| 
                  
                   
					
					  
					
					
					
					استعفای ظریف از وزارت خارجه، در 24 ساعت گذشته نقش سونامی 
					خبری را در رسانه های داخلی و خارجی داشته است. انواع تفسیرها 
					و گاه جنجالها در این زمینه برپا شد که همچنان نیز به کمک 
					تحلیلگرانی از درون پژوهشکدههای دانشگاه های مختلف امریکائی و 
					انگلیسی و یا بعنوان مفسران و روزنامه نگاران مقیم در کشورهای 
					اروپائی و امریکا در رسانه های فارسی زبان خارج از کشور ادامه 
					دارد. 
					
					
					
					این که استعفای ظریف پذیرفته می شود و یا نمی شود و یا این که 
					این استعفا تا چه حد جنبه اعتراض به دیپلماسی جمهوری اسلامی از 
					داخل بیت رهبری و از روی سر وزارت خارجه دارد و یا ندارد و 
					رابطه آن با - بقول روحانی- تصویب یا عدم تصویب دو ماده باقی 
					مانده از 4 ماده فاتف مستقیم است یا غیر مستقیم و تفسیرهای 
					دیگر، همه به جای خود محفوظ، اما دو نکته را نمی توان انکار 
					کرد و یا نادیده گرفت: 
					
					
					
					 1- در بازی های اطلاعاتی و سیاسی برای از دور خارج کردن رقیب 
					و یا مخالف همه نوع فرضیاتی محتمل است. در مورد سازمان دادن 
					سفر بشدت مخفی و اجتناب ناپذیر بشار اسد به تهران و دیدارش با 
					رهبر جمهوری اسلامی که قطعا از سوی فرمانده سپاه قدس و بخش 
					امنیتی بیت رهبری به رهبری "میرحجازی" ترتیب یافت میتوان این 
					فرض را در نظر گرفت که این اقدام از روی سر دولت و با آگاهی از 
					برآشفته شدن و از کف دادن خونسردی ظریف و واکنشی در همین حد، 
					یعنی استعفای وی صورت گرفت. یعنی هم ترتیب دادن سفری که جنبه 
					موفق تبلیغاتی داشت و هم رهائی از جنجال استیضاح در مجلس و 
					خرده فشارهای پهلوئی گذشته. بویژه اگر تغییر سیاست اتمی و دور 
					زدن برجام و شتاب گرفتن توان نظامی- دفاعی نیز در دستور کار 
					نظام قرار گرفته باشد. اگر این فرض درست باشد، آنگاه به این 
					نتیجه می رسیم که ظریف نکته را نگرفت وعجله کرد! 
					
					
					
					2-  نکته دوم این که چه ما موافق باشیم و چه مخالف، سیاست 
					خارجی کنونی جمهوری اسلامی هم سیاسی است و هم نظامی. حداقل در 
					منطقه اینگونه است. چه در افغانستان، عراق، یمن، لبنان و چه در 
					سوریه. این موقعیت با تهدیدهای روز افزون اسرائیل و امریکا و 
					جبهه گیری های نظامی عربستان و اغلب کشورهای خلیج فارس رو به 
					تشدید است. بنابراین خصلت دوگانه وزارت خارجه و سیاست خارجی 
					فعلا اجتناب ناپذیر است و شاید ظریف، شاید روحانی و شاید شخص 
					رهبر جمهوری اسلامی پیش از این رویدادها و یا حتی بازی هائی که 
					در بند اول به آن اشاره شد، باید تدبیری برای این دوگانگی 
					یافته و آن را سازمان میدادند و یا بدهند. چه ظریف بماند و چه 
					ظریف برود، این مسئله روی میز تصمیم گیری است. این که شورائی 
					محدود با حضور چند نظامی در این زمینه با شرکت وزیر خارجه 
					تشکیل شود و یا شیوه دیگری در این زمینه اندیشیده شود تغییری 
					در ضرورت این سازماندهی نمیدهد. 
					
					
					
					واقعیات اینهاست، چه ما موافق جمهوری اسلامی باشیم و چه مخالف 
					آن، چه منتقد باشیم و چه تائید کننده آن، از ورای مواضع و 
					انتظارات و آرزوهای سیاسی خود باید به پدیده ها نگاه کرد، اگر 
					بخواهیم از آنچه می گذرد عقب نمانیم. 
					
					
					
					عکس: گلپایگانی منشی رهبر، ولایتی مشاور خارجی رهبر، سردار 
					سلیمانی فرمانده سپاه قدس، میرحجازی مسئول امنیتی بیت رهبری و 
					وحید حقانی عصای همیشه در کنار دست رهبر و دو یادداشت کننده 
					گفتگوهای منتخب بیت رهبری. نه رئیس جمهور و نه وزیر خارجه. 
					دوگانگی از این عیان تر؟ 
					
					  
					 
					
					
					
					
					
					به تلگرام پیک نت بپیوندید 
					
					
					
					https://telegram.me/pyknet 
					@pyknet 
					 
					
					 پیک نت 8 اسفند  |