ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

10 مهر  1390

infos@pyknet.net

 
 
 

دو نامه آیت الله دستغیب به آیت الله مهدوی کنی
سپاه و بسیج
حاکم بر سرنوشت مردم شده اند

 
 
 
 

مطلع هستید که قرار بر این بود، تا آنها که متصل به امام امت (رحمت‌الله) بوده و هستند از سر راه برداشته شوند. تخریب آقای هاشمی از ناحیه چه کسی بود؟ آیا غیر از سپاه و اطلاعات و نیروهای امنیتی انجام گرفت؟ آیا افرادی که به ظاهر مهر «فتنه» بر آنها زده می‌شود از شیعیان علی بن ابیطالب(ع) نیستند؟ آنها به امام امت و قانون اساسی پای بند نیستند؟ آیا مسأله انتخابات هشتاد و هشت ریاست جمهوری منطقی و قانونی بود؟ آیا خواست مردم تأمین شد؟ آیا نباید آراء مردمی که به صحنه آمدند و رأی دادند حفظ شود، و قابل شمارش باشد؟ چرا مردم را قانع نکردند و تاکنون از ناحیه سپاه و دیگر ارگانهای نظامی مردم سرکوب گردیده‌اند و هیچ‌کس جوابگو نمی‌باشد؟ آیا اینها خارجی هستند، اینها وابسته به خارج می‌باشند؟ جناب آیت‌الله وحید خراسانی وابسته به بیگانه است؟ سایر مراجع منتقد وابسته به خارج هستند؟ شما ملاحظه بفرمائید که سپاه و بسیج چگونه به سرنوشت مردم مسلط شده که هیچ کس حق سخن گفتن ندارد. آیا این همه خلاف شرع ها که در زندان و امور مردم و تخلفات دیگر که بنا نیست همه آنها بیان شود صورت می‌گیرد، از ناحیه شورای نگهبان نیست؟ اگر شورای نگهبان به وظیفه اصلی خود که حفظ رأی مردم و رسیدگی به شکایات آنها، و حذف نظارت استصوابی، و دخالت نکردن در انتخابات بود عمل می‌کرد، این مطالب صورت نمی‌گرفت. اگر شورای نگهبان گذاشته بود که مجلسین از افرادی باشند که مردم قبول دارند، چنین مجلسی می‌توانست در مقابل خلاف شرع ها و خلاف قانون ها بایستد. اگر شورای نگهبان حافظ رأی مردم بود، آنها رئیس جمهوری انتخاب می‌کردند که متقی و صاحب رأی و دارای جایگاه علمی و مطلع از قرآن و سنت، و مطلع از مسائل سیاسی و مطلع از مسائل جبهه و جنگ بوده باشد، و این همه گرفتاری برای ملت به بار نمی‌آوردند. مثل اینکه فردی را می‌طلبند که تابع نظر آنها باشد که این هم مساعد نگردید!

اختیارات در قوه قهریه سپاه جمع شده است. پیشنهاد می‌شود که برای رضایت صاحب شرع و حفظ سه پایه، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی هیئتی تشکیل شود از افراد مطمئن و مورد نظر هر دو گروه و مسأله تخلّفات از قانون و خلاف شرع بررسی گردد که به چه وجه شرعی و قانونی و عرفی، سپاه و نیروهای امنیّتی در تمام شؤون زندگی مادّی و معنوی مردم وارد شده، و چرا و به چه جهت بیوت مراجع و دفاتر ایشان و وسائل تبلیغاتی آنان به شدّت تحت نظارت آنها است. مساجد، حسینیّه‌ها و مراکز اجتماعات دینی اضافه بر ادارات و دانشگاهها در اختیار تام ایشان است.

 

در روزهای اخیر، دو نامه از آیت الله دستغیب (مقیم شیراز) منتشر شده که هر دو خطاب به آیت الله مهدوی کنی، رئیس جدید مجلس خبرگان رهبری است. بخش عمده این دو نامه را ادامه می خوانید و خلاصه ای از آن را در صفحه اول پیک نت:

 

امیدواریم که ما از خواب غفلت و از خسران که دامن‌گیر همه می‌باشد خارج شده و از بندگان صالح قرار گیریم.

اما برای خارج شدن از خسران احتیاج به همت و حرکت است در غیر این صورت «لَفی خُسر» خواهد بود.

شما را به عنوان نماینده و رئیس مجلس خبرگان «مجتهدین» انتخاب کرده‌اند، وظیفه دارید که نسبت به مسائل جاری در مملکت و تطابق آنها با احکام اسلام رسیدگی کنید، به خصوص شخص حضرتعالی در مقام ریاست مجلس خبرگان باید اجتهادتان ظاهر شود و الا مسأله تقلید پیش می‌آید که با سابقه حوزویت جنابعالی و تدریس و تدرس فقه و اصول سازگار نیست.

مطالبی را به عنوان نمونه نسبت به خلاف شرع‌ها و خلاف ادب های صورت گرفته در مملکت از زبان یکی از اعضاء مجلس خبرگان جهت جبران و خروج از وضع موجود می‌شنوید:

آیا شما آنچه را در این مملکت به خصوص طول این دو سال بر ملت گذشته موافق با قرآن و سنت رسول‌الله (ص) می‌دانید؟ تاریخ گواهی می‌دهد که در حیات خبرگان خلاف شرع‌های بسیاری صورت گرفته، اما خبرگان عکس‌العملی نسبت به آن نشان نداده بلکه تأیید هم کرده‌اند، و اگر کسی بخواهد مطلب حق و منطقی و عقلی بیان کند شامل تمام اتهامات می‌شود که خود حضرتعالی به خوبی آگاه هستید.

جناب آقای مهدوی‌کنی، آیا شما نسبت به ریاست جمهوری نهم ملاحظه کردید، و تشکیل این جمعیت مورد نظر عده‌ای از خبرگان و مجلس شورای اسلامی و در رأس شورای نگهبان، شاهد بودید. حتماً شما هم این مسأله را به خوبی مطلع هستید که قرار بر این بود تا آنها که متصل به امام امت (رحمت‌الله) بوده و هستند از سر راه برداشته شوند! اینها مسأله مقدس مآبی نیست، آنچه اتفاق افتاده را نمی‌توان منکر شد.

خدا را در نظر بیاورید اینها تماماً فردای قیامت جلوی چشم ما است و باید جوابگو باشیم. شما از افراد صاحب نفوذ و اثر هستید و نمی‌توانید بگوئید از من کاری ساخته نیست.

انصاف دهیم در هنگام نامزدی آقای هاشمی‌رفسنجانی یعنی ریاست جمهوری نهم چه بر سر آقای هاشمی آوردند. یعنی در حقیقت بر سر امام امت(رحمت‌الله). تخریب آقای هاشمی از ناحیه چه کسی بود، آیا غیر از سپاه و اطلاعات و نیروهای امنیتی انجام گرفت؟ تخریب ایشان یعنی تخریب روحانیت. این را با چه منطقی می‌توان تطبیق داده و توجیه کرد؟ آیا برای بیرون کردن رقیب باید از بیت‌المال توسط نمایندگان اصل یکصدوده سرمایه‌گذاری شود تا آقای هاشمی رئیس‌جمهور نشود؟ اگر می‌گوئید اینطور نیست، پس بگذارید پرده‌ها کنار رود پیش از اینکه «یوم تبلی السرائر» گردد، خود جناب آقای هاشمی نسبت به تخلفات صورت گرفته در ریاست جمهوری نهم بیان کنند. شما نمی‌توانید بگوئید مطالب گذشته است، آبروی مؤمن در تمام زمان ها باید ملاحظه شود. و از همه مهم تر تأیید مجلس خبرگان نسبت به ریاست جمهوری آن شخص، که انسان چه بگوید آن هنگام که اجتهاد جای خود را با تقلید عوض کرده.

آیا اگر این مطالب در زمان خودش رسیدگی می‌شد این اتفاقات دو سال گذشته پیش می‌آمد؟ آیا شما نسبت به مناظره تلویزیونی هشتاد و هشت آقایان موسوی و کروبی که هر دو مؤمن و مورد نظر امام امت (رحمت‌الله) بودند، و اتهاماتی که به جناب آقای هاشمی‌رفسنجانی و ناطق نوری زده شد بدون حق دفاع، هیچ مسئولیتی ندارید؟ آیا آبروی اسلام از بین برود، آبروی مؤمن از بین برود و مجلس خبرگان مهر تأیید بر آن بزند. این نیست جز اینکه اجتهاد از وضع خود خارج شده و معنای تقلید ظاهر گردیده.

آیا مسأله ریاست جمهوری دهم سال هشتاد و هشت همان برنامه مهندسی شده سال هشتاد و چهار نمی‌باشد، که بنا است افرادی که تابع نظر امام امت (رحمت‌الله) هستند از صحنه خارج شوند. اقوی دلیل وقوع شیء است.

آیا صحیح است که مجلس خبرگان تمام مخالفت‌های با قانون اساسی را بی‌ربط بداند و بدون نظر به شأن مجلس خبرگان که حافظ قانون اساسی است، مهر تأیید بر اوضاع زده و در مقام مداحی به تخریب افراد دامن بزند؟ آیا این اشخاص نمایندگان ملت هستند یا تابعین شورای نگهبان، چون اینها به خوبی مطلع از خلاف شرع ها و خلاف قانون‌های صورت گرفته در مملکت هستند.

آیا وقایع اتفاق افتاده هشتاد و هشت به بعد مورد تأیید شما است؟ آیا افرادی که به ظاهر مهر «فتنه» بر آنها زده می‌شود از شیعیان علی بن ابیطالب(ع) نیستند؟ آنها به امام امت و قانون اساسی پای بند نیستند؟ آیا مسأله انتخابات هشتاد و هشت ریاست جمهوری منطقی و قانونی بود؟ آیا خواست مردم تأمین شد؟ آیا نباید آراء مردمی که به صحنه آمدند و رأی دادند حفظ شود، و قابل شمارش باشد؟

چرا مردم را قانع نکردند و تاکنون از ناحیه سپاه و دیگر ارگانهای نظامی مردم سرکوب گردیده‌اند و هیچ‌کس جوابگو نمی‌باشد؟

جناب آقای مهدوی‌کنی با همه این اوضاع وضع موجود را تأیید می‌کنید؟ آیا نه این است که قوام مجلس خبرگان، مراجع و علماء هستند، آیا آنها وضع موجود را تأیید می‌کنند؟ آیا اینها خارجی هستند، اینها وابسته به خارج می‌باشند؟ جناب آیت‌الله وحید خراسانی وابسته به بیگانه است؟ سایر مراجع منتقد وابسته به خارج هستند؟

اینجانب که فقط حرف حق آن هم در بیانیه‌ها و مجالس وعظ و بر طبق گزارشهای متواتر و بعضاً (کالعیان) بیان می‌کنم، باید مورد گفتارها و حرکات خلاف شرع و خلاف قانون و عقل و منطق قرار گیرم، آیا جواب حرف حق حمله به بیت که زن و فرزند در آن هستند و حمله به حوزه علمیه و مسجد قبا و حمله به شاگردان و طلاب اینجانب می‌باشد؟ آن هم از ناحیه فرماندهان سپاه و نماینده اصل یکصد و ده(رهبر)؟ و از همه اینها عجیب‌تر، هنگامی که به مقامات رجوع می‌شود به قوه قضائیه رجوع می‌شود که به مسجد و بیت حمله شده، در عوض رسیدگی، طلاب و مؤمنین نمازگزار را متهم کرده و می‌گویند چرا دفاع کردید، چرا مقاومت کردید! هیچ ارگانی حق رسیدگی ندارد، این از ناحیه سپاه و بسیج و . . . می‌باشد!

شما ملاحظه بفرمائید که سپاه و بسیج چگونه به سرنوشت مردم مسلط شده که هیچ کس حق سخن گفتن ندارد. طلاب حقیر که در اکثر مساجد و ادارات به اقامه نماز و ارشاد مشغول بوده‌اند، بیرون رانده‌اند، به اتهام اینکه اینها ضد ولایت فقیه هستند.

آیا این همه خلاف شرع ها که در زندان و امور مردم و تخلفات دیگر که بنا نیست همه آنها بیان شود صورت می‌گیرد، از ناحیه شورای نگهبان نیست؟ اگر شورای نگهبان به وظیفه اصلی خود که حفظ رأی مردم و رسیدگی به شکایات آنها، و حذف نظارت استصوابی، و دخالت نکردن در انتخابات بود عمل می‌کرد، این مطالب صورت نمی‌گرفت.

اگر شورای نگهبان گذاشته بود که مجلسین از افرادی باشند که مردم قبول دارند، می‌توانست در مقابل خلاف شرع ها و خلاف قانون ها بایستد.

اگر شورای نگهبان حافظ رأی مردم بود، آنها رئیس جمهوری انتخاب می‌کردند که متقی و صاحب رأی و دارای جایگاه علمی و مطلع از قرآن و سنت، و مطلع از مسائل سیاسی و مطلع از مسائل جبهه و جنگ بوده باشد، و این همه گرفتاری برای ملت به بار نمی‌آوردند. مثل اینکه فردی را می‌طلبند که تابع نظر آنها باشد که این هم مساعد نگردید!

پس تخلف از ناحیه شورای نگهبان می‌باشد که خبرگان موظف به تذکر می‌باشند، و الا همان تقلید است که بر اجتهاد مقدم شده. همان تسلط نیروهای نظامی و امنیتی بر حوزه‌های علمیه است که بنا دارند اجتهاد برچیده شود.

جناب آقای مهدوی‌کنی، آیا جرم افراد زندانی سیاسی چیست؟ چرا محکمه عادلانه بر حسب شرع و قانون صورت نمی‌گیرد؟ چرا اینها از حقوق اولیه خودشان بی‌بهره‌اند؟ آیا مخالفت با عقیده شخص مخالفت با قرآن و سنت است؟

اگر این مسیر ادامه پیدا کند و تغییری در وضع مملکت صورت نگیرد و زندانیان آزاد نگردند و مطبوعات آزاد نگردند و قانون اساسی اجراء نگردد، آنگاه تنها خبری که از این خبرگان برداشت می‌شود این است که اعضاء آن اختیار و اجتهادی ندارند، و این همه خلاف شرعها را مجبورند تأیید کنند.

جناب آقای مهدوی‌کنی، این معنی بر کسی پوشیده نیست که جنابعالی بارها نسبت به جناب آقای هاشمی‌رفسنجانی اعتراف داشتید که از ناحیه تقوی و علم و سیاست و در نهایت اداره خبرگان بر شما اولی است، آیا انتخاب شما از ناحیه اجتهاد بود یا تقلید؟

مردم ایران فهیم هستند، صبور هستند، قانع هستند، عالم و محترم هستند، اما تا چه حد باید این خلاف قانون‌ها را تحمل کنند، تا دیر نشده مردم را نسبت به جمهوری اسلامی آشتی دهید و کدورتها را بردارید که خداوند ارحم الراحمین است.

در خاتمه عرض شود که اینجانب هیچ امنیتی برای خود نمی‌بینم چون به بیت حمله شد، به حوزه و مسجد حمله شد، و سایت هایشان نسبت‌های خلاف واقع به حقیر دادند، عده‌ای از خبرگان هم که بنا دارند سکوت رعایت شود، به قوه قضائیه هم که شکایت شود که آن هم اختیاری ندارد، اختیارات در قوه قهریه سپاه جمع شده. بنابراین تکلیفی در حضور به مجلس خبرگان نمی‌بینم، و مطالب حق را به وسیله بیانیه به سمع مردم شریف می‌رسانم، انشاءالله. والسلام علیکم و رحمت‌الله و برکاته.

