خلاصه مقاله دکتر کاوه احمدی علی آبادی، عضو جامعه شناسان بدون
مرز :
ايران تنها كشور دنياست كه از تكنولوژي 5 كشور دنيا در صنايع
نظامي اش استفاده مي كند. از هواپيماهاي آمريكايي كه حكومت
پيشين خريده بود و بعد از جنگ به كمك كارشناسان چين و روسيه –
F14
هاي ايراني توسط روسيه تغييراتي كرده و بهينه شده- و حتي
پاكستان بهينه شده و حتي
F 16
هاي پاكستاني و ميراژ
F1
هاي فرانسوي –هواپيماهاي عراقي پناهنده شده به ايران كه اينك
به كمك فرانسه از آن ها استفاده مي كند- و هواپيماهاي سوخو
(سوخوي 24، 25، 27) و ميگ روسي (27، 29 و 31) و چيني (F7
ارتقاء يافته كه البته چندان پيشرفته نيست) و حتي تكنولوژي
ساخت هواپيماهاي اسرائيل. درست خوانديد، حتي تكنولوژي صنايع
هوايي اسرائيل!
جنگندههاي
لاوي
اسرائيل تكنولوژي شان به چين منتقل شده و هواپيماهاي
J 10
چيني حاصل آن است كه تعدادي به ايران فروخته شده است. بمب افكن
هاي استراتژيك و سنگين توپولوف
T-22M
روسي و
H-6D
چيني -كه تنها سه، چهار كشور دنيا بمب افكن استراتژيك دارند-
كه از پيشرفته ترين هواپيماهاي روسيه و چين هستند و همين امروز
اگر جنگ هسته اي شود، از آن ها استفاده مي كنند. هواپيماي
رهگير ميگ 31 كه اينك برترين رهگير دنياست و هواپيماي
رادارگريز شفق كه از پيشرفته ترين تكنولوژي برخوردارست و ايران
حتي خط مونتاژ برخي از آن ها را در اختيار دارد. در زمینه ساخت
هواپیمای ترابری علاوه بر برخورداري از ترابري هاي سنگين ساخت
آمريكا در گذشته، و خريد هواپيماهاي غول پيكر كلاس ایلوشیون و
آنتونوف (74
TK200و
76)، هواپيماي ایران 140 را طراحي كرده و توليد مي كند كه
نمونه کپی شده آنتونوف اکراینی است. هواپيماهاي شناسايي سبك
آواكس روسي ایلوشیون76 و
A-50
بايد بدان ها افزود. برخي از اين هواپيماهاي ايران توانايي رفت
و برگشت به اسرائيل را بدون نياز به سوختگيري در هوا دارند. در
انواع زمينه هاي موشكي (زمين به زمين، زمين به هوا، هوا به
هوا، زمين به هوا، سطحي و زيرسطحي و غيره) نيز كه بسياري از
اطلاعات آن موجود است و پاره اي ديگر نيز آنقدر هست كه قوي
ترين سيستم موشكي منطقه را به ايران نسبت دهيم؛ گرچه
هواپيماهاي
F-35
اسرائيلي كه از آمريكا گرفته توانايي عبور از سيستم دفاعي موشك
هاي
S300
را دارند و خلبان هاي ايراني نيز ساعت پروازهايشان از ميانگين
جهاني پايين تر است، در حالي كه اسرائيل و امريكا مدت هاست كه
بهترين خلبان هاي دنيا را در اختيار دارند. موضوع بر سر آن است
كه چون ايران تحريم بوده، هر سلاحي را در هر سطحي كه توانسته
تهيه كرده و براي خريد اولويت بندي نكرده است و نتيجه آن كه از
ابتدايي ترين و حتي سلاح هاي از رده خارج شده خريده تا سلاح
هاي پيشرفته. اگر پس از پايان جنگ به خريدهاي همچون
F7
چيني و ميگ
23
روسي (و تعدادي ميگ و سوخو از انواع مختلف نيز از عراق به
ايران پناهنده شده) و موشك هاي ساحل به درياي ضعيف چيني تن
داده، ناگهان در اين سال هاي آخر موفق شده علاوه بر خريد سلاح
هاي پيشرفته روسي و چيني، در كنار طراحي و ساخت هواپيماي آذرخش
كه ارتقاء يافته
F5
هاي آمريكايي با موتورهاي روسي است و امروزه هواپيماي مطرحي
نيست، در كنارش نظر چين و شوروي را براي راه اندازي خط مونتاژ
پيشرفته ترين سلاح ها، موشك ها و هواپيماهايشان جلب كند و
احتمالاً با تزريق فراوان پول به صنايع دفاعي اين كشورها موفق
به دريافت چنين امتيازاتي شده است. اما مسأله اين است كه اين
ها سلاح هايي نيستند كه در مقابل آمريكا و حتي اسرائيل سرنوشت
جنگ را تغيير دهند. نكته اين است كه هر كشوري تنها با سلاح هاي
متعارف نمي تواند هيچ كشوري را با سلاح هاي هسته اي در جنگ
شكست دهد هيچ كشوري در دنيا نيست كه حتي اگر چندين بمب هسته اي
نيز داشته باشد و از اصل غافلگيري نيز استفاده كند، بتواند جنگ
با آمريكا، روسيه يا چين را ببرد. چون حتي قبل از شليك و هنگام
سوخت گذاري شناسايي مي شوند و در خاك همان كشور منهدم مي
گردند! بماند كه در همان سلاح هاي متعارف نيز كميت يا كيفيت
منفرد قواي سه گانه نيز نشان از برتري نظامي ندارد و اعراب در
تمام جنگ هايشان با اسرائيل از نظر كم و بعضاً كيف سلاح ها بر
اسرائيل برتري چشمگيري داشتند، ولي در همه آن ها شكست سختي از
اسرائيل خوردند. چون نحوه استفاده و هماهنگي بين نيروها از
فرماندهي گرفته تا تكنولوژي بسيار تعيين كننده است. باري، اگر
تدبيري درست و سنجيده پيرامون اين سلاح هاي پيشرفته اي كه
داريد، نداشته باشيد، آن ها حتي مي توانند به يك تله بدل شوند؛
تله اي براي فرو رفتن در يك جنگ تا وقتي متوجه اشتباهات تان
شويد كه جنگ با ويراني كشورتان تمام شده است. اين همان تله اي
است كه اسرائيل كاملاً حساب شده نظاميان ايران را به سمت آن مي
برد و تاكنون موفق بوده است.
اسرائيل در پي آن است تا حد امكان خود درگير جنگ با ايران نشود
و ايران را به سوي اقداماتي سوق دهد كه آمريكا و كشورهاي منطقه
يا ناتو به جنگ به ايران و نابودي كاملش ناگزير شوند كه در
سخنان شيمون پرز مشخصاً از ايران نه به عنوان تهديدي براي
اسرائيل كه تهديدي براي جهان نام برده و تأكيد شد. اين سنايو
يك حالت تمام بُرد براي تندروهاي اسرائيلي است و هديه اي كه آن
را از بزرگترين بن بستي كه از زمان تأسيس تاكنون با آن مواجه
شده، نجات دهد. در صورت يك حمله به مواضع ايران، نظاميان ايران
به خيال خام به آتش كشيدن منطقه، مي خواهند پايگاه هاي آمريكا
در منطقه را بزنند! و اين يعني هم آمريكا و هم كشورهاي منطقه
–به شكلي مستقيم يا غيرمستقيم- به جنگ با ايران كشيده شوند.
بستن تنگه هرمز نيز كه نظاميان ايراني، آن را كارت برنده خود
مي پندارند، از آرزوي هاي اسرائيل است تا ايران را از مشكلي
براي اسرائيل به مشكلي براي جهان بدل سازد كه آنگاه ناتو براي
باز كردن تنگه هرمز طرف جنگ با ايران خواهد بود. اين گزينه ها
نه تنها برگ برنده شان نيست، بلكه يعني دقيقاً پا گذاشتن روي
همان تله اي است كه اسرائيل آرزوي آن را دارد
.
پیک نت 22 آبان |