با سلام-
احتمالاً پیک نت
تنها سایتی باشد که هم اخبار مهم را ارائه میدهد و هم به
تحلیل مسائل روز میپردازد. شاید بتوان سایت کلمه را به آن
نزدیک دانست. البته جوانان که دنبال اخبار جنحالی هستند کمتر
به پیک نت مراجعه میکنند و میگویند که نوشته های پیک نت بعضاً
حالت توهم آمیز دارد. مثلاً خطر جنگ را زیاد عمده میکند،انگار
که قرار است همین فردا اتفاق بیافتد.
در 23 مرداد نیز از قول
نماینده روسیه خبر از حمله قریب الوقوع ناتو به ایران داده و
نشانه آنرا تحریم بانک مرکزی دانسته است.
سئوال این است که اگر
حاکمیت کنونی به صورت دربست تسلیم سیاست های نئولیبرالیستی
شده،دیگر حمله بر علیه چه کسی صورت خواهد گرفت؟سپاه که مجری
این سیاست است با چه کسی میخواهد بجنگد؟مگر نظم کنونی به ضرر
ناتو است؟ناتوبه دنبال چه آلترناتیوی است؟ناتو به دنبال سیاست
خاصی یا فرد به خصوصی است؟چرا حاکمیت ایران از حمله آمریکا در
هراس است؟ اگر چنین است، وظیفه ما حمایت از این حاکمیت نخواهد
بود؟ این حاکمیت هم از اصلاح طلبان در هراس است و هم از ناتو؟
چگونه این را میتوان توجیه کرد؟
شما گفته اید، رژیم
ایران میخواهد در ناآرامی های اخیر از انگلیس انتقام انعکاس
اخبار تظاهرات جنبش سبز را بگیرد، یعنی به نوعی حرف مصباح
تأیید میشود که جریان فتنه و موسوی مورد پشتیبانی بی بی سی
هستند. البته دچار تناقض شده باشم و از درک پیچیدگی های
سیاست،عاجز.
پیک نت:
دوست گرامی! نامه شما شامل دو بخش است. بخش او درباره جوانان و
پیک نت و همچینن ماهیت تحلیلی آنست. آن جوانانی که بدنبال
جنجال هستند، چگونه حمله به ایران را توهم می دانند؟ مگر این
که تصور و انتظارشان حمله به ایران و خلاص شدن از شرایط کنونی
باشد که چون دیر شده، آن را توهم فرض کرده اند!
شما اگر به سایت های
خبری جهان و حتی تلویزیون های پربیننده هم مراجعه کنید مشاهده
می فرمائید که اظهار نظر نماینده روسیه در ناتو را وسیعا پوشش
خبری داده اند. حال انتظار دارید ما چنین نکنیم؟ و یا انتظار
دارید و یا انتظار دارند، چون پیک نت این خبر را منتشر کرده،
پس قطعا باید همین روزها به ایران حمله شود! و چون نمی شود، ما
توهم درست کرده ایم و جنجال حمله برپا نشده است؟
این خوانندگان فراموش می
کنند که پیک نت یک سایت خبری و سپس تحلیلی است. بنابراین ما
نمی توانیم اخبار را پوشش ندهیم. آنها توجه کنند به موقعیت و
مسئولیت نماینده روسیه در ناتو و سپس سفر روزگذشته رئیس شورای
عالی امنیت روسیه به تهران برای مذاکره برای یافتن راه حلی گام
به گام برای مذاکرات اتمی!
بخش دیگری از نامه شما،
درحقیقت تحلیلی است که شما از اوضاع بسیار بغرنج ایران و منطقه
و جهان ارائه داده اید. بنظر ما، مسئله به این سادگی که ارائه
کرده اید نیست. دهها حاشیه بر این فرضیات متصور است که هر کدام
می توانند مسیر حوادث را دگرگون کنند. همین که در جمهوری
اسلامی هنوز پایداری بر سر برنامه ها و سمت گیری های اقتصادی
دولت احمدی نژاد- خامنه ای وجود دارد و اختلافاتی در درون
فرماندهان و بدنه سپاه و حتی خود اصولگرایان ادامه حیات می
دهد، خود باندازه کافی گویای بغرنجی شرایط است. هم برای حاکمیت
و هم برای امریکا و دیگر قدرت های جهانی، و بویژه برای
اسرائیل. شما بخش اصلی و عمده حوادث جاری در سوریه را بستن پشت
جبهه ایران تصور کنید. حاکمیت کنونی به هیچ روی قابل دفاع و
حمایت نیست، که از جمله دلائل آن همین ماجراجوئی هائی است که
می تواند به قیمت سنگینی برای ایران تمام شود. و یا برنامه های
نظامی- اقتصادی که برای نخستین بار در ایران نظامی ها را تاجر
و کارخانه دار و ... کرده است. اما این به معنای سرنگونی نظامی
که هنوز در آن پرقدرت ترین مخالفان این حاکمیت حضور دارد هم
نیست!
این که تلویزیون بی بی
سی اخبار و حوادث مقاومت مردم در برابر کودتای 22 خرداد را
پوشش خبری داد،(که از نظر ما آنچه که پخش شد هنوز با آنچه که
روی داد فاصله داشت و شامل سانسور و احتیاط در مناسبات دو کشور
بود) هرگز به معنای حمایت انگلستان از موسوی و کروبی و جنبش
سبز نبوده و نمی توانست باشد. هیچ رسانه ای نمی تواند و نمی
توانست حوادث و رویدادهای ایران را پوشش خبری ندهد، چنان که بی
بی سی نتوانست، زیرا در غیر اینصورت بینندگان خود را از دست
میداد و رسانه ای که بیننده و مراجعه کننده نداشته باشد، مرگش
فرا رسیده است. آقای مصباح یزدی توپی را به زمین موسوی و کروبی
پاس می دهد که در زمین خودش به زمین نشسته است. پخش خبر به آن
دلائلی که در بالا اشاره شد، هرگز نمی تواند به معنای حمایت
انگلستان و یا هر کشور دیگری از موسوی و کروبی و جنبش مردم
باشد. رهبران کودتای 22 خرداد انتظار داشتند تلویزیون بی بی سی
هیچیک از فیلم هائی که مردم برای این تلویزیون فرستادند را پخش
نکند. تمام درد آنها همین بود و هست. اما چطور می تواند یک
رسانه ای با موجودیت خود اینگونه بازی کند؟ اگر آلمان و یا
اسپانیا و یا هر کشور دیگری هم تلویزیون فارسی داشت نمی توانست
شانه از زیر بار اخبار رویدادهای پس از انتخابات ایران خالی
کند. چنان که تلویزیون امریکا نتوانست چنین کند.
حاکمیت جمهوری اسلامی نه
درحمایت از مردم و اعتراضات آنها در انگلستان، بلکه برای توجیه
سرکوب های خود و نوعی معامله برای آینده، امروز سینه برای مردم
انگلستان به تنور می چسباند و ناشیانه چنان دروغ و اغراقی را
به هم بافته که عملا واقعیت را در حاشیه قرار داده است. مردم
ایران که به اخبار سیما باور ندارند و خبرهای انگلستان را هم
از طریق ماهواره گرفته و می گیرند. ایرانیان خارج از کشور هم
که خود بی نیاز از سیمای جمهوری اسلامی اخبار را دنبال کرده و
می کنند، بنابراین آن ادعاها و گریبان چاک کردن های حاکمیت را
شما به حساب پیام برای معامله بگذارید! |