ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

3 دی  1398

  pyknet100@gmail.com

 
 
 

نامه تاریخی 3 تن از رهبران جبهه ملی

42 سال پیش شاه نشنید

رهبر ج. اسلامی امروز می شنود؟

 
 
 

 

 

متن نامه ای روی شبکه اینترنت قرار گرفته که در پای آن امضای سه تن از رهبران جبهه ملی ایران دیده می شود: کریم سنجابی که وزیر خارجه دولت بازرگان شد، شاپور بختیار که نخست وزیری رژیم شاه را قبول کرد و پس از انقلاب 57 توسط تیم نفوذی جمهوری اسلامی در خانه اش در فرانسه بطرز فجیعی به قتل رسید و بالاخره داریوش فروهر وزیر کار دولت بازرگان که تا مدتی بعد از بازرگان نیز در این سمت باقی ماند و سرانجام در خانه اش توسط تیم ترور وزارت اطلاعات دوران علی فلاحیان به همان شیوه ای کشته شد که شاپور بختیار در فرانسه کشته شد. از میان این سه تن، تنها کریم سنجانی به مرگ طبیعی در گذشت.

این سه تن در آغاز دهه 56 که هنوز شاه به حرف هیچکس گوش نمی کرد و به یکه تازی اش ادامه میداد، نامه ای خطاب به وی نوشتند و نسبت به بحرانی هشدار دادند که زمینه ساز یک انقلاب است. پیش از این سه تن، علی اصغر حاج سید جوادی طی چندین نامه به هویدا، سپس رئیس دفتر شاه و سرانجام به خود شاه، همین بحران را گوشزد کرده بود. همه آنها به شاه توصیه کرده بودند تا به یک رفرم واقعی تن بدهد و بجای حکومت، سلطنت کند و قانون اساسی را محترم شمرده و تن به اجرای آن بدهد. این میخ به سنگ فرو نرفت و زمانی شاه در یک پیام تصویری خطاب به مردم گفت "صدای انقلاب شما را شنیدم" که دیگر کار از رفرم گذشته بود و اوضاع همان شد که در این روزها در عراق و در لبنان جریان دارد. یعنی حرف اول را خیابان میزند نه مجلس و دولت و محافل سیاسی!

این  نامه  که انگیزه انتشار آن تکرار هشداری است به رهبر جمهوری اسلامی را پس از این مقدمه بخوانید:

 

نامه به محمدرضا پهلوی

پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی

 

فزایندگی تنگناها و نابسامانی‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور چنان دورنمای خطرناکی را در برابر دیدگان هر ایرانی قرار داده که امضاکنندگان زیر بنا بر وظیفهٔ ملی و دینی در برابر خدا و خلق خدا با توجه به اینکه در مقامات پارلمانی و قضایی و دولتی کشور کسی را که صاحب تشخیص و تصمیم بوده، مسئولیت و مأموریتی غیر از پیروی از «منویات ملوکانه» داشته باشد نمی‌شناسیم و در حالی که تمام امور مملکت از طریق صدور فرمان‌ها انجام می‌شود و انتخاب نمایندگان ملت و انشای قوانین و تأسیس حزب و حتی انقلاب در کف اقتدار شخص اعلی‌حضرت قرار دارد که همهٔ اختیارات و افتخارات و بنابراین مسئولیت‌ها را منحصر و متوجه به خود فرموده‌اند این مشروحه را علی‌رغم خطرات سنگین تقدیم حضور می‌نماییم.

در زمانی مبادرت به چنین اقدامی می‌شود که مملکت از هر طرف در لبه‌های پرتگاه قرار گرفته، همهٔ جریان‌ها به بن‌بست کشیده، نیازمندی‌های عمومی به خصوص خواروبار و مسکن با قیمت‌های تصاعدی بی‌نظیر دچار نایابی گشته، کشاورزی و دامداری رو به نیستی گذارده، صنایع نوپای ملی و نیروهای انسانی در بحران و تزلزل افتاده، تراز بازرگانی کشور و نابرابری صادرات و واردات وحشت‌آور گردیده، نفت این میراث گران‌بهای خدادادی به شدت تبذیر شده، برنامه‌های عنوان شده اصلاح و انقلاب ناکام مانده و از همه بدتر نادیده گرفتن حقوق انسانی و آزادیهای فردی و اجتماعی و نقض اصول قانون اساسی همراه با خشونت‌های پلیسی به حداکثر رسیده و رواج فساد و فحشا و تملق، فضیلت بشری و اخلاق ملی را به تباهی کشانده‌است.

