سالهای متمادی است که
زنگ های خطر برای نشر کتاب و کتابخوانی در ایران به صدا در
آمده و سرنوشت کتاب و کتابخوان همان شده که سرنوشت صنایع و
کشاورزی و محیط زیست و جنگل های ایران شده است.
طی دهه اخیر بنا به آمار
و شواهد ، ده ها انتشاراتی و صدها کتاب فروشی تعطیل و بسته شده
اند. کسادی بازار کتاب و ورشکستگی مراکز نشر و پائین آمدن
شمارگان چاپ کتاب های عمومی (تیراژ) از 3000 جلد به 1500 جلد
رسیده است.
هر 20 ایرانی در سال
تنها یک کتاب می خواند . تعداد کتابخوان های حرفه ای کشور 70
ملیونی ایران، فقط 1500 نفر است.
آیت اله خامنه ای در 29
تیر ماه 1390 در دیدار با کتابداران ایرانی گفت:
"تیراژهای هزار و دو
هزار و سه هزار شایسته کشور هفتاد ملیونی ما نیست! و به فاصله
کمی اضافه کرد: ...نمی توان بازار کتاب را آزاد گذاشت تا کتاب
های مضر وارد جامعه شوند. گاهی در بازار کتاب کارهای به ظاهر
فرهنگی ولی با مقاصد سیاسی و انحرافی دیده می شود ."
در اردیبهشت سال ۱۳۸۷،
رئیس وقت کتابخانهی ملی ایران سرانه کتابخوانی در ایران را
تنها "دو دقیقه در شبانهروز" عنوان کرد. در سالهای اخیر
کتابهای بسیاری از ناشران در انتظار دریافت مجوز از سوی وزارت
ارشاد است. مجوز چاپ مجدد بسیاری از کتابها لغو شده و برخی
نویسندگان ایرانی همچون جواد مجابی گفتهاند که با شرایط فعلی
سانسور کتاب در انتظار مجوز کتابهای خود نخواهند ماند. بسیاری
از ناشران همچون انتشار ققنوس در طول سال گذشته، مجوز انتشار
حتی یک کتاب ارسالی به وزارت ارشاد را دریافت نکردهاند.
ورشکستگی و تغییر شغل نیز سرنوشتی است که تشدید انسداد بازار
نشر کتاب در ایران ، نصیب شماری از ناشران کرده است.
وقتی آقای ماکان مدیر
ورشکسته شده انتشارات ماکان می گوید در فاصله 11 سال اخیر حدود
60 عنوان کتاب در حوزه های ادبیات ، سینما ، تئاتر و فلسفه چاپ
کرده و اکنون ورشکسته و تعطیل شده است ، می توان منظور آقای
خامنه ای از کتاب های مضّر و غیر اخلاقی را دریافت ! |