاد راهنما
بوده است که بهبهانی و شیرازیان از مقطع ارشد وی را همراهی
کردهاند
و دکتر منصورخاکی نیز جدیداً افزوده شده است. تأیید رسالهی
احمدی نژاد توسط اساتید راهنما عجیب نیست ولی معلوم نیست که
دکتر شاهی چگونه تأییدیهی
دفاع و اتمام دادهاند.
البته شاید این رساله هم با توجه به فقدان قبلی آن و ثبت اخیر
(پس از حدود 15 سال) ناراست باشد. نکتهی
آخر این كه بر خلاف همهی
شواهد، تاریخ دفاع از رساله زمستان 75 قید شده است. چنانچه
اشتباهی تایپی صورت نگرفته باشد، تنظیمکنندگان
رساله با توجه به تاریخ دو رسالهی
دیگر، خواستهاند
که احمدی نژاد از نظر سال از بقیه عقب نیفتاده باشد و شاید هم
مشخصات آن را با توجه به دو رسالهی
دیگر تنظیم کردهاند.
با کمال تأسف یافتن و دسترسی به این رساله میسر نشد تا از نظر
محتوایی مورد تحلیل قرار گیرد ولی عنوان رساله جای تأمل دارد.
راهآهن
شهری تهران با وجود قدمت مطالعات و طراحی، در سال 1377 به بهرهبرداری
رسید و خط واصل کرج و صادقیه افتتاح شد. بخشی از خط 2 (صادقیه
به شرق) نیز در سال 78 مورد بهرهبرداری
قرار گرفت. عنوان رسالهی
احمدی نژاد عبارت است از: «روش تعیین سهم راهآهن
شهری در حمل و نقل مسافر مطالعه موردی تهران». با عنایت به این
که در زمان تحقیق احمدی نژاد فقط عملیات اجرایی مترو در شرف
انجام بوده است، انجام کار میدانی میسر نبوده است. بنابراین،
تنها میتوان
حدس زد که در این رساله روش یا روشهایی
در برآورد سهم مترو در جابجایی مسافر مورد بررسی قرار گرفته
است که شاید در کشورهایی دیگر انجام میشده
است. شایان ذکر است که برآورد زمانی منطقی است که دستیابی به
اطلاعات دقیق میسر نباشد ولی در مورد جابجایی مسافر حداقل بخش
مترویی آن قابل شمارش دقیق است و نیازی به برآورد ندارد؛
اتوبوس نیز همین وضعیت را دارد و تنها جابجایی با سواری (تاکسی
و شخصی) نیاز به برآورد دارد. پس احتمالاً ادعای این که این
رساله در حد ترجمهی
دو مقاله بوده است، صحت دارد. نکتهی
آخر این که احمدی نژاد سواد انگلیسی چندانی نداشته و شاید این
امر توسط دانشجویان وی یا دکتر بهبهانی صورت گرفته است. به هر
تقدیر، احمدی نژاد بیسواد
اینک دکتر میشود
و تاریخ چنین رقم میخورد
که این دکترای نابجا در آینده پتک شده بر سر مخالفان فرود آید
که «من خودم دکتر و استاد دانشگاهم.» این دکتر شدن احمدی نژاد
ظاهراً پایان بخش عمده مأموریت دکتر شیرازیان نیز بوده است.
پیک نت
26 بهمن |