حاصل تمام این اوضاع توأم با وعده‌های پایان ناپذیر و گزافه گویی‌ها و تبلیغات و تحمیل جشن‌ها و تظاهرات، نارضایی و نومیدی عمومی و ترک وطن و خروج سرمایه‌ها و عصیان نسل جوان شده که عاشقانه داوطلب زندان و شکنجه و مرگ می‌گردند و دست به کارهایی می‌زنند که دستگاه حاکمه آن را خرابکاری و خیانت و خود آن‌ها فداکاری و شرافت می‌نامند.

این همه ناهنجاری در وضع زندگی ملی را ناگزیر باید مربوط به طرز مدیریت مملکت دانست، مدیریتی که بر خلاف نص صریح قانون اساسی و اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر جنبهٔ فردی و استبدادی در آرایش نظام شاهنشاهی پیدا کرده‌است. در حالی که «نظام شاهنشاهی» خود برداشتی کلی از نهاد اجتماعی حکومت در پهنهٔ تاریخ ایران می‌باشد که با انقلاب مشروطیت دارای تعریف قانونی گردیده و در قانون اساسی و متمم آن حدود «حقوق سلطنت» بدون کوچکترین ابهامی تعیین و «قوای مملکت ناشی از ملت» و«شخص پادشاه از مسئولیت مبری» شناخته شده‌است.

در روزگار کنونی و موقعیت جغرافیایی حساس کشور ما ادارهٔ امور چنان پیچیده گردیده که توفیق در آن تنها با استمداد از همکاری صمیمانهٔ تمام نیروهای مردم در محیطی آزاد و قانونی و با احترام به شخصیت انسان‌ها امکان‌پذیر می‌شود. این مشروحهٔ سرگشاده به مقامی تقدیم می‌گردد که چند سال پیش در دانشگاه هاروارد فرموده‌اند:

«نتیجهٔ تجاوز به آزادی‌های فردی و عدم توجه به احتیاجات روحی انسان‌ها ایجاد سرخوردگی است و افراد سرخورده راه منفی پیش می‌گیرند تا ارتباط خود را با همهٔ مقررات و سنن اجتماعی قطع کنند و تنها وسیلهٔ رفع این سرخوردگی‌ها احترام به شخصیت و آزادی افراد و ایمان به این حقیقت‌هاست که انسان‌ها بردهٔ دولت نیستند و بلکه دولت خدمتگزار افراد مملکت است». و نیز به تازگی در مشهد مقدس اعلام فرموده‌اید «رفع عیب به وسیلهٔ هفت‌تیر نمی‌شود و بلکه به وسیلهٔ جهاد اجتماعی می‌توان علیه فساد مبارزه کرد.»

بنابراین تنها راه بازگشت و رشد ایمان و شخصیت فردی و همکاری ملی و خلاصی از تنگناها و دشواری‌هایی که آیندهٔ ایران را تهدید می‌کند ترک حکومت استبدادی، تمکین مطق به اصول مشروطیت، احیای حقوق ملت، احترام واقعی به قانون اساسی و اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر، انصراف از حزب واحد، آزادی مطبوعات، آزادی زندانیان و تبعید شدگان سیاسی و استقرار حکومتی است که متکی بر نمایندگان منتخب از طرف ملت باشد و خود را بر طبق قانون اساسی مسئول اداره مملکت بداند.

۵۶/۳/۲۲

کریم سنجابی

شاپور بختیار

داریوش فروهر

به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet @pyknet


 پیک نت 24 دسامبر 2019

 
 

اشتراک گذاری: