ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

27 دی  ماه  1393

  pyknet@inmano.com

 
 
 

آقای خامنه ای دیپلماسی را از بشار اسد بیاموزد

شمارش معکوس برای صلح

در سوریه آغاز شده است! 
 
 
 
 

 

بشار اسد رئیس جمهور سوریه، در آستانه آغاز همایش صلح در سوریه، که قرار است در روسیه برگزار شود، با روزنامه "لیترارنی نووینی" گفتگوئی خواندنی کرده است. علاوه برنکات مهمی که او در این مصاحبه به آنها اشاره می کند و تحلیلی که درباره اوضاع سوریه ومنطقه ارائه میدهد، یک نکته دیگر نیز دراین مصاحبه برجسته است و آن تفاوت زبان دیپلماتیک و نوع نگاه و تحلیل او نسبت به وقایع جهان و منطقه است که بسیار متفاوت با شعار زدگی علی خامنه ای و سخنرانی های تحریک آمیز و توهین آمیز اوست. اسد در این مصاحبه می گوید: مشکل ما با غرب مشکل جدیدی نیست و مربوط به استقلال کشور ما است و این در واقع مشکل غرب با تعدادی از کشورها از جمله سوریه است. روابط ما با غرب در میان سال‌های 2008 تا 2010 خوب بود اما همان روابط هم مبتنی بر احترام متقابل نبود. به عنوان مثال،‌ فرانسه از سوریه می‌خواست تا در پرونده هسته‌ای ایران، ما ایران را به اتخاذ اقداماتی قانع کنیم که با منافع این کشور همخوانی نداشت و ما نپذیرفتیم. آنها همچنین از ما می‌خواستند تا موضعی علیه مقاومت در منطقه قبل از پایان اشغال‌گری‌ها و حمله اسرائیل به فلسطینی‌ها و کشورهای مجاور اتخاذ کنیم، اما ما این مساله را نیز رد کردیم. آنها از ما خواستند تا توافق شراکت اروپایی را که با منافع ما مغایرت داشت و کشور ما را به بازاری آزاد برای تولیدات آنها تبدیل می‌کرد امضاء کنیم و در مقابل می‌خواستند بخش بسیار کوچکی از بازارهایشان را به ما بدهند. ما این مساله را نیز نپذیرفتیم؛ چرا که با منافع مردم سوریه همخوانی نداشت. اینها همه نمونه‌های اندکی برای این روابط است و به همین دلیل آنها تصمیمشان را علیه ما گرفتند. همین مساله در حال حاضر برای روسیه مطرح است. پیش از دو دهه قبل، روسیه دوست نزدیک غرب بود،‌ اما به صورت ناگهانی روسیه برای آنها تبدیل به یک دشمن شد و تلاش کردند که ولادیمیر پوتین،‌ رئیس جمهوری روسیه را بد جلوه دهند و علیه روسیه و سوریه کمپین تبلیغاتی به راه انداختند. بنابراین مشکل در استقلال کشورهاست، غرب می‌خواهد کشورها وابسته به آنها باشند و بازیچه‌هایی که بر آنها حکمرانی کنند.‌ این اصل مشکل با غرب است. این مساله مربوط به دموکراسی یا آزادی و یا حمایت از ملت‌های منطقه نیست. نمونه آشکار این مساله رویدادهای لیبی و کشتارهای پی در پی در سوریه با حمایت غرب است. ما بیش از پنج دهه است که از رادیکالیسم و تندروی رنج می‌بریم و تروریسم به نحوی فجیع در سوریه در دهه‌های 70 قرن گذشته ظاهر شد. از آن زمان، ما خواهان همکاری بین المللی برای مبارزه با تروریسم شدیم اما در آن هنگام هیچ کس به خواست ما توجه نکرد. در غرب از این مشکل اطلاعی نداشتند، به همین دلیل ما همواره آماده بودیم تا با هر کشوری که خواهان مبارزه با تروریسم باشد،‌ همکاری کنیم. به همین دلیل ما به آمریکایی‌ها کمک کردیم،‌ و همواره آماده بودیم با هر کشوری که صادقانه برای مبارزه با تروریسم تلاش می‌کند،‌ همکاری کنیم. ما چه قبل از بحران سوریه یا در جریان آن و یا پس از آن، موضع خود را در قبال تروریسم و بحران کشور تغییر نداده و نخواهیم داد. مشکل غرب این است که چگونگی تعامل با این مساله را درک نکرده است. آنها معتقدند که مبارزه با تروریسم شبیه یکی از بازی‌های کامپیوتری است و این مساله درست نیست. مبارزه با تروریسم باید از طریق فرهنگی و اقتصادی و در عرصه‌های مختلف صورت بگیرد. باید میان مبارزه با تروریست‌ها و مقابله با تروریسم تفاوت قائل شد. اگر بخواهیم در مورد واقعیت کنونی سخن بگوئیم باید با تروریست‌ها بجنگیم چرا که آنها مردم بی‌گناه را می‌کشند و ما باید از این مردم دفاع کنیم و این روشی است که در حال حاضر برای حل این مشکل بسیار با‌ اهمیت‌ است. اما اگر بخواهیم در مورد مبارزه با تروریسم صحبت کنیم، این مساله به ارتش نیاز ندارد، بلکه نیازمند سیاست‌های جدیدی است و اینکه از راهکارهای فرهنگی با جهالت موجود مقابله باید کرد. همچنین باید اقتصاد خوبی را در مقابله با فقر بنا کرد و میان کشورهای ذی‌ربط در مبارزه با تروریسم تبادل اطلاعات انجام شود. این مشکل آن طور که در افغانستان صورت گرفت حل و فصل نمی‌شود، منظور من اقدامات آنها در افغانستان در سال 2001 است. من به گروهی از اعضای کنگره آمریکا که در آن هنگام به دمشق آمدند و در مورد حمله به افغانستان برای گرفتن انتقام از رخداد نیویورک (11 سپتامبر) صحبت می‌کردند، گفتم این مشکل اینگونه حل نمی‌شود، چرا که مبارزه با تروریسم بسیار شبیه به درمان بیماری سرطان است. سرطان با برداشتن غده یا از بین بردن بخشی از آن معالجه نمی‌شود، بلکه باید کاملاً ریشه‌کن شود. آنچه که در افغانستان صورت گرفت این بود که آنها جراحتی را در این سرطان برداشتند و نتیجه این شد که این بیماری به سرعت زیادی شیوع پیدا کرد. تغییری کند و شرم‌آور در سیاست‌های اتحادیه اروپا صورت گرفته است و برخی از مقامات اروپایی اعلام کردند که سیاست‌های اروپا اشتباه بوده است اما آنها علناً به این امر اذعان نمی‌کنند. جسارت چنین کاری را ندارند، چرا که با گام‌های استوار در مسیر حرکت کردند و کشور و نظام سوریه و رئیس‌جمهور و ارتش این کشور و همه چیز را بد جلوه دادند. آنها پس از 4 سال چه می‌توانند به افکار عمومی بگویند؟ آیا می‌گویند که اشتباه کردند؟ نمی‌توانند این کار را انجام دهند زیرا از این طریق به وجود تروریسم در منطقه اذعان می‌کنند. تغییراتی صورت گرفته و تماس‌هایی با برخی از مسوولان در سطوح مختلف داریم و این تماس‌ها طبیعتاً غیرعلنی است و ما نام این افراد و یا کشورها را ذکر نمی‌کنیم. آن مسوولان اعلام کردند که سیاست‌های اروپایی اشتباه بوده است و می‌خواهند این سیاست‌ها را تصحیح کنند. ما مشکلی نداریم چرا که این مساله دوست داشتن یا تنفر نیست، بلکه مربوط به منافع کشورهاست، اما من معتقد نیستم که آنها دست به تغییرات سریعی خواهند زد چرا که شاهد هیچ تلاش جدی از سوی هیچ کشور اروپایی تا کنون نبوده‌ایم.زمانی که به صورت کلی به اتحادیه اروپا نگاه می کنیم می‌بینیم که کشورهای این اتحادیه در جریان بحران سوریه مواضع مشابهی را اتخاذ نکرده‌اند. جمهوریهای چک و رومانی از کشورهایی هستند که رابطه خود را با سوریه در هنگام بحران حفظ کردند و این مساله مهم است و علی‌رغم آن است که این موضع‌گیری آنها به این معنا نیست که آنها از دولت ما حمایت کردند یا اینکه در باره همه چیز یا برخی از مسائل با دولت ما توافق داشته‌اند، بلکه به این معناست که تا زمانی که این روابط پا برجا بماند این دو کشور می‌توانند آنچه که رخ می‌دهد را به نحوی بهتر درک کنند. اینگونه است که من می‌توانم درخصوص جمهوری "چک" بگویم که روابط ما تا قبل از بحران سوریه بسیار خوب نبود، اما در جریان بحران مشخص شد که این کشور دیدگاهی شفاف ‌تر نسبت به دیگر کشورها دارد و این امر نیز به چندین علت برمی‌گردد. اما علت مهم تر این است که از طریق حفظ این روابط می‌توانند شرایط را ببینند و آن را تحلیل و درک کنند و از این طریق نسبت به دیگر کشورهای اروپایی واقعبینانه‌تر عمل کنند. در سوریه رئیس‌جمهور نمی‌تواند بدون حمایت افکار عمومی سوریه و ملت در جایگاه خود باقی بماند. بویژه که ما در آماج اقدامات خصمانه‌ای از سوی آمریکا و بیشتر کشورهای اروپایی و تعدادی از کشورهای منطقه، از جمله ترکیه، اردن و برخی طرف‌ها در لبنان قرار داریم و کشورهای حوزه خلیج فارس نیز میلیاردها دلار علیه ما هزینه می‌کنند. بنابر این چگونه پایداری بدون حمایت مردم سوریه ممکن است؟ این امری بدیهی است و هیچ کس نمی‌تواند آن را انکار کند، مگر اینکه آنها در مورد سوپرمن صحبت کنند. اما ما در سوریه سوپرمنی نداریم، بلکه یک انسان وجود دارد و این مساله خود تاکید می‌کند که مردم سوریه از رئیس‌جمهور خود حمایت می‌کنند.آنها از رئیس‌جمهورشان حمایت می‌کنند زیرا از آغاز فهمیدند آنچه که در سوریه رخ می‌دهد به دلیل پول‌هایی است که قطر جهت حمایت از تظاهرات و شکل‌گیری یک وضعیت تبلیغاتی علیه نظام هزینه می‌کند تا بگوید که انقلابی در سوریه رخ داده است و پس از آن پول‌هایی از سوی قطر و عربستان برای حمایت مالی، تسلیحاتی و لجستیکی از تروریست‌ها هزینه شد و پس از آن نیز ترکیه آمد و هرگونه حمایت لجستیکی و شبکه‌های امداد رسانی را در اختیار تروریست‌ها در سوریه قرار داد. اینجا بود که اردن و برخی از طرف‌ها در لبنان نیز دست به اقداماتی زدند. این واقعیت است. این چیزی است که در سوریه رخ داده است.تفسیر وهابی ها از اسلام بسیار رادیکالی و کاملاً منحرف از اسلام واقعی است و پایه و اساس تروریسم در این منطقه را تشکیل می‌دهد. ما به عنوان مسلمانان میانه‌رو این اسلام رادیکالی را اصلاً اسلام به حساب نمی‌آوریم. هیچ رادیکالیسمی در هیچ دینی چه در اسلام، مسیحیت و یا یهودیت وجود ندارد. تمامی ادیان میانه‌رو هستند و اگر رادیکالیسمی صورت بگیرد مشخص می‌شود که انحرافی در دین حاصل شده است. اما اگر بخواهیم که از نام "اسلام رادیکالی" استفاده کنیم باید بگویم که این اسلام رادیکالی در ذهن ملت‌های منطقه نهادینه شده است چرا که دست‌ کم از چهار دهه قبل عربستان پول‌هایی را در این زمینه هزینه می‌کند و تفسیری وهابی از اسلام را ترویج می‌دهد و این تفسیر بسیار رادیکالی بوده و کاملاً از اسلام واقعی منحرف است و پایه و اساس تروریسم در منطقه را تشکیل می‌دهد. بنابراین تا زمانی که هزینه این پول‌ها در این مسیر و به همین دلایل از طریق مدارس دینی و شبکه‌های تلویزیونی و طریق راه‌های دیگر ادامه داشته باشد این رادیکالیسم شیوع بیشتری نه فقط در منطقه ما بلکه در اروپا نیز پیدا می‌کند.آنچه که اخیراً در فرانسه رخ داد خود شاخص محکمی برای گفته‌های من بود. منظورم این است که رخداد تروریستی که در پاریس صورت گرفت از هیچ و پوچ نیامده بود. این اتفاق به این دلیل رخ نداد که برخی می‌خواستند از انتشار برخی از کاریکاتورها از حضرت پیامبر(ص) انتقال بگیرند. در واقع این امر نتیجه طبیعی ایدئولوژی رادیکالی و قرون وسطی‌ است که منشأ اصلی آن عربستان است. تا زمانی که جهان این پول‌ها را که در مسیر اشتباه برای حمایت از ایدئولوژی‌های رادیکالی هزینه می‌شود، متوقف نکند این ایدئولوژی‌ها در آینده نزدیک در مسیر عقب‌گرد و کاهش قرار خواهد گرفت.ما درعین حال که بازسازی کشور را شروع کرده ایم تلاش‌های آشتی جویانه در تعدادی از مناطق را با موفقیت پیش می بریم. در اینجا صرفاً در مورد آرزوهایمان صحبت نمی‌کنیم. این امر در عالم واقع رخ داده است. افراد درک کرده اند که پیش از آشتی در مسیر اشتباهی قرار داشتند و فهمیدند که در مقابل پول‌هایی که از سوی قطر و عربستان خرج می‌شود و در راستای خدمت به ایدئولوژی اخوان المسلمینی رجب طیب اردوغان،‌ رئیس جمهور ترکیه بود،‌ به عنوان ابزاری مورد استفاده قرار گرفته شده بود. آنها فهمیدند که به کشورشان ضرر رساندند و سپس در مسیر درست قرار گرفتند و این یک موفقیت است. با گذر زمان سوری‌های بیشتری به روند آشتی‌ خواهند پیوست.موضع روسیه حمایت از سوریه در جنگ علیه تروریسم است و این مساله‌ای مهم است. در عین حال، راه در مقابل روند سیاسی باز است. ما نمی‌خواهیم هیچ فرصت سیاسی را از دست بدهیم و اگر پیروز شویم، اتفاق خوبی رخ داده است. اگر هم پیروز نشویم، چیزی را از دست نداده‌ایم. به همین دلیل ما به روسیه صرفا برای گفتگو نمی‌رویم،‌ بلکه برای نشست با شخصیت‌های مختلف جهت بررسی مسائلی که مذاکره بر آن مبتنی می‌شود،‌ می‌رویم که از جمله این مسائل تمامیت ارضی سوریه،‌ مقابله با تروریسم و حمایت از ارتش است. ما از مذاکرات مسکو حمایت می‌کنیم و به عنوان دولت به آنجا می‌رویم تا به چیزهایی که می‌گویند، گوش دهیم. اگر آنچه که مطرح کردند به نفع مردم سوریه و کشور ما بود،‌ ما در جهت آن حرکت می کنیم. هرگونه رابطه خوبی میان روسیه و غرب و اساسا آمریکا تاثیر مثبتی بر منطقه و بالاخص بر سوریه در شرایط کنونی می‌گذارد. در حال حاضر، آمریکا دست به بازی‌هایی می‌زند. آمریکا می‌خواهد از روسیه علیه سوریه استفاده کند و از روسیه می‌خواهد تا علیه سوریه اعمال فشار کند. اما این زمینه مشترکی برای مقابله با تروریسم نیست و به مردم سوریه اجازه تعیین سرنوشتشان را نمی‌دهد و به حاکمیت کشور احترام نمی‌گذارد. روس‌ها تمام تلاش خود را برای ایجاد زمینه‌ای مشترک به کار بسته‌اند،‌ اما من بر این باور نیستم که آمریکایی‌ها به این تلاش‌ها به نحوی مثبت پاسخ دهند.

پیک نت  27 دی

 
 

اشتراک گذاری: