در ایران نام آنها که در ۲۰ - ۳۰ سال گذشته پول مفت پارو کردند
و زدند و بردند را گذاشته اند مافیای اقتصادی، در روسیه نام
آنها را گذاشته اند "اولیکارش". نام ها متفاوت است اما ماهیت
ها و عملکردها یکسان. در روسیه حداقل مردم نام برخی از
اولیگارش ها را میدانند و رسانه ها در باره آنها با نام و نشان
سخن می گویند، اما در ایران نام سران مافیای اقتصادی و یا همان
الیگارش های وطنی نه بر زبان می آید و نه بر کاغذ. آنها، بقول
شاملو در "هفت تو" ی سانسور پنهان اند و مردم نمیدانند در کجا
زندگی می کنند، ثروتشان چقدر است؟ سالی چند بار به خارج از
کشور سفر می کنند، صاحب چه تاسیسات و چه شرکت هائی هستند و
کار این تاسیسات و شرکت ها چیست و با ثروتی که دارند چه نقشی
در حاکمیت و تصمیمات حکومتی دارند؟ پیوندهایشان با سران نظام
چیست؟ ریشه های خانوادگی شان به کجا می رسد؟ در انقلاب و در
جنگ با عراق کجا بودند؟ و دهها و دهها سئوال بی پاسخ دیگر. این
درحالی است که آنها سر نخ بسیاری از رویدادهای ایران را در
دست دارند، رسانه ها زیر نگینشان است، شماری از نمایندگان مجلس
را سر انگشت خودشان می چرخانند، شهرداری ها به میل آنها تراکم
می فروشند، در سپاه نفوذ دارند، همچنان که در دولت ها.
برای هر گردش سیاسی- اقتصادی در ایران و هر چرخشی در مناسبات
اجتماعی، اگر واقعا چنین عزمی وجود داشته باشد، هیچ راه حلی جز
به شیشه بازگرداندن این غول ها نیست و افشای نام و هویت و ثروت
آنها نخستین گام برای این اقدام است. در غیر اینصورت، آنها، در
بزنگاهها کارشکنی های سیاسی و اجتماعی کنونی را تبدیل به
کارشکنی های تروریستی در داخل کشور خواهند کرد. آنها به این
اصطلاح که برای یهودیان ثروتمند ذکر می کنند اعتقاد دارند "مال
است، نه جان است که آسان بتوان داد". این همان گرفتاری دولت در
روسیه است که حالا برای مقابله با آن، با کمک مجلس و ریاست
جمهوری و زیر سایه تنوع احزابی که در مجلس فراکسیون دارند به
سراغشان رفته اند. صحبت از کنترل و از قدرت حذف کردن الیکارش
هائی است که رویدادهای اوکراین و آینده ای که روسیه برای جهان
در تصور دارد، چاره ای جز مقابله با آنها ندارد. جهت گیری این
مقابله به سود منافع عمومی است و از حمایت احزاب ملی و چپ
پارلمان روسیه برخوردار است. چین نیز همین مسیر رفت و ایران
نیز اگر مصمم به اتخاذ سیاست گردش به شرق باشد، هیچ راه حل
دیگری جز آن راه حل هائی ندارد که در چین و روسیه به اجرا
گذاشته شد و جریان دارد. نمیتوان وارونه بر اسب سوار شد و در
مسابقه اسبدوانی شرکت کرد. هر چه در این زمینه تاخیر شود، بر
هزینه اجرای آن افزوده می شود. برای درک ملموس تر از آنچه که
دربالا به آن اشاره شد به خبر زیر که روز گذشته در رسانه های
داخلی کشور منتشر شد دقت کنید:
در سالهای اخیر استفاده از هواپیماهای شخصی برای رفت و آمد در
شهرو میان شهرها فراهم شده است.
سالانه
۲۰
تا
۳۰
نفر در ایران هواپیمای شخصی میخرند! در ایران هم مانند دیگر
کشورهای جهان، داشتن هواپیمای شخصی جزو امکانات لاکچری و گران
است!
همین رسانه های داخل کشور دیروز نوشتند که سالانه از راه فروش
فیلترشکن عده ای صدها میلیارد تومان سود می برند!
آنها که با یکصد میلیارد تومان هواپیمای شخصی می خرند چه کسانی
هستند؟ آن که هواپیمای شخصی یکصد میلیارد تومانی می خرد در
کدام قصر زندگی می کند؟ شغلش چیست؟ آنها که از فروش فیلتر شکن
سودهای چند صد میلیارد تومانی می برند چه کسانی هستند؟ همانها
در فیلترینگ نقش ندارند؟ زیرپای تصمیم گیرندگان نمی نشینند و
فیلترینگ را اقدامی انقلابی معرفی نمی کنند؟
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت ۲۸ آگوست ۲۰۲۲ |