 

بیست و هفتم رمضان المبارک ۱۴۳۲

 

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

آبروی آقایان هاشمی و کروبی و خاتمی و موسوی برده می‌شود با اتّهام‌های واهی و بدون محاکمه، این است اجرای احکام اسلام؟ و این است رضایت امام زمان (علیه‌السلام)؟

جرم آقایان هاشمی و کروبی و خاتمی و موسوی در چیست؟ آیا دفاع نکردن از خلاف قانون و خلاف شرع جرم است؟ شما خوب می‌دانید که آقای هاشمی معرّف رهبر بود و تا حال حاضر نیز مدافع ایشان است، و ناچار است خطرات را متذّکر شود.

آقای خاتمی با آن همه محبوبیّت در زمان ریاست جمهوری و کشف آن همه خلاف قانون و خلاف شرع و قدرت انتقام‌جوئی، اما جز محبّت و حفظ نظام و رهبری راهی نرفت. چهره مهر و محبّت اسلامی را در نظر مردم دنیا نشان داد. عزّت و سربلندی مردم مسلمان ایران را در تمام کشورها افزایش داد. مراجع عظام و روحانیّون والامقام را در دنیا رفعت بخشید. البته همه از برکات تربیّت امام عزیز بوده.

آقای کروبی به برکت امام راحل (رحمت‌الله) نگذاشت مجلس از استقلال و رأس امور بودن خارج شود و با شهامت تخلّفات از قانون و شرع را تذکّر داد.

آقای میرحسین موسوی که به عنوان نخست‌وزیر زمان امام (رحمت‌الله) مشهور شد جز امانت‌داری در انجام قانون و بیت‌المال مسلمین کاری نکرد، که بی‌جهت محبوب امام (رحمت‌الله) واقع نگردید.

می‌گویند حال فعلی ایشان تغییر کرده، ایشان در صدد براندازی نظام و یا تحریف آن و حذف رهبری هستند! می‌گویند قرائن و مدارک موجود است! خوب عقل و شرع و عرف حکم می‌کند که آنها را حاضر کند و آنها را با حفظ شخصیّت و اختیار حاضر کنید و ارائه دهید تا بتوانند آنچه که واقع است بگویند و حق روشن شود.

عجیب است مثل اینکه حفظ اسلام در یک شخص تجلّی کرده که اگر او حفظ نشود اسلام از بین رفته و اگر او باشد اسلام هم هست، هر چند چیزی از احکام اسلام نماند و حتّی عقاید مردم سست شود، و همه بی‌تفاوت شوند و بازگشت به قبل کنند!

حضرت آیت‌الله مهدوی‌کنی ریاست محترم مجلس خبرگان رهبری، پیشنهاد می‌شود که برای رضایت صاحب شرع و حفظ سه پایه، استقلال آزادی جمهوری اسلامی هیئتی تشکیل شود از افراد مطمئن و مورد نظر هر دو گروه و مسأله تخلّفات از قانون و خلاف شرع بررسی گردد. و رضایت مراجع عظام و علماء و فضلاء عدول فراهم گردد و اعاده حیثیّت از آنان بشود و بررسی شود به چه وجه شرعی و قانونی و عرفی، سپاه و نیروهای امنیّتی در تمام شؤون زندگی مادّی و معنوی مردم وارد شده، و چرا و به چه جهت بیوت مراجع و دفاتر ایشان و وسائل تبلیغاتی آنان به شدّت تحت نظارت آنها است. مساجد، حسینیّه‌ها و مراکز اجتماعات دینی اضافه بر ادارات و دانشگاهها در اختیار تام ایشان است.

حوزه‌ها و مراکز علمی و فقهی که لازم است مستقل باشد و فقیه مستقل تحویل جامعه دهد در محدودیّت و کنترل شدید سپاه و نیروهای امنیّتی ظاهر و پنهان است. و هر کس پا را از خواسته‌های آنها فراتر گذاشت به احکام غلاظ و شداد که در قرآن و سنّت نیست محکوم می‌شود؟

۱۶/۶/۹۰

پیک نت ـ 10 مهر 1390

 
 

اشتراک گذاری: