|
پرسش : آقای پزشکیان از طریق شرکت شما در گذشته
گزارشهایی از مشهد برای پیک ارسال میشد. چه شد که این
فعالیتها شناسایی و شما مجبور به فرار شدید؟
پاسخ : شرح آن طولانی است و من نمی خواهم وارد
جزییات آن شوم. بخصوص که برخی بستگان من هم در ایران و در
زندان هستند و ممکن است پس از این گفتگو برای آنها مشکلاتی
بوجود اید. خلاصه بگویم که ما یک شرکتی در ایران داشتیم که
بدلیل نوع فعالیت این شرکت به خانه و محل کار بسیاری از
مسئولان دولتی و فرماندهان ارشد سپاه رفت و آمد داشتیم.
گزاشهایی که برای شما میفرستاده میشد برخاسته از این رفت و
امدها و اطلاعات دقیق بود. ضمن اینکه خود شرکت ما نیز در کنار
فعالیتهای کاری، محلی برای برگزاری جلسات جنبش سبز بود. به هر
حال اطلاعات و حفاظت اطلاعات سپاه ظاهرا متوجه این فعالیتها
میشود که در نتیجه شرکت ما محاصره و تعطیل شد و من ناگزیر از
فرار شدم. همینجا بگویم که خود آقایان میدانند که من در خانه
بسیاری از فرماندهان سپاه رفت و آمد داشته ام و اگر قرار باشد
به خانواده من فشاری بیاورند همه اطلاعات خود را خواهم گفت.
پرسش : از این موضوع خارج شویم. وضع جنبش سبز
در مشهد بطور کلی چگونه است؟
پاسخ : من در زمان انتخابات 1388 در خدمت نظام
بودم. همانجا شاهد بودم که مثلا در پادگان ما اکثریت بزرگ نه
تنها سربازان بلکه افسران و حتی برخی فرماندهان بشدت مخالف
احمدی نژاد بودند و از میرحسین موسوی پشتیبانی میکردند. من
خودم بدلیل تحصیلاتم در سطح افسر وظیفه بودم و به همین دلیل با
افسران ارتباط داشتم. از همان طریق متوجه شدم که مدام از بالا
و از دفتر نمایندگی ولی فقیه در نیروهای مسلح بخشنامه برای
کنترل سربازان و افسران صادر میشود که حتی برخی فرماندهان
آنجا هم به اجبار تن به این بخشنامهها میدادند. مثلا به ما
گفته شد که یک هفته قبل از انتخابات به شما مرخصی داده میشود
که بروید شناسنامههای خود را بیاورید و ما هم مدام منتظر
مرخصی بودیم و ناگهان دیدیم که دو هفته قبل از انتخابات کلیه
مرخصیها لغو شد و حتی اجازه خروج از پادگان داده نمی شد. تا
جایی که عملا در روز رای گیری همه پرسنل از افسر و سرباز را به
پادگان احضار کردند و اجازه خروج تا پایان رای گیری را ندادند.
معنای این حرکت جز این نبود که حکومت به این نتیجه رسیده که کل
پادگان از افسر و سرباز به جنبش سبز گرایش دارد و به احمدی
نژاد رای نمی دهد.
پرسش : اوضاع جنبش سبز در مشهد چگونه است؟
پاسخ : بین وضع جنبش سبز و وضع حکومت رابطه
وجود دارد. مثلا در جریان انتخابات و پس از آن بخش وسیعی از
مردم هوادار جنبش بودند. ولی حکومت توانست از روستاهای اطراف
نیرو به مشهد بیاورد و تظاهرات مردم را کنترل کند. مثلا من
میدانم که به بسیاری از ساکنان روستاهای اطراف نفری 200 هزار
تومان روزانه میدادند و آنها را بعنوان سیاهی لشکر سرکوب مردم
به مشهد میآوردند. الان وضع حکومت به مراتب از آن زمان خرابتر
شده است. مثلا در شهر مشهد که شما میدانید یک شهر زیارتی است
و گاهی اوقات تا 8 میلیون زایر و مسافر دارد هیچگاه مشکل کمبود
مواد غذایی وجود نداشته است. در حالیکه الان ما حتی در مشهد با
چنین مشکلی مواجه هستیم. در بقیه مناطق وضع از این هم بدتر
است. میخواهم نتیجه بگیرم که الان از یکسو نارضایتی در مردم
نسبت به گذشته بسیار بیشتر و در نتیجه گرایش آنها به جنبش سبز
بیشتر شده است و از سوی دیگر امکانات حکومت برای پخش پول و جمع
کردن نیروی سرکوبگر کمتر شده است. همه اینها بنظر من نشانه آن
است که حکومت به سمت فروپاشی و سرنگونی میرود.
پرسش : در دوران اخیر دستگیریها و فشار به
فعالان سیاسی بسیار شدت گرفته است. آیا در مشهد هم این وضع
وجود داشته و بنظر شما دلیل آن چیست؟
پاسخ : بله. در مشهد هم اوضاع به همین شکل است.
دلیل آن بنظر من از دوران قبل انتخابات سال گذشته مجلس شروع
میشد ولی بخاطر بالا گرفتن اختلافات درون حکومت و افشا شدن
اختلاسها و دزدیها و بحران اقتصادی این وضع ادامه پیدا کرد و
حتی بدتر شد. یعنی بنظر من ابتدا آنها میخواستند با تشدید جو
برخورد و فشار انتخابات مجلس را کنترل کنند ولی بدلیل خراب شدن
اوضاع کشور مجبور شدند این جو فشار را ادامه دهند و حتی بیشتر
کنند.
مثلا در مشهد در آستانه انتخابات با بسیاری از
فعالان سیاسی قدیمی یا کسانی که به طرفدارای از جنبش سبز
شناخته میشدند تماس گرفته شد و تهدید شدند که از هرگونه
فعالیت سیاسی و حتی خروج از خانه در روز رای گیری اجتناب کنند.
بسیاری را هم دستگیر کردند. موارد خاصی هم مانند شرکت ما وجود
داشت که از نظر حکومت به شکل سازمان یافته فعالیت میکرد و
اتهاماتش سنگین بود. به هر حال در همه موارد هم تهمت جاسوسی
برای امریکا و اسراییل به این افراد زده شد چون نمی توانستند
بگویند که ما آنها را بخاطر هواداری از میرحسین موسوی دستگیر
کرده ایم. ولی شما میدانید که این اتهامها سنگین است و حتی
کسانی را در همین سالها بخاطر اینگونه اتهامات دروغ جاسوسی و
غیره اعدام کرده اند. مثلا فرض کنید من یا امثال من را اگر
دستگیر کنند بعد از چند روز زیر فشار و شکنجه اقرار نامه
میگیرند که من جاسوس اسراییل یا امریکا بوده ام و بعد همین
اقرارها را سند محکومیت به اعدام قرار میدهند. الان وضع
اینطوری است.
از انتخابات مجلس به این طرف اوضاع خیلی بدتر
شده است و حکومت هم برای کنترل اوضاع چارهای جز شدت دادن به
برخوردها و فشارها نداشته است و حکومت برای زهر چشم گرفتن
دنبال قربانی میگردد. بنابراین اگر روز اول هم برای کنترل
انتخابات به دستگیریها و برخوردها پرداخته بودند الان برای
حفظ کل حکومت ناچار از ادامه فشار و برخورد هستند.
پرسش : نظر شما در مورد برخورد کشورهای غربی با
مسئله حقوق بشر و مسئله انرژی اتمی چیست؟
پاسخ : متاسفانه بیشتر کشورهای غربی روی مسئله
اتمی ایران متمرکز شده اند و حقوق بشر در سایه قرار گرفته است.
در حالیکه همین مسئله اتمی بهانهای شده در دست حکومت که مردم
را به شرکت در انتخابات تشویق کند یا فعالان سیاسی را متهم به
جاسوسی برای امریکا و اسراییل کند. الان شما ببینید مثلا من که
بیشتر کمک مالی میکردم و امکانات و اطلاعات در اختیار شرکت
میگذاشتم وضعم طوری است که مجبور به فرار شده ام. وضع کسانی
که فعالیتهایی بیشتر از من داشته اند طبعا بسیار دشوارتر است.
ولی این مسایل در بیشتر کشوهای غربی و غیرغربی مانند روسیه و
چین فراموش شده و با تاکید روی مسئله انرژی اتمی عملا دست
حکومت را برای زدن اتهام جاسوسی و اعدام باز گذاشته اند.
پرسش : شما
خودتان هم در فعالیت های سیاسی مشارکت داشته اید؟
پاسخ : من
خودم سیاسی به ان معنا که عضو حزب یا گروهی باشم نبوده ام.
البته پدر و مادرم در گذشته از هواداران یکی از حزب های چپ
بوده اند که این حزب بعدها غیرقانونی شد و به همین دلیل سال ها
مورد غضب بودند و در سن جوانی باز نشست شدند.
این گفتگو در روز 11 تیر 1391 برابر با
01/07/2012 انجام شده است.
پیک نت 15 تیر |