ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

28 بهمن  ماه  1393

  pyknet@inmano.com

 
 
 

گفتگوی مهم و مشروح با هاشمی

افکار عمومی آماده انتخابات

است، افراد آزاده پیش بیایند! 
 
 
 
 

 

آنچه می خوانید بخش عمده مصاحبه مشروحی است که روزنامه جمهوری اسلامی با هاشمی رفسنجانی کرده است. دراین مصاحبه نکات بسیار مهمی مطرح شده که اشاره به آنها در عنوان اصلی این شماره پیک نت مطرح شده اند.

متنی که از روی این مصاحبه تهیه شده را در ادامه میخوانید:

هاشمی: من از کلیت انقلاب و اهداف متعالی آن دفاع می‌کنم. اما نمی‌خواهم از همه اتفاقاتی که افتاده دفاع کنم. از همان روز اول هم نسبت به بعضی از مسایل انتقاد داشتم. من این‌گونه فکر نمی‌کنم که همه آنچه را که عمل شد، درست بود. کارهای بدی هم انجام گرفت.

سوال شما اینست که با این هزینه‌هایی که دادیم، آیا می‌ارزید انقلاب کنیم یا نه؟ جواب این است که انسان همیشه فکر کند که این هزینه‌ها پیش می‌آید و ثانیاً احتمالش داده می‌ شد. به هر حال هر جا انقلاب می‌ شود، اتفاقاتی به دنبال دارد. مثلا در همین انقلاب، ما که نمی‌خواستیم با کشور همسایه خود بجنگیم، ولی پیش آمد. ممکن است شرایط به گونه‌ای بود که اگر مدیریت می‌شد، جنگ نمی‌شد. البته شواهد و اسناد تاریخی که بعدها دیدیم، تاکید می‌کنند که تحمیل کردن جنگ بر ایران حتمی بود. به هر حال جنگیدیم و 8 سال خسارت‌های فراوان دادیم، مخصوصاً بهترین جوانان کشور را از دست دادیم. اما مقدمه‌ای شد برای اینکه صدام و حزب بعث از منطقه کَنده شوند. صدام و حزب بعث موجود خطرناکی بودند و ممکن بود همه منطقه را به دردسر بیندازند. اینکه الان بگوییم می‌ارزید یا نه؟ معنایش این است که هر کاری انسان بکند و در مسیر آن مشکلاتی پیش بیاید، این سوال پیش می‌آید که آیا می‌ارزید ما این کار را بکنیم؟

حتماً در مراحل مختلف، آن هم در کاری به بزرگی انقلاب اشتباهاتی شده که باید با واقع ‌بینی اشتباهات را بگوئیم. نظام شاهنشاهی را برانداختیم. این را همه می‌پذیرند که اصلاً نظام شاهنشاهی غلط است و بشر نمی‌تواند با آن نظام زندگی کند. مگر نظام سلطنتی مثل انگلیس که شاه فقط الگویی برای کار و تشریفاتی است. اما حکومت سلطنتی مساله واقعاً خطرناکی است و قانون آن در این شرایط دنیا اصلاً معنایی ندارد.

در طول این 35 سال اتفاقاتی افتاد که مربوط به عملکرد است. بله اشتباهاتی در عملکرد می‌بینم و شاید در هیچ موردی هم ساکت نبودم و خودم دنبال آن بودم و راضی هم نبودم. ولی اصل نظام و خدمت به نظام را لازم می‌دانم و هنوز هم لازم می‌دانم. این نظام با همه این مشکلاتی که دارد، بهترین شکل حکومت در نظام‌های منطقه‌ای و حتی جهان اسلام است.

 

- شما می‌گویید که اگر یک نفر همه اختیارات را داشته باشد و جوابگو هم نباشد، انحراف از قانون است. اما در ساختار ما چنین نیست. ساختمان ما خوب طراحی شده است. یعنی طراحی‌ اش این‌گونه بود که 80 نفر از مجتهدان عادل که دارای همه شرایط هستند و مردم آنها را انتخاب کردند، در خبرگان برای انتخاب و نظارت بر رهبری حضور دارند. اولاً می‌خواستیم حق مردم را محفوظ نگه داریم که حفظ کردیم. چون مردم نمایندگان خبرگان را انتخاب می ‌کنند. یعنی اینها نماینده افکار مردم هستند و مثل نمایندگان مجلس، باید افکار مردم را منعکس کنند و اگر این کار را نکنند، در مقابل مردم مسوول هستند. سازمان درستی را تنظیم کردیم تا انسانی را با آن شرایط انتخاب کنند. حتی در قانونی که همین خبرگان نوشتند، راه عزل هم آمده است. وظیفه خبرگان مشخص است. کمیسیون تحقیق درست کردند. کمیسیون تحقیق متشکل از ده نفر از فحول علماست که باید دایماً عملکرد رهبری و سازمان‌های مربوط به ایشان را زیرنظر بگیرند و به خبرگان گزارش بدهند. یا آنها را به خبرگان دعوت کنند که بیایند و جواب بدهند. ما الان یک بند یک صفحه‌ای در آیین‌نامه‌ خبرگان داریم و قانون است که چگونه به این موضوع رسیدگی کنیم. نظام ولایی نظر همه فقهاست. البته بعضی‌ها قبول ندارند و محدود به امور حبسیه می‌دانند. آیت‌الله منتظری بهترین و مفصل‌ ترین کتاب‌ها را درباره ولایت فقیه نوشت. قبلاً هم گفتم در پیش‌نویس قانون نبود و خود آیت‌الله منتظری آورد. ایشان رئیس خبرگان بود و این را در دستور آورد و دفاع کردند و تصویب شد. اگر به مقتضیات آنچه که نوشتیم و قانون قطعی است، عمل شود، بسیار خوب است. یعنی جایی باشد که براساس عدالت، تقوا، مدیریت و همان شرط‌هایی که در قانون آمده، از شرایط رهبری مواظبت کند تا مقبول باشد و مردم هم او را قبول داشته باشند. این است که می‌گوییم فصل الخطاب و ضامن عدالت و خیلی چیزهاست.

 

* چیزی که خیلی مهم است، این است که این تئوری پردازی‌ها در عمل هم درست جواب بدهد.

 

- هرکار مثبتی که در دنیا بشود، احتمال انحراف در آن پیش می‌آید. همه کارهای اجتماعی بشر اینگونه است. حتی دینی که می‌آید، اتفاقاتی می‌افتد، ظلم‌هایی می‌شود و جنگ‌هایی اتفاق می‌افتد. در اینجا هم پیش‌بینی هم شده است. یعنی کاملاً با تجربه پیش‌بینی شده بود و می‌بایست درست عمل می‌شد، همان موقع برای غیر از امام (ره)، شورای پنج نفری در قانون اساسی بود. البته شاید مدیریتش ضعیف می‌شد، ولی اطمینانش بیشتر بود و ما هم که گرداننده بودیم، به شورا رسیدیم و سه نفر را معرفی کردیم. درست هم انتخاب کردیم. آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله موسوی اردبیلی و آیت‌الله مشکینی بودند. گفتیم اینها شورا باشند و به مجلس خبرگان آوردیم، اول موضوع رهبری فردی یا شورایی بودن مطرح شد و آیت‌الله خامنه‌ای از رهبری شورایی حمایت کردند و من هم وقت خواسته بودم که نوبت نرسید و رهبری فردی با اکثریت رای آورد. وقتی فردی رای آورد، نوبت به انتخاب فرد رسید. خودم را می‌گویم و شاید نظر همه کسانی که رای دادند همین باشد، که کسی مناسب‌ تر از آیت‌الله خامنه‌ای نبود. الان هم همین است. من همین‌مقدار جواب سوال شما را می‌دهم و شما هم جواب سوال مرا بدهید که «اگر فردا آیت‌الله خامنه‌ای نباشد، چه کسی را دارید که به عهده بگیرد و مثل ایشان سابقه انقلابی، اجتهاد و آشنایی با همه شرایط کشور و جهان داشته باشند، به خصوص نیروهای مسلح را خوب بشناسند؟»

 

* اشکال ما همین جاست. همه ما برای سلامتی ایشان دعا می‌کنیم. اشکال ما همین است که خدای نخواسته اگر مشکلی برای ایشان به وجود بیاید، سرنوشت این نظام اسلامی و نظام ولایت فقیه با این قانون اساسی، می‌خواهد به دست چه کسی سپرده شود؟

 

- من می‌گویم کاری که کردیم، در زمان خودش کار درستی بود. اینکه به دست چه کسی می‌افتد، یک نگرانی بر حق است. امّا اگر اشکالی هست، در عملکرد خبرگان است. اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً می‌توانند شورایی کنند. چون قانون شورائی شدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند. البته این کار تا حدودی به مردم هم بر می‌گردد، چون اگر مردم نمایندگان خود را درست انتخاب کنند، می‌توان امیدوار بود. اتفاق بد در مجلس و هر جای دیگر که مردم بد انتخاب کنند، می‌افتد. در دنیا هم می‌افتد. اصلاً شما جایی را پیدا نمی‌کنید که در عبور از همه گردنه‌های مشکل، کاملاً درست عمل کرده باشند.

 

* همانطور که می‌فرمائید نظام‌های سیاسی مشکلاتی در عمل پیدا می‌کنند. ولی در برابر مشکلاتی که پیدا می‌شود، سعی می‌کنند نظام را بازسازی کنند. الان 25 سال از بازنگری قانون اساسی گذشته است. حتماً این ساختار یک مشکلاتی دارد که در عمل خودش را نشان می‌دهد. من دو مثال ‌می‌زنم، در همان شورای بازنگری قانون اساسی، طرحی آورده شد که به طرح «توقیت» معروف شد که رهبری ده ساله باشد و بعد از ده سال مجلس خبرگان بنشیند و عملکرد را بررسی کند و اگر تایید شد، تمدید کند و اگر نخواست، کس دیگری را انتخاب کند. یا طرح دیگری به نام نظارت بر عملکرد رهبری آورده شد که آن موقع تقریباً جناح چپ مخالفت کردند و به نتیجه نرسید و در قانون اساسی در همین حد تصویب شد که نظارت بر بقای شرایط باشد. یعنی نظارت در حدی باشد که بگویند شرایط در رهبری باقی است. لذا الان استدلال می‌کنند و می‌گویند که مجلس خبرگان اصلاً حق نظارت بر عملکرد ندارد و فقط نظارت بر بقای شرایط است.

 

- این حرف‌ها کم لطفی به نظام و ظلم به قانون اساسی، رهبری و مقام ولایت فقیه است.

 

* لازمه ‌نظارت بر شرایط این است که نظارت بر عملکرد صورت بگیرد. عرضم این است که اگر آن طرح در شورای بازنگری تصویب می‌شد، الان دیگر کسی نمی‌توانست استدلال کند که با این قانون اساسی شما نمی‌توانید بر رهبری نظارت کنید. اگر در ساختارمان مشکلاتی می‌بینیم، نباید مقاومت کنیم و به دنبال بازسازی ساختار نباشیم. سوال من این است که حضرت‌عالی همه مشکلات را مربوط به عملکرد می‌دانید؟

 

- همه مربوط به عملکرد است.

 

* یعنی در ساختار هیچ مشکلی نمی‌بینید؟

 

- همین را که الان شما مثال زدید، یعنی رهبری ده سال باشد، رای نیاورد. خود آیت‌الله خامنه‌ای از کسانی بود که به من گفتند: « من احساس خفقان می‌کنم که انسان بخواهد برای همیشه بماند و مردم هم هیچ چاره‌ای نداشته باشند.» مخالف بودند و خیلی‌ها هم مخالف بودند و بحث کردیم. اما موقت بودن زمان رهبری رای نیاورد. در جمعی رای نیاورد که نخبه‌های آن روز بودند و امام آنها را انتخاب کرده بودند که این کار را بکنند.

 

* در واقع جامعه مدرسین آن نامه را نوشت و بحث شورا تحت تاثیر قرار گرفت.

 

- بالاخره امام آن کار را کردند. بهترین فرد هم بود که ایشان انتخاب کنند. اگر به خودمان واگذار می‌شد که خیلی مشکل بود. ما جایگزین امام را خوب و درست کردیم. آن را درست کردیم که مجلس خبرگان این کار را بکند و مجلس خبرگان هم کرد و قانون شد. یعنی الان قانون داریم. آیین‌نامه را بخوانید. اولین اشکالی که هیات تحقیق در شرایط رهبری ببیند، باید گزارش دهد. اینکه چگونه جلسه تشکیل می‌دهد و چکار می‌کند، به طور مفصل آمده است. اینهایی که این حرف را می‌زنند، از روی عدم آگاهی می‌زنند. اگر به قوانین خبرگان عمل کنیم، هیچ مشکلی نداریم و بن‌بستی در کار نیست. خبرگان قانونی گذراندند که هر یک سازمان‌های زیر نظر رهبری که از آنها خواسته شده باید در هر اجلاس گزارش بدهند و ده سوال از آنها بشود و جواب بدهند. رهبری هم اشکالی به آن نگرفتند. بعد‌ها دعوت کردیم که بیایند. مثلاً گفتیم که رئیس سازمان صدا و سیما بیاید. بعد از مدتی گفتند که ما نمی‌آییم. به همه گفتیم که بیایند که هیچ کدام نیامدند. در آخر یک مورد آسان پیدا کردیم و گفتیم که رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه بیاید. در ابتدا همه خوشحال ‌شدند، اما وقتی موعد ‌شد، نیامدند. رئیس شورای ائمه جمعه هم نیامد. خودم رئیس مجمع بودم و رفتم گزارش مجمع را دادم و گفتم که سوالات خود را مطرح کنند تا قانون اجرا شود. وقتی که اجرا شد، به آیت‌الله طبسی که قبلاً خوشحال شده بود و می‌گفت که ما هم می‌آییم و گزارش می‌دهیم، گفتیم که دفعه بعد شما بیایید. ایشان هم خواست بیاید که یک دفعه گفت: «من نمی‌آیم و راضی نیستم.» رهبری هم گفته بودند هرکسی که خودش داوطلب باشد، می‌تواند بیاید.

 

* وقتی مشکل انتخابات پیش آمده بود، حضرت عالی فرمودید افغانستان یک لویی جرگه دارد که مشکلش را حل می‌کند. اما در داخل کشور ما هر مشکلی که پیش آمد، پیچیدگی‌اش بیشتر شد. نتیجه این شد که چند نفر حضرت عالی را ردّ صلاحیت کنند. یک مملکت را به دست شخصی بدهند که برای شهرداری یک شهر کوچک هم مناسب نبود. او را تایید صلاحیت و حضرت‌عالی را ردّ صلاحیت می‌کنند.

 

- من از درستی ساختار می‌گویم و شما به عملکرد اشکال می‌گیرید. مگر قوانین قرآن آسمانی نیست؟ آیا همین الان در عمل به آنهایی که مسلم هستند، تخلف نمی‌شود؟ آیا در دین خودمان و بین معتقدین همه یکسان هستند؟ حرف ملائکه را به یاد آورید که به خدا می‌زدند. خداوند بشری ساخته که به او عقل داده و شیطان را هم در وجودش گذاشته که گاهی شیطان و گاهی عقل غلبه می‌کند.

 

* فرمایش شما کاملاً درست است، ولی نکته این است که اگر به اشتباهات و سوءتدبیر‌ها رسیدیم، رفع کنیم و اگر بناست نظارت تقویت شود، نظارت را تقویت کنیم.

 

- پیش بینی‌ها، خوب بود. ممکن است ما هم اشتباهاتی داشته باشیم. در بین روحانیون بهتر از امام نداشتیم که انقلاب کردیم. حدود 14 سال نبودند و مردم و شاگردانش مبارزه را حفظ کردند و نگه داشتند. امام که آمدند و انقلاب پیروز شد، بعد از مدتی خواستیم رئیس‌جمهور انتخاب کنیم. نظر ما این بود که در کنار بنی‌صدر، آقای بهشتی هم در انتخابات باشد. اما امام نگذاشتند و جلویمان را گرفتند. شخص امام با مصلحت‌بینی خودشان جلو ما را گرفتند. می‌خواهم بگویم شما جایی را پیدا نمی‌کنید که بشر اشتباه نکند و جایی هم پیدا نمی‌کنید که بی‌قانونی نشود. این اتفاق می‌افتد. فکر می‌کنم ساختار را خوب طراحی کردیم که براساس آن خوب پیش رفتیم، خوب سازماندهی کردیم و خوب از مشکلات عبور کردیم.

 

* به مناسبت مطلبی که درباره آقای بهشتی و بنی‌صدر فرموده‌اید، موضوعی بود که امام معتقد بودند روحانیون در کار اجرایی نیایند و آن وقت می‌فرمودند که رئیس‌جمهور نشوند. وقتی بحث آیت‌الله خامنه‌ای برای ریاست‌جمهوری مطرح شد، خدمت شما عرض کردیم که شما با امام صحبت کنید، بلکه امام قبول کنند. شما صحبت کردید و امام از نظرشان برگشتند. سوالی که به این مناسبت می‌خواهم خدمت شما عرض کنم، این است که الان بعد از 35 سال که از انقلاب و این جریانات و این ریاست جمهوری‌ها گذشته، به نظر شما آن نظر امام که می‌گفتند روحانیون وارد کار اجرایی نشوند، درست بود یا کار درست همان بود که برگشتند و روحانیون وارد کار اجرایی شدند؟ کدام درست بود؟

 

- دومی درست بود. البته باید شرایط تبلیغات قبل از انتخابات عادلانه و مبتنی بر واقعیت‌ها باشد. آقای بنی‌صدر به خاطر مخالفتی که با نهضت آزادی و همه مبارزین و ما داشت، یکی، دو سال به همه جای کشور می‌رفت و سخنرانی می‌کرد و هر چه می‌خواست می‌گفت و وعده می‌داد. مردم مشکلاتی در اقتصاد و زندگی داشتند و می‌دیدند او همان مشکلات را می‌گوید که به او رای دادند. ولی او معجونی بود که صد بار مستبدتر از همه کسانی است که در ذهن شماست. اصلاً در مسائل مشورت‌ پذیر نبود. امام هم فهمیدند و کار به جایی رسید که او با واسطه به امام رساند که رای من در بین مردم از شما بیشتر است. رای من53 درصد و رای شما 47 درصد است. شما نمی‌توانید به من امر کنید. تا این مقدار جلو رفت. در جنگ وارد شد و اجازه نمی‌داد که نیروهای مردمی بیایند. ارتش ما تقریباً دست نخورده بود و معلوم بود که می‌تواند در مقابل عراق دفاع کند، اما به ارتش هم میدان نمی‌داد. بنی‌صدر اشتباهات زیادی داشت که امام به مرور متوجه شدند و فهمیدند. ما قبلاً این‌گونه آدم‌ها را بیشتر می‌شناختیم و با اینها سروکار داشتیم.

 

* آن واسطه چه کسی بود؟ بنی صدر صحبت خود را چگونه به امام رساند که من 53 درصد و شما 47 درصد رای دارید؟

 

- این را در جلسه‌ای گفته بود و از آن جلسه به امام گفتند. از آقایانی که بودند، آمدند به من گفتند. فکر می‌کنم آقای عمید زنجانی گفته بود. دقیقاً یادم نیست.

 

* اگر از همان نقطه‌ای که جناب عالی مطلب را قطع کردید، دنبال کنیم، بهتر می‌شود. معمولاً در نظام‌های سیاسی یا از قبل پیش‌بینی می‌کنند و یا اگر پیش‌بینی نکردند، امکان ترمیم را باز می‌گذارند. مثلاً در بعضی کشورها دادگاه قانون اساسی دارند که راجع به خود قانون اساسی یا راجع به عملکرد، به آن دادگاه مراجعه می‌کنند و می‌توان حتی راجع به اصل قانون اساسی یعنی اصلی که منجر به چنین مسئله‌ای شده، تجدید نظر کرد. ما این را به خود مجلس خبرگان واگذار کردیم. به خصوص که مجلس خبرگان کار عجیبی هم انجام داده و آن، این است که برای صلاحیت،‌ کاندیداهای خودش را به نهادی واگذار کرده که مجلس خبرگان باید بر آن نظارت کند.

موضوع دوم این است که به نظر می‌رسد گذشته از خاستگاه مشروعیت نظام که ممکن است درباره آن گفت‌وگوهای مختلفی وجود داشته باشد، در اندیشه کسانی که در شکل‌گیری انقلاب مشارکت داشته اند، مسئله رضایت مردم به عنوان عنصرتقویت کننده انقلاب، حکومت و نظام اسلامی مطرح بود. به این معنا که اگر جامعه در نقطه‌ای به این رسید که با این سیستم رضایت عمومی تامین نمی‌شود، باید راهکاری باشد که بتواند با تصمیم‌گیری خود را ترمیم کند و اگر در جایی گیر کرده است، خود را از بن‌بست خارج نماید.

نگاه شما نسبت به این مسئله چگونه است؟ آیا عنصر رضایت مردم که هم علت موجبه و هم علت مبقیه نظام ـ لااقل در آغاز نهضت و حرکت ـ تلقی می‌شد، چنان نقش تعیین کننده‌ای ندارد که به مردم مجال بدهد تا درباره سیستمی که نمی‌تواند خودش را ترسیم کند، تصمیم بگیرند؟ همچنان که خود امام در بهشت زهرا راجع به تصمیمات گذشتگان برخورد کردند.

 

- شما سه، چهار سوال را مطرح کردید. در مورد مجلس خبرگان که این تصمیم را گرفتیم، اولاً همان موقع بحث زیادی شد که ما برای صلاحیت نامزدها چه کسی را درنظر بگیریم؟ بعضی‌ها گفتند که مراجع و حوزه باشند. بحث شد که مراجع چه تکلیفی دارند؟ شاید اگر ما به آنها تکلیف کنیم، آنها بگویند که انجام نمی‌دهیم. ثانیاً آنها چقدر می‌توانند در این مسائل که وارد نیستند، نظر بدهند؟ این مورد رای نیاورد. بعضی‌ها گفتند که اگر خودمان انتخاب کنیم، بدتر می‌شود و می‌گویند که شما خودتان صلاحیت‌های خودتان را تایید می‌کنید. هر جا به ذهن ما رسید، جواب نداد. آخرش به خود شورای نگهبان رسیدیم. گروهی مکلّف بودند که اگر حکمی صادر شود، باید انجام بدهند. این مورد رای آورد. ثانیاً ما همین حالا می‌توانیم این را عوض کنیم و هیچ مشکلی ندارد. یعنی همه قوانین مربوط به خبرگان مال خودش است و می‌تواند قانون بگذراند. بنابراین راه خروج همیشه هست. حتی راه خروج قانون اساسی را که قبلاً ننوشته بودند، نوشتیم. الان راه خروج قانون اساسی هم هست و می‌توانیم همه اصولی را که مردم فکر می‌کنند مزاحم است، حذف کنیم. یعنی این هست و راهش هم خیلی روشن است که از این راه می‌توانیم، انجام بدهیم.

مسئله رضایت مردم، همیشه جدّی بود که رفراندوم گذاشتیم. دو، سه اصل راجع به رفراندوم هست و می‌توانیم مسائل مهم را با رفراندوم بگذرانیم. الان در هیچ جا بن بست نداریم. از همه اینها که بگذریم، امام (ره) مجمع تشخیص مصلحت را طراحی کردند که بتواند بر خلاف قانون اساسی و فتواهایی که علما می‌دهند، مصلحت را تامین کند. اصلاً در ساختار بن بست نداریم.

 

* اگر عملکرد افراد می‌تواند جوری باشد که دور قانونی را در جایی سد کند، یعنی چرخش کار قانون را در جایی سد کند، منجر به ناکارآمدی یک نظام می‌شود. علی القائده عملکرد بد را باید در قانون پیش‌بینی کرد، یعنی باید در قانون‌گذاری پیش‌بینی کرد.

 

- ما در همه جا پیش‌بینی کردیم. شما بگویید که در کجا پیش‌بینی نشده است؟ در مورد رهبری که شخص اول مملکت است، صراحت قانونی داریم که اگر عدالتش مخدوش شود، معزول است و خودش هم حق ندارد دیگر دخالت کند.

مثلاً سیاست‌های کلی که در مجمع تصویب می‌‌شوند و رهبری هم طبق قانون تایید و اعلام می‌کنند، اگر اجرا نشود، ما ناظر هستیم و ناظر باید جلوی این را بگیرد و متوقفش کند و اگر مجلس یا قوه قضائیه و یا دولت خطا کردند، باید جلوی آن گرفته شود.

 

* اگر راهکارهای پیش‌بینی شده در سیستم را به هر دلیلی ناکافی می‌دانید، به عنوان یک فرد فکر می‌کنید آیا زمان اینکه یک فکر جدّی درباره مسیری که کشور طی می‌کند بشود، فرا نرسیده است؟

 

- همیشه باید برای بهتر کردن آینده تلاش کرد. خود من اگر به آینده کشور امیدوار نبودم، نمی‌آمدم نامزد شوم در سن 80 سالگی. معلوم است که میل به این کار ندارم. می‌خواستم بن‌ بست را بشکنم. حدس می ‌زدم و استخاره هم کرده بودم که نشان می‌داد پیش نمی ‌روم، ولی خوب آمده بود. فکر می‌کنم الان وقتش فرا رسیده، چون اکثریت مردم این وضع را قبول ندارند. مردم اصول انقلاب را قبول دارند، سیاسی‌کاری‌های مجلس را قبول ندارند، ناعدالتی‌های قوه قضائیه را قبول ندارند. اشکالاتی به دولت داشتند و نسبت به همین دولت هم دارند. من می‌گویم وقت آن است که مردم اقدام کنند تا انتخابات درستی انجام شود. البته الان خیلی از شخصیت‌های مورد قبول مردم وارد انتخابات نمی‌شوند، چون احساس خطر می‌کنند. ولی اگر این تفکر عامه وارد میدان شود، این کار انجام می‌شود. منتها این‌گونه نخواهد بود که انسان بگوید با یک انتخابات به طرف بهشت رفتیم. چون همان‌ها دوباره به یک معضل جدید تبدیل می‌شوند. همان‌گونه که در اصلاح‌طلب‌ها اتفاق افتاد. ما اواخر دولت احساس کردیم که دارند کار می‌کنند برای اینکه یک دولت تحمیلی بیاورند. به گونه‌ای عمل کردیم که مردم احساس نکنند رای آنها بی‌تاثیر است. دولت دیگر که آمد، چه کار کرد، غیر از اینکه پایه‌های خودش را زد؟ یعنی به گونه‌ای رفتار کرد که پایه خودش را زد. فرض کنید زمان آقای روحانی را می‌گویم، همین امروز و پیش از شما یکی از کارخانه‌ دارهای کشور پیش من آمد و گفت که در یکی از استان‌ها استانداری آوردند که به جرم اینکه من به ستاد شما کمک کردم، کارخانه ذوب آهن مرا تعطیل کرده است. یعنی تا این حد و این‌گونه استانداری را گذاشتند. می‌گفت: این شخص تا آخر دوره دولت قبل رئیس یک مجتمع صنعتی در جنوب بود و از آنجا برداشتند و اینجا گذاشتند. هر دولتی بیاید، مشکلات با شدت و ضعف خواهد بود. دوباره افرادی از دغل‌ها سر بر می‌آورند. الان این مشکل در جامعه ما هست. آنچه من می‌فهمم، این است که الان مصلحت است که این نظام را حفظ کنیم که راهش انتخابات در محدوده قانون و نظام است. یعنی مثل آن دفعه مردم وارد شوند. بالاخره ما فداکاری کردیم. من مطمئن شده بودم که نمی‌توانم. براساس استخاره می‌گفتم: یا رهبری به من می‌‌گوید که نرو، یا شورای نگهبان رد می‌کند و یا در انتخابات خراب می‌کنند. ولی خوب شد که این وسط ماندم. مردم هم آماده هستند. یعنی تا گفتیم، مردم آن‌گونه جمع شدند. افکار عمومی الان مناسب است و این می‌طلبد که افراد آزاده ‌بیشتر تلاش کنند. الان بعضی از مجلسی‌ها و دوستانشان نگران شده اند. شخصی در قوه قضائیه روزنامه‌ها را جمع کرده و گفته که حق ندارید اسم فلانی را ببرید. گویا آقای دعایی در آن جلسه عصبانی شده بود. گفتند حق ندارید تصویر و اسم فلانی و آنهایی را که در فتنه محکوم شدند بیاورید. گفته بودند که اگر این کار را بکنید می‌بندیم. آقای دعایی بلند شد و گفت: اولاً نمی‌توانید این کار را بکنید و ثانیاً چرا اینگونه می‌کنید؟ البته این حالت را منحصر به خودمان نمی‌دانم. به هر جای دنیا بروید، از این چیزها هست. افغانستانی‌ها بعد از این همه، به اینجا رسیدند که پنج ماه برای انتخاب افرادشان گرفتار شدند. الان عراقی‌ها چه وضعی دارند؟ آنهایی که مجاهده می‌کردند، به جان هم افتادند. هر جا بروید، همین است. امام موسی صدر در لبنان خیلی فعال بود. آخرش گفت: «من به این نتیجه رسیدم که السّیاسیون تُجّار الدّم»، یعنی سیاسیون تجار خون هستند و از مسائل کنار کشید.

اگر درست عمل کنیم و حکومت موفقی داشته باشیم، می‌توانیم. همین الان هم، در تمام منطقه، مستقل‌ترین و امن‌ترین کشور هستیم و پیشرفت هم کردیم. مشکل اقتصادی داریم و یا مشکل مجلس و مسائل آنها را نبینید. همین ماهواره‌ای که الان در مدار زمین می‌گردد و پیام مخابره هم می‌کند، دستاورد انقلاب است. کار آن را از اواخر جنگ شروع کردیم. گروهی در جهاد سازندگی کار خود را روی موشک شروع کردند. برای اینکه بتوانند پرتاب کنند. موشک 140 کیلومتری را در اواخر جنگ آزمایش کردند و خودم به آنجا رفتم و آزمایش کردم. در اینجا کسی به ما کمک نکرده است. ماهواره‌ را ساختیم و موشک پرتاب ‌کننده‌اش را هم ساختیم و دیروز هم اولین پرتاب آزمایشی را انجام دادیم. آن موقع محسن ما در کانادا بود و هنوز دکترایش تمام نشده بود. چون رشته‌اش به درد اینها و بدنه موشک می‌خورد، گفتیم که بیاید و در آنجا نماند. جوانان ما زحمت کشیدند که کارهای سوخت جامد به نتیجه رسید و کار را به اینجا رساندند. ما در موشک این همه پیشرفت کردیم که الان به راحتی می‌توانیم موشک‌های قاره‌ پیما بسازیم. اگر مشکلات تحریم را درست نکرده بودند، با قدرت خودمان به خیلی جاها می‌رسیدیم. منتها فعلاً سیاسی شده است. در اکثر صنایع جای خودمان را باز کردیم. در سلول‌های بنیادین، در نانو و در خیلی چیزها که به ما نمی‌دادند، راه پیدا کردیم. خرابی‌های کشور را ساختیم. عراق همان‌گونه مانده و ما کشور را خوب ساختیم. آب‌ها را مهار کردیم و کارهای زیادی کردیم و نمی‌توانیم بگوییم که ایران یک کشور عقب‌افتاده به آن صورت است. اینها در همین نظام و با همین شکل پیش آمده است. اگر عاقلانه‌تر رفتار کنیم، بهتر می‌شویم. ما که با کشورهای دیگر دعوا نداریم. ما که نمی‌خواهیم از آنها دستور بگیریم، می‌خواهیم با هم تعامل کنیم، اگر تعامل کنیم و دعوا نکنیم، می‌توانیم. شرطش رفتار اعتدالی و معقول است. نباید افراط کنیم. از اشتباهات ما این بود که زمانی افراط کردیم. نمی‌گویم اشتباه نداریم. ولی این دستاوردها هم بود. البته از این اشتباهات را هر انقلابی هم خواهد داشت. برای اینکه انقلابیون بی‌تجربه و کم تجربه هستند و این کارها را می‌کنند. من فکر می‌کنم مجموعاً ما نباید ضرورت انقلاب را منکر شویم و نباید موفقیت انقلاب را منکر شویم. ولی نباید خودشیفته شویم و باید به عملکرد خود انتقاد داشته باشیم تا بهتر شود.

اگر ما افراطی‌های کشورمان را مهار نمی‌کردیم، بعضی‌ها از تکفیری‌ها کم نداشتند. الان تکفیری‌ها بیشتر به شیعه می‌تازند. منتها اکثریت سنی‌ها با آنها همراه نمی‌شوند. افراطی‌های سنی، شیعه را واجب‌القتل و مهدورالدم می‌دانند. می‌توانیم با عمل به اینها نشان بدهیم که این‌گونه نیستیم که واقعاً هم نیستیم.

 * نمونه جدید کارهای افراطی آنها پیام تبریک (خطبه های نماز جمعه احمد جنتی) در مرگ ملک عبدالله است. گویا ملاک آنها مخالفت با شماست. چون وقتی حضرت‌عالی در فوت ملک عبدالله تسلیت گفتید، آنها در نماز جمعه تبریک گفتند.

پیک نت  28 بهمن

 
 

اشتراک گذاری: