ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 

صفحه اول

پیوندهای پیک

بايگانی پيک

3 دی  ماه  1393

infos@pyknet.net

 
 
 

مرتضی احمدی
خود به تنهائی یک تاریخ بود!

 
 
 
 

 

این یادداشت کوتاه را، با شتاب، به یاد مرتضی احمدی می نویسم که قرار است فردا (چهارشنبه) از مقابل تالار رودکی تا بهشت زهرا بدرقه شود.

 

در این سالهای رجعت به گذشته، ترانه های باصطلاح روحوضی در میان نسل جوان طرفداران بسیاری پیدا کرده است. حتی آنها که "رپ" می خوانند هم گهگاه در آثار خود یا از این ترانه ها و آهنگ ها به سبک مدرن بهره می گیرند و یا حتی تقلید می کنند.

بهترین سی دی که در این 10-15 سال پیش تهیه شد مجموعه ای از آهنگ ها و ترانه های تهیه شده، با صدای مرتضی احمدی بود. خود مرتضی احمدی همان سالها مقدمه ای کوتاه در باره این ترانه ها گفت و نوشت که ضبط شد و توزیع و یا چاپ شد و منتشر.

قصه و سرگذشته ترانه های روحوضی به آن سالهائی باز می گردد که برای عروسی ها روی حوض حیاط خانه ها را تخته الوار می انداختند و با قالیچه و قالی می پوشاندند. دسته نوازندگان کنار تخته حوض می نشستند و رقاصه ها به ناگهان از زیر زمین خانه بیرون می آمدند و روی حوض ظاهر می شدند. چند دست لباس رنگی هم داشتند که به فواصل برنامه می پوشیدند و دل می بردند. تلویزیون که نبود، رادیو هم به همچنین. اگر هم بود رادیو نیروهوائی بود. البته تا زمانی که رادیو تهران هم راه افتاد این گروه ها کارشان همچنان رونق داشت. تلویزیون که آمد، دیگر نه!

این ترانه ها شادی مجالس و مهمانی ها بود، حتی ورِد زبان زنان و دختران. اشعاری سر هم بندی شده بود و گاه معنائی هم نداشت، اما وزن و ریتم داشت. دراصطلاح به آنها می گفتند اشعار "بند تنبانی". اما همین اشعار شادی را به خانه ها می برد، مخصوصا برای محافل زنانه که هیچ شادی و گردشی نداشتند و ماه تا ماه و از این سفره ابوالفضل تا آن عروسی و از این 13 بدر تا آن پاگشا و از این حمام تا آن حمام بعدی از خانه بیرون نمی آمدند.

مرتضی احمدی زحمت ماندگاری کشید. به همان اندازه که سرگذشت خودش و نقشی که در برخی فیلم ها و سریال ها بازی کرد ماندگار است.

متولد 1303 و از بچه های جنوب تهران بود.

ابتدائی را در مکتب یاد گرفت و سپس به دبستان منوچهری در میدان گمرگ رفت و بعد از آن به دبیرستان شرف و دبیرستان روشن. در 16 سالگی ورزش باستانی و فوتبال را شروع کرد. بعدها در تیم فوتبال راه‌آهن تهران و سپس باشگاه راه آهن بازیکن و مربی شد.

در سال 1321«تماشاخانه ماه» را روبروی باغ فردوس دایر کرد. در سال1322 در تئاتر فرهنگ برای اولین بار پیش پرده خوانی کرد و بازیگر تئاتر هم شد. مدتی بعد پدرش از فعالیت او در تئاتر مطلع شد و او را از خانه بیرون کرد. در راه‌ آهن تهران تعمیرکار شد.

برای اولین بار به سبک بیات تهران در پیش‌پرده‌ها آواز خواند و  ترانه معروف "گلپری جون" را خواند.

سر از رادیو تهران در آورد. در یکی از پیش‌پرده‌ها ترانه‌ای بنام «کارگرم من» را خواند که  با استقبال کارگران راه‌ آهن روبرو شد. این ترانه زمینه ساز اعتصاب کارگران راه آهن شد. مرتضی احمدی  دستگیر شد و در کلانتری تعهد داد که دیگر پیش‌پرده نخواند.

پیش‌پرده دیگری نیز با اجرای احمدی به نام «قدس شاهین» (درباره ماجرای تجاوز جنسی تعدادی سرباز امریکائی به یک زن ایرانی) توقیف شد. ولی پس از اجرای مجدد آن در پاییز 1323در جمعی خصوصی، شش ماه به کرمان تبعید شد که با پیگیری محمد مسعود، مدیر روزنامه "مرد امروز" که تصادفاً به تئاتر فرهنگ آمده بود جلوی این حکم گرفته شد. احمدی چند پیش‌پرده دیگر هم خواند که در آن سالهای پیش از کودتای 28 مرداد توقیف شد. از جمله پیش‌پرده‌ای بنام «پیرهن زرده» که درباره گروه‌های فشار حزب "دمکرات ایران" به رهبری "قوام السلطنه" که پیراهن زرد می‌پوشیدند بود و به کتک خوردن احمدی و بازداشت او انجامی.د و پیش‌پرده‌ای بنام «کارمند دولت» که منجر به انفصال موقت او از خدمت در راه ‌آهن شد ولی با اعتراض احمدی به دیوان عالی کشور این حکم هم شد. توده ای های قدیمی می گویند احمدی از رفقای خوب و توده ای ما در سالهای قبل از کودتای 28 مرداد بود که از میان توده مردم برخاست. از بچگی با پرویز حکمت جو با هم بزرگ شدند و دوست بودند و پس زندانی شدن و کشته شدن حکمت جو در زندان شاه، احمدی پیوند خود را با مادر حکمت جو حفظ کرد. زنی که می گویند زن نبود، "شیرزن" بود.

احمدی در بهار1324 از طریق مسابقات فوتبال با ناصر فخرآرائی که در تیم «آفتاب شرق» بازیکن و مربی بود آشنا شد. در 15 بهمن 1327 به دعوت فخرآرایی به مراسم سالگرد افتتاح دانشگاه تهران رفت و در آنجا شاهد ترور شاه به دست فخرآرایی بود که به کشته شدن فخرآرایی و دستگیر شدن احمدی انجامید که پس از بازجویی و اثبات بی‌اطلاعی‌اش از ماجرا، آزاد شد.

در سال 1356 در یک نظر خواهی رادیوئی مردم او را محبوب‌ ترین هنرپیشه رادیو انتخاب کردند.

احمدی  چند سالی هم دوبلور فیلم‌های خارجی و معروف ترین کارتن بچه ها "پینو کیو" شد. در سریال‌های تلویزیونی معروف "سلطان صاحبقران" و "هفت شهر عشق" بازی کرد. او جمعا چهارصد ترانه ضربی و صد و پنجاه ترانه فکاهی خواند و چندین جلد کتاب تحقیق درباره ترانه های کوچه و بازار، روحوضی ها، تصنیف های قدیمی نوشت و اشعار را جمع کرد. یک تاریخ بود.

--------

نقل از فیسبوک علی خدائی

پیک نت  3 دی

 
 

اشتراک گذاری: