آقای خامنه ای در تله ای افتاده است که نام آن
"دولت بی کفایت احمدی نژاد" است. او در این تله به هر سو می
دود تا بلکه دولت احمدی نژاد را تا انتخابات ریاست جمهوری سر
پا نگهدارد و از سقوط او جلوگیری کند، زیرا سقوط او را سقوط
خود تلقی می کند. احمدی نژاد و باندی که با او بر سر کار آمده،
آگاه از افتادن خامنه ای در تله ای که در آن افتاده و آسوده از
هر گزندی، به حرکت ویرانگر خود ادامه میدهد. او خوب می داند که
خامنه ای اگر بخواهد با برکناری او موافقت کند، آجر از زیر پای
خود کشیده است، زیرا برای حفظ او در کاخ ریاست جمهوری دست به
یک کودتای خونین در جمهوری اسلامی زده و از ترس روی کار آمدن
میرحسین موسوی تمام پل های پشت سر خود را ویران کرده است.
موافقت با برکناری او و یا حتی سکوت او در برابر مجلس و یا قوه
قضائیه که هر دو؛ هراز چند گاهی خیز بر میدارند تا او را به
زیر بکشند و به فاجعه دولت او خاتمه بدهند، موقعیت او را
بعنوان فرمانده کل نیروهای مسلح نیز در خطر جدی قرار خواهد داد
و این اصلی ترین پایگاه او را از وی خواهد گرفت!
همه اینها را احمدی نژاد خوب میداند و با همین
آگاهی، تصمیم گرفته است یکبار دیگر به رفتاری باز گردد که
خامنه ای تشویق شود دوباره او را تائید عمومی و رسمی کند، و در
واقع بیشتر در مردابی که در آن افتاده فرو برود! اتاق فکر
احمدی نژاد، بسیار آگاهانه این بازی را پیش می برد و نخستین
نشانه های آن در هفته های گذشته، ملاقات مکرر خامنه ای با هیات
دولت، دستور خارج کردن طرح سئوال از احمدی نژاد در مجلس و
سرانجام دستوری است که بویش می آید برای پائین کشیدن فتیله
اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی داده است و احتمالا از سخنرانی
او در سازمان ملل نیز بزودی تجلیل خواهد کرد. همین اتاق فکر،
دستور چند گام به عقب را به افرادی نظیر رحیم مشائی داده و
درعوض افرادی نظیر مرتضی آقا تهرانی و برادر طائب رئیس سازمان
امنیت سپاه را جلو انداخته تا از زاویه دیگری طرحی را پیش
ببرند که تاکنون مشائی پیش می برد! یعنی قبضه مجلس آینده!
وحشت خامنه ای از بالا گرفتن افشاگری و رسوائی
دولت احمدی نژاد که با دستورات مکرر او برای پائین کشیدن فتیله
حمله به دولت همراه شده، بسیاری از چهره های جناح حاکم در قوای
سه گانه و حتی نهادهای رهبری – به شمول سپاه و ارتش- کلافه و
خسته کرده است. شاید استعفای علی مطهری نماینده مجلس که روز
گذشته تسلیم هیات رئیسه مجلس شد، سرآغاز استعفاهای دیگر شود.
در حقیقت این استعفا، اعتراض به خامنه ایست که همه ارگان های
مملکت را از وحشت رسوائی و سقوط دولت و گسترش بازهم بیشتر
حقانیت میرحسین موسوی فلج کرده است. نگاهی به رویدادهای مجلس
نشان میدهد که حتی افرادی نظیر "باهنر" و یا "لاریجانی" و در
بیرون از مجلس، در راس حزب موتلفه اسلامی و بی شک در نهادهای
نظامی و امنیتی افرادی از این وضع خسته شده اند. پیشنهاد
کاتوزیان، نماینده مجلس برای حذف پست ریاست جمهوری و احیای
"نخست وزیری" نیز در واقع راه حل و یا اعتراضی به این وضع است.
بدین ترتیب است که وضع خامنه ای علیرغم حفظ ظاهر و سخنرانی های
خطابه ای، در متن حاکمیت متزلزل تر از هر زمان دیگری است و روز
به روز همگان بیشتر به این نتیجه می رسند که او مملکت را فلج
کرده است. اگر آنچه در فیلم بی بی سی از زندگی خامنه ای مطرح
شد، اطلاعاتی باشد که از درون راس هرم حاکمیت بیرون آمده،
آنگاه باید پذیرفت که حتی در نهاد رهبری نیز عده ای از این وضع
خسته شده اند. این نارضائی از ناطق نوری عبور کرده و حجت
الاسلام همه کاره ای بنام میرحجازی را نیز شامل شده است. این
که مجتبی خامنه ای پشت همه این فاجعه پنهان است و یا دست خود
خامنه ای در تمام این امور در کار است، آنقدر اهمیت ندارد که
فلج شدن جمهوری اسلامی و یا بقول آقای خامنه ای "نظام" اهمیت
دارد!
پیک نت ـ 4 مهر 1390 |