ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

12 شهریور ماه  1397

  pyknet100@gmail.com

 
 
 

فاجعه یمن محصول استبداد

و به جان هم انداختن اقوام است!

تدوین و تحقیق "صالح ستوده"

 
 
 
 

چهره نوین استعمار که با جنگ اول خلیج فارس در ۱۹۹۱ آغاز شد امروز بخوبی در یمن قابل مشاهده است. بسیاری تصور می‌کردند با سقوط اتحاد شوروی، امپریالیسم چنگهای خونی خود را غلاف خواهد کرد، اما واشنگتن از همان آغاز حاکمیت ملی کشورهای خاورمیانه را مورد هدف قرار داد و کشورهایی که حاضر به تبعیت کامل از واشنگتن نشدند را از هم فروپاشاند. تغییر رژیم با ویرانی های گسترده، قتل عام های مکرر همراه با تجزیه کشورها از طریق قومیت های مذهبی و سپس هجوم انحصارات بین الملل برای بازسازی کشورهای ویران شده در دستور کار ایالات متحده ‌‌و متحدان اروپائیش قرار گرفت. بهارعربی نه تنها نتوانست مانع از این دینامیسم ویرانگر شود بلکه مورد سوءاستفاده امپریالیسم هم واقع شد. با مرگ ملی گرایی عربی و فساد گسترده اخوان المسلمین که بیصبرانه بدنبال توافق با واشنگتن بود، خیزش ۲۰۱۱ به مصادره ایالات متحده و‌متحدینش درآمد. جنگ ویرانگر یمن را باید در این محتوا ارزیابی کرد نه در رقابت‌ قدرت های منطقه که رژیم‌هایشان در حال تقلا برای حفظ خود هستند.

در سه سال گذشته ائتلاف نظامی به رهبری عربستان با حمایت اطلاعاتی، لجستیکی، دیپلماتیک اوباما و ترامپ به فقیرترین کشور خاورمیانه حمله کرد، بندرهای این کشور را محاصره کردند تا ۲۷ میلیون یمنی که بیش از هفتاد درصد مواد غذایی خود را از واردات تامین می‌کردند، به تبعیت کامل از قدرتهای خارجی وادارند. امروز در میانه ۲۰۱۷ یمن با عظیم ترین فاجعه انسانی، وحشتناک ترین خشکسالی از سال ۱۹۴۰ تاکنون، گسترده ترین شیوع وبا در جهان، روبروست. همه این فجایع قابل پیشگیری پس از حمله نظامی به یمن رقم خورده است.

از جمهوری دمکراتیک خلق یمن در دهه ۷۰ میلادی تا این ویرانه نئولیبرالیسم که جمهوری یمن خوانده می‌شود نیم قرن ‌رنج خلق یمن نهفته است. هنگامی که کمونیستها و سوسیالیستها در جنوب یمن با خروج بریتانیا از بندر عدن کنترل جنوب را بدست گرفتند ‌ملی گراهای ناصری با نبردی سهمگین در شمال توانستند رژیم مورد حمایت عربستان را ساقط کنند. یمن اینگونه به دو کشور تقسیم شد. رقابت جنگ سرد باعث ‌کمکهای فراوان شوروی و غرب به هر دو بخش یمن و در نتیجه رشد دو کشور و زیرساخت‌های آنها شد و یمن به لطف حواله های یک میلیون کارگر یمنی در عربستان راه شکوفایی را دنبال کرد.

در جنوب با اصلاحات ارزی و آموزش مجانی همگانی و شکستن سدهای سنتی در جلوگیری از حضور زنان در اجتماع، زندگی بسیار خوبی برای مردم بوجود آمد تا اینکه در اواخر دهه ۸۰ فاجعه تیراندازی در کمیته مرکزی حزب حاکم در جنوب و ‌نبرد قدرت دو‌گروه از دو قبیله متفاوت انفجار داخلی را باعث شد ‌و با سقوط شوروی یمن واحد تحت رهبری علی عبدالله صالح رهبر بخش شمالی یمن شکل گرفت. صالح از رهبران ملی گرای شمال بود که از ۱۹۷۸ در قدرت بود. یمن متحد، جمهوری یمن خوانده شد و صنعا پایتخت این کشور اعلام شد. اما هنوز چند ماه از اتحاد یمن نگذشته بود که صالح با اعلام مخالفت در حمله به عراق صدام حسین که در یمن طرفداران زیادی داشت، مورد غضب دولت بوش قرار گرفت. تنها یمن ‌‌و کوبا در شورای امنیت سازمان ملل به قطعنامه حمله به عراق صدام حسین رای منفی دادند و همین کافی بود که امریکا فورا برنامه کمک ۷۰ میلیونی به یمن را لغو و عربستان سعودی با اخراج صدها هزار کارگر یمنی، صالح را بشدت مجازات کنند.

با رای منفی یمن به آن قطعنامه سقوط اقتصاد یمن آغاز شد، چنانکه سرانه ملی یمن ظرف سال‌های ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۵ اقتصاد این کشور بطور متوالی سقوط کرد و ‌صالح ناچار به رویارویی با تجزیه طلبان جنوب شد که از سوی عربستان حمایت میشدند. احساسات مردم جنوب یمن که در جمهوری یمن سالها نادیده گرفته شده بودند مورد سوء استفاده عربستان برای ایجاد شورش های تجزیه طلبانه قرار گرفتند.

صالح پس از سقوط اقتصادی دست بدامان صندوق بین المللی پول و ‌بانک جهانی شد. توصیه های بانک جهانی نه تنها کمکی به اقتصاد یمن نکرد بلکه فشار زیادی را به مردم آن کشور وارد ساخت و صالح و همراهانش با در دست گرفتن قراردادهای کلان نان و آبدار، غرق در فساد شدند و یمن را به جایی رساندند که بدون دخالت مافیای صالح هیچ معامله اقتصادی در آنجا امکان پذیر نبود.

حادثه ۱۱ سپتامبر دخالت نظامی امریکا در خاورمیانه را سرعت بخشید و فرصتی را برای عبدالله صالح در یمن پدید آورد تا با محکوم کردن القاعده از دولت جرج بوش تقاضای کمک کند. او‌ در ازای کمک ۴۰۰ میلیون دلاری مجوز استقرار واحدهایی از نیروی ویژه ایالات متحده را صادر کرد و علاوه برآن پهبادهای مسلح امریکا مستقر در جیبوتی مواضع القاعده در یمن را بمباران کردند.

با کم شدن فعالیت القاعده در یمن، علاقه بوش به یمن کمتر شد ولی صالح با بزرگ جلوه دادن تهدید القاعده در یمن توانست از کمک امریکا برخوردار بماند. او‌ جنگ علیه تروریسم را بسوی شورش های نامتناسب حوثی ها در شمال سوق داد تا احتمال جنگ داخلی افزایش یابد.

صالح که ۳۳ سال در یمن شمالی و سپس جمهوری یمن در قدرت بود به دیکتاتوری فاسد مبدل گشته بود که به سبک حسنی مبارک پسرش را آماده جانشینی می‌کرد. او‌ با به تاخیر انداختن انتخابات سال ۲۰۰۹ و سپس تلاش برای تغییر قانون اساسی و انتخاب خودش برای دوره سوم ریاست جمهوری بر آتش زیر خاکستر جنگ داخلی در یمن بنزین پاشید و درست پس از سقوط بن علی در تونس، بهار عربی یمن رقم خورد و مردم در خیابان‌های صنعا خواستار پایان حکومت صالح شدند. تظاهرات به سراسر کشور سرایت کرد و جمعیت جوان یمن رهبری جنبش را بدست گرفت.

صالح در پاسخ، اصلاحیه های قانون اساسی را لغو و دولت وحدت ملی تشکیل داد. اما اقدامات او ‌نوشداروی بعد از مرگ سهراب بود ‌و با انتشار خبر سقوط مبارک در مصر بر سرعت‌ِ اعتراضات در یمن افزوده شد. روز جمعه ۱۸ مارس ۲۰۱۳ به روی مردم آتش گشوده شد و ۲۴۵ نفر کشته و زخمی شدند.

غرب از ترس شکست پروژه های بانک جهانی، از طریق شورای همکاری خلیج به صالح پیشنهاد مصونیت در قبال ترک ریاست جمهوری را داد که با پاسخ منفی صالح و سپس ترور‌ ناکام وی روبرو شد. وقتی پیکر زخمی او را با هلیکوپتر به عربستان منتقل می‌کردند کسی باور نمیکرد او بزودی به دشمن قسم خورده عربستان تبدیل می‌شود.

صالح ناچار شد در نوامبر ۲۰۱۳ در وضعیت جسمی ناسالمی قدرت را به معاونش منصور هادی واگذار کند. دولت هادی که از تکنوکراتهای فاسد تشکیل شده بود کاری جز اجرای دستورات صندوق بین‌المللی پول نکرد و در اولین اقدام برای افزایش نرخ سوخت با مخالفت شدید مردم روبرو شد. صالح که از سوی غرب رها شده بود به حوثی ها که سالها با آنها جنگیده بود پناه برد و آنها متحدا توانستند بطور نسبی قدرت نیمه موفقی برای اداره کشور بوجود آورند.

استان صعده در شمال یمن در مرز سعودی زادگاه شیعیان زیدی است که توسط پسران بدرالدین حوثی محقق برجسته دینی رهبری میشد. آنها یک سوم جمعیت را تشکیل می‌دهند ولی ساختار دینی علیرغم اعتقاد به نیابت نوادگان پیامبر در حکومت کردن، بیشتر به سنی های سلفی شباهت دارد تا ارتدوکس‌های نجف و قم. حوثی ها که در ساختار جمهوری دمکراتیک یمن حل شده بودند پس از اتحاد یمن احساس رها شدن و انزوا میکردند و همین امر باعث شورش آنها علیه صالح شده بود. صالح که خودش از زیدی ها بود به بخاطر کمک به رشد اهل تسنن در شهر داماج در قلب استان صعدا مورد تنفر زیدی ها بود.

در سپتامبر۲۰۱۴ حوثی ها توانستند کنترل ساختمان های دولتی در پایتخت را بدست گیرند و منصور هادی با فرار به عدن از ریاض و ابوظبی تقاضای کمک نظامی کرد. عربستان و امارات با تشکیل ائتلافی از کشورهای عربی و آفریقایی برای نخستین بار در ۲۶ مارس ۲۰۱۵ برای جلوگیری از سقوط عدن بدست حوثی ها و نیروهای صالح مواضع نیروهای صالح را بمباران کرد.  نقش و دخالت جمهوری اسلامی در یمن از این مرحله به بعد برجسته شد.

بدون دخالت عربستان یمن طی مدت کوتاهی بدست ائتلاف صالح و حوثی ها فتح شده بود. به همین خاطر بحران یمن بیشتر صحنه یک جنگ نیابتی است تا جنگ داخلی. حوثی ها با دریافت پول و آموزش نظامی از تهران ‌و ریاض و متحدانش با دریافت کمک های مستقیم و‌غیر مستقیم از واشنگتن در برابر هم قرار گرفته و می جنگند.

سیاست مداخله جویانه نظامی عربستان تقریبا از نوعی جدید و در ارتباط با کودتای محمد بن سلمان برای بدست گرفتن قدرت در ریاض بود که بشدت از سوی واشنگتن حمایت شد. محمد بن سلمان که همراهی مشتاق در ابوظبی یافته بود ( محمد بن زاید ولیعهد ابوظبی که تعلیم یافته پایگاه نظامی سلطنتی بریتانیا در سندروست است) با چراغ سبز اوباما به یمن حمله کرد. اوباما برای تسکین سعودیها پس از امضای قرارداد هسته ای برجام با تهران از محمد سلمان حمایت کرد.

دخالت نظامی عربستان و ائتلاف همراه عربستان نه تنها نتوانست قدرت را در یمن به دولت انتقالی هادی بازگرداند بلکه یمن را به باتلاقی از جنگ‌های داخلی تبدیل کرد که نتیجه ای جز قحطی و گرسنگی و فقر و بیماری با فجایع عظیم انسانی نداشته است.  حوثی ها و متحدان داخلی اش نیز علیرغم کمک های مالی و تسلیحاتی جمهوری اسلامی نتوانستند به فتوحات خود ادامه داده و قدرت دولتی را در یمن تصاحب کرده و آن را تثبیت کنند.

طی چند سال جنگ مناطق جنوبی یمن از دست نیروهای صالح- حوثی خارج شد اما اعتراضات روزانه مردمی علیه نبود امکانات روزانه و ‌حقوق های پرداخت نشده گسترش یافت. امارات متحده که توانایی مدیریت مناطق اشغالی را نداشت با کشته شدن ۴۵ تن از نیروهایش در انبار تسلیحاتی در شرق صنعا، به نیروهای شبه نظامی محلی که ‌مزدوران خارجی بودند مثل بخشی از ارتش سابق کلمبیا اجازه داد بجای آنها بجنگند. سعودیها با حبس هادی در ریاض، حمایت از گروه اصلاح برهبری علی محسن را شروع کرد. حوثی ها کماکان بخش اعظم مناطق شمالی را در کنترل دارند.

 

ریاض و متحدانش در حالیکه مدام در  باره ارسال موشکهای ایرانی برای حوثی ها در حال انتشار اخبار اغراق آمیز هستند، خودشان بطرز شگفت انگیز در حال خرید سلاح از امریکا و اروپا هستند. براساس آمار انستیتوی تحقیقاتی صلح در استکهلم، ایالات متحده بین سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۶ بزرگ ‌ترین تامین کننده سلاح عربستان بعد از بریتانیا و فرانسه بوده است.

آمار درخواست سعودی در دوره اوباما بسیار بیشتر از قرارداد ۱۱۰ میلیاردی ریاض با دولت ترامپ بود. ایالات متحده با بیش از ۱۸۰۰ پرواز سوخت رسانی به جنگنده های عربستان مستقیما در جنگ یمن که بین سال‌های ۲۱۰۵ تا ۲۰۱۸ بیش از ۱۶ هزار و400 کشته بجای گذاشته دست دارد.

یمن علاوه بر قحطی و ‌وبا بطرز بیرحمانه مورد غارت نیروهای مداخله گر قرارگرفته است. در اواخر ژانویه نیروهای مورد حمایت امارات موسوم به شورای انتقالی جنوب با محاصره کاخ ریاست جمهوری در عدن خواستار استعفای دولت منصوب شده از طرف هادی شدند. سعودی در شمال با بمباران روزانه مانع از دستیابی حوثی ها به دریای سرخ هستند و نیروهای بجا مانده از صالح که پس از ترور او ‌تحت رهبری طارم برادر زاده او قرار گرفته اند به جنگ با ائتلاف اشغالگران ادامه می‌دهند و اعتراضات و تظاهرات مردمی علیه اشغال نظامی کشور بطور روزانه ادامه دارد. تحلیلگران بسیار بعید می دانند که بحران و‌ جنگ یمن طرف پیروز داشته باشد.

چهره امروز یمن بخوبی سیاستهای استعمار نوین را به ما نشان می‌دهد. سیاست تحریم اقتصادی که تاکنون در هر کشوری فسادی بنیانکن را در پی داشته با تحریک جدایی طلبی که در گوشه و‌ کنار کشورها مورد ظلم ‌و بی اعتنایی دولت مرکزی قرار دارند پیش برده می شود. از جمله در یمن.  با متزلزل ساختن کشورها و تشدید نارضائی ها، تدارک ضربه آخر را می بینند. حمله نظامی و اشغال مستقیم یا غیر مستقیم کشور و تبدیل آن به مستعمره ای نوین.

این سیاست ها بدون دیکتاتورهای حاکم قابل اجرا نبوده است. اگر علی عبدالله صالح در یمن دچار خوی استبدادی و سیری ناپذیر قدرت نمیشد، اگر او نسبت به حاشیه نشینان کشور بی اعتنا نمیشد، اگر او مستبدانه مانع از حضور گروه‌های مختلف سیاسی در اداره کشور نمیشد امروز مردم یمن با قحطی و گرسنگی و خشکسالی و جنگ روبرو نبودند. آیا اتفاقات یمن و دیگر کشورهای خاورمیانه برای سران جمهوری اسلامی در تهران پندآموز است؟


به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet @pyknet


 پیک نت 12 شهریور

 
 

اشتراک گذاری: