ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

21  خــــــرداد  1392

infos@pyknet.net

 
 
 

شور انتخاباتی در اصفهان
برای شرکت درانتخابات
با هم بحث کنید و متحد شوید!

 
 
 
 

در شهر (اصفهان) پیچیده که عارف به نفع روحانی کنار رفت و سردرگمی تا حدودی پایان یافت. از امشب احساس می کنم شور و نشاط انتخاباتی در شهر بیشتر شده است.

صبح امروز نیز به رسم هر روز از خانه که بیرون رفتم ابتدا به دکه روزنامه فروشی سری زدم. چشم های جستجوگر زیادی را دیدم که تیترهای روزنامه را برانداز می کردند. کارگری که  حدود 40 سال داشت کنارم ایستاده بود. با خوشحالی به دیگری گفت جلیلی میخواهد انصراف بدهد. وارد بحث شده و گفتم خب جلیلی رای نمی آورد. تایید کرد و با تمسخر گفت: بله. ولی کاندید رهبر است. گفتم ولی کاندید مردم نیست. مرد دیگری که حدود 45 سال داشت تایید کرد و گفت: قالیباف چطور است؟ مگر ندیدید روحانی گفت که سرهنگ است و دولت پادگانی درست خواهد کرد؟ خانمی که حرف های ما را می شنید گفت: بنظر شما عارف بهتر است یا روحانی؟  آقای نسبتا جوانی وارد بحث شد و گفت: بنده نظرم رو گفتم . همان آقایی که سوال کرده بود گفت ولی عارف بهتر است چون معاون خاتمی بوده و در ضمن عمامه ندارد. گفتم هر دو مورد حمایت خاتمی هستند. صبر میکنیم تا خاتمی نظرش را اعلام کنند. آن 3 دیگر هم همین نظر را داشتند.

باید بگویم مردم بخاطر همه آن مسائلی که می شناسیم .....وضعیت فلاکت باری که دوران 8 ساله بوجود آمد و وحشت از آینده اگر درانتخابات شرکت کنند برای حمایت از کاندیدای اصلاحات است. برای انتخاب کاندیدا هم وقتی که به زبانی ساده و ملموس در مورد کاندیداها وارد بحث بشویم خیلی راحت و صادقانه کاندیدای برتر را تشخیص میدهند و در رای خود بنفع اصلاحات تجدید نظر می کنند. چون شرایط عینی زندگی در اینجا راهی بجز اصلاحات باقی نگذاشته است, کسی با ذهن خود بیهوده کلنجار نمی رود .  در همین دنیای مجازی هم که با بخشی از بدنه جنبش در ارتباط هستم این را شاهدم. مثلا خانمی که در ابتدا به صراحت اعلام کرده بود به قالیباف رای میدهد بعد از یک هفته طرفدار جبهه اصلاحات شد. مواردی از این دست را فراوان می بینم. لجاجت و بزرگ بینی در کار نیست. چرا که اصلاحات با زندگی ما و سرنوشت کشورمان در ارتباط است و این را مردم بخوبی و با هوشیاری بسیار بالایی درک میکنند و براحتی و بسادگی نظر درست را می پذیرند. تنها تحریمی ها ی چپ و راست خارج کشور هستند که در توهم زندگی میکنند.

 

بعضی یاد داشت ها انگار تقویمی است که برگ برگ خطوط میهن را ورق می زنند. گوشه ای از خاطرات پدرم را نقل میکنم. چرا که جلوه ی رنج ها و دلبستگی های انسانی ست که سراسر زندگی اش عشق به مردم و تلاش برای دفاع و تحقق عدالت اجتماعی بوده است. سعی کرده ام این عشق , تنها خمیر مایه باورها و اندیشه هایم در زندگی باشد و به آن عمل کنم. میخواهم راوی این عشق کهن باشم. اجازه بدهید یک بخش از خاطره اش در مورد سندیکا را بنویسم . سپس گذری هم بر انتخابات . آنقدر این بخش مربوط به سندیکا را با اشتیاق تعریف می کند که فکر می کنم خواندنش برای شما هم جالب باشد. بدیدارش رفتم تا اندکی از ملال تعطیلی نا خواسته روزهای اخیر بکاهم. روبرویش نشسته ام . درست روبرویش . نگاهش میکنم . سیر نمی شوم. انگار می خواهم قورتش بدهم . مانند همیشه مرتب و منظم است. چای را آماده کرده و با شیرینی پذیرایی می کند. لبخند میزند. مانند همیشه آرام است. از هر دری حرف میزنیم. به عادت ابتدا از سیاست می گوید .....خودش و بقیه. جزیی ترین موارد را آنگونه که رخ داده ... بدون کم و کاست، بدون ذره ای جابجایی تعریف میکند. از او خواستم به گذشته برویم. صورتش گل انداخت. شد نوجوانی 15 ساله در سال 1325. سال 1325 است. کارگر پالایشگاه آبادان است. باخنده ای کودکانه می گوید آن روزها سندیکا آزاد بود. در آبادان حدود 30 تا 40 سندیکا فعالیت علنی داشت. من عضو سندیکای پالایشگاه بودم . " علی امیدی " نماینده ما در سندیکا بود. سندیکا یک سری خواسته کارگران را بشرح زیر در اختیار کارفرما که انگلیسی بود گذاشت:

داشتن سرویس ایاب و ذهاب

 استفاده از مرخصی 15 روزه با حقوق در سال

داشتن لباس کار و کلاه ایمنی و کفش ایمنی

دادن جیره یخ به کارگران

داشتن دوش آب دائم در قسمتهایی که کارگران با اسید سر و کار دارند.

و شاید مواردی دیگر که به حافظه ام نمی آید. مسئولین نپذیرفتند و سندیکا دستور اعتصاب سراسری پالایشگاه را داد. کارکنان بهداری و آتش نشانی به حمایت از پالایشگاه اعتصاب کردند. پس از 3 روز خواست کارگران پذیرفته شد. نگاه غمگین و بغضی که در صدایش هست را بخوبی میشناسم و ادامه میدهد: فردای آن روز فوجی سرباز از اهواز به آبادان فرستادند و دو تن از رهبران اعتصاب بنامهای "مرادی " و " نجفی " را دستگیر کردند. اعتماد به سندیکا بحدی بود که مردم برای حل حتی مسایل خانوادگی به سندیکا رجوع می کردند..... دختر جان اتحاد را من در سندیکا آموختم و در همین انتخابات هم به تو توصیه می کنم. با دوستانت، با مردم و هرکس که می توانی صحبت کن. جمع شوید و یک نفر را برای رای دادن انتخاب کنید.

پیک نت  21  خـــــــرداد

 
 

اشتراک گذاری: