ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

9 دی ماه  1397

  pyknet100@gmail.com

 
 
 

یکشنبه ای که خیلی سریع به دو شنبه پیوست!

 
 
 

 

 

یکشنبه 21 بهمن 1357 سقوط رژیم شاه قطعی شد و این صفحه اول روزنامه کیهان در روز 22 بهمن 57 است که عکس های تسخیر پادگان های ارتش همراه با مقاومت های اندک را منتشر کرده است. سه روزنامه کیهان، اطلاعات و آیندگان در آن روزها، بدلیل حوادث لحظه به لحظه دوبار منتشر می شدند و با اعلام "چاپ دوم"، نو شدن روزنامه با خبرها و عکسهای تازه را به اطلاع خوانندگان خود می رساندند. تیراژ روزنامه ها در آن روزها که جمعیت ایران حدود 37 میلیون بود، امروز، یعنی 40 سال شاید باور نکردنی به نظر برسد. دو روزنامه کیهان و اطلاعات که مجهزترین چاپخانه ها را داشتند بین 600 تا 800 هزار نسخه بود و آیندگان که چاپخانه ضعیف تری داشت و صبح ها منتشر می شد بین 150 تا 200 هزار نسخه.

شب 21 بهمن یک کودتای شتابزده که به واپسین تلاش برخی ژنرالهای ارتش برای یک کودتا بود، زیر پل میدان امام حسین خنثی شد. روز پیش از آن حکومت نظامی اعلام شده بود و آقای خمینی در یک پیام تند و آتشین خطاب به مردم گفته بود حکومت نظامی را نا دیده بگیرید و در خیابان ها بمانید و مردم محلات تهران نیز از ساعت 4 بعد از ظهر در گذرگاه های مهم خیابان های تهران گروه گروه آتش روشن کرده و به خانه هایشان نرفته بودند. عکس هائی از آن بعد از ظهری که حکومت نظامی اعلام شد در اطراف مدرسه علوی و مدرسه رفاه که مقر دیدار با آیت الله خمینی بود وجود دارد که خیابان و کوچه های اطراف پر از کفش و نعلین است و این کفش و نعلین متعلق به مردم عادی و طلبه ها و روحانیونی بود که شتابزده محل را ترک کرده بودند. این عکسها در بایگانی روزنامه ها ماند و امکان چاپ نیافت. کمی پس از 12 همان شب، واحدهای کودتا به مرکز تهران رسیدند اما هنگام عبور از زیر پل میدان امام حسین با حمله مردمی که در کنار سینما میامی تهران کمین کرده و مجهز به کوکتل مولوتف های دست ساز و برخی سلاح های سبک مسلح بودند قرار گرفتند. سلاح هائی که همافران از پادگان فرح آباد خارج کرده و در اختیار مردم گذاشته بودند. حمله به دو تانک کودتا زیر پل امام حسین عمدتا توسط جوانان وابسته به مطرح ترین سازمان های سیاسی آن زمان یعنی مجاهدین  خلق و چریک های فدائی خلق و تا معدود طرفداران سازمان نوید (وابسته به حزب توده ایران) قرار گرفت. تانکها آتش گرفتند، چند نظامی و دو ژنرال ارتش که یکی از آنها سرلشکر و دیگری سرتیپ ارتش بودند توسط همین واحدها و مردمی که به محل رسیده بودند دستگیر شدند و همراه با اسنادی که در تانک ها بود شبانه به مدرسه رفاه منتقل شدند. کودتا عقیم ماند و برخی دستگیر شدگان این کودتا نیز بعد از انقلاب تیرباران شدند. مردم کلانتری ها را گرفتند که البته به ندرت در این کلانتری ها کسانی به دفاع برخاستند. نه تنها دفاع نکردند بلکه در مواردی خود به مهاجمین پیوستند! اکثر مردمی که سلاح بدست آورده بودند به محل استقرار آیت الله خمینی رفته و آماده برای دستورات شدند. کمیته های مسلح انقلاب که بعدها سپاه پاسداران نیز از درون آن شکل گرفت، با همین افراد تشکیل شد.

ارتش اعلام بیطرفی کرد و سربازان را به پادگان ها فراخواند اما دیگر سربازی در خیابان باقی نمانده بود که به پادگانها بازگردد! آنها اگر به مردم نپیوسته بودند، لباس سربازی را از تن بیرون آورده و به خانه ها و شهرستانها و روستاهای خود گریخته بودند و یا به مردم پیوسته بودند. حوادث مانند سونامی در تهران به حرکت در آمده بود و حتی فرصت انعکاس و انتشار خبر و عکس به روزنامه ها نمیداد. حتی آیت الله خمینی نیز تصور نمی کرد کار به این زودی و به این سرعت پایان یابد و به همین دلیل هنوز برای ترساندن ارتشی ها اعلام می کرد که حکم جهاد خواهد داد. و این درحالی بود که مردم منتظر جهاد نشده و به پادگانها و کلانتری ها حمله کرده و آنها را یکی پس از دیگری تصرف می کردند. روز 22 بهمن، دیگر اخبار روز 21 بهمن کهنه شده بودند! حمله به زندان اوین و ساختمان اصلی ساواک در خیابان سلطنت آباد (پاسداران) شروع شده بود و بدنبال آن حمله به دو پادگان مهم عشرت آباد و باغشاه و همزمان با آنها، حمله به ساختمان شهربانی کل و زندان کمیته مشترک در کنار شهربانی که در دهه 50 هولناک ترین شکنجه ها در آن انجام می شد. این زندان دراختیار "کمیته ضد خرابکاری" بود. وظیفه این کمیته کشف و حمله و دستگیری افراد مسلح و غیر مسلح وابسته به برخی سازمان های زیر زمینی مخالف و درحال مبارزه با رژیم شاه در آن دهه بود.

شمار واقعی کشته شدگان 21 و 22 بهمن هرگز معلوم نشد و آنچه که روزنامه ها در آن دو روز در این باره نوشتند بیشتر تحت تاثیر هیجان های انقلابی و حدس و گمان ها بود تا مثلا اسناد و گزارش های پزشکی قانونی و یا دفتر بهشت زهرا. عنوان جنگ تانک ها با مردم هم آلوده به اغراق بود. اغراقی که دو روزنامه دیگر، یعنی اطلاعات و آیندگان نیز از آن پیروی می کردند. در این دو روز، این مردم بودند که به پادگان ها حمله میکردند و البته اینجا و آنجا نیز بویژه در اطراف دانشگاه تهران برخی نفربرهای زرهی ارتش را سربازان رها کرده و گریخته بودند که مردم آنها را نیز تصرف کرده و گهگاه با زحمت بسیار و بصورت ناشیانه آنها را به حرکت در می آوردند. آتش و دود لاستیک هائی که مردم آتش می زدند، چون ابری سیاه بر فراز آسمان تهران قرار می گرفت. تصرف پادگان های نظامی حکایت از سقوط کامل رژیم داشت، اما تصرف ساختمان مرکزی ساواک و همچنین ساختمان ساواک تهران خود به تنهائی اهمیتی فراتر از تصرف پادگانها داشت زیرا محرمانه ترین اسناد و عکس ها و دستگاه های ویژه کنترل و شنود و ... در آن قرار داشتند و به همین دلیل هم از طرف شورای انقلاب و گردانندگان دفتر آیت الله خمینی در مدرسه رفاه و هم از سوی سازمان های سیاسی، بویژه مجاهدین خلق و بعد آن، چریک های فدائی خلق بیشترین نیرو برای حمله به این دو مرکز و دستیابی به اسناد آن صورت گرفت. آنچه که از حمله به زندان کمیته مشترک بدست آمد، عمدتا عکس های کشته شدگان زیر شکنجه و یا کشته شدگان در درگیری های خیابانی اعضای گروه های چریکی بود که زینت بخش اتاق های شکنجه برای ایجاد رعب در دل دستگیر شدگانی که برای شکنجه به این اتاق ها برده می شدند نصب بود. هیچکس باور نداشت (از جمله آیت الله خمینی) که رژیم شاه در عرض دو روز سقوط کامل کند و پیکر نیمه جان رژیم با زدن چند دست و پا از نفس بیفتد و نقش زمین شود.


به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet @pyknet


 پیک نت 9 دی

 
 

اشتراک گذاری: