ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

24 شهریور  1395

  pyknet100@gmail.com

 
 
 

خونه، ای خونه ویران

واسه من هزارتا خاطره داری!

 
 
 
 
 

 

در رشت می خواهند خانه پدری "سایه" را تبدیل به موزه کنند. شاید این اقدام باعث تشویق شورای شهر تهران و یا وزارت ارشاد و یا میراث فرهنگی هم بشود و خانه او در خیابان کوشک تهران را تبدیل به موزه سایه کنند.

یکی از فصول غم انگیز کتاب خاطرات سایه (پیرپرنیان اندیش) شرح خانه او در خیابان کوشک تهران است که هنگام تعمیر آن، یک ریشه نیمه جان "ارغوان" را در آن یافت و آبش داد و آنقدر از آن نگهداری کرد تا شد درختی تنومند. این خانه را او ناچار شد بفروشد. و با چه افسوسی از فروش این خانه سخن می گوید. خانه ای که در آن مرتضی کیوان، طبری، کسرائی، شاملو، شجریان، لطفی و دهها چهره سرشناس سیاست و ادبیات و موسیقی ایران دراین خانه جمع می شدند و تا خروس خوان پای صحبت هم می نشستند. این خانه هنوز در خیابان کوشک هست اما متعلق به سایه نیست. ای کاش این خانه هم موزه سایه شود. تا زنده است چنین کنند تا به چشم ببیند خانه به یادگار ماند.

در ادامه این دو پیشنهاد، مطلب زیر را هم به نقل از فیسبوک خانم "نوری" که  همشهری سایه است:

 

"سایه" شاعر بزرگ ایران است اما همشهری ما. در رشت بدنیا آمد و خانه پدری اش را من سال گذشته پیدا کردم و عکس های آن را همینجا منتشر کردم. حالا شورای شهرمان می خواهد خانه پدری سایه را بخرد و تبدیل به موزه آثار سایه کند. نمیدانم از نقش بزرگی که سایه در موسیقی کلاسیک ایران داشت چه اثری را می خواهند دراین خانه به معرض نمایش بگذارند؟

هنوز که خانه را نخریده اند و در حد حرف است و حرف هم که نه خرج دارد و نه مالیات، اما انتشار این خبر از سوی خبرگزاری مهر بهانه ای شد که من گزارش خودم از خانه ابتهاج (سایه) را باز انتشار بدهم و ضمنا بنویسم که دو عموی ابتهاج هم مردانی هستند که نامشان در عرصه اقتصاد ایران ماندگار شده است. آن که رئیس بانک ملی بود و بنیانگذار سازمان برنامه مملکت و دیگری که کارخانه سیمان ری را تاسیس کرد و مدیریت. می گویند مدیران لایق، دست پاک و به زیر دست برسی بودند اما تند خوُ.

این هم گزارش من:

سایه را به رشت دعوت کنید

و خانه را برایش آب و جارو!

یکی از مسیرهایی که سبزه میدان را به خیابان معلم می رساند محله"استادسرا" ست. از محله های قدیمی رشت. تا چند سال پیش این محله بافت قدیمی اش را تا حدودی حفظ کرده بود، اما کم کم سر و شکل مدرن تری به خود گرفت، البته هنوز هم در کوچه پس کوچه هایش خانه های قدیمی رشت را می توان دید و گاهی از لای درهای بزرگ چوبی آنها چشم را در داخل باغ های تنها مانده و بزرگ آن ها به گردش برد.دیوارهای فروریخته و کوبه های در انتظار نواخته شدن، خبر می دهند که خانه برجاست اما کجاست صاحب؟خانه میرزا کوچک خان که مقر اولین جمهوری ایران و گیلان بود هم در همین محله است. خانه نیمه مخروبه شده و می خواستند ویرانش کنند که در سال ۱۳۸۲ شهرداری آن راخرید و بازسازی اش کرد و تبدیل به موزه شد و حالا بازدید از آن برای همه آزاد است. اما در ابتدای محله از سمت سبزه میدان، در بزرگ آهنی باغ و خانه ای قدیمی هم هست که دو سال پیش وقتی کتاب خاطرات استاد "سایه" با نام "پیر پرنیان اندیش" را خواندم تازه دانستم این در آهنی و این باغ که سالها از کنار آن عبور کرده بودم روزگاری خانه این غزلسرای معاصر، یعنی سایه،همشهری خودمان بوده.هوشنگ ابتهاج تنهاپسر آقاخان ابتهاج است. آقاخان زمانی رئیس بیمارستان پورسینای رشت بود و سایه در این خانه بزرگ شده، به مدرسه رفته، کتاب خوانده، عاشق شده، اولین گرایشات فکری و سیاسی او در همین خانه شکل گرفته و سرانجام، خاکستر بر آتش عشق ریخته ترک خانه و کاشانه کرده و خود رابه تهران آن سالهای پر حادثه سیاسی رسانده تا غم نان درماندگان فریاد کند. چند سالی است کنار این در آهنی و ملک ابتهاج ، پاساژ و مرکز تجاری نسبتا بزرگی ساخته شده و آن خانه و باغ و ملک فراموش شده. چند روز پیش که باران هم می آمد و هوای تابستانی کمی خنک تر شده بود، رفتم و از آن در و دیواره های قدیمی اش عکس گرفتم. اشک به چشمم آمد وقتی از هر کسی در آن اطراف درباره سایه و خانواده ی ابتهاج پرسیدم کسی چیزی نمی دانست. برخی می گفتند یک چیزهایی شنیده ایم اما دقیقا نمی دانیم کی بوده. با خود فکر می کردم چرا در کتابهای درسی دانش آموزان ودانشجویان شعر سایه نبایدباشد؟ چرا همشهری های او نمی دانند در همان شهر و کوچه هائی بزرگ شده اند که کودکی و نوجوانی سایه در آن ها پشت سر مانده؟ با شهرداری و استانداری تماس گرفتم تا ببینم آیا هنوز این زمین از املاک خانواده ی ابتهاج است یا نه ؟ چند نام را گفتند، اما باز هم کسی نبود که سایه را بشناسد. نمی دانم در سال ۱۳۸۲ شهردار رشت چه کسی بوده که میهن دوستانه از تخریب خانه میرزا کوچک خان جلوگیری کرده، و حالا آرزو می کنم پیدا شود مسئول و مقام و مردمی که از تخریب خانه سایه جلوگیری کنند، به موزه ای تبدیل کنند و آن پیر پرنیان اندیش را دعوت کنند تاپیرانه سر بیاید و خانه اش، موزه اش، جوانی و کودکی اش را ببیند!

https://www.facebook.com/monireh.noori/posts/973048216094559


به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet @pyknet


 پیک نت 24 شهریور

 
 

اشتراک گذاری: