خشک شدن دریاچه ارومیه که مردم منطقه آن را بدرستی نتیجه بی
اعتنائی و سهل انگاری دولت می دانند، و آگاه تران، آن را نتیجه
نفوذ اسرائیل و امریکا در ترکیب حاکمیت کنونی، عملا تبدیل شد
به انگیزه پرقدرت و تازه ای در آذربایجان برای درک ملیت ستیزی
و ملی ستیزی دولت مرکزی. تظاهرات مردم و سرکوب خونین آنها در
ارومیه، نفتی شد بر آتشی که دیر یا زود به اشکال مختلف زبانه
خواهد کشید. این جرقه بلافاصله دامن تبریز را هم گرفت و این
طبیعی ترین ارتباط میان دو آذربایجانی است که آنها را با
انگیزه های سیاسی در زمان پهلوی از هم جدا کردند و ترکیبی از
کرد و آذری، سنی و شیعه در آن بوجود آوردند تا به خیال خود
اقوام را در برابر هم قرار دهند. بخشی مهم از نقشی که ملا حسنی
در ارومیه بازی می کند، ادامه همان سیاستی است که پهلوی ها در
منطقه دنبال می کردند.
بدنبال ماجرای خشک شدن دریاچه ارومیه، اکنون در جنوب ایران
موضوع تازه ای بر انگیزه های اعتراضی مردم جنوب که شهرهایشان
در جنگ ویران شده و بازسازی نشده افزوده شده است: انتقال آب
کارون به اصفهان!
احمدی نژاد اعلام کرده که دولت می خواهد یکی از سرشاخه های رود
کارون در "بهشت آباد" استان چهارمحال و بختیاری را به مناطق
فلات مرکزی ایران و حوضه رود زاینده رود منتقل شود.
بیش از ۶۰ تن از مدیران مسئول، سردبیران و روزنامه نگاران
مطبوعات خوزستان، با صدور بیانیه ای خواستار لغو این تصمیم شده
و تاکید کردند که با اجرای این طرح "زمین های خوزستان خشک تر
می شوند و کشاورزی و صنعت این استان که قطب کشاورزی و صنعت
کشور است از بین میرود".
نفوذی در حاکمیت مگر باید شاخ و دم داشته باشد تا شناخته شود.
آنها که در پشت صحنه سرنخ ها را در اختیار دارند و نقشه جنگ
داخلی در ایران را کشیده اند، بسیار با حوصله و گام به گام پیش
می روند و مجریان خود را درحاکمیت هدایت و رهبری می کنند.
مجلسی که نمایندگان پاسخگوی مردم در آن نیستند، دولتی که با
کودتا بر سر کار است و رهبری که 22 سال است یک تنه حرف زده و
حتی حاضر نیست در یک مصاحبه شرکت کند تا از او در باره مسائل
مملکت که همه آنها زیر نظر وی می گذرد سئوال کنند و... محصولی
جز این می تواند داشته باشد؟ وقتی از روی سر مردم تصمیم گرفته
می شود و یا تصمیم گرفته نمی شود و مردم خود تصمیم گیرنده در
باره خویش و شهر و منطقه شان نیستند، همین می شود که شاهدیم! |