ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

20مـــرداد 1390

infos@pyknet.net

 
 
 

گزارش "افسانه نگاهی" از تهران برای پیک نت
پشت دودغلیظ و چند رنگ
تهران در انتظار حادثه

 
 
 
 

اشاره- گرانی و درماندگی مردم قابل وصف نیست. احمدی نژاد عملا رفته است. کافی است روی پیشخوان روزنامه فروشی ها عناون صفحات اول روزنامه ها را بخوانید تا به همین نتیجه ای برسید که من رسیدم. بندرت نام او در صفحه اول روزنامه ها پیدا می شود و اگر هم اسمی از او باشد نقل قولی از اوست. مثلا درباره خوبی تعطیلات پنجشنبه! تصمیمات دولتی با عناوینی که مرجع مشخصی ندارد منتشرمی شوند.

همه منتظر حادثه ای هستند که خودشان هم نمی دانند چیست و وقتی از انتخابات صحبت می کنی، می گویند: برو بابا دلت خوشه!

صاحب یهودی فارسی وان (فارسی یک) یک کانال تازه بنام "زمزمه" راه انداخته که سریال هایشان مزخرف تر و پوچ تر از سریال های فارسی وان است. مردم منتظر حادثه و دگرگونی، دیدن همین سریال های پوچ و مزخرف را به سریال ها و برنامه های سیما ترجیح داده اند و از صبح تا شب پای تلویزیون و ماهواره میخکوب شده اند.

وضع نت خوب شده. یعنی سرعت کامپیوتر بهتر شده است. قرار است از اواخر شهریور بهتر هم بشود.

درباره جنبش سبز هم برایتان بنویسم:

با هرکس در باره موسوی صحبت می کنی، اگر با احترام از او یاد نکند، با ابراز همدردی برای مظلومیت او یاد می کند. سید مظلوم اصطلاح آنهاست. بعضی ها هم با صفات و الفاظ ناشی از فرهنگ خودشان از پایداری و مقاومت او تعریف می کنند و آن را می ستایند.

هر وقت موبایل و یا تلفن منطقه ای به هر دلیل قطع می شود، فورا مردم همدیگر را خبر می کنند که لابد در آن منطقه تظاهرات شده. همه منتظرند.

(ادامه را با کلیک روی عنوان این گزارش در صفحات داخل پیک نت بخوانید)

 

 

 

گرانی و درماندگی مردم قابل وصف نیست. احمدی نژاد عملا رفته است. کافی است روی پیشخوان روزنامه فروشی ها عناوین صفحات اول روزنامه ها را بخوانید تا به همین نتیجه ای برسید که من رسیدم. بندرت نام او در صفحه اول روزنامه ها پیدا می شود و اگر هم اسمی از او باشد نقل قولی از اوست. مثلا درباره خوبی تعطیلات پنجشنبه! تصمیمات دولتی با عناوینی که مرجع مشخصی ندارد منتشر شوند.

همه منتظر حادثه ای هستند که خودشان هم نمی دانند چیست و وقتی از انتخابات صحبت می کنی، می گویند: برو بابا دلت خوشه!

شهرداری تهران خوب کار کرده است. مخصوصا در این یکسال گذشته. به همین دلیل نظر مردم نسبت به قالیباف خوب است. اما همه از نا امنی اجتماعی می نالند و منتظر کسی اند که بیاید و به این نا امنی، بی نظمی و بلبشو خاتمه بدهد. مردم نه امنیت جانی دارند و نه امنیت مالی و نه امنیت سیاسی.

کسانی را دیدم که حتی تا سال گذشته هم طرفدار احمدی نژاد و سینه چاک رهبر بودند و امسال یا خجالت زده بودند و یا به جمع اکثریت مردم پیوسته اند که از رهبر نفرت دارند. باور کنید که مردم بیش از هر کسی از خامنه ای متنفر شده اند. باید بین مردم باشید تا این را با الفاظ و اشکال مختلف بشنوید و احساس کنید.

خودتان میدانید که من در چه رشته ای متخصص هستم و در سفرهای یکساله ام به ایران در چه سطحی تماس و ارتباطات دارم. حتی در میان خانواده شهدا این نفرت عمیقا شکل گرفته است. من اصلا نمی خواهم قضاوت کنم که مردم حق دارند و یا ندارند. فقط می خواهم آنچه که هست را منتقل کنم.

درباره وضع اقتصادی فقط همین یک قلم را برایتان می نویسم و شما بقیه اش را خودتان حدس بزنید. پارسال وقتی در بازار تهران راه می رفتی، همه به هم تنه می زدند تا بتوانند برای خود راه باز کنند. مغازه دارها از سر سیری با مشتری حرف می زدند و حتی با بی ادبی. امسال از خلوتی می توانی حتی در بازار بدوی. مغازه دارها جلوی مغازه ها ایستاده و با چاپلوسی مشتری ها را به داخل مغازه دعوت می کنند.

فضای شهر هم امنیتی است و هم امنیتی نیست. حتی مامورانی که کنار خیابان ایستاده اند هم دیگر حوصله این را ندارند که سر به سر مردم بگذارند. گاهی به خانم کم حجابی که راننده اتومبیل است گیر می دهند اما او را پیاده نمی کنند، بلکه اسکورت می کنند. یعنی یک اتومبیل پلیس از جلو و یک اتومبیل پلیس از عقب حرکت کرده و راننده کم حجاب را تا پایگاهی که دارند بدرقه می کنند. خودتان مجسم کنید ترافیک سنگین شهر را و این اسکورت را که مرتب با بوق برای باز کردن راه توام است. در یکی از همین صحنه ها، مردم با تمسخر و با صدای بلند می گفتند: عروس می برند؟

سیاست بگیر و به بند، بصورت نرم ادامه دارد که هدف از آن ترساندن فعالان سیاسی و قطع ارتباط آتها با مردم است.

درباره نظر مردم در باره مناسبات با اعراب کافی است اطلس تاریخ و خلاصه وقایع ایران در دوره سلجوقی را ورق بزنید تا فضای امروز ایران دستتان بیآید. هر اندازه حکومت عربی تر می شود، مردم ایرانی تر. من شک ندارم که حاکمیت هم از رشد ناسیونالیسم در ایران اطلاع دارد. حتی احمدی نژاد و مشائی هم با آگاهی از همین گرایش مردم اسلام ایرانی را علم کردند و خیلی هم خوب در میان مردم گرفت!

حتما می خواهید درباره زنان و جنبش زنان بدانید. شما کافی است وارد آرایشگاه های زنانه بشوید تا فضا دستتان بیآید. باور کنید که آرایش در مرحله دوم قرار دارد. زنان انگار برای جلسه بحث به آرایشگاه می روند. اگر یک فیلم از آرایشگاه های زنان گرفته شود، همه چیز دستتان می آید.

مردم آرام آرام و بدون تظاهر جلو می روند. همه منتظر یک فرصت اند. درباره ترافیک تهران هم  حرف نو اینست که از عقب همه اتومبیل ها اگر در گذشته دود یک رنگ بیرون می آمد، حالا دود چند رنگ بیرون می آید. یک چیزی بنام بنزین درست کرده اند و مردم می ریزند توی ماشین هایشان که خود مردم، ببخشید، اسمش را گذاشته اند: شاش اسلامی!

درباره فقر هم خودم دیدم که صبح زود مینی بوس های شهرداری کسانی را که کنار خیابان از حال رفته اند جمع می کنند و می ریزند داخل مینی بوس ها و می برند. عده ای می گویند آنها را می برند به خانه مخصوصی که شهرداری برای نگهداری این افراد درست کرده، اما مردم بیشتری می گویند آنها را می برند و خارج شهر در بیابان می ریزند بیرون. باور نمی شود کرد که آنها دوباره بتوانند از بیابان خودشان را به شهر برسانند و احتمالا همانجا در بیابان تلف می شوند. خیلی از این آدم ها از شهرستان ها به تهران می ایند و دچار این سرنوشت می شوند.

گرمای شدید و ترافیک چنان سنگین و هوای آلوده چنان دست به دست هم داده اند که مردم ترجیح میدهند بیشتر در خانه بمانند و بیرون نیآیند. حتی سعی می کنند از مغازه های دور و بر خانه خرید کرده و زود برگردند به خانه.

از جمهوری به پائین چهره شهر مذهبی و یا مذهبی تر است، اما نه آن مذهبی که حکومت روی آن حساب کند. مردم سرشان به روزه و عبادت خودشان گرم است و کاری به کار حکومت ندارند. فقط برای آنکه بدانید چه فاصله ای بین مذهب حکومتی و مذهب مردم ایجاد شده برایتان می نویسم که اکثریت مردم وحشت دارند از این که کنار مساجد و تکایا شربت و یا مواد غذائی بگیرند. برخلاف گذشته که می گفتند شربت امام حسین و یا امام حسن و یا دو طفلان مسلم، حالا اسم شربت را گذاشته اند شربت امام زمان! در گذشته برای گرفتن شربت و حلو و خرما، مردم از هم جلو می زدند، اما حالا از کنار کسانی که این نذری ها را می دهند با بی اعتمادی رد می شوند.

هر بار غروب بعد از افطار که از خانه خواستم بیرون بروم مادرم سفارش کرد که از دست کسی در خیابان و یا کنار مساجد چیزی بعنوان نذری نگیری. می گفت موادی در آن می ریزند که بیهوش می کند و می برند برای تجاوز!

اما درباره سپاه

مردم می دانند که همه چیز در اختیار سپاه است. فقط خشکسوئی ها، آریشگاه ها، بقالی ها و لبنیاتی ها و قهوه خانه ها و رستوران ها باقی مانده اند که آنها هم اغلب یک جورهائی به سپاه و بسیج وصل شده اند تا بتوانند نانشان را در آورند.

درباره صدا و سیما هم این جمله حجت را تمام می کند: درش تخته شده!

اصلا کسی با سیما کاری ندارد. صاحب یهودی فارسی وان (فارسی یک) یک کانال تازه بنام "زمزمه" راه انداخته که سریال هایشان مزخرف تر و پوچ تر از سریال های فارسی وان است. مردم دیدن همین سریال های پوچ و مزخرف را به سریال ها و برنامه های سیما ترجیح داده اند و از صبح تا شب پای تلویزیون و ماهواره میخکوب شده اند. مردم با این سریال ها، در ذهن و رویاهایشان از ایران و فضای غیر قابل تحملی که درست شده بیرون می روند.

عیب او جمله بگفتم، هنرش را هم بگویم.

وضع نت خوب شده. یعنی سرعت کامپیوتر بهتر شده است. این بخاطر نت جدید ایران است. قرار است از اواخر شهریور بهتر هم بشود. حکومت خودش هم فهمیده که با فیلترینگ و سرعت کم کردن اینترنت نمی تواند جلوی ارتباط اینترنتی مردم را بگیرد. ضمنا کار خودشان هم فلج شده بود.

درباره جنبش سبز هم برایتان بنویسم:

با هرکس در باره موسوی صحبت می کنی، اگر با احترام از او یاد نکند، با ابراز همدردی برای مظلومیت او یاد می کند. سید مظلوم اصطلاح جدید مردم برای اوست. بعضی ها هم با صفات و الفاظ ناشی از فرهنگ خودشان از پایداری و مقاومت او تعریف می کند و آن را می ستایند.

هر وقت موبایل و یا تلفن منطقه ای به هر دلیل قطع می شود، فورا مردم همدیگر را خبر می کنند که لابد در آن منطقه تظاهرات شده. همه منتظرند.

 
 

اشتراک گذاری: