یت مقام معظم فرزانه رهبری قلعه ایست که ایشان بسیار می کوشد
غریبه ای وارد آن نشده و از آنچه در اتاق ها و دالان ها و زیر
درخت های محوطه مشجر آن زیر گوشی زمزمه می شود با خبر شود. این
قلعه قدرت، در همان خیابانی قرار دارد که به فاصله ای نه چندان
دوری از آن، خانه قدیمی، کوچک و ساده میر حسین موسوی را نیز به
قلعه ای برای محبوس ساختن او و همسرش تبدیل کرده اند. از داخل
این قلعه نیز قرار نیست خبری به خارج درز کند. گرچه هم از قلعه
وسیع و تو در توی آقای خامنه ای که در محاصره نیروهای حافظ بیت
رهبری و واحد فدائیان رهبر است تا به ایشان گزندی نرسد خبر
بیرون می آید و هم از قلعه محقر اما با دیوارهای آهنی که برای
میرحسین موسوی بنا کرده اند خبرهائی بیرون می زند. در فاصله
این دو قلعه، دولت کودتائی احمدی نژاد دست و پا می زند و در
انتظار سرنوشتی است که سرانجام از درون این دو قلعه بیرون
خواهد زد. خیابان پاستور سرنوشت ها و رویدادهای عجیبی را در سه
دهه گذشته به خود دیده است. این هم یکی از آنهاست.
آیت اللهی بنام "محمد محمدی گلپایگانی" که نقش امیراسدالله علم
در دربار شاه را در بیت رهبری آقای خامنه ای دارد و مسئول دفتر
رهبر است، اخیرا در همایش کتاب و کتاب خوانی گفت: ایشان (خامنه
ای) در هر جلسه و دیداری که با هر گروه از فرهیختکان برگزار
می شود یک سر و گردن از آنها بالاترند و در همه مسائل صاحب
نظرند .
او یادش رفت بگوید، آن که چند سر و گردن از ایشان بالاتر است،
چند ده متر آنطرف تر از بیت رهبری در یک قلعه خانگی زندانی است
و بسیاری که سر و گردن ها از آقای خامنه ای بالاترند در زندان
اوین اسیرند. و این تازه جدا از آن سرهائی است که با عمامه یا
بی عمامه، سروگردن ها از ایشان بالاترند، اما همگی در محاصره
استبداد و خود بزرگ بینی ایشان. و اگر نبود استبداد و آفت
چاپلوسی و باد زیر بغل کردن، نیاز به بلند کردن چنین هندوانه
بزرگی برای گذاشتن زیر بغل آقای خامنه ای نبود. می گویند نه؟
انتخابات همین مجلس را آزاد بگذارند تا معلوم شود چه سر و گردن
های افراشته ای را مردم وارد مجلس خواهند کرد و از پشت تریبون
همین مجلس چه کسانی دهان به فضل و دانش و سیاست و درایت خواهند
گشود. |