از غروب شنبه، خبرگزاری ها، از حمله مردم مصر به سفارت اسرائیل
در این کشور دادند و متعاقب آن اعلام کردند که بخشی از سفارت
ویران شده، اسناد سفارت به بیرون پرتاب شد و سفیر اسرائیل خاک
مصر را به قصد تل آویو ترک کرده است.
خبرگزاری فارس که سخنگوی سپاه پاسداران و دار و دسته احمد جنتی
است، این خبر را چنان با آب و تاب پخش کرد که گوئی فرمان این
حمله را خامنه ای از تهران صادر کرده و بدین ترتیب در راس
رهبری جهان اسلام قرار گرفته است!
این خبرگزاری و متعاقب آن برخی مقامات جمهوری اسلامی چنان از
هول حلیم در دیگ افتادند که یکبار دیگر یادشان رفت، موج سواری
روی حوادث منطقه برای توجیه موقعیت بحرانی خود را کنار گذاشته
و با کمی صبر و تحمل، به ریشه حوادث بپردازند.
در منطقه، بازی های بزرگی در حال تکامل است که در نهایت، به
حذف ایران از جرگه اعراب، انزوای جمهوری اسلامی و فراهم آمدن
سنگین ترین فشارها – حتی نظامی- می خواهد بیانجامد.
اجلاس سازمان ملل در پیش است و در آن می خواهند دولت مستقل
فلسطین را به رسمیت بشناسند و دولت کنونی اسرائیل تلاش می کند
مانع آن شود. این مسئله دارای چنان اهمیت و حساسیتی است که پس
از آخرین سخنرانی جنجالی احمدی نژاد در باره تشکیل دولت مستقل
فلسطین، شورای خودگردان فلسطین بیانیه ای صادرکرد و این سخنان
را خدمت به اسرائیل اعلام کرد.
درداخل اسرائیل یک جنبش پرقدرت اعتراضی به خیابان آمده است که
مخالفت با برنامه ای اقتصادی دولت نتانیاهو در راس آن
قراردارد. در این جنبش اعتراضی، یک جنبش چپ با شعار "صلح
اکنون" نیز حضور یافته که خواهان پایان مناقشه با اعراب،
بازگشت به مرزهای 1967 و همزیستی با کشورهای همسایه است.
کاخ سفید، بموجب همه شواهد و بویژه سخنرانی چند ماه گذشته
نتانیاهو در کنگره امریکا که علیه نرمش اوباما در برابر اعراب
و فلسطینی ها بود، می داند که اسرائیل دیگر نمی تواند مانند
گذشته به حیات خود ادامه بدهد. سلاح اتمی نیز فاقد قدرت حمایتی
است. یعنی همان توهمی که جمهوری اسلامی اسیر آن شده است.
اوباما برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری و باقی ماندن در
کاخ سفید برای 4 سال دیگر نیازمند یک پیروزی است، و این پیروزی
نه جنگ و تجاوز به لیبی است و نه حضور نظامی در عراق و
افغانستان. جنجالی ترین پیروزی مصالحه اسرائیل و فلسطینی ها و
تشکیل یک دولت فلسطینی و سپس آشتی و مناسبات رسمی اعراب با
اسرائیل است. و این یعنی گام دیگری به سوی ایران.
بدین ترتیب است که همزمان با جنبش اعتراضی در داخل اسرائیل،
حادثه ای به همان نسبت بزرگ در خارج از مرزهای اسرائیل – در
مصر- علیه اسرائیل روی داد. همه چیز را نمی توان گفت توطئه است
و دست هائی در پشت سر آن، اما حتی اگر هیچ دستی در پشت آن
نباشد، حمله به سفارت اسرائیل دو نتیجه در پی دارد:
1- منحرف کردن افکار عمومی و انقلابی مردم مصر علیه دولت نظامی
که جانشین رژیم حسنی مبارک شده و همان سیاست مبارک را پیش می
برد.
2- فشار از بیرون به دولت نتانیاهو برای استعفا و کنار رفتن و
تشکیل دولتی در اسرائیل که همسو با سیاست کاخ سفید و آماده
مذاکره با فلسطینی ها و اعراب برای دادن رای به تشکیل دولت
فلسطینی در سازمان ملل باشد. این همان فشاری است که به نوع
دیگری ترکیه بر دولت نتانیاهو وارد آورده است.
در این میان نباید از یاد ببریم که در اخوان المسلمین و حتی
القاعده که همگی طیفی از اهل سنت هستند، آلودگی هائی تاریخی
نیز وجود دارد. حتی درحد همکاری با هیتلر. و در حمله به سفارت
اسرائیل در مصر که قطعا از احساسات و نفرت مردم نسبت به
اسرائیل بهره گرفته شد، این نکته و این دست ها را نباید فراموش
کرد. همچنین باید بخاطر داشت که هم در ترکیه و هم اکنون در
مصر، تحرکاتی در جریان است که پرچمدار منطقه آن دو کشور و تحت
حمایت مالی و نفتی عربستان سعودی بشوند و جمهوری اسلامی "سنگ
روی یخ"!
بعید نیست که دولت نتانیاهو نیز مانند دستگاه تبلیغاتی جمهوری
اسلامی در پی بزرگ کردن خطر خارجی برای سرکوب جنبش داخلی
برآید، اما حوادث ماه های گذشته نشان داده که این تلاش نیز به
نتیجه نخواهد رسید و دولت اسرائیل باید برود!
پیک نت - 20 شهریور 1390 |