آنچه می خوانید بخش هائی از نامه "ابوالفضل اسلامی است"
در سال
۱۳۵۷
پس از سقوط رژیم پادشاهی، بسیاری از دیپلماتها و مدیران وزارت
خارجه اخراج یا پناهنده شده و یا کنارهگیری کردند. در آن
شرایط بخشهای سیاسی و اداری و اداره ترجمه و کنسولی وزارت
خارجه از کمبود نیرو در رنج بود که به ناچار از سایر ادارات
دولتی نیروهایی جذب وزارت خارجه شدند که تخصص مطلوب سیاسی
نداشتند.
در این شرایط گروهی از معاودین عراقی نیز به دلیل تسلط به
زبان عربی و نیاز شدید وزارت خارجه به این زبان در اداره ترجمه
و اداره خاورمیانه و کشورهای عربی استخدام شدند. از این
جملهاند، علاءالدین بروجردی و برادرش هادی بروجردی، جواد
لاریجانی و فاضل لاریجانی (وابسته فرهنگی جمهوری اسلامی در
اتاوا)
وزارت امورخارجه از سال
۱۳۶۰
تصمیم گرفت تعدادی دانشجو جهت گذراندن دورههای آموزش سیاسی و
بینالمللی در دانشکده روابط بینالملل جذب کند که اولین گروه
حدود
۸۰
نفر از طریق آزمون ورودی جذب و به کارآموزی مشغول شدند.
من هم به عنوان یکی از این دانشجویان در این دورهها شرکت
داشتم و از همان زمان با معضل معاودان عراقی آشنا شدم.
افرادی که امروز مثل سردار نقدی در رأس نیروهای سرکوب و یا چون
لاریجانیها در رأس قوای مققنه و قضاییه، و یا چون بروجردیها
در سیاست خارجی ایفای نقش میکنند.
در تابستان سال
۱۳۶۲
کارآموزی من در اداره خلیج فارس و خاورمیانه تحت ریاست
علاءالدین بروجردی بود که آشنایی ما با او از اینجا شروع و از
بد روزگار پس از پایان دوره آموزشی و استخدام رسمی، محل خدمت
من معاونت آسیا و اقیانوسیه بود که علاءالدین بروجردی تا پایان
ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی بر آن نظارت میکرد. آنچه در
این یادداشت میآید برگرفته از مشاهدات و تجربیات شخصیام در
این حوزه است.
سال
۱۳۶۲
در دوره کارآموزی در اداره خلیج فارس به مدیریت علاءالدین
بروجردی، آشکارا میدیدم که کارشناسان از حضور معاودان عراقی
که با استفاده از ارتباطات با محافل قدرت در حوزههای علمیه،
برخلاف مقررات وزارت خارجه بدون داشتن مدرک تحصیلی مطلوب وارد
کادر سیاسی شده و پستهای مدیریتی را اشغال کردهاند، اظهار
نگرانی میکردند. همه زیر لب زمزمه میکردند که آقای بروجردی
در نجف عراق متولد شده و تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را درآنجا
گذرانده است.
او پس از پایان تحصیلات دبیرستان و گرفتن مدرک [تکنسین]
آزمایشگاه در سالهای پیش از انقلاب، در بیمارستان هلال احمر
دبی مشغول به کار بوده و پس از انقلاب همچنان در دبی میماند و
کمیته انقلاب اسلامی، شعبه دبی را تشکیل میدهد. در اوایل شروع
جنگ ایران و عراق نیز وی از دبی تجهیزات پزشکی و آمبولانس به
ایران ارسال میکرده است.
علاءالدین بروجردی در سال
۱۳۶۰
به تهران آمد و به دلیل آشنایی به زبان عربی در وزارت خارجه
مشغول به کار شد.
نقش آقای بروجردی در وزارت خارجه پس از کنار گذاشته شدن جواد
لاریجانی پر رنگتر شد.
علاءالدین بروجردی بعد از آقای لاریجانی در سمت معاون آسیا و
اقیانوسیه و مسئول ستاد افغانستان با میلیونها دلار بودجه
محرمانه، همان نقش جواد لاریجانی را در وزارت خارجه ایفا
کرد. جواد لاریجانی هم به مجلس رفت و ریاست کمیسیون سیاست
خارجی را در دست گرفت .جایی که امروز بروجردی بر آن تکیه زده
است.
علاءالدین بروجردی هر سال میلیونها دلار بودجه محرمانه در
اختیار داشت و مختار بود که این پولها را بدون نیاز به رسید و
سند هزینه؛ جهت مجاهدان افغان و نهضتهای آزادیبخش و نیروهای
طرفدارجمهوری اسلامی مصرف کند و با توجه به اینکه در وزارت
خارجه بودجههای محرمانه بدون نظارت حسابرس و بدون سند مصرف
میشود، هیچگاه احتمال سوء استفاده از این پولها قابل کشف
نبوده است.
با روی کار آمدن دولت محمد خاتمی، علاءالدین بروجردی از وزارت
خارجه به مجلس رفت و در مجلس هفتم جای جواد لاریجانی در ریاست
کمیسیون سیاست خارجی نشست و همچنان در موضعی بالاتر سکان
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در دست دارد.
پیک نت 27 آذر |