ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

20 آذر  1390

infos@pyknet.net

 
 
 

برنده اصلی و بازنده اصلی
در حمله به سفارت انگلیس
علی محمد شمس

 
 
 
 

حضور همدلانه نیروهای اطلاعاتی و انتظامی در ماجرای حمله به سفارت انگلستان،‌ ماهیت حمله کنندگان به سفارت که وابسته به سازمان بسیج بودند،‌ نحوه عملکرد آن‌ها یعنی تخریب و آتش زدن اموال و اسناد سفارت،‌ خروج سریع و بدون مزاحمت حمله کنندگان از سفارت و … به روشنی از ماهیت دستوری این اقدام حکایت دارد. همچنین صدور اطلاعیه‌های پی در پی مبنی بر این که ما هیچ کس را به گروگان نگرفتیم، ما در سفارت نماندیم، ما در این اقدام با هیچ ارگانی هماهنگ نکردیم، ما… از نگرانی و ترس شدید ایشان از نتیجه این اقدام حکایت می‌کند، نگرانی و ترسی که معمولا مراجع مسؤل و مقامات رسمی در این گونه موارد احساس می‌کنند و نه یک عده افراد غیر مسؤل.

 

گمان نمی‌رود در ایران یک انسان عاقل یافت شود که عواقب و نتایج زیانبار حمله به سفارت انگلستان را درنیابد و نفهمد هزینه‌های ناشی از این اقدام برای منافع کشور به هیچ وجه با منافع آن- اگر منفعتی بتوان برای آن تصور کرد- به هیچ وجه قابل مقایسه نیست.

بنابراین باید به این سؤال پاسخ داد سازماندهندگان این اقدام کیستند و چه اهدافی را مدنظر داشته‌اند؟ ساده لوحانه خواهد بود اگر تصور کنیم درشرایطی که کشور تحت شدید‌ترین فشارهای خارجی است طراحان این سناریو بدون هر گونه محاسبه هزینه و فایده و صرفا در اقدامی واکنشی تصمیم به چنین اقدامی گرفته باشد.

در سطح حاکمیت جریان وابسته به بیت رهبری جناح احمدی‌نژاد را متهم می‌کند که باهدف فشار بر رهبری این ماجرا را سامان داد و جناح احمدی نژاد این ماجرا را ساخته و پرداخته جناح وابسته به رهبری برای فشار بر دولت ارزیابی می‌کند. با توجه به نقش فعال بسیح در این اقدام با قاطعیت می‌توان گفت که بسیج و سپاه پاسداران در پشت سر این اقدام قرار داشته‌اند. از سوی دیگر سکوت احمدی‌نژاد و یارانش در قبال این حادثه حاکی از آن است که باند احمدی نژاد – مشایی نقشی در این حادثه نداشتند و این اقدام توسط باند مخالف احمدی‌نژاد در حاکمیت سازماندهی شد. حضور افرادی نظیر رسایی در زمان حمله به سفارت، حمایت شدید لاریجانی از این اقدام و موضع‌گیری اولیه سید احمد خاتمی امام جمعه تهران و محوریت روزنامه کیهان در پوشش تبلیغاتی رسانه‌ای همگی از آن حکایت دارد که جریان طرفدار رهبری در این جریان ابتکار عمل را در دست داشت.

حساسیت جامعه نسبت به فشارهای بین المللی علیه ایران به شدت کاهش یافته و به رغم این که حجم و شدت فشارهای خارجی در شرایط کنونی بسیار افزایش یافته اما این فشارها هیچ موجی را در حمایت از حاکمیت در جامعه برنینگیخته است و حاکمیت هیچ نشانه‌ای از همدلی و همراهی مردمی در حمایت از خود دریافت نمی‌کند.

همزمان با این وضعیت وقایع فضاحت‌ باری نظیر اختلاس سه هزار میلیارد تومانی به تتمه آبروی حاکمیت اقتدارگرا چوب حراج زده است. آن چه این وضعیت را تشدید می‌کند آلودگی و فساد شدید بخش‌های مختلف حاکمیت اصول گرا است که امکان برخورد قاطع با چنین رسوایی‌هایی را از وی سلب می‌کند از این رو هرگونه اقدامی برای رسیدگی جدی به این پرونده با واکنش شدید یک طرف و تهدید طرف دیگر به افشاگری مواجه شده و در نطفه خفه می‌شود. ماجرای حمله مأموران دادستانی به روزنامه ایران برای دستگیری آقای جوانفکر به روشنی از ناکامی رهبری در کنترل و مدیریت بحران جنگ قدرت در حاکمیت حکایت دارد.

در چنین شرایطی قرار است تا چند ماه دیگر انتخاباتی در کشور برگزار شود که میزان مشارکت ملت در آن می‌تواند شاخص روشنی برای ارزیابی سطح مشروعیت حاکمیت باشد.

هسته مرکزی قدرت برای ترغیب مردم به مشارکت در انتخابات دو راه بیشتر ندارد. تجدید نظر در روش‌های گذشته، دل کندن از این مجموعه سراپا غرق در فساد و روی آوردن به مردم و تلاش فوری و همه جانبه برای جبران اشتباهات گذشته و در نتیجه دمیدن روحی تازه به کالبد سرد و بی روح جامعه و افزایش و تقویت انسجام و وحدت ملی. شواهد و قراین نشان می‌دهد که هسته مرکزی قدرت فاقد ظرفیت و بلکه شجاعت لازم برای چنین اقدامی است.

انتخاب دوم استقبال از تنش‌ها و تهدیدهای خارجی تا سرحد رویارویی نظامی به منظور تحریک روح ملی جامعه، تحت الشعاع قرار دادن مسائل داخلی و به حاشیه راندن اختلافات است.

با توجه به آن چه گفته شد می‌توان دریافت که چرا حمله به سفارت انگلستان به عنوان اقدامی پرهزینه و پر ریسک در دستور کار حاکمیت قرار گرفته است.

در این میان دو نکته بیش از هرچیز جلب توجه می‌کند: سکوت احمدی‌نژاد و سکوت رهبری در ماجرای اشغال سفارت انگلستان

احمدی نژاد که تا دیروز همه موازین و ضوابط حاکم بر دیپلماسی را ساخته و پرداخته استکبار جهانی می‌دانست و در سمینار سفیران جمهوری اسلامی از ایشان می‌خواست تسلیم این موازین نشوند و برخلاف عرف دیپلماتیک وعده ملاقات با سفیر انگلستان را دقایقی قبل از ملاقات لغو می‌کرد تا به خیال خود از کشورهای قدرتمند انتقام بگیرد و به دستگیر کننده ملوانان انگلستان در آب‌های جنوب مدال می‌داد … علی القاعده باید از این ماجرا استقبال می‌کرد و برای اشغال کنندگان سفارت انگلستان پیام تبریک و حمایت می‌فرستاد اما او برعکس سکوت معنا داری پبشه کرد. علت این سکوت کاملا روشن است. اشتباه در محاسبه جریان طرفدار بیت در این ماجرا کاملا به نفع احمدی نژاد تمام شده است. او دریافته است رهبری طی دو سال اخیر در قشر متوسط شهری به کلی پایگاه خود را از دست داده است. بنابراین برای او که خود را در معرض تهدید حذف و نابودی می‌بیند و ناخواسته وارد یک جنگ قدرت در مقابل رهبری شده و در نتیجه انتخابات آینده را فرصتی برای تضمین بقای خود درعرصه قدرت و مصونیت از نابودی ارزیابی می‌کند، اعلام نزدیک‌تر بودن افکار وی به دیدگاه‌های رهبری نه تنها امتیازی محسوب نمی‌شود بلکه برعکس یک امتیاز و تبلیغ منفی خواهد بود، از این رو مدتی است که احمدی‌نژاد با اتخاذ مواضع به ظاهرمدنی می‌کوشد درجامعه حساب خود را از رهبری جداکرده و خود را متفاوت از جریان طرفدار بیت نشان دهد. حمله به سفارت انگلستان برای احمدی‌نژاد یک حسن دیگر هم داشت و آن این که به او این امکان را داد که در آینده با استناد به این اقدامات بی‌کفایتی خود و تیمش را در اداره کشور توجیه کند و در زمان مناسب که احتمالا در جریان تبلیغات انتخاباتی فراخواهد رسید به جامعه بگوید اگر در حل مشکلات جامعه، رفع گرانی و بیکاری و تورم و … ناکام مانده است، علت آن کارشکنی‌های مخالفان او بوده که کوشیده‌اند با تخریب روابط خارجی امکان بهبود روابط و استفاده از ظرفیت‌های خارجی برای حل مشکلات داخلی را از دولت سلب کنند. احمدی‌نژاد مدت‌هاست که برای روزهای رویارویی که قطعا فرا خواهد رسید از هم اکنون به جمع آوری سند و دلیل و مدرک پرداخته و درحال چوب خط انداختن برای رهبری است. از جمله این چوب خط‌ها نامه‌ای است که اخیرا به رهبری نوشته و ضمن اعلام مخالفت دولت با حصر آقایان موسوی و کروبی خواهان آزادی ایشان شده است تا در آینده با استناد به این نامه بتواند مسئولیت این اقدام را به تمامی به گردن رهبری بیندازد.

سکوت رهبری نیز در قبال این ماجرا شگفت‌‌انگیز و در عین حال پرمعناست. شگفت‌انگیز از این جهت که ایشان در قبال مسائل بسیار جزئی‌تر همواره احساس مسئولیت کرده ورود نموده‌اند. ایشان بارها گفته‌اند هرجا که انحرافی ببینند در جلوگیری از آن تردید نمی‌کنند. این انحرافات البته همواره اصولی و اساسی نیستند و گاه در حد پیگیری مطبوعات در مسئله اختلاس سه‌هزار میلیارد تومانی تنزل می‌یابد به طوری که ایشان احساس مسئولیت می‌کنند به مطبوعات در این زمینه هشدار دهند. بنابراین حادثه‌ای که به قطع و کاهش روابط ایران با چندین کشور انجامیده، موج محکومیت جهانی را علیه ایران برانگیخته، فشارها و تحریم‌های خارجی را دوچندان کرده، دولت جمهوری اسلامی را ناگزیر از عذرخواهی‌های مکرر نموده و … علی القاعده باید آن قدر مهم باشد که رهبری حداقل در باره آن کلمه‌ای سخن بگویند. اما این سکوت از جهتی دیگر پرمعناست. این اقدام از سوی نهادهای تحت امر ایشان انجام پذیرفته است انتقاد به این اقدام به ویژه در سطح علنی علاوه بر این که نوعی انتقاد از خود خواهد بود – که با توجه به مبرا بودن ساحت رهبری از هرگونه نقصی و نقدی جایز نمی‌باشد-،‌ نیروهای عمل کننده در این ماجرا را که سخت مسئله دار خواهد کرد. به این نیروها گفته شده است که این اقدام مورد تأیید رهبری است، ایشان انگلستان را «خبیث‌تر از همه کشورها» خوانده‌اند لذا گوشمالی این استعمار پیر خبیث یا به امر رهبری و یا مورد رضای رهبری است. بنابراین مخالفت رهبری با این اقدام، موج تردید و شک را در نیروهای عمل کننده در صحنه دامن خواهد زد و این امر علاوه بر از بین رفتن اعتماد نیروهای عمل کننده، برای عملیات و اقدامات آینده مضر خواهد بود. اما سکوت برای ایشان کم هزینه نبوده و ایشان را به عنوان مسؤل اصلی حمله به سفارت انگلستان به افکار عمومی معرفی خواهد کرد.

( این مقاله بسیار بیش آن بود که ما آن را خلاصه کرده و رئوس آن را منتشر کردیم. چنانچه تمایل به مطالعه متن کامل آن داشته باشید میتوانید به سایت کلمه مراجعه کنید.)

پیک نت 20 آذر

 
 

اشتراک گذاری: