در 48 ساعت گذشته، نظر علی خامنهای در
باره ممکن بودن حذف ریاست جمهوری و
جایگزین کردن آن با نخست وزیر بحث سراسری
در ایران و در میان ایرانیان بوده است.
ما با کمی تاخیر این خبر را منعکس کردیم
به این دلیل که میخواستیم متن سخنان وی
را با دقت خوانده و تنها روی یک نکته
احتمالی متمرکز نشویم.
واقعیت اینست که آقای خامنهای در
سخنرانیها و حتی خطبههای نماز جمعه خود،
دچار آشفته گوئی رو به فزونی شده است.
حرفهای پرتناقض و تلاش برای پنهان کردن
ضعفهای دوران رهبری خود و نتایجی که به
بار آمده از یک طرف و واقعیاتی که در جهان
و منطقه درحال وقوع و تکامل است، از
طرف دیگر، او را گرفتار این پریشان گوئی
کرده است. برای مثال آنچه در همین
سخنرانی، درباره دمکراسی در غرب میگوید و
یا نظری که درباره احزاب در ایران طرح
کرده است. و یا ادعاهائی که درباره
آرمانهای انقلاب 57 میکند و در جهت نفی
همان آرمانها نظرافشانی میکند. از جمله
درباره همین حذف مقام ریاست جمهوری از
قانون اساسی. که حتی اگر با راه انداختن
کشت و کشتار وسیع سیاسی و ریختن خون
بسیاری از مخالفان چنین حذفی، چنین تغییری هم تحقق یابد،
آنوقت دیگر نمیتوان گفت "جمهوری اسلامی".
کدام جمهوری را در جهان میتوان نام برد
که رئیس جمهور نداشته باشد؟ ایشان در این
سخنرانی زمزمه هائی در این باره کرده و از
جمله سعی کرده، با دلهره از بازتاب نظری
که داده مرتب از "نظام" بجای
"جمهوری" نام ببرد، اما در میانه همین
سفسطه هم در ماند. او خواسته راه فراری
باقی بگذارد. یعنی فردا بگوید منظورم این
بود که رئیس جمهور را مجلس
انتخاب کند، که این نیز سفسطه دیگری است،
زیرا اگر در مصر مبارک چنین کردند، حداقل
یک مدعی و آقابالا سر دیگر بنام "رهبر"
نداشتند. سلطنت سواری دولا دولا در
ایرانی که مردم با آن آشنا هستند و در سال
57 بساطش را جمع کردند ممکن نیست.
آقای خامنهای که میداند با بلند کردن
پرچم خصوصی سازی و زدن چوب حراج به اموال
ملی چه فاجعهای در کشور به بار آورده،
هنگام بررسی جنبش جهانی علیه بانکها و
سرمایهداران و غارتگران، چون عبای خودش –
حداقل با رو شدن اختلاس 3 میلیارد دلاری-
لای در گیر است، جنبش مردم جهان را ضد
صهیونیستی معرفی میکند! نظری کج و معوج
شبیه همان نظرات متلونی که درباره حوادث
لیبی در چند سخنرانی طرح کرد.
شاید مضحکترین بخش سخنرانی او، نظری باشد
که در باره احزاب و تحزب داد که ما آن را
عینا در این شماره پیک نت نقل کرده ایم.
آقای خامنهای که از مصاحبه وحشت دارد و
پیوسته سخنران بوده، در جمع شماری از
دانشگاهیان کرمانشاه، خود برای خویش سئوال
طرح کرده و به آنها پاسخ داده است.
ابتکاری نو که لابد در راستای ابتکار
جمهوری بدون ریاست جمهوری است!
از سوی دیگر، سئوالاتی که آقای خامنهای
برای خود طرح کرده تا به آنها پاسخ بدهد،
نشان دهنده این واقعیت است که روز به روز
موقعیت وی در جمهوری اسلامی بیشتر تضعیف
میشود. اشتباهات پیاپی او، میرود که نه
تنها درمیان مردم، که حتی در میان نظامی
ها و حکومتی ها نیز
دیگر اعتباری برای رهبری اش باقی نگذارد.
این بیم و هراس، در میان همین پرسش و پاسخ
"خود از خویش" نیز مشهود است. همچنان که
وحشت از یک انتخابات ریاست جمهوری دیگر و
به خیابان آمدن دوباره جنبش و یا تحریم
انتخابات و به پای صندوقها نیآمدن مردم. که در
هر دو حالت او بازنده است. آقای خامنهای
از ابتکار و نواندیشی و حرکت به جلو
میگوید، و درعین حال از بازگشت به دوران
شاه و سلطنت و پیشنهاد نخست وزیر از سوی
مجلس به ایشان و تائید او از طرف ایشان
سخن میگوید. این را میگویند ذهنی مبتکر
و خلاق و منسجم؟ یا برعکس، فردی اسیر در
چنگال اشتباهات سیاسی فردی که جسارت بازگشت از
راه رفته را هم ندارد، چه رسد به آن جسارت
هائی که مدعی آن شده است. ایشان چه اعتراف
کند و چه اعتراف نکند، آنچه امروز در
برابر دیدگان مردم ایران و جهان قرار دارد
و نامش جمهوری اسلامی است، محصول بیش از
دو دهه رهبری ایشان است که به آن 8 سال
ریاست جمهوری ایشان را هم باید افزود.
آنچه باعث نگرانی و آشفتگی او شده همین
کارنامه است